نام های درهای جهنم را با ذکر منبع مطرح بفرمایید. و آیا مقصود از درهای جهنم و بهشت، همان طبقه است یا خیر؟

پاسخ اجمالی

ممکن است درهاى جهنم به معناى درهایى باشد که بر حسب اعمال انسان ها تنظیم شده است و هر گروهى را به تناسب عمل خود به دوزخ می برند، همان گونه که درهاى بهشت نیز چنین است؛[۱] لذا یکى از درهاى آن «باب المجاهدین» نام دارد،[۲] و در کلام امام على(ع) نیز آمده است: «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّه»؛[۳] جهاد درى از درهاى بهشت است.
درباره ابواب جهنم دو دیدگاه وجود دارد:
۱ – مقصود از «باب»(در)، «طبقه» است؛ از امام علی(ع) روایت شده است: «جهنم را هفت در؛ یعنى هفت طبقه است که روى یکدیگر قرار دارند». آن گاه على(ع) یکى از دست ها را بر روى دست دیگر نهاد و فرمود: «این طور خداوند بهشت را به عرض، گسترش داد و آتش را طبقه طبقه، قرار داده است. طبقه زیرین، “جهنم”، روى آن “لظى”، روى آن “حطمه”، بالاى آن “سقر”، بر سر آن “جحیم”، بالاى آن “سعیر” و طبقه نخستین “هاویه” است».
[۴] در این صورت، مقصود از درهای جهنم و بهشت؛ همان طبقات جهنم و بهشت می باشد. در این باره این پاسخ ها را مطالعه کنید: «طبقات جهنم»، سؤال ۱۸۶۷۵؛ «بهشت های هفت گانه»، سؤال ۱۸۵۹.
۲ – مقصود از «باب»، درجه است؛ گفته اند: جهنم را هفت در؛ یعنى هفت درجه است که به ترتیب روى یکدیگر قرار گرفته اند. درجه اول؛ جاى اهل توحید است که به قدر اعمال و عمرشان در دنیا عذاب می شوند، سپس خارج می گردند. درجه دوم؛ جاى یهود، درجه سوم؛ جاى مسیحیان، درجه چهارم؛ جاى صابئین، درجه پنجم؛ جاى مجوس، درجه ششم؛ جاى مشرکان عرب و درجه هفتم؛ جاى منافقان است. چنان که خداوند در قرآن می فرماید: “إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ”؛
[۵] منافقان در درجه زیرین جهنم هستند».[۶]
اما باید توجه داشت که این دو دیدگاه، چندان تفاوتى با یکدیگر ندارند؛ زیرا طبقات نیز براساس درجه اعمال و خصوصیات انسان ها می باشد. همان طور که ابن عباس گفته است: مقصود از «لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»؛
[۷]یعنى این که؛ براى هر درى از آنها نصیبى معیّن است.[۸]

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۹، ص ۵۵۱، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۲]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏۵، ص ۲، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۳]. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات (الإستنفار و الغارات)، ج ‏۲، ص ۳۲۶، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.

[۴]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۵۱۹، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۵] نساء، ۱۴۵٫

[۶]. این دیدگاه از ضحاک نقل شده است؛ ر. ک: مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۵۲۰؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ‏۵، ص ۳۴۲، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.

[۷]. « براى هر درى گروهى از پیروان شیطان تقسیم شده اند»؛ حجر، ۴۴٫

[۸]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ‏۶، ص ۵۲۰٫