از منظر روان شناختى دین چه فوایدى دارد؟
از نظرگاه روان شناختى دین کارکردها و ثمرات بسیارى براى انسان دارد. در میان دانش هاى جدید هیچ یک مانند روان شناسى نقاب از رازهاى شگفت دین و دیندارى برنکشیده و لزوم اجتناب ناپذیر آن را در همین زندگى دنیایى به طور ملموس روشن نساخته است. البته باید توجه داشت که اساسا روان شناسى در پى تعیین حق و بطلان و به تعبیر دیگر «ارزش صدق» دین نیست؛ چرا که تعیین این مسئله خارج از توان و کار ویژه هاى این دانش است. آنچه این دانش پى مى گیرد و در صلاحیت آن است ثمرات و کارکردهاى روانى دین فارغ از حقانیت و ارزش صدق آن است.
پاره اى از کارکردهاى روان شناختى دین و دین ورزى عبارتند از:
۱ – معنا بخشیدن به حیات
از مهم ترین کارکردهاى اساسى دین تبیین معناى زندگى است. هر انسانى از خود مى پرسد که این زندگى براى چیست؟ درد و رنج و مرگ و میرها چه معنا دارد؟ و در مجموع آیا جهان ارزش زیستن دارد یا نه؟ یافتن پاسخى صحیح در برابر این پرسش ها زندگى ساز است و ناکامى در برابر آن زندگى سوز. دین با تبیین جاودانگى، حکمت و هدفمندى هستى و جهت گیرى رو به خیر و کمال و تعالى آن، در پرتو تدبیر خداوند حکیم و رحمان و رحیم، خرد پذیرترین و دلپسندترین معنا از حیات انسان و جهان را به دست مى دهد.
«کارل یوستاویونگ»[۱] در اهمیت این مسئله مى نویسد: «در میان همه بیمارانى کهدر نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده ام، یکى هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزى جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان مى توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیمارى مى کرده اند که چیزى را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه مى دارند، از دست داده اند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینى خود، شفاى واقعى نیافته است».[۲]
«ویکتور فرانکل»[۳] نیز قدرت دین را عقیده به «اَبَر معنى»[۴] مى داند، یعنى دینبهترین معنى براى زندگى کردن است.[۵]
برخى از جامعه شناسان نیز برآنند که گوهر دین واکنش در برابر تهدید به بى معنایى در زندگى بشر و تلاش در جهت نگریستن به جهان به مثابه حقیقتى معنادار است.[۶]
پاره اى از بروندادهاى روان شناختى تفسیر دینى حیات عبارت است از:
۱-۱ – احساس خوش بینى و رضایت،
۱ـ۲ – مطبوع سازى زندگى در مجموعه هستى،
۱ـ۳ – ایجاد امیدوارى،
۱ـ۴ – مسئولیت پذیرى،
۱ـ۵ – نشاط و حرکت.
آموزه هاى دینى نگرش فرد به نظام هستى و قوانین آن را خوشبیانه مى سازد.[۷]
از نظر استاد مطهرى فرد با ایمان در کشف هستى هم چون شهروند کشورى است که قوانین و تشکیلات و نظامات آن را صحیح و عادلانه مى داند و به حسن نیت کارگزاران آن ایمان دارد. لاجرم:
اولاً، زندگى براى او مطبوع و دلپذیر مى شود.
ثانیا، زمینه هاى ترقى و تعالى را براى خود و دیگران فراهم مى بیند و روح «امیدوارى» در او پدید مى آید.
ثالثا، اگر چیزى موجب عقب ماندگى او شود آن را جز از ناحیه کم کارى و بى تجربگى و مسئولیت گریزى خود و امثال خود نمى داند. او همچنین پاره اى از رنج ها و دشوارى ها را زمینه ترقى و تکامل خود مى داند. این اندیشه به طور طبیعى شخص را به غیرت مى آورد و با «خوش بینى» و «امیدوارى» به حرکت و جنبش در جهت اصلاح خود وا مى دارد و از دشوارى ها استقبال مى کند.
