در دعاى سحر ابتدا از بهترین نعمت الهى درخواست مىکنیم (من بهائک بابهاه)؛ آن گاه مىگوییم: همه نعمتهاى تو یکسان است (و کل بهائک بهى) و… چنین چیزى چگونه ممکن است؟ دعاى سحر از کدام امام است؟ مهمترین هدف آن چیست؟
«دعاى سحر» چشمه معرفتى است که از قلب سرشار و علم و محبت بىکران امام باقر علیهالسلامجوشید و بر زبان حق گوى او جارى گشته است و به وسیله امام رضا علیهالسلامنقل شده است. این دعا در سحرگاهان ماه رحمت و ضیافت الهى، زینت بخش محمل دلسوختگان و شمع بزم مناجاتیان شب زندهدار است.
حضرت باقر علیهالسلام در عظمت و ارزش این دعا مىفرماید: «اگر مردم به اهمیت و بزرگى خواستههایى که در این دعا آمده و سرعت اجابت آنها در حق خوانندهاش، پى مىبردند، براى دست یافتن آن با شمشیر با یکدیگر مىجنگیدند».[۱]
و در کلامى دیگر مىفرماید: «اگر مىخواستم سوگند بخورم، قسم مىخوردم که اسم اعظم خداوند در این دعا است. پس در هنگام خواندن خداوند با این دعا، جدیت و کوشش کنید؛ چون این دعا از علوم و حقایق پنهان و سر به مهر است. آن را از نااهلان؛ یعنى، منافقان و دروغ گویان و منکران کتمان کنید و تنها بر شایستگان آشکار سازید».[۲]
این دعاى نورانى و پرمایه، در بردارنده درخواستها و تقاضاهاى بزرگ و ارزشمندى است و اوصاف جلال و جمال الهى، در آن درخواست شده است. شاید مهمترین هدف این دعا، قرار گرفتن انسان در مسیرى است که اسما و صفات پاک خداوند، در او تبلور یابد و وجودش جلوهگاه این اوصاف برجسته و ممتاز گردد.
انسان با زمزمه این دعاى ربانى و تضرّع و التجا به ذات اقدس اله، فراهم شدن زمینه تجلّى و ظهور اسماى حسنى و صفات اولیاى الهى را در وجود خود درخواست مىکند؛ تا این قابلیت و شایستگى را بیابد که آینه دار کمالات حق و مظهر صفات پروردگارش گردد.
«دعاى سحر» سبک و سیاق ویژهاى دارد که ممکن است براى خواننده عجیب و نامأنوس باشد و درک و فهم محتواى آن، دشوار و سنگین به نظر برسد؛ ولى باید دانست که این دعا و سایر ادعیه معصومین علیهمالسلام ، تنها بیان الفاظى زیبا و آهنگین و چینش عباراتى موزون و قافیهدار نیست؛ بلکه این دعاها، ترجمان حالات قلبى و مشاهدات باطنى و یافتهها و شهود آنان است که از زبان حال، به زبان سر و از درون به گفتار سرایت مىکند. بنابراین پى بردن به اشارتهاى آنان و آشنایى با مراد و منظورشان، جز با نزدیکى به افق معرفت و همگونگى با حالات روحى و مشاهدات ایشان، امکانپذیر نیست.
تا انسان به کمال بندگى و اوج دلدادگى و شیفتگى نسبت به حضرت محبوب نرسد و حضور و ظهور حق را در همه مظاهر و جلوههاى هستى، به تماشا ننشیند و حجابهاى غفلت و گناه و خودبینى از مقابل دیدگان بصیرتش کنار نرود؛ نمىتواند به حقیقت و سرّ خواستههاى ولىّ اعظم خداوند، در این دعاى آکنده از رموز بندگى و توحید و معرفت برسد. البته معناى این سخن، محروم ماندن از برکات این سفره رحمت و هدیه الهى نیست؛ چون آثار و فواید دعاهاى خاندان عصمت علیهمالسلام ، به حدى گسترده و بىکران است که هیچکس از آنها بىبهره نمىماند. اما میزان برخوردارى از این برکات روحانى و ملکوتى، بستگى کامل به مقدار نیاز معنوى و درجه معرفت و آمادگى انسان دارد.
در مورد سبک و شیوه خاص دعاى سحر، مىتوان چنین گفت: سالک راه خدا و دوستدار کمال و سعادت، پس از گذشتن از عوالم حسّ و خیال و عقل و پشت سر نهادن سراى فریب، به وادى آخرت گام مىنهد و به عالم اسما و صفات الهى وارد مىشود. در این عالم نیز از اسما و صفاتى که احاطه و اشراف کمترى دارند، عبور مىکند و به اسما و صفاتى که شمول و احاطه و گستردگى بیشترى دارند، مىرسد. سپس از اسما و صفات گذشته و به عالم خدایى و حضرت الهى مىرسد و با چشم و دیده باطن، حضرت احدیت را مشاهده مىکند و پروردگار متعال، با تجلیات اسمایى و صفاتى براى او تجلّى مىکند.
در اینجا متوجه مىگردد که برخى اسما و صفات، گسترده و بعضى گستردهتر، برخى زیبا و بعضى زیباتر، پارهاى شریف و بخشى شریفتر و بعضى کامل و برخى کاملتر است. در این حال با زبانى در خور و مناسب با این حال و آن عالم، از پروردگارش خوبترین، زیباترین، شریفترین و کاملترین صفات ربوبى را درخواست و چنین تضرع مىکند: «اللهم انى اسئلک من بهائک بابهاه»، «اللهم انى اسئلک من جمالک باجمله»، «اللهم انى اسئلک من کمالک باکمله»، «اللهم انى اسئلک من عظمتک باعظمها» و… .
هنگامى که چنین بنده مجاهد و سعادتمندى، از عالم الوهیت گذشت و به مقام «احدیت» و «قرب مطلق» و «رحمت واسعه» رسید و شهود این مقام برایش ثابت و مستقر گردید؛ همه صفات الهى را امواج دریاى وجود و اشراقات نور ذات مىیابد و همه را متحد با یکدیگر و با ذات پاک خداوند مىبیند و در مىیابد که برخى صفات نسبت به بعضى دیگر، افضلیت، اشرفیت و اکملیتى ندارند؛ بلکه همگى زیبا، شریف، کامل و عظیم هستند و هر چه هست، زیبایى، شرف، کمال و عظمت است و این دید و مشاهدهاش را چنین بیان مىدارد: «و کل بهائک بهى»، «کل جمالک جمیل»، «کل کمالک کامل» و «کل عظمتک عظیمه».
چون مسافر به سوى خدا و طالب رستگارى و فلاح به این مقام و منزلت ـ که مقام تساوى تجلیّات است ـ نائل مىگردد و همه صفات را در شرافت و کمال یکسان مىبیند؛ همه آنها را یک جا درخواست مىکند: «اللهم انى اسئلک ببهائک کلّه»، «اللهم انى اسئلک بکمالک کلّه»، «اللهم انى اسئلک بکامل کلّه»، «اللهم انى اسئلک بعظمتک کلّها…».[۳]
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان
[۱] – سید بن طاوس، اقبال الاعمال، ص ۷۶، چاپ رحلى، دارالکتب الاسلامیه.
[۲] – همان.
[۳] – برگرفته از: امام خمینى، شرح دعاى سحر، ترجمه سید احمد فهرى، ص ۴۲، انتشارات فیض کاشانى، چاپ دوم، ۱۳۸۰٫
پاسخ دهید