جلسه درس اخلاق آیت الله صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۱:۰۰ تا ۱۲:۰۰ در حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
- تبریک حلول ماه شعبان اعیاد شعبانیه
- از فیوضات ماه شعبان المعظّم
- آثار، شأن و برکات استغفار
- لزوم پرهیز از دوستی با افراد چاپلوس
- از ویژگیهای دوست محبوب
- توبه علاج درمان صفات رذیله
- توصیهای جهت احصاء اعمال بدن
- نقش مهمّ زبان در انجام گناه
- زبان، کلید سعادت و کلید شقاوت
- لزوم محاسبهی اعمال قبل از موعد قیامت
- قدم اوّل در ترک گناه و استغفار
- فرار از گناه
- استغفار، کلاس مستمرّ طهارت
- منزلت روزهی ماه شعبان
- انواع روزه
- دعا، راه جلب نظر رحمت پروردگار
- خدا تنها سرمایه و بزرگترین سرمایهی ما است
- حالت اضطرار در دعا
- ترک گناه، منشأ تمام برکات الهی
- توسّل به اهل بیت (علیهم السّلام)، عامل نجات انسان
- فضیلت مناجات شعبانیهی امیر المؤمنین، علی (علیه السّلام)
- انتخابات، جهاد سیاسی کشور
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الأنبِیَاءِ شَفیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلَی یَومِ الدّینِ».
«إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً یَرْفَعُهُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ إِلَهِی … مَنِ انْتَهَجَ بِکَ لَمُسْتَنِیرٌ».[۲]
تبریک حلول ماه شعبان اعیاد شعبانیه
ایّام مبارک ماه رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، خصوصاً موالید این ماه که سوم شعبان، ولادت با سعادت سفینه النّجاه، حضرت أبا عبدالله الحسین (علیه السّلام)، سیّد الشّهدای عالم امکان، خامس آل عبا و خاتم آل عبا است و بعد میلاد مسعود پرچمدار جبههی توحید، ایثار، اخلاص، ولایتمداری، وفا، تسلیم، رضا، قمر منیر بنی هاشم، باب الحوائج ما، حضرت ابا الفضل العبّاس (علیه السّلام) و روز بعد از آن هم میلاد مسعود حضرت سیّد ساجدین، زین العابدین (سلام الله علیه) است. نیمهی ماه هم که تولّد آخرین امید بشر، ذخیره الله، بقیّه الله، صاحب ما، امید و پناه و ملجأ و ولی نعمت ما، جان ما، جانان ما، قلب عالم، قطب دایرهی امکان، امام زمان ما (ارواحنا فداه) است.
تا جایی که به یاد میآورم در ماه شعبان هیچ شهادت و وفاتی ثبت نشده است. این ماه، ماهی است که سراسر نشاط و انرژی و حرکت سریع به سوی مقصد است و من این ماه را به محضر امام زمان (عجّل الله فرجه الشّریف) و شما و خودم تبریک و تهنیت عرض میکنم.
از فیوضات ماه شعبان المعظّم
بعد از رمضان، افضل شهور، ماه مبارک شعبان المعظّم است که رحمت الهی شعبه، شعبه میشود. این ماه، ماه انشعاب رحمت است. جا نمانیم، این منزل بسیار پر گنج است. میشود در ماه شعبان، توشهی ماه رمضان را هم همراه کرد. اگر کسی از این منزل دست خالی برود، توفیقات رمضانیه را آنگونه که هست به دست نخواهد آورد.
آثار، شأن و برکات استغفار
در ماه شعبان استغفار، صدقه، روزه و نیایش و دعا جزء مراقبات این ماه عظیم است. مسئلهی استغفار چیزی است که خداوند متعال آثار آن را در قرآن کریم فی الجمله بیان فرموده است. اگر کسی بخواهد غفّار بودن خدا را درک کند، به این اسم مبارک نائل بشود باید استغفار کند: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً»[۳]. نِعَم دنیوی هم به استغفار ارتباط پیدا میکند: «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً * وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»[۴].
استغفار، تخلّق به اخلاق انبیاء و اخلاق ملائکه نیز هست: «الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا»[۵]، یکی از عبادتهای حَمَلهی عرش، تسبیح پروردگار متعال است، مأموریت دوم آنها که همان عبادت دوم است، بعد از تسبیح ، استغفار برای مؤمنین است.
وجود نازنین پیغمبر ما هم مأمور به استغفار است. خداوند در آیات متعدّد قرآن، خداوند، پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را مأمور به استغار نموده است. استغفار، توجّه به نقص است. انسانی که از عیب خود و نقص و گناه خود غفلت میکند، موفّق به رفع عیب نمیشود.
لزوم پرهیز از دوستی با افراد چاپلوس
در شرایطی که در مکتب انسانساز ما برای دوست معرّفی کرده است اموری است که یکی از آنها این است که انسان باید از افراد چاپلوس دوری کند، انسان با افراد متملّق نشست و برخاست نکند «احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَابَ»[۶] حضرت امیر (علیه السّلام) فرمودند: بر صورت کسانی که بیش از اندازه شما را مدح میکنند خاک بریزید. وقتی انسان از کسی نفرت دارد خاک را نثار او میکند؛ یعنی نسبت به او اقبال نشان بدهید. انسانهای متملّق بیهوده تعریف میکنند. آدم مرتبهی اوّل تعجّب میکند و میگوید: من که خود را میشناسم او چه میگوید؟! کم کم این تعریفها به باور ما میآید و شخص خود را گم میکند، بر خلاف چیزی که هست، تصوّر میکند از دیگران بهتر است.
از ویژگیهای دوست محبوب
امّا اگر خواستیم اشخاصی را به عنوان همراه راه خود انتخاب کنیم : «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی»[۷] محبوبترین دوست انسان آن کسی است که مراقب انسان است، کسی که مواظب است شخص در چاله نیفتد، گرفتار رذائل اخلاقی نباشد؛ این نشانهی دلسوزی است. انتقادپذیری، منتظر انتقاد بودن، استقبال کردن از انتقاد، اینها نشانهی آمادگی انسان برای تکامل و برای سیر مسیر آدمیت است. لذا فرمودهاند: «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