در مقابل فرد بى ایمان شهروندى را مى ماند که قوانین، تشکیلات و کارگزاران کشورش را فاسد مى داند و از قبول آنها هم چاره اى ندارد. درون چنین فردى انباشته از عقده ها و کینه ها است. او هرگز به فکر اصلاح خود نمى افتد، از جهان لذت نمى برد و هستى براى او زندانى هولناک است که یا باید از چنگ آن بگریزد و یا با رنج و سختى آن را تحمل کند. زبان حال او در جهان این است که:
در کف شیر نر خونخواره اى
غیر تسلیم و رضا کو چاره اى
از این رو قرآن مجید مى فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً».[۸]
با توجه به آنچه گذشت مى توان تاثیر معناى دینى حیات بر روان و کنش فرد را به شکل زیر ترسیم کرد:
معناى دینى حیات ــــ> خوش بینى ــــ < مطبوع سازى زندگى ــــ> امیدوارى ــــ<
مسئولیت پذیرى ــــ> جنبش و حرکت اصلاحى
«ویکتور هوگو» در این باره مى گوید: «راستى اگر انسان اینطور فکر کند که عدم است و بعد از این زندگى نیستى مطلق است، دیگر اصلاً براى او زندگى ارزشى نخواهد داشت. آن چیزى که زندگى را براى انسان گوارا و لذت بخش مى سازد، کار او را مفرّح مى سازد، به دل او حرارت و گرمى مى بخشد، افق دید انسان را خیلى وسیع مى کند، همان چیزى است که دین به انسان مى دهد، یعنى اعتقاد به جهان ابدیت، اعتقاد به خلود، اعتقاد به بقاء بشر، اعتقاد به اینکه تو اى بشر! فانى نیستى و باقى خواهى بود، تو از این جهان بزرگترى، این جهان براى تو یک آشیان کوچک و موقتى است، این جهان فقط یک گاهواره است، براى دوران کودکى توست، دوران بیشتر دوران دیگرى است».[۹]
۲ – بهداشت، سلامت و آرامش روان
یکى از نیازهاى مهم انسان سلامت و آرامش روان است. در دنیاى کنونى علیرغم پیشرفت هاى خیره کننده علمى و تکنولوژیکى بشر روز به روز اضطراب، دلهره، افسردگى و ناآرامى بیش از پیش بر انسان چیره شده و حاجت به آرامش روحى و روانى بیشتر احساس مى شود. نقش دین در سلامت و آرامش روان از جهات مختلفى حایز اهمیت است. در این باره تحقیقات انجام شده توسط روان شناسان قابل توجه است:
الف. دیندارى و تحمل فشارهاى روانى
تحقیقات انجام شده نشان مى دهد انگاره هاى دینى نقش مؤثرى در تسکین آلام روحى، کاهش اضطراب و تحمل فشارهاى روانى دارند و افراد مذهبى از ناراحتى روانى بسیار کمترى رنج مى برند.[۱۰]
ب. دیندارى و افسردگى
براساس تحقیقات بین دین و افسردگى، استرس و اضطراب نسبت معکوس وجود دارد.[۱۱] این مسئله در عصر حاضر مورد توجه بسیارى از روان شناسان واندیشمندان است.
«ویلر»[۱۲] بر آن است که فرد مذهبى از طریق اعتقادات دینى بر مشکلات چیرهمى شود و از طریق اعمال مذهبى و شرکت در مراسم دینى به شبکه وسیع حمایت هاى اجتماعى متصل مى شود.
