در این متن می خوانید:
      1. بخش نخست
      2. بخش دوم
      3. بخش سوم

در پاسخ به این پرسش گفتنى است:

یکم. پیشوایان دین و اولیاى خداوند، بر اساس ادله فراوان نقلى و عقلى، داراى مقام عصمت بوده و از هر نوع صفت ناپسند اخلاقى و رذایل نفسانى مبرّا و پیراستهاند. اعتقاد به این امر، موجب مىگردد این گونه تعبیرات، در سخنان و دعاهاى آنان، حمل بر خودبینى و خودستایى نشود؛ چون وجود و اراده ایشان، فانى در خدا و اراده حق است و در برابر عظمت حق و صفات و اسماى کمالات او، براى خود وجود و استقلال و کمالى نمىبینند تا در مورد آنان چنین گمانى رود.[۱]

دوم. چه کسانى ـ جز خود آنان ـ مىتوانند، بیانگر کمالات، عظمت و جایگاه والاى ایشان باشند؟ معرفى امامان معصوم علیهمالسلام و اوج بزرگى و مقام رفیع و بىبدیل آنان، تنها از کسانى بر مىآید که با کمالات ایشان، داراى سنخیت و مشابهت بوده و بر مقام و رتبه آنان احاطه و اشراف داشته باشند. این ویژگى، تنها در خود اهل بیت علیهمالسلام یافت مىشود و دیگران از احاطه به این معرفت و عظمت، فاصلهاى دور دارند: «موالى لا احصى ثنائکم و لا ابلغ من المدح کنهکم و من الوصف قدرکم و انتم نورالاخیار و هدایه الابرار و حجج الجبار»[۲] ؛ «سروران من! مدح و ستایش شما از توان من بیرون و نیل به نهایت مدح و تمجید شما از دسترس من خارج است. چون شما نور برگزیدگان و خوبان و راهنماى نیکان و حجتهاى خداوند عزیز و قدرتمند هستید».

اگر نبود دعاها و احادیثى که مقام امامان معصوم علیهمالسلام و کمالات و فضایل آنان را براى ما بیان کردهاند؛ ما هرگز از شناخت در خور توجّه و شایسته آن انوار پاک بهرهمند نبودیم و بر ساحل دریاى عظمت و بزرگى کمالات آنها، تا ابد تشنه و منتظر، باقى مىماندیم و از سر سفره معارف و آموزههاى عمیق و علوم ملکوتى و آسمانى ایشان، بىبهره برمىخاستیم.

سوم. تعابیرى که بیانگر عظمت و کمال و قرب و ویژگى منحصر به فرد ائمه علیهمالسلام است، در واقع بیانگر مقامات معنوى و روحانى و شخصیت آنان است؛ نه شخص آنها. تبلور این کمالات در اولیاى الهى، بهترین دلیل بر کمالات خداوند و نشانه کبریایى و بزرگى او است. آنان خود را بندگان خدا و آینه داران صفات جلال و جمال حق مىدانند و بهتر از هر کس دیگر، علوّ و بزرگى حق را نشان مىدهند و به همین دلیل امیرمؤمنان علیهالسلام مىفرماید: «مالله آیه اکبر منى»[۳]؛ «براى خداوند، نشانهاى بالاتر از من نیست».

پیشوایان معصوم علیهمالسلام ، پرچمداران دین، ترجمان قرآن، رکن توحید، جانشینان خداوند، درهاى ایمان، امینان پروردگار، وارثان پیامبر، جایگاه شناخت خدا، کانون برکت و حکمت، حافظان اسرار الهى[۴] و در یک کلام آینه تمام نماى حق مىباشند و معرفى مقامات و جایگاه والاى آنان، در حقیقت معرفى و شناساندن دین حق و شریعت الهى است. شخصى از امام حسن عسکرى علیهالسلام درخواست مىکند که چگونگى صلوات و درود بر معصومین علیهمالسلام را به او بیاموزد. آن حضرت علیهالسلام چگونگى آن را به او مىآموزد و هنگامى که به نام پاک خود مىرسد، سکوت مىکند. راوى نحوه صلوات بر خود آن حضرت و امام بعد از ایشان را نیز درخواست مىکند؛ حضرت عسگرى علیهالسلاممىفرماید: اگر نه این بود که این کار (صلوات بر خودم و بیان فضایل و کمالاتم)، از معالم و معارف دین است و خداوند به ما امر فرموده تا آن را به اهلش برسانیم؛ دوست داشتم ساکت باشم و چیزى در این مورد نگویم.[۵]

دعاى افتتاح، در شبهاى ماه مبارک رمضان خوانده مىشود و دربردارنده چندین بخش است:

 

بخش نخست

 

درباره حمد و ثناى الهى و بیان کمالات و صفاتِ جمال و جلال حق و لطف و احسان او به بندگانش است. به چند قسمت از این بخش اشاره مىشود:

۱ـ۱ – «اللهم إنّى افتتح الثناء بحمدک و انت مسدّد للصواب بمنّک و ایقنت انّک ارحم الراحمین فى موضع العفو و الرحمه و اشدّ المعاقبین فى موضع النکال و النقمه و اعظم المتجبّرین فى موضع الکبریاء و العظمه»؛[۶] «خدایا! من مدح و ثناى ذات پاکت را با حمد و ستایش تو آغاز مىکنم و تو با لطف و کرمت، کار درست و نیک را استوار ساخته و استحکام مىبخشى، و من یقین دارم که تو در جایگاه گذشت و رحمت از همه مهربانتر و در هنگام کیفر و انتقام از همه سختگیرتر و در بزرگى و عظمت از همه سرآمدى».

۱ـ۲ – «الحمد لله الفاشى فى الخلق امره و حمده، الظاهر بالکرم مجده، الباسط بالجود یده الذى لاتنقص خزائنه ولا تزیده کثره العطاء الاّ جوداً و کرماً انّه هو العزیز الوهاب»؛ «ستایش از آنِ خداوندى است که فرمان و ستایشش، در میان آفریدگان گسترده و عظمت و بزرگىاش با لطف و کرمش هویدا گشته است. خدایى که گنجینههایش بىپایان است و فزونى بخشش و عطاى او، بر سخاوت و لطفش مىافزاید. بىتردید او قدرتمند و بسیار بخشنده است».

۱ـ۳ – «فکم یا الهى! من کربه قد فرّجتها و هموم قد کشفتها و عثره قد اقلتها و رحمه قد نشرتها و حلقه بلاء قد فککتها»؛ «خداى من! چه بسیار ابرهاى غم و اندوه که از آسمان دلم پراکندى و ناراحتىهایى که از من زدودى و لغزشهایى که بر من بخشیدى و رحمتى که بر من گستردى و زنجیر بلایى که آن را گسستى».

۱ـ۴ – «یا ربّ انک تدعونى فاُوَلّى عنک و تتحبّب إلىّ فاتبغض الیک و تتوددّ إلىّ فلا اقبل منک کانّ لى التطول علیک فلم یمنعک ذلک من الرحمه لى و الاحسان إلىّ و التفضّل علىّ»؛ «پروردگار من! تو مرا به خود مىخوانى، ولى من از تو رو مىگردانم! تو با من محبت مىکنى و من با تو دشمنى مىورزم! تو با من مهربانى و دوستى مىکنى؛ ولى من از تو نمىپذیرم! گویى من بر تو منت دارم؛ ولى این گستاخىها و نادانىها، لطف و رحمت تو را از من باز نداشت و مرا از فضل و عطایت بىبهره نساخت».

 

بخش دوم

 

درود و صلوات بر پیامبر صلىاللهعلیهوآله و خاندان پاکش و بیان جایگاه والا و فضایل و کمالات آنان است. در قسمتى از این بخش دعا آمده است: «اللهم صلّ على محمد عبدک و رسولک و امینک و صفیّک و حبیبک و خیرتک من خلقک و حافظ سرّک و مبلغ رسالاتک افضل و احسن و اَجْمَلَ و اکمل و ازکى و انمى و اطیب و اطهر و اسنى و اکثر ما صلّیت و بارکت و ترحّمت و تحنّنت و سلّمت على احد من عبادک و انبیائک و رسلک و صفوتک و اهل الکرامه علیک من خلقک»؛ «خدایا! هم سنگِ برترین، نیکوترین، زیباترین، کاملترین، پاکیزهترین، بالندهترین، بهترین، پاکترین و والاترین درود و برکت و رحمت و عطوفتى که نسبت به بندهاى و پیامبرى و فرستادهاى و انسان برگزیده و شایسته لطف و کرامتى داشتهاى، بر محمد صلىاللهعلیهوآله ـ که بنده و فرستاده و امانتدار و برگزیده و محبوب تو و اختیار شده تو از میان آفریدگانت و نگهبان راز و رساننده پیامهاى تو است ـ درود و رحمت فرست».

 

بخش سوم

 

درباره حضرت ولى عصر(عج) و شکوه از غیبت و دعا براى تعجیل در ظهور و آرزوى استقرار دولت حق و حکومت عدل آن بزرگوار و خدمتگزارى در دولت کریمه است. چند نمونه از این بخش را بیان مىکنیم:

۳ـ۱ – «اللهم اَعِزَّه و اَعْزِزْ به و انصُرُه و انتصر به و انصره نصرا عزیزاً و افتح له فتحاً یسیراً و اجعل له من لدنک سلطاناً نصیراً»؛ «خدایا! او را (امام عصر علیهالسلام) عزیز گردان و به واسطه او مؤمنان را. او را یارى فرما و با او دیگران را. او را با اقتدار و سربلندى پیروز گردان و گشایشى آسان بهرهاش ساز و از جانب خود سلطنتى چیره، برایش قرار ده».

۳ـ۲ – «اللهم إنا نرغب الیک فى دوله کریمه تُعِزّ بها الاسلام و اهله و تذلّ بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاه إلى طاعتک و القاده إلى سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الآخره»؛ «خداوندا! از تو حکومت شایسته و بزرگوارانهاى درخواست مىکنیم که در سایه آن، اسلام و مسلمانان را عزیز و سربلند گردانى و نفاق و اهلش را خوار و زبون کنى و ما را در آن حکومت، از دعوت کنندگان به پیروىات و پیشوایان راهت قرار دهى».

۳ـ۳ – «اللهم المم به شعثنا و اشعب به صدعنا و ارتق به فتقنا و کثّر به قلّتنا و اعزز به ذلّتنا و اغن به عائلنا و اقض به عن مغرمنا و اجبر به فقرنا و سُدَّ به خلّتنا و یسّر به عسرنا و بیّض به وجوهنا و فکّ به اسرنا و انجح به طلبتنا و انجز به مواعیدنا و استجب به دعوتنا و اعطنا به سؤلنا و بلّغنا به من الدنیا و الاخره آمالنا و اعطنا به فوق رغبتنا»؛ «خدایا! به وسیله آن امام، ما را از پراکندگى به جمعیت برسان. رخنه میان ما را پر کن و جدایى ما را به وصل بدل ساز. تعداد کم ما را افزون گردان. ما را از خوارى به سربلندى نایل ساز. نیاز ما را به بىنیازى تغییر ده. بدهىمان را ادا و ندارىمان را جبران کن. راه تهىدستىمان را ببند و سختىمان را آسان گردان. به ما آبرو ببخش و از اسارت آزادمان کن. خواستههایمان را برآورده کن. وعدههایمان را عملى و دعایمان را برآورده ساز. درخواستمان را عطا فرما. به آرزوهاى دنیا و آخرتمان برسان و به واسطه او افزون بر میل و خواهشمان به ما ببخش». 

 

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

نویسنده:گروه مؤلفان


[۱] – محمدى رى شهرى، ماه خدا، ترجمه جواد محدثى، ص ۳۷۷٫

[۲] – شیخ عباس قمى، مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.

[۳] – مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۲۹۴٫

[۴] – ر.ک: زیارت جامعه کبیره و اصول کافى، باب الجنه.

[۵] – مفاتیح الجنان، صلوات بر حجج طاهره علیهم‏السلام.

[۶] – دعاى افتتاح.