مساله دیدار حضرت مهدى(عج) از مسائل مهمى است که در طول قرنهاى متمادى قلوب شیعیان مشتاق را به خود مشغول داشته و آنان که عاشق وصال حضرت بودهاند در این انتظار سوخته اند و ساخته اند، از این میان، شایستگان به مقام دیدار نائل آمده اند و از فیض محضر حضرت ولى عصر(عج) بهره مند گردیده اند و چه زیبا به آرزوى خود رسیده اند.
خوشبختانه براى راهیابى و درک محضر امام عصر(عج) از ناحیه معصومین (علیهم السلام) و راهیافتگان به وصال آن حضرت سفارش هایى شده که مشتاقان را به مقصود نزدیک تر مى سازد و راهنماى آنان براى تشرف به محضر قدسى حضرت مهدى(عج) مى گردد.
حضرت مهدى(عج) در نامهاى که خطاب به شیخ مفید مرقوم نموده، فرموده است:
و اگر خدا شیعیان ما را براى طاعتخود موفق بدارد، در اینکه دلهاشان با هم باشد و به عهد خود وفا کنند، برکتبه لقاء ما از آنها تاخیر نیفتد و سعادت مشاهده ما به آنها به زودى خواهد رسید. – که این لقاء و دیدار ما – به سبب حقیقت معرفت و صدقى است که با ما دارند. پس ما را از آنها دور نمىدارد مگر آنچه که از آنها صادر مىشود که ما از آن کراهت داریم و براى آنها اختیار نمىکنیم. (۱)
و شیخ کلینى در کافى از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت کرده که هر کس بخواند مسبحات، یعنى سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلى را پیش از خواب، نمیرد تا درک نماید حضرت قائم(ع) را و اگر مرد در جوار حضرت پیغمبر(ع) خواهد بود. (۲)
و امام صادق(ع) فرمود: هر کس سوره بنىاسرائیل را در هر شب جمعه بخواند نمىمیرد تا حضرت قائم(عج) را درک کند و از اصحاب و یارانش باشد. (۳)
و امام باقر(ع) فرمود:«کسى که مسبحات را بخواند، از دنیا نمىرود تا حضرت مهدى(عج) را درک کند و اگر جلوتر از دنیا برود، در جهان دیگر در همسایگى رسول خدا(ص) خواهد بود.» (۴)
شیخ رجبعلى خیاط مردى از پاکان روزگار بوده که درجات عالى سلوک را پشتسر نهاده و به مراتب عالى معرفت رسیده بود، براى این مرد بزرگ حکایات و کراماتى نقل شده که در کتاب ارزشمند «تندیس اخلاص» تالیف حجهالاسلام و المسلمین محمد محمدى رىشهرى مذکور است. به علاوه دستورالعملهاى اخلاقى و سفارشهایى از شیخ رسیده است که حکایتیکى از آنها چنین است:
جناب شیخ در برابر درخواستهاى مکرر یارانش براى تشرف به محضر مقدس حضرت ولى عصر(عج) سفارشهاى خاصى فرموده است که از جمله مىتوان به مورد زیر اشاره کرد:
شبى یکصد بار آیه کریمه «رب ادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق واجعل لى من لدنک سلطانا نصیرا» (۵) قرائتشود. (تا چهل شب)
یکى از کسانى که این سفارش شیخ را دریافت کرده و بر آن مداومت کرده است، پس از چهل روز نزد شیخ مىآید و مىگوید موفق به زیارت حضرت نشده است. شیخ مىفرماید: هنگامى که در مسجد نماز مىخواندید، آقاى سیدى به شما فرمودند: «انگشتر در دست چپ کراهت دارد» و شما گفتید: «کل مکروه جائز» هم ایشان امام زمان(ع) بودند.
حکایت دیگرى نقل شده است که دو فرد مغازهدار عهدهدار زندگى خانواده سیدى مىشوند. یکى از آن دو براى تشرف به محضر امام زمان(ع) ذکر سفارش شده مرحوم شیخ را شروع مىکند. پیش از شب چهلم، یکى از فرزندان خانواده سید نزد او مىآید و یک قالب صابون مىخواهد. مغازهدار مىگوید: مادرت هم فقط ما را شناخته، مىتوانى از دیگرى صابون بگیرى!
شب که خوابیده است، متوجه مىشود از داخل حیاط او را صدا مىکنند، بیرون مىآید و کسى را نمىبیند. پس از آن که سه بار صدا را مىشنود که با نام او را صدا مىزنند، در حیاط را مىگشاید، در کوچه سیدى را مىبیند که روى خود را پوشانده است و مىگوید: «ما مىتوانیم بچههایمان را اداره کنیم، ولى مىخواهیم شما به جایى برسید.» (۶)
نقل شده که سید ابوالحسن حافظیان یکى از مفاخر سرزمین خراسان به نقل از مرحوم شیخ حسنعلى اصفهانى (نخودکى) متوفى۱۷ شعبان ۱۳۶۱ه .ق و او هم به نقل از شیخ حسن اصفهانى داستانى به شرح زیر نقل مىکند:
من با قدرت زیادى براى توفیق تشرف به پیشگاه حضرت بقیهالله (ارواحنا فداه) تلاش کردم و در این راه از هر ذکر و دعا و توسلى که بلد بودم فرو نگذاشتم ولى توفیق حاصل نشد. شبى در عالم رؤیا به من گفته شد: شما در این راه موفق نخواهید شد زیرا فلان صفت در شما هست تا این صفت را داشته باشید لیاقت دیدار کعبه مقصود را نخواهید داشت.