«میدور»[۱۳] نیز اظهار مى دارد که وابستگى دینى چون بدیل دیگر متغیرهاى مؤثربر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادى و حمایت هاى اجتماعى عمل مى کند و منجر به کاهش شیوع افسردگى مى شود.[۱۴]
ج. دیندارى و بزهکارى
بررسى ها گواه بر آن است که بین دیندارى و بزهکارى و جرم و جنایت رابطه منفى وجود دارد و رفتارهاى مذهبى مى تواند بین آنها تمایز افکند.[۱۵]
د. دیندارى و کاهش مصرف الکل و مواد مخدر
براساس تحقیقات انجام شده توسط «ادلف»[۱۶]، «اسمارت»[۱۷]، «اوتار»،[۱۸]«دیویدز»،[۱۹] افراد مذهبى از مواد مخدر استفاده نمى کنند و یا بسیار کم مصرفمى کنند.
از نظر «لوچ»[۲۰] و «هیوز»[۲۱] به ویژه در میان عناصر مذهبى اصول گرایان کمتر از همهبه مواد مخدر گرایش دارند و هر اندازه ایمان دینى فرد قوى تر باشد احتمال استفاده از مواد مخدر و الکل در او کمتر یا مساوى با صفر است.[۲۲]
ه. دین دارى و کاهش خودکشى
مسئله خودکشى یکى از بحران هاى جدى، تمدن کنونى بشر است.
روزنامه اطلاعات مورخه ۱۷/۹/۴۷، صفحه «عبور از پنج قاره» تحت عنوان فوق مى نویسد: «سازمان بهداشت جهانى اخیرا آمار جالبى درباره خودکشى در کشورهاى مختلف جهان انتشار داده است. به موجب این آمار در هشت کشور صنعتى جهان خودکشى در بین افراد ۱۵ تا ۴۴ ساله سومین علت مرگ و میر در این کشورها را تشکیل مى دهد.
این کشورها عبارتند از: آلمان غربى، اتریش، کانادا، فنلاند، دانمارک، مجارستان، سوئد و سوئیس».
کارشناسان سازمان جهانى بهداشت که این آمار را پس از ده سال مطالعه کرده اند همچنین اعلام کرده اند که خودکشى در کشورهاى در حال توسعه نیز به طور وحشتناک رو به افزایش گذاشته است. در این کشورها حتى جوانان کمتر از ۱۵ سال نیز دست به خودکشى مى زنند.
آمارى که از طرف کارشناسان مزبور تهیه شده نشان مى دهد که به طور کلى طبقات تحصیل کرده و روشنفکر بیش از طبقه کارگر اقدام به خودکشى مى کنند. مثلاً در انگلستان عده زیادى از پزشکان در سال هاى اخیر خودکشى کرده اند. تنها در آلمان غربى همه ساله دوازده هزار نفر خودکشى مى کنند و شصت هزار نفر دیگر به نحوى در صدد خودکشى بر مى آیند.
مهمترین علت خودکشى آلمانى ها بیمارى عصبى است. در حال حاضر در آلمان غربى بیش از یک میلیون نفر از فشار عصبى رنج مى برند و ممکن است هر آن دست به خودکشى بزنند.[۲۳]
در مقابل تحقیقات نشان مى دهد خودکشى در کسانى که در مراسم دینى شرکت مى کنند نسبتى بسیار کمتر از دیگران دارد.
کامستاک[۲۴]و پاتریچ[۲۵] در یک بررسى نشان دادند احتمال خودکشى در افرادى کهبه عبادتگاه ها نمى روند چهار برابر بیش از شرکت کنندگان در محافل دینى است.[۲۶] همه پژوهش ها نشان مى دهد یکى از علل مهم خودسوزى ضعیف بودن اعتقادات مذهبى بوده است.
