این دستهبندىها عبارت است از: دستهبندى قبیلهاى، دستهبندى نژادى؛ دستهبندى دینى؛ دستهبندى مذهبى – سیاسى؛ دستهبندى طبقاتى.
دستهبندى قبیلهاى
بهطور کلى ساکنان عرب کوفه را دو گروه بزرگ قبایل قحطانى و عدنانى تشکیل مىدادند.
قبایل قحطانى قبایلى بودند که نَسَب آنان به قحطان، فرزند حضرت اسماعیل (علیه السلام) مىرسید.
قبایل عدنانى به قبایلى گفته مىشد که نَسَب آنان به عدنان، فرزند دیگر اسماعیل (علیه السلام) مىرسید.
بعضى مورخان از دسته سومى از قبایل با عنوان قبایل تَنُوخیه یاد کرده و آنان را اتحادیهاى از عدنانىها و قحطانىها مىدانند.
دستهبندى نژادى
بهطور کلى مىتوان جمعیت کوفه را از نظر نژادى به دو بخش عرب و غیرعرب که عربها به آن عجم مىگویند، تقسیم کرد.
دستهبندى دینى
ادیان موجود در کوفه را مىتوان دینهاى اسلام، مسیحیت، یهودیت و مجوسیت دانست.
دستهبندى سیاسى – مذهبى
گروههاى مختلف سیاسى- مذهبى مسلمان را که در زمان مورد بحث در کوفه مطرح بودند، مىتوان شامل سه گروه اصلى شیعه علوى، افراد حزب اموى و خوارج دانست.
دستهبندى طبقاتى
مردم کوفه در زمان مورد بحث، به دو گروه اجتماعى اشراف و مردم عادى تقسیم مىشدند. از زبان یکى از یاران امام حسین (علیه السلام) نقل شده است که وقتى در کربلا به امام پیوست و امام احوال کوفیان را از او پرسید، در جواب عرض کرد: «اما اشراف مردم به وسیله رشوههاى عظیم، محبت آنان به حکومت خریده شده است و اما سایر مردم دلهایشان با تو و شمشیرهایشان فردا علیه تو کشیده خواهد شد» . [۱]
و اما مهمترین طبقه اجتماعى موجود در کوفه طبقه موالى بودند که یکى از ضعیفترین طبقات اجتماعى کوفه به شمار مىرفتند و بعد از آنان طبقه بردگان (عَبید) قرار داشتند. موالى جمع مَولا و در اصطلاح آن روز کوفه به عجمهایى گفته مىشد که با قبایل عرب پیمان بسته و جزء آن قبیله شمرده مىشدند.
مهمترین بهرهاى که موالى از پیمان بستن با قبایل اعراب مىبردند، آن بود که هنگام ارتکاب جنایت و محکوم شدن به دیه، افراد قبیله به یارى او مىشتافتند، همچنانکه در جنگها همراه قبیله همپیمان خود مىجنگیدند.[۲]
اما با آنکه پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرموده بود: «مَولَى القَومِ مِنهُم» ؛ «موالى هر قومى همانند افراد آن قوم هستند» ، عربها آنها را از بسیارى از حقوق اجتماعى، محروم مىکردند.[۳]
منبع: کتاب کوفه از پیدایش تا عاشورا؛ نویسنده: نعمت الله صفری فروشانی؛ نشر مشعر
[۱] حیاه الامام الحسین (علیه السلام) ، ج ٢، ص ٣٧٠.
[۲] الحیاه الاجتماعیه، ص ٧۴.
[۳] تاریخ التمدن الاسلامى، ج ٣، ص ٣٢۶.
پاسخ دهید