دومین شب دهه سوم محرم سال ۹۶ حضرت آیت الله صدیقی در حسینیه کوثر شهرک حضرت قائم ارواحنا فداه تهران به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
- یاد اموات در شب جمعه
- رابطهی معرفت و عمل
- ماهیّت مرگ از دیدگاه قرآن
- فضیلت خواندن آیه شهادت و آیهی ملک
- دعایی تکان دهنده از امیر المؤمنین علیه السّلام
- فضیلت خواندن سورهی حمد بعد از نمازهای واجب
- کمال انقطاع یعنی رها شدن از وابستگی و تعلّقات
- سیر باطنی و سلوک إلی الله
- چشمههای معرفت و حکمت در وجود عرفا و بزرگان
- عمل به معلومات و دانستهها
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیکَ یَا حَجُّهُ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیکَ یَا عَینَ الله السَّلَامُ عَلَیکَ سَفینَه النَّجاه سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا أَغِثْنَا وَ أدرِکنا وَ لاَ تُهلِکنا نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ نَحْنُ الْمُحْتَاجُونَ نَحْنُ الْفُقَرَاءُ نَحْنُ المُلتَجِئونَ إِلَی جِنابِک»
یاد اموات در شب جمعه
به حسب روایات شبهای جمعه اموات مأذون میشوند که به خانوادههای خود مراجعه کنند. ما آنها را نمیبینیم، ولی آنها با یک حالت زار جلوی خانوادهها و فرزندان میآیند و التماس میکنند. میگویند «یا أهلی وَ أُولادی إرحَمونی» بچّههای من، عائلهی من به من رحم کنید. مرگ انقطاع است، دیگر کاری از آدم ساخته نیست. اگر ما کاری برای آنها کردیم که هیچ، امّا اگر نکردیم چیزی ندارند.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلََّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنَا شَفِیعِنَا حَبِیبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهُ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا فِدَاء وَ رَزَقَنَا اللَّهُ رِضَاء وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».
رابطهی معرفت و عمل
معرفت سرمایهای است که نبود آن هم مایهی ضعف عمل میشود و هم مایهی صعود عمل میشود و احیاناً قابلیّتی برای عمل باقی نمیماند که نمره داشته باشد. لذا عملی قابل ارائه است که معرفتی همراه آن باشد. نماز با معرفت خوب است، عزاداری با معرفت خوب است. زیارت با معرفت خوب است. مخصوصاً در زیارات حضرت رضا سلام الله علیه و هم در زیارت امام حسین علیه السّلام، در برخی از روایات قید شده است که کسی عارفاً بحقّه زیارت کند و عارف باشد به حقّ حضرت رضا علیه السّلام یا امام حسین علیه السّلام یا هر امامی که او میخواهد زیارت کند.
همهی معرفتها فرع بر معرفت خدا است. معرفت خدا سهل ممتنع است. از طرفی خدای عزیز، خدای حکیم هم ظاهر است، هم باطن است، هم اوّل است، هم آخر است. خدای متعال همه چیز را آفریده است و اثر او است. به قدری واضح و بیّن است که مرحوم حاجی سبزواری در شعر خود دارند:
«یا مَن هُوَ اختَفىَ لِفَرطِ نورِه الظّاهِرُ البُاطِنُ فى ظُهورِه»[۲]
ما از شدّت نور نمیبینیم. نور خیلی قوی باشد ما نمیبینیم، نور هم نباشد ما نمیبینیم. شدّت نور باعث میشود که دیگر چشم کار نکند. از شدّت ظهور ما محجوب شدیم. فرط نور او باعث شده است که ما محجوب شویم.
مع ذلک خدای متعال برای توجّه دادن بشر به خود، انبیاء علیهم السّلام را فرستاده است تا خدا را به ما معرّفی کنند. انبیاء هم از طرقی… یکی مطالعه در عوالم امکان است
برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
کسی اهل فکر باشد، به برگ گل نگاه کند میفهمد که خالقی، حکیمی، علیمی یک چنین چیز لطیفی را آفریده است. خود او که بچّه بود چه کسی این مادر را مهربان کرده بود؟ چه کسی او را سرپرستی کرده بود؟ این همه بلا را چه کسی از ما دفع میکند؟
ماهیّت مرگ از دیدگاه قرآن
خود مرگ از آیات خدا شناسی است. چه کسی میتواند جلوی مرگ را بگیرد؟ این همه گردن کلفت و متکبّر، این همه دانشمندان واندیشمندان آیا دارویی برای مرگ پیدا کردند؟ آدم در قبرستان برود خدا را بشناسد، بفهمد که کار به دست خدا است. خدا عمر داده است و عمر را میگیرد. فرمود: «لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یُحْیی وَ یُمیتُ»[۳] مالک خود او است. وقتی او مالک است اختیار ملک دست او است. به هر کسی که خواست عمر میدهد، حیات میدهد. از هر کسی که خواست میگیرد.