یک بررسى که در کشور اردن توسط «داراکه»[۲۷] (۱۹۹۲) انجام شده استنشان مى دهد تعداد خودکشى در ماه رمضان در مقایسه با ماه هاى دیگر سال، کاهش قابل توجهى را نشان مى دهد.[۲۸]
و. دیندارى، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق
مسئله ناپایدارى خانواده و گسست آن یکى از بحران هاى بزرگ دنیاى متمدن کنونى و در پى آورنده نتایج ویرانگر روانى و اجتماعى است. براساس مطالعات انجام شده «مذهب» مهم ترین عامل پاى بندى به خانواده، رضایت از ازدواج[۲۹] و کاهش طلاق است و این مسئله عامل مهمى در بهداشت روانى خانواده ها به شمار مى رود. تحقیقات نشان داده است مردانى که همسرانشان را طلاق داده و یا از آنها جدا شده اند ده برابر بیش از دیگران در معرض ابتلا به بیمارى هاى روانى هستند.[۳۰]
۳ – سازگارسازى جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها
بهره دیگرى که از تفسیر دینى حیات برمى خیزد «ایجاد سازگارى بین جهان درون و برون» و لاجرم کاهش رنج ها و ناراحتى ها است.
بدون شک در مواردى بین خواسته ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هایى مشاهده مى شود. گاه این تفاوت ها به گونه اى است که شرایط خارجى براى انسان رنج آفرین و ملال انگیز است.
این تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل:
۱ – تفاوت بین خواسته هاى ما و نظام تکوین، مانند: شرور و آفاتى چون مرگ و میرها، سیل، زلزله، نقص عضو، بیمارى و… .
۲ – بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعى مثل: حاکمیت نظام استبدادى و… .
از طرف دیگر در مواردى واقعیات خارجى به سهولت و در شرایطى که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتى انسان ها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود مى کوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینه هایى تحمل ناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازى درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتى دهنده این دو جهان است. دین با تفسیرى که از جهان و ناملایمات و رنج هاى آدمى در آن مى دهد، نه تنها ناسازگارى آن دو را از میان برمى دارد؛ بلکه با دادن نقش عبادى به تحمل دشوارى ها و این که بزرگ ترین اولیاى الهى چشنده تلخ ترین رنج هایند شیرین ترین رابطه را بین آن دو ایجاد مى کند؛ به طورى که انسان مؤمن مى گوید: «زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت»، از همین رو «الیسون» بهترین راه مقابله با مشکلات تغییرناپذیر را مقابله مذهبى مى داند.[۳۱]
این که حضرت اباعبداللّه الحسین (علیه السلام) در سرزمین سوزان کربلا و دیدن آن همه رنج و مصیبت و زخم هاى بسیار بر جان و توان خویش فرمود: «رضا الله رضانا اهل البیت» و زینب کبرى پس از تحمل آن همه دشوارى طاقت فرسا مى فرماید: «ما رأینا الا الجمیل» عالى ترین نمایش شکوه ایمان در سازگارى جهان درون و برون و شیرین نمودن رنج و سختى در جهت مقاصد و اهداف بلند الهى و انسانى است. بدین ترتیب نه تنها رنج انسان کاهش مى یابد، بلکه در مواردى شیرین و دلپذیر مى شود و این جز در سایه دین و ایمان دینى امکان پذیر نیست.
۴ – هدف بخشى و ایده آل پرورى
یکى از مهم ترین کارکردهاى دین ارایه ایده آل و آرمان مطلوب است.
«ایده آل» اصل یا موضوعى است که مورد گرایش انسان قرار گیرد و هدف تلاش ها و کوشش هاى او باشد.
«ایده آل» موجب شکل گیرى نوع انتخاب آدمى است. شخص به طور آگاهانه یا ناخودآگاه همه پدیده ها را با آن مى سنجد و ارزش داورى مى کند.
ایده آل از مختصات زندگى بشرى و از عناصر اساسى آن است. انسان، زمانى مى تواند از یک زندگى حقیقى برخوردار باشد که آگاهانه براى خود ایده آل و آرمان انتخاب کند.
انسان ها در طول تاریخ ایده آل هایى چون رفاه، ثروت، شهرت، مقام، عشق، زیبایى، دانش و… انتخاب کرده اند لیکن بهترین ایده آل آن است که داراى شرایط زیر باشد:
۴ـ۱ – منطقى باشد.