چون بیدار شدم توبه و انابه کردم و براى اصلاح خویشتن هر روز چند ساعت در حجره را مىبستم و مشغول تلاوت قرآن مىشدم، بعدها به نظرم رسید که این مدت را در خارج شهر و در فضاى آزاد و در محضر قرآن باشم و لذا مدتى طولانى همه روزه به صحرا مىرفتم و ساعتها در محضر قرآن بودم و تلاش مىکردم که قرآن را با تدبیر و تعقل تلاوت کنم و اعمال و عقاید خود را با آن تطبیق نمایم. روزى مشغول تلاوت قرآن بودم صدایى شنیدم که به من گفت: «تا چهل روز هر روز مسبحات را بخوان و شبهاى جمعه سوره مبارکه اسراء را بخوان، بعد از چهل روز من مىآیم و تو را به محضر شریف حضرت بقیهالله (ارواحنا فداه) مىبرم».
(مسبحات عبارتند از سورههایى که با «سبح»، «یسبح»، «سبحان» آغاز مىشوند.)
شیخ حسن اصفهانى مىگوید: تا چهل روز هر روز مسبحات را خواندم و شبهاى جمعه سوره اسراء را خواندم. روز چهلم آنهر کس بخواند مسبحات، یعنى سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلى را پیش از خواب، نمیرد تا درک نماید حضرت قائم(ع) راشخص آمد و گفت: بیا، مقدارى راه رفتم، به درهاى رسیدم، در سرازیرى دره به من گفت: من راهنما بودم، من مىروم. هنگامى که تو به آخر دره رسیدى وجود مقدس حضرت کعبه مقصود را بر فراز تپه خواهى دید. چیزى نگذشت که وجود مقدس حضرت بقیهالله (ارواحنا فداه) را در هالهاى از نور بر فراز تپه دیدم.
فرمودند: اگر بخواهى یکبار دیگر مرا ببینى وعده من و شما در حرم مطهر جد بزرگوارم على بنموسى الرضا(ع). این را فرمود و از چشمم غایب شد، مدتها گریستم و مهیاى سفر شدم. در مدت چهل روز، خود را به مشهد مقدس رسانیدم، غسل کردم و وارد حرم شدم کعبه مقصودم را باز در بالاى سر امام رضا(ع) دیدار کردم. فرمود: وعده من و شما در حرم مطهر جد بزرگوارم حضرت حسین(ع) این را فرمود و از چشمم غایب شد. ده روز در مشهد اقامت نمودم و سپس راهى عتبات عالیات شدم. دو ماه در راه بودم و بعد از دو ماه به سرزمین مقدس کربلا رسیدم. غسل کردم، وارد حائر حسینى شدم، خورشید امامت را در حرم امام حسین(ع) زیارت کردم و خود را بر قدمهاى مبارکش انداختم.
فرمود: شیخ حسن حاجتت چیست؟
گفتم: آقا آنچه من فقط از شما مىخواهم این است که هر کجا باشم بتوانم شما را زیارت کنم. فرمود: هر وقتخواستى مرا زیارت کنى آیات آخر سوره مبارکه حشر (لو انزلنا هذا القرآن … الى آخر) را با دعاى عهد بخوان. (۷)
در پایان غزلى از فیض کاشانى را حسن ختام این مقاله قرار مىدهیم.
گفتمش: دل بر آتش تو کباب
گفت: جانها زماست در تب و تاب
گفتمش: اضطراب دلها چیست
گفت: آرام سینههاى کباب
گفتمش: اشک راه خوابم بست
گفت: کى بود عاشقان را خواب
گفتمش: بهر عاشقان چه کنى
گفت: برگیرم از جمال نقاب
گفتمش: پرده جمال تو چیست
گفت: بگذر ز خویشتن، دریاب
گفتمش: تاب آن جمالم نیست
گفت: چون بىتو گردى، آرى تاب
گفتمش: باده لب لعلت
گفت: از حسرتش توان شد آب
گفتمش: تشنه وصال توام
گفت: زین مى کسى نشد سیراب
گفتمش: جان و دل فدا کردم
گفت: آرى چنین کنند احباب (۸)
پى نوشتها:
۱- دیدار با ابرار، شیخ مفید، احمد لقمانى، ص ۳۵، سازمان تبلیغات اسلامى، تهران، ۱۳۷۴ش.
۲- اصول کافى، ج ۲، ص۵۹۳، دارالاضواء.
۳- فضایل و آثار قرائتسورهها، ص ۳۸٫
۴- همان، ص ۷۴٫
۵- سوره اسراء، آیه ۸۰٫
۶- تندیس اخلاص، محمد محمدى رىشهرى، مؤسسه فرهنگى دارالحدیث،۱۳۷۶ش، ص ۸۴٫
۷- سرگذشتهاى تلخ و شیرین قرآن، غلامرضا نیشابورى، ج ۲، ص ۶۴٫
۸- کلیات اشعار فیض کاشانى، ص۲۹٫
پاسخ دهید