سؤال: آیا خراب کردن اسباب بازی توسّط بچّه ها نشانه ی بدی است؟
جواب:
الف. عدم تناسب سنّ کودک با اسباب بازی
ابتدا ما باید ببینیم که آیا آن اسباب بازی، قابلیّت بازی کردن بچّه را در آن سن، داشته است یا نه. یک موقع ممکن است که در نگاه ما اسباب بازی مناسب باشد، امّا در واقع مناسب نیست. من نمی گویم که اگر زود خراب شود، نا مناسب می شود. امّا گاهی اوقات بچّه ها تا یک سنّی نمی توانند با اسباب بازی مثل عروسک بازی کنند؛ مثلاً بچّه های زیر یک سال و نیم، خیلی با عروسک نمی توانند بازی کنند؛ لذا سریع آن را خراب می کنند.
ب. مبهم بودن کارایی اسباب بازی
گاهی اوقات فرزندان کارایی یک اسباب بازی را نمی دانند یا محیط برای آنها فراهم نیست. مثلاً ما می رویم و یک تریلی برای بچّه می خریم؛ از این تریلی هایی که می شود خاک روی آنها ریخت؛ بعد این ماشین را به خانه می آوریم و روی زمین یا روی فرش می گذاریم و می گوییم که بازی کند. خب در همان اوّل بچّه تریلی را می کَند و آن طرف می اندازد و چرخ هایش را نیز از هم جدا می کند و این طرف می اندازد. حال اگر شما همین ماشین را در حیاط یا در باغچه ببرید، می بینید که چطور با این ماشین می تواند به خوبی بازی کند.
ما می خواهیم بگوییم که گاهی اوقات نباید نگران باشیم؛ امّا از یک جهت هم باید نگران باشیم و آن وقتی است که اسباب بازی را در اختیار بچّه ی خود گذاشته ایم، ولی او در سنّی نیست که بتواند با آن بازی بکند یا بسترش فراهم نیست که با آن بازی کند.
ج. خریدن اسباب بازی گروهی برای یک کودک
بعضی از بازی ها، گروهی است؛ مثلاً اگر والدین منچ را خریداری کنند و در اختیار بچّه قرار دهند. بعد از یک مدّت می بینید که مهره های آن یک طرف ریخته، صفحه ی آن یک طرف پرت شده و در کل خراب شده است. خب چرا؟ چون این بازی یک کار گروهی است و بچّه آن را تک نفره نمی تواند، بازی کند. پس به مرور زمان سریع این بازی را خراب می کند و از بین می برد و غیر از ریخت و پاش هم چیزی برای والدین ندارد.
سؤال: برای درمان مشکل زود باوری فرزندان چه باید کرد؟
جواب:
ارتباط داشتن با هم سالان
ارتباطات اجتماعی بچّه ها یک مهارت است؛ یعنی اگر ما بخواهیم بچّه ها در ارتباطات اجتماعی خود دچار سر درگمی و اشتباه نشوند، باید یک فضای اجتماعی خوب را برای آن ها ایجاد کنیم. گاهی اوقات می بینیم که بعضی ها در ارتباطات اجتماعی خود همیشه مرئوسند. یعنی چه؟ یعنی فرمانبردار دیگران هستند. شاید دلیل اش این است که ما نتوانستیم آن ارتباطات خوب اجتماعی را از دوران کودکی برای آن ها ایجاد کنیم.
بچّه ای که با همسالان خود در حال بزرگ شدن است، خب این بچّه پیچ وخم های ارتباط با هم سالان خود را می داند؛ امّا بچّه ای که فقط هفته ای یک بار، هم سالان خود را می بیند، ارتباطات خوبی نمی تواند داشته باشد؛ برای مثال اگر مادرش برای او چیزی خریده باشد و بچّه ی دیگر به او بگوید: آن را به من بده، راحت به او می دهد؛ یعنی اگر او بستنی خود را خورده باشد، بستنی این را هم می گیرد و می خورد؛ به همین راحتی. دلیل آن این است که او در اجتماع نبوده است تا بتواند این ویژگی های ارتباطات صحیح اجتماعی را یاد بگیرد.
توصیه من به والدین بزرگوار این است که برای پیشگیری کردن، باید ارتباط بچّه ی خود را با هم سالانش بیشتر کنند. مطمئن باشید، اگر این ارتباط بیشتر شود، ناخداگاه می بینند که بچّه می تواند از پس کارهای خود بر بیاید و توانایی اش را به تدریج افزایش دهد.
زود باوری در بزرگ تر ها
حتّی درباره ی آدم بزرگ ها نیز همین طور است. بعضی از آدم بزرگ ها که ارتباطات اجتماعی آنها کم است، زود کلاه سرشان می رود و در محیط های اجتماعی نمی توانند گلیم خود را از آب بکشند؛ چون در اجتماع حضور نداشتند، زود گول می خورند. مثلاً یکی در خیابان او را می بیند و می گوید: من از اتوبوس جا مانده ام؛ اگر می شود یک مقدار پول به من بدهید؛ خب این هم باور می کند. ولی فردی که در اجتماع حضور دارد، می شنود که بعضی از این ها شیّادی است. پس وقتی این فرد شیّاد را می بیند، یا به او اعتماد نمی کند، یا سوالاتی می کند که بتواند به او اعتماد کند.
ما می خواهیم بگوییم حتّی آدم بزرگ ها نیز گاهی گول آدم ها را در اجتماع می خورند؛ لذا ما امروز نیاز به این داریم که بچّه های خود را از لحاظ مهارت های اجتماعی تقویت کنیم. یکی از شاخصه های هوش اجتماعی نیز همین است؛ یعنی ما می توانیم در بچّه ها این موضوع را تقویت کنیم و راهش نیز این است که بچّه های ما ارتباط خود را با هم سالان تقویت کنند.
نظارت بر فرزندان
در ارتباطات بچّه های ما تا هفت سال تقریباً در اختیار والدین هستند. در هفت سال دوّم است که آنها به محیط های آموزشی و مدارس می روند؛ چراکه بچّه ها دوست دارند در آن سن یک مقدار از خانه کنده شوند و به بیرون بروند. در این هفت سال اوّل باید دوستی های بچّه ها تحت نظارت ما باشد تا این ارتباط، قشنگ شکل بگیرد؛ لذا اگر یادتان باشد، ما یک تعبیری داشتیم که گفتیم: “جایی نباید باشد که فرزندان ما باشند و ما نباشیم“. حالا یا حضور فیزیکی ما یا نظارت ما باید در آن جا باشد.
پاسخ دهید