دلیل حرام بودن آمیزش حین قاعدگی چیست؟ زیان آن بر بدن مرد چیست؟

پاسخ اجمالی

در قرآن کریم در ارتباط با حرمت نزدیکی با همسر در زمان قاعدگی(حیض) آمده است: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین»؛[۱] و از تو، در باره خون حیض سؤال مى کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده اى است از این رو در حالت قاعدگى، از آنان کناره گیرى کنید! و با آنها نزدیکى ننمایید، تا پاک شوند! و هنگامى که پاک شدند، از راهی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.
 آنچه در قرآن کریم در این ارتباط آمده، بیانگر آن است که بانوان در این مدت به جهت تغییرات فیزیکی که در بدن آنها ایجاد می‌شود، دچار گرفتاری‌های ویژه‌ای هستند که یکی از دلایل حرمت آمیزش؛ همین جهت می‌باشد.
برای توضیح بیشتر توجه به نکاتی خالی از لطف نیست.
۱ – کلمه «أذى» به معناى هر عارضه ‌اى است براى چیزى که ملایم با طبع آن نباشد. این معنا به وجهى منطبق با معناى ضرر نیز هست.
این‌که قرآن، حیض را اذیت خوانده؛ بدان جهت است که خون حیض که به عادت زنان مربوط است، از عمل خاصى حاصل مى‌ شود که طبع زن در مزاج خون طبیعى زن انجام مى‌ دهد، و مقدارى از خون طبیعى او را فاسد، و از حال طبیعى خارج نموده، و به داخل رحم مى‌ فرستد، تا بدین وسیله رحم را پاک کند، و یا اگر جنین در آن باشد، با آن خون جنین را تغذیه کند، و …
[۲]
۲ –  آمیزش در حال حیض، علاوه بر این‌که تنفرآور است، زیان‌هاى بسیارى به بار مى ‌آورد که طبّ امروز نیز آن‌را اثبات کرده است، از جمله احتمال عقیم شدن مرد و زن، و ایجاد یک محیط مساعد براى پرورش میکرب بیماری‌هاى آمیزشى؛ مانند سفلیس و سوزاک. همچنین التهاب اعضای تناسلى زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلى مرد و غیر اینها که در کتاب‌های پزشکی آمده است؛ لذا پزشکان، آمیزش جنسى با چنین زنانى را ممنوع اعلام مى‌ کنند.[۳]

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. بقره، ۲۲۲.

[۲]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج  ۲، ص ۲۰۷، قم، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۴۱۷ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج  ۲، ص ۳۱۱، ۳۱۲، قم، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۳۷۴ش.

[۳]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۳۸، ۱۳۹، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.