۴ـ۲ – قابل وصول باشد.
۴ـ۳ – تمایلات سودجویانه و خودخواهانه و «من طبیعى» آدمى را کنترل کند.
۴ـ۴ – در انسان چنان کششى ایجاد کند که از درون به سوى هدف اعلاى حیات حرکت کند. چنین آرمانى تنها از دین حق و معناى دینى حیات بر مى خیزد.[۳۲]
«میلر بروز» از قول «اینشتین» مى گوید: «علم، ما را از آنچه هست آگاه مى کند و دین (وحى) است که ما را به آنچه که سزاوار است که باشد مطلع مى کند».[۳۳]
۵ – پاسخ به احساس تنهایى
یکى از رنج هاى بشر که در جهان صنعتى و پیدایش کلان شهرها به شدت رو به تزاید نهاده است مسئله احساس تنهایى است. منظور از احساس تنهایى در این جا، تنهایى فیزیکى یعنى جدایى از دیگران نیست؛ بلکه گونه هاى دیگرى هم چون ناتوانى دیگران در پاسخ دهى به برخى از نیازهاى انسان، عدم درک دیگران از شخص و یا سرگرمى دیگران به کار خود و جستجوى منافع خویش و عدم توجه عمیق، جدى، خیرخواهانه و دیگر خواهانه در جهت تأمین خواسته ها و نیازهاى شخص است.[۳۴]
به عبارت دیگر انسان در این دنیا خود را در میان انبوه مردمانى مى یابد که همواره در بند خودخواهى هاى خویشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نیک و مفید به حال دیگرى انجام مى دهند عمدتا آمیخته به انواع درخواست ها، گرایش ها و خودخواهى هاى ظاهر و پنهان است و کسى صد در صد به خاطر «من» کارى براى «من» انجام نمى دهد. اما در نگرش دینى انسان هیچ گاه تنها نیست. خدا همواره با اوست «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»[۳۵] نسبت به انسان رئوف و مهربان است «إنَّ اللّهَ بالناس لَرَوفٌ رَحِیمٌ»[۳۶] نیازهاى انسان را مى داند، در رفع آنها تواناست، به یارى انسان مى شتابد و دعاى او را اجابت مى کند، و در این جهت هیچ خواسته، نیاز و تقاضایى ندارد. «ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ. إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ» [۳۷]؛ «من [در برابر نعمت آفرینش و هدایت] از آنان روزى نمى جویم و نمى خواهم که مرا طعامى بخشند، همانا خداوند بسیار روزى دهنده و داراى قدرت متین و استوار است».
۶ – تقویت قدرت کنترل غرایز
از جمله خطراتى که همواره جامعه بشرى را مورد تهدید قرار داده و در عصر قدرت و تکنولوژى خطراتى صد افزون براى بشریت به بار آورده لجام گسیختگى غرایز، خودخواهى ها و تمایلات سرکش نفسانى است. این پدیده شوم نه تنها از جانب علم و دانش و فلسفه هاى بشرى مهار شدنى نیست، بلکه اربابان قدرت و دانش را نیز به اسارت خود در آورده و علم و تکنولوژى را نیز در این جهت، استخدام کرده است.
مولوى در این باره مى گوید:
اى شهان کشتیم ما خصم برون
ماند خصمى زان بتر اندر درون
کشتن آن کار عقل و هوش نیست
شیر باطن سخره خرگوش نیست
قدرتى خواهم ز حق دریا شکاف
تا به ناخن برکنم این کوه قاف
آن عامل نیرومندى که انسان را از اسارت هواهاى نفسانى آزاد ساخته و قدرت رویارویى با طغیان هاى زندگى سوز نفس اماره را مى بخشد، ایمان استوار دینى است.
«داستایوفسکى» مى گوید: «اگر خدا (دین) نباشد همه چیز مباح است».[۳۸] یعنى غیر از خداباورى و ایمان مذهبى هیچ عامل دیگرى توان بازدارندگى از اعمال ضداخلاقى، بیمارى بى عدالتى، تجاوز و فساد و تباهى و رام کردن نفس اماره و سرکش آدمى را ندارد.[۳۹]
۷ – دیگر کارکردها
افزون بر آنچه گذشت کارکردهاى روان شناختى،[۴۰] فرا روانشناختى،[۴۱] روان تنى[۴۲] و… براى دین ذکر شده که به ذکر عناوین آنها بسنده نموده و خواننده عزیز را به مطالعه و جستجوى بیشتر در این زمینه فرا مى خوانیم:
۱ – بهداشت و سلامت جسمانى، طول عمر، پایدارى در فعالیت هاى فیزیکى، تقویت سیستم ایمنى و دفاعى بدن، تسریع در بهبودى و کوتاه کردن دوران درمان.[۴۳]
۲ – ایجاد خضوع، تعبد و تسلیم در جهانى آکنده از سرگردانى و تعارضات فکرى.[۴۴]
۳ – عشق و محبت، پاسخ به غرایز فرامادى بشر و ایجاد لذت هاى فراجسمانى،[۴۵] تصفیه غم ها و جذب شادى ها.[۴۶]
۴ – کاهش اضطراب، ترس ها و وحشت ها؛ به ویژه ترس از مرگ.[۴۷]
۵ – افزایش قدرت کنترل و مدیریت ذهن (سایکو سیبرنیتک)[۴۸] و تصویرسازىذهنى.[۴۹]
۶ – هویت بخشى، انسجام و تعادل شخصیت،[۵۰] رهایى از آشفتگى و هماهنگ سازى افکار و احساسات.[۵۱]
۷ – شجاعت آفرینى و افزایش قدرت پایدارى در برابر دشمنان و زورمندان.[۵۲]
۸ – بهداشت و سلامت روح و حقیقت برین وجود آدمى.[۵۳]
۹ – ایجاد وقار و سنگینى و دورى از جلفى و سبکى.[۵۴]
۱۰ – کاهش و کنترل عملیات جنسى.[۵۵]
جمع بندى این مقال را با سخنى از «میلتون یینگر»[۵۶] به پایان مى بریم.او در مقاله «دین و نیازهاى فرد»[۵۷]مى نویسد: در پزشکى روان تنى، وقتى نکات زیررا ملاحظه کنیم، ارزش دین آشکار مى شود:
۱ – دین، انسان را به یک فلسفه حیات مسلح مى کند و به عقل وى روشنگرى لازم را مى بخشد. دین براى یک فرد نقشى را ایفا مى کند که قطب نما براى یک کشتى و در دریاى زندگى جهت و راهنمایى در اختیار او مى نهد.
۲ – دین بر اراده انسان تأکید مى نهد، آن را تقویت و فرد را کمک مى کند تا به فرمان هاى عقل گردن نهد.
۳ – دین نیازهاى اساسى روح، به ویژه نیاز به عشق و جاودانگى را، تحقق مى بخشد.[۵۸]
پی نوشت ها
[۱]– karl Gustave Jung, See: “Modern Man in search of Asoul” P.284. Also: His “Philosophy of Religion“.
[2] – پییر آلستون، ملتون یینگر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهاى نو، ترجمه غلامحسین توکلى، ص ۱۶۳، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، بوستان کتاب قم، ۱۳۷۶٫
[۳]– Victor Frunkle.
[4]– Superlogo.
[5] – جهت آگاهى بیشتر بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص ۱۶۷-۱۶۴، قم، نوید اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۷٫
[۶] – ملکم همیلتون، جامعه شناسى دین، ترجمه محسن ثلاثى، ص ۱۷۹، تهران: تبیان، چاپ اول، ۱۳۷۷٫
[۷]– خوش بینى داراى گونه هاى مختلف مثبت و منفى است. آنچه در اینجا مورد نظر است خوش بینى حقیقت و سازنده است.
[۸]– طه ۲۰، آیه ۱۲۴٫
[۹] – محمد على فروغى، آئین سخنورى، ج ۲، ص ۳۲۵٫ ق: شهید مطهرى، امدادهاى غیبى در زندگى بشر، ص ۴۲، تهران: صدرا، هفتم، ۱۳۷۲٫
[۱۰] – see linden thal j.j , meyers, T.K, Pepper M.P., Stern M.S.1470 Mental stutus and. Religious Behavior. Journal for the scietific study of Religion, 143-144. See also: Stark, R.(1471) Psyc lopathology and Religious Commitment Review of Religious Resaearch, 12, 165– 176
see also: Gartner. J. Larson, D, B. Allen G. Religious Commitments and Mental Health: A Review Of the Empirical literature, Jornal: Rsychology and Theology. 14.6.26
نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان، ج ۲، ص ۲۴۵، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲٫
[۱۱] – see: pressman .P.Lyons, J.S., Larsin, D.B. and. Starnin, J.J (1990) Religious belief,Depression, and Ambulation Stutus in eldery woman with Broken Hips. American Journd Psychatiry, 147– 758-766.
[12] – Willer.
[13] – Meador.
[14] – جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. دکتراحمدعلى نوربالا، شواهد پژوهشى در رابطه بین وابستگى مذهبى و افسردگى مقاله اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات، ج ۱، ص ۲۰-۱۷، قم: معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲٫
ب. دکتر قربانعلى اسداللهى، رابطه اعتقادات مذهبى در درمان بیمارى هاى افسردگى مقاله نقش دین در بهداشت روان (مجموعه مقالات) ص ۴۷-۴۱، قم: نوید اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۷٫
[۱۵] – see: Gartner,J. Larson, D.B., Allen, G. (1991). Religious commitments and mentalHealth: A Review of the Empirical Literature, Joural Psychology and Theology, 19,6-26.
[16] – Adlof.
[17] – Smart.
[18] – Autar.
[19] – Dauids.
[20] – Loch.
[21] – Hughes.
[22] – 7. Adolf, E,M. Smart,R.G (1485) Drug use and Rse and Religious affiliation, Feelings, British journal of Addiction. نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان مجموعه مقالات، ج ۲، ص ۲۳، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲٫
[۲۳] – ق: شهید مطهرى، یادداشت ها، ج ۳، ص ۳۸۹، تهران: صدرا، چاپ سوم، ۱۳۸۲٫
[۲۴] – Comstock.
[25] – Partridge.
[26] – Comstock, G.r Partidge, K.B. (1472) Church Abandance and Health. Journal ofChronic Disease. 25.665.672.
[27] – Darakeh. نیز بنگرید: اسلام و بهداشت روان، ج ۱، ص ۲۴۳-۲۳۷٫
[۲۸] – دکتر محمد قهرمانى و…، بررسى تأثیر روزه دارى بر وضعیت سلامت روانى مقاله نقش دین در بهداشت روان، ج۱، ص ۲۴۴، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲٫
[۲۹] – see Glenn N.D. Weaver. C.N (1987) Multivariate, Multisurvey study Of Marriage,40,267-282
see also: Sporawski. M.j,Houghson M.J.(1987) preceriptions for Happy marriage Adjustment and Satisfaction of Couples married so or more yearly, family coordinator, 27, 321, 327.
[30] – بنگرید:
الف. دکتر باقر غبارى بناب، مطالعاتى در قلمرو مشترک دین و روان شناسى مقاله، ص ۱۰۰، حوزه و دانشگاه (فصلنامه)، شماره ۲۹، زمستان ۸۰٫
ب. دکتر محمد قهرمانى، و… بررسى تأثیر روزه دارى بر وضعیت سلامت روانى (مقاله)، دین و بهداشت روان، ج ۱، ص ۲۴۴، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲٫
[۳۱] – بنگرید: دکتر على نقى فقیهى، بهداشت و سلامت روان در آیینه علم و دین، ص ۸۵، قم، حیات سبز، چاپ اول، ۱۳۸۴٫
[۳۲]– جهت آگاهى بیشتر در این زمینه بنگرید: دکتر عبداللّه نصرى، فلسفه آفرینش، ص ۷۳ ـ ۴۹، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲٫
[۳۳] – الثقافه الاسلامیه، ق: شهید مطهرى، یادداشت ها، ج ۴، ص ۱۸۸، تهران: صدرا، چاپ دوم، ۱۳۸۲٫
[۳۴] – بنگرید: جوادى آملى، انتظار بشر از دین، ص ۴۶ و ۴۷، قم، اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۰٫
[۳۵] – حدید ۵۷، آیه ۴٫
[۳۶] – بقره ۲، آیه ۱۴۳ ؛ حج (۲۲)، آیه ۶۵٫
[۳۷] – ذاریات ۵۱، آیه ۵۸-۵۶٫
[۳۸] – شهید مطهرى، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران و قم: صدرا، ۱۳۶۸٫
[۳۹] – بنگرید:
الف. همو، حکمت ها و اندرزها، ص ۳٫
ب. همو، امدادها و غیبى در زندگى بشر، ص ۸۶٫
[۴۰] – Psychologic.
[41] – Parapsychologic.
[42] – Psychosomcetic.
[43] – بنگرید:
الف. اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات اولین همایش بین المللى «نقش دین دربهداشت روان»، ج ۱، ص ۲۸ و ۱۵۳ ـ ۱۸۷، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲٫
ب. همان، ج ۲، ص ۲۷٫
ج. پت کورى، بازگشت به دعا در آستانه هزاره سوم، ترجمه عزیزاللّه صوفى سیاوش.
[۴۴] – بنگرید:
الف. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى و…
ب. شهید مطهرى، یادداشت ها، ج ۴، ص ۱۹۶، قم و تهران: صدرا، چاپ دوم، ۱۳۸۲٫
[۴۵] – بنگرید :
الف. همان، ص ۱۵۸ و ۱۵۹٫
ب. همان، ج ۷، ص ۱۹-۱۵٫
ج. همو، امدادهاى غیبى در زندگى بشر، ص ۳۹، قم : صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۷۴
[۴۶] – مجموعه مقالات اولین همایش دین در بهداشت روان، ص ۱۶۷، قم، نوید اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۷٫
[۴۷] – بنگرید: شهید مطهرى، یادداشتها، ج ۴، ص ۱۲۲٫
[۴۸] – ۱٫ Psychocyberentic.
[49] – اسلام و بهداشت روان مجموعه مقالات، ج ۱، ص ۱۶۱ – ۱۷۷٫
[۵۰] – بنگرید: مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص ۱۶۵، قم، نوید اسلام، چاپ اول، ۱۳۷۷٫
[۵۱] – شهید مطهرى، حکمت ها و اندرزها، ص ۴۷٫
[۵۲] – همو، یادداشتها، ج ۴، ص ۱۲۳ و ۱۵۹-۱۵۸٫
[۵۳] – همان، ص ۱۵۴٫
[۵۴] – بنگرید:
الف. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمه مهدى قائنى.
ب. شهید مطهرى، همان، ص ۱۶۹٫
[۵۵] – مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، ص ۱۶۷٫
[۵۶] – Milton Yinger.
[57] – “Religion and Individual Needs” in Seentific Study of Religion, p.1777-196.
[58] – آلستون، م. یینگر، م. لگنهاوزن، دین و چشم اندازهاى نو، ترجمه غلامحسین توکلى، ص ۱۶۲٫
پاسخ دهید