این آیات کریمه را گاهی به محضر شما هم عرض کردیم. دوست داریم که در منبرها چیزهایی بگوییم که پامنبریها عمل کنند. از شما چیزی کم نمیشود، ولی «الدَّالُّ عَلَى الْخَیْرِ کَفَاعِلِه»[۴] اگر امشب به زیارت حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام تشویق شدید، با همین روایتی که دوست ما از کامل الزیاره نقل کردند، شما هم تصمیم گرفتید که یک شب جمعه به کربلا بروید. إنشاءالله اگر رفتید و منشأ آن این حدیث بوده باشد، آن مقدار که خدا به شما ثواب میدهد، به کسی که این حدیث را خوانده است و دل شما رغبت پیدا کرده است و کربلایی شده است هم همین مقدار ثواب میدهند.
ما کم و بیش یک یادگاریهایی در خانهها، در جوانها داریم. یکی از چیزهایی که خیلی کم مؤونه است ولی خیلی پرارزش و پرثمر است. روایت هم در کافی است و هم در تفسیر ابو الفتوح است، هم در تفسیر مجمع البیان است. اجمالاً این روایتی است که بزرگان نقل فرمودند.
هر کسی در تعقیبات نماز واجب خود این چهار چیز را بگوید. یکی اینکه آیت الکرسی بخوانید. صرف نظر از آن چهار چیز خود آیت الکرسی خیلی مورد نظر حق تعالی است. هم در حفاظت انسان خیلی مؤثّر است و هم برکات و آثاری دارد. یکی این است که هر کسی بر حسب روایت بعد از هر نماز آیت الکرسی بخواند بین او و بهشت مرگ فاصله است. مردن همانا و وارد بهشت شدن همانا. نکند خدایی نکرده تردیدی در این حرفها داشته باشید. اگر تردید داشته باشید خود شما ضرر میکنید. انسان بیتوفیق میشود، عمل نمیکند و از این خیر باز میماند. یک عدّهای در حضرت رقیّه تشکیک میکنند، یک عدّهای در اینکه آیات آدم پشت پنجره فولاد میتواند شفا بگیرد یا نه. اینها دنبال دلیل و سند هستند. یک عدّه رفتند و حاجت گرفتند. لالی به زبان آمده است، کوری بینا شده است و سرطانی شفاء گرفته است، امّا این هنوز دارد دنبال دلیل میگیرد. اینها بیتوفیقی است. خدا را امتحان نکنید و به خدا اعتماد کنید. از خدا کم نمیآید. خدا دنبال بهانه است، دوست دارد بندهی خود را به بهشت ببرد. چرا دوست نداریم که به بهشت برویم! حالا آدم معتقد باشد آیت الکرسی را بخواند کلاس است، سازنده است. محتوای آیت الکرسی توحید را در وجود انسان تقویت میکند. پس یکی خواندن آیت الکرسی است.
مرحوم آیت الله العظمی اراکی را که ما هم در نماز ایشان شرکت میکردیم، مرتّب میدیدیم که بعد از نماز دست خود را روی چشمان خود میگذاشتند و مرتّب آیت الکرسی میخواندند. یک مورد دیگر هم اینکه در مدرسهی ما، امام جماعت آیت الله شبیری بود که از مراجع تقلید است و ما هم از محضر ایشان استفاده کردیم. این بزرگوار هم بدون استثناء بعد از نماز دست خود را روی چشم خود میگذاشت و آیت الکرسی میگذاشت. آیت الکرسی برای نور چشم مفید است. آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف فرمودند: بعد از نماز آیت الکرسی میخوانید و دست روی چشم میگذارید، بعد این دعا را بگویید که «أَللهُمَّ احفَظ حَدَقَتَیَّ بِحَقِّ حَدَقَتی عَلِیِّ بنِ أَبیطالِبٍ أَمیرِالمُؤمِنینَ علیه السّلام» خدایا این حدقههای چشم من را حفظ کن، کور نشوم، نابینا نشوم، کم سوء نشوم به حق دو چشم امیر المؤمنین علیه السّلام. اصلاً طوری آدم را به علی علیه السّلام وصل میکند. آدم همیشه دامنی به هر بهانهای به دست خود میبیند.
