آیا در تفسیر کبیر فخر رازی(مفاتیح الغیب) به دیدگاههای امام باقر(ع) نیز پرداخته شده است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ چند نمونه ذکر کنید؟
«مفاتیح الغیب» یا «التفسیر الکبیر» نوشته فخر الدین رازی، از متکلمان و مفسران مشهور قرن ششم و هفتم است. این تفسیر در شمار تفاسیر عقلی و کلامی محسوب میشود. رازی با جمع نظریات مفسران، متکلمان، لغویان و … تفسیر خود را به دائرهالمعارفی قرآنی بدل کرده، و همین امر موجب حجیم شدن این تفسیر شده است. این تفسیر تأثیر بسیار عمیقی در روش تفسیرنگاری پس از خود نیز داشته و نقل و نقد فراوانی از آن در تفسیرهای بعدی مشاهده میشود.
از جمله کسانی که در این تفسیر از آنان یاد شده، امام محمد باقر(ع) است و بررسی این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که نوع برخورد مؤلف کتاب را با نظریات یکی از امامان شیعه را مورد ارزیابی قرار دهیم.
در این کتاب با تعابیری؛ مانند: «باقر»، «أبو جعفر الباقر»، و «محمد بن علی الباقر» از امام یاد کرده و دیدگاهها و اندیشههای آن بزرگوار را به تصویر کشیده و گاه به نقد آن نیز پرداخته است. این موارد استنادی اگرچه بیشتر در حوزه تفسیر است، اما نظریات حضرتشان در فقه و لغت نیز مورد توجه قرار گرفته است. در ذیل به سه مورد از استنادات فخر رازی به سخنان امام باقر(ع) اشاره میکنیم (در این موارد، نظر حضرتشان مورد پذیرش صاحب کتاب قرار گرفته است):
۱ – مؤلف، ذیل آیه: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»[۱] (و به مردم نیک بگویید) به اختلاف مفسران در تعیین میزان و حدود خوشخلقی با مردم اشاره کرده و در پایان نظر امام باقر(ع) را تقویت نموده و بر آن استدلال میآورد که به موجب عموم آیه کریمه، مرافقت و خوشخلقی در برخورد با تمام مردم لازم است، نه اینکه تنها با مؤمنان واجب باشد.[۲]
۲ – فخر رازی از سخن حضرت باقر(ع) در ذیل آیه «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ»[۳] به عنوان شاهدی لغوی استفاده کرده است. وی در توضیح واژه «بکه» در این آیه کریمه چنین میگوید: «تردیدی نیست که منظور از “بکّه” همان “مکّه معظّمه” است، و در مورد اشتقاق «بکّه» دو نظریه است: نظریه اول اینکه: از مصدر “البکّ” است و آن عبارت است از دفع کردن، برخی دیگر را گفته میشود: بکّه یبکّه بکّا، زمانی که او را هُل داده و مزاحمت نماید، “تباکّ القوم” یعنی: ازدحام نمودند، از همینرو سعید بن جبیر “بکّه” نامیدن “مکّه” را به دلیل ازدحام مردم در طواف میداند و این همان نظریّه امام محمد بن علی الباقر(ع) و مجاهد و قتاده است».[۴]
۳ – فخر رازی از نظر امام باقر(ع) در تفسیر آیه «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُم»[۵] حمایت میکند و به اعتراض وارد بر سخن آنحضرت پاسخ میگوید. وی میگوید: «منظور از “أن تبتغوا فضلا من ربّکم” آن است که زائران بیت الله الحرام در ایام حج در حین مراسم حج جهت به دست آوردن استحقاق فضل و رحمت بیشتر، عبادات و کارهای دیگری نیز انجام دهند، مانند یاریرسانی به ضعیفان و دادرسی واماندگان و اطعام گرسنگان، و این نظر به ابو جعفر امام محمد باقر(ع) منسوب است. و قاضی بیضاوی بر این نظریه خرده گرفته که این امور یا واجب است و یا مستحب و در موارد وجوب، استحباب تعبیر به “لا جناح علیکم فیه” تناسبی ندارد؛ چرا که چنین تعبیری تنها در مورد امور مباح گفته میشود [که وجوب، استحباب و یا حرمت، کراهت آن مشخص نیست] پاسخ ایراد قاضی این است: ما قبول نداریم که تنها کاربرد جمله “لا جناح” در مورد مباحات باشد و دلیلش آیه “فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاهِ”[۶] است، و کوتاه کردن نماز مسافر به اتّفاق آراء از مندوبات است، و دلیل دیگر آنکه اهل جاهلیت معتقد بودند که ضمیمه کردن سایر عبادات به مناسک حج، باعث خلل در حج میگردد و خداوند عالم در [پاسخ و تصحیح اعتقاد آنان] فرمود چنین نیست که شما میاندیشید».[۷]
فخر رازی در کنار رویکرد اثباتی، گاه به نقد نظر امام نیز پرداخته است که از ذکر آنها در اینجا چشمپوشی میکنیم؛ چون نیازمند تحقیق و بررسی بیشتری در مورد سند و محتوای روایات مورد استناد، تبیین دقیق انتقادات وارده و پاسخ بر آن انتقادات میباشد و چنین بررسی مفصلی از فرصت این نوشته خارج است.
منبع: اسلام کوئست
[۱]. بقره، ۸۳٫
[۲]. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۳، ص ۵۸۸ – ۵۸۹، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۳]. «نخستین خانهاى که براى مردم [و نیایش خداوند] قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است»؛ آل عمران، ۹۶٫
[۴]. مفاتیح الغیب، ج ۸، ص ۲۹۹٫
[۵]. بقره، ۱۹۸٫
[۶]. نساء، ۱۰۱٫
[۷]. مفاتیح الغیب، ج ۵، ص ۳۲۳ – ۳۲۴٫
پاسخ دهید