فضیلت خواندن آیه شهادت و آیهی ملک
دوم دو فراز از سورهی مبارکهی آل عمران است؛ یکی آیهی شهادت است «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ»[۵] این از آن آیههای خاص است و برای اهل آن خیلی مهم است.
سوم آیهی «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ * تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ»[۶] این دو آیه پشت سر هم است و شاهد مثال ما همین آیهی «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ»[۷] است. خدا مالک الملک است. «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ» به هر کسی بخواهد حکومت میدهد، سلطنت میدهد، «وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ» هر کسی را بخواهد عزیز میکند و از هر کسی بخواهد بگیرد، میگیرد. البتّه بدانید که خدا هر چه به ما داده است میگیرد. چشم داده است میگیرد، زبان داده است میگیرد، دست و پا داده است و میگیرد. چند روزی امانت داده است که با اینها برای او کار کنیم. ما عملهی خدا هستیم، سر سفرهی او نشستیم. رازق خود را از یاد نبریم و برای او کار کنیم. او دارد ما را اداره میکند. امانت داده است و ماندگار هم نیست.
دعایی تکان دهنده از امیر المؤمنین علیه السّلام
امّا حضرت امیر علیه السّلام دعایی دارند «اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی أَوَّلَ کَرِیمَهٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ کَرَائِمِی»[۸] خدایا اوّل چیزی که در طول عمر من از من میگیری…، اگر بنا است که چشم من را بگیری و خود من بمانم، آبروی من را بگیرد و خود من بمانم، بچّههای من را بگیری که خود من بمانم و من وارث آنها باشم، خدایا آنها را وارث من قرار بده. یعنی تا هستند چشم من را از من نگیر، سلامتی را از من نگیر، عزّت و آبرو را از من نگیر. اوّل چیزی که بنا است بگیری… بدون اینها من نمیخواهم زنده بمانم. یک کاری کن که تا زنده هستم سر پا باشم، کارهای خود را، خود انجام دهم و بتوانم عبادت کنم، بتوانم زیارت بروم، امکانات داشته باشم. خدایا با عزّت زندگی کنم، با عافیّت زندگی کنم، با توفیق زندگی کنم. اوّل کریمه جان من باشد. خیلی مهم است. خدا از بعضیها میگیرد، به بعضیها میدهد. بعضیها بد امتحان میدهند و از آنها میگیرد. خدای متعال بعضیها را هم دوست ندارد به این زودی از اینها نمیگیرد. هر چی اینجا میخواهند به آنها میدهد که جهنّم آنها را داغتر کند. خدا بعضیها را خیلی رها کرده است. اینها خیال میکنند که برای اینها مشکلی نیست ولی دفعتاً میگیرد. همه چیز برای خدا است «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ».[۹]
فضیلت خواندن سورهی حمد بعد از نمازهای واجب
چهارمین چیزی که بعد نماز فرمودند بخوانید سوره ی مبارکهی حمد است. اگر این چهار چیز را خواندید این اثر را دارد که خدای متعال ۷۰ بار به شما نظر میکند. یک نظر او آدم را آباد میکند. «َو انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً رَحِیمَهً نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرَامَهَ»[۱۰] یا در زیارت حضرت حمزهی سیّد الشّهداء به خدا عرضه میداریم که «وَ انْظُرْ إِلَیَّ نَظْرَهً لَا أَشْقَى بَعْدَهَا أَبَدا»[۱۱] خدایا از آن نگاهها یک نگاه به من بکن که بعد از آن من هیچ وقت بدبخت نشوم. یک نگاه شما آنچنان من را آباد کند که تا هستم با همان یک نگاه عزیز باشم، همه چیز داشته باشم، سعادت دنیا و آخرت داشته باشم. حالا اگر یک نگاه او اینطور آباد کند که آدم گرفتار شقاوت نمیشود و سعادتمند میشود، اگر هفتاد بار نگاه کند چه میشود؟
کمال انقطاع یعنی رها شدن از وابستگی و تعلّقات
اعتقاد من بر این است که این نظرهای الهی ارتقاء درجات است. پردههای ضخیمی که آدم بین خود و خدای خود دارد، اینکه در مناجات حضرت امیر علیه السّلام میبینیم که حضرت میگویند: «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَه»[۱۲] خداوندا به من کمال انقطاع بده، از همه کس و از همه چیز گسستگی پیدا کنم، زنجیر تعلّق و زنجیر امید خود را از همه قطع کنم و فقط به تو وابسته باشم. یک رشته من را به تو وصل کرده باشد و به غیر از تو به احدی تکیه نکنم. امید آدم در زندگی فقط خدا باشد، جز خدا به کسی دل نبندد، امید نبندد.
«وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ» تعبیرات خیلی لطیف است. این کلاس عالمان بزرگ و عالمان واصل است، ولی برای ما وصف العیش است. وصف العیش نصف العیش است. «وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا» در سر انسان دو چشم است، ولی ما با دو چشم همیشه یک چیز میبینیم. وقتی توجّه نداشته باشیم که دو چشم داریم… آدم یک دید دارد، نگاه میکند. امّا با هر قدمی که انسان به سوی خدا برمیدارد یک حکمتی در دل انسان میجوشد.
«مَن أخلَصَ لِلَّه أربَعینَ صَباحاً جَرَت یَنابیعَ الحِکمَه مِن قَلبِه»[۱۳] کسی ۴۰ روز خود را برای خدا خالص کند، چهل روز گناه نکند. میتوانید یک قول به امام حسین بدهید. از امشب تا ۴۰ روز بنویسد. هر روز کارهای خود را بنویسید. چهل روز عصبانی نشوید، چهل روز غیبت نکنید، چهل روز دروغ در زندگی ما نیاید، چهل روز درآمد حرام نداشته باشیم، حرام خوری نکنیم. چهل روز چشم خود را پاک نگه داریم. اگر انسان چهل روز مراقب خود باشد، مواظب خود باشد، با غیر از خدا معامله نکند، تمام کارهای ما معامله است، تجارت است. حالا با شیطان تجارت نکنیم. چهل روز زندگی ما الهی باشد، رضای خدا در زندگی ما باشد. اگر توانستیم یک چلّه مراقبت داشته باشید، مواظبت داشته باشید، چه نتیجهای میگیرید؟ «جَرَت یَنابیعَ الحِکمَه» خدا چشمههای حکمت… یک چشمه نیست. ینابیع جمع ینبُع است، ینبُع به معنای چشمه است.
«جَرَت یَنابیعَ الحِکمَه» خدا چشمههای حکمت را از دل او به جریان میاندازد. دل چشمههای حکمت را میجوشاند. این «أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا»[۱۴] چشمههای نور است. آدم چشمههای مختلف داشته باشد. ما با این چشم خود ظواهر را میبینیم. اگر خدا یک چشم به ما بدهد؛ چشم برزخی، مثل بعضی از بزرگانی که مرحوم آیت الله بهاءالدّینی اعلی الله مقامه الشّریف جهنّمیها را میشناخت. چشم برزخی او میدید و جهنّمیها را میشناخت. ایشان به خود من فرمود: من از نفوس ناریّه اذیّت میشوم. تشخیص میداد، چشم باطن داشت.
سیر باطنی و سلوک إلی الله
بعضیها بالاتر دارند. آنها نور ائمّه را میبینید. بالاتر از برزخ را میبینند. هر کدام از اینها با یک چشم حکمت است. یک عوالمی در آنجا است. لذا تعبیر ابصار دارد. «أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا» چشمهای دل ما نورانی کن «بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ» به نور نظر به تو، چشمهای دل من نورانی شود.
این مسئلهی درجاتی است که انسان طی میکند، مرحله به مرحله بالا میرود. هر مرحله یک مرحلهی نوری است. برداشت من این است که تعدّد سلامهایی که ما در زیارت عاشورا یا زیارت نامههای دیگر داریم تکرار نیست، ارتقاء است. ما در هر سلامی یک مرتبه با امام ملاقات میکنیم. امام نور عالمگیر است. «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها» ما هر سلامی که میدهیم با امام یک ملاقاتی داریم. اول در آستانهی امام هستیم، بعد در داخل حرم هستیم، بعد داخل ضریح هستیم. بعد از ضریح بالاتر میرویم. همینطور درجه به درجه اگر اهل باشیم ما در یک سلام به اوج تقرّب به امام و تقرّب به خدا نائل میشود.
چشمههای معرفت و حکمت در وجود عرفا و بزرگان
این مسئله که مسئلهی سیر باطنی است با عمل ظاهری که توأم با اخلاص است، برای انسان حاصل میشود. آن وقت معرفت خود را نشان میدهد. معرفت تنها با درس خواندن نیست. ما ملّای بیمعرفت کم نداریم. خیلی از این انحرافات مکتبی، این فرقههای انحرافی که پیدا شده است از طریق ملّاها پیدا شده است. درس خوانده بودند، ولی هیچ معرفت و نوری نداشتند. «وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»[۱۵] کسی هم درس نخوانده است، امّا مثل شیخ رجبعلی خیّاط میشود. وجود او چشمهی حکمت میشود. حرفهایی که زده است، آدمهایی که تربیت کرده است، مسیری که طی کرده است همه نشانهی معرفت است. نه حجت الاسلام است، نه آیت الله است، نه محقّق است، نه دکتر است، نه مهندّس است، هیچ کدام از اینها نیست، پروفسور نیست، یک خیّاط عادّی است. امّا یک روزنهای از معرفت را خدای متعال به روی او باز کرده است. یا عرفای ما این بزرگوار را با سه عنوان یاد میکنند؛ حاجی کربلایی.
مشهدی هادی ابهری رضوان الله علیه -همشهری ما- این بزرگوار ما جزء آیات و بیّنات الهی بوده است. خیلی فارسی هم نمیتوانست صحبت کند و سواد بالایی هم نداشت، ولی کسانی که با او بودند همه او را قبول داشتند. آیت الله خوشت خیلیها را اِن قُلت داشت، فضایل آنها را قبول داشت، ولی یک حاشیهای کنار آن میزد. ولی نسبت به حاج هادی… مرحوم علّامهی تهرانی در کتابهای خود از حاج هادی نام برده است.
عمل به معلومات و دانستهها
این معرفت یک چیزی است که در عمل حاصل میشود. «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[۱۶] آدم باید راه برود تا برسد. با آدرس داشتن آدم نمیرسد. کسی چیزی را بداند و آن را عمل کند.
لذا شاه کلیدی که مرحوم آیت الله بهجت روحی فداء به همه اراده میکردند این بود که میفرمودند به یقینیات خود عمل کنید. در برخی موارد هم این حدیث را میخواندند که «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَم»[۱۷] هر کسی به آنچه که میداند… همهی شما رساله میدانید، حلال و حرام را میدانید، حرمت غیبت را میدانید، حرمت دروغ را میدانید، حرمت ظلم به همدیگر، به ارحام، کسانی که در خانه با یکدیگر مشاجره دارند، اینها قطع رحم است، ظلم به نزدیکترین است، یعنی ظلم مضاعف است. بچّه با پدر خود مشاجره کند، دختر با مادر خود لج کند یا پدر بیجا پسر خود را، بچّهی خود را پیش مهمان یا غیر مهمان تحقیر کند، شخصیّت او را زیر سؤال ببرد، اینها حرام است. این چیزهایی که ما میدانیم حرام است برای رضای خدا حرام نکنیم، زندگی خود را آلوده نکنیم، زندگی خود را متعفّن نکنیم. اگر توانستیم این کار را بکنیم خدا به ما معرفت میدهد «لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا».[۱۸]
(روضه خوانی)
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– شرح کشف المراد، ص ۳۲٫
[۳]– سورهی توبه، آیه ۱۱۶؛ سورهی حدید، آیه ۲٫
[۴]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۴، ص ۲۷٫
[۵]– سورهی آل عمران، آیه ۱۸٫
[۶]– همان، آیات ۲۶ و ۲۷٫
[۷]– همان، آیه ۲۶٫
[۸]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۳۳۲٫
[۹]– سورهی آل عمران، آیه ۲۶٫
[۱۰]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۹، ص ۱۱۰٫
[۱۱]– کامل الزیارات، ص ۲۳٫
[۱۲]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۱، ص ۹۹٫
[۱۳]– مصباح الشریعه / ترجمه مصطفوى، متن، ص ۳۵۵٫
[۱۴]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۱، ص ۹۹٫
[۱۵]– سورهی نور، آیه ۴۰٫
[۱۶]– سورهی عنکبوت، آیه ۶۹٫
[۱۷]– روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط – القدیمه)، ج ۲، ص ۳۲۲٫
[۱۸]– سورهی عنکبوت، آیه ۶۹٫
پاسخ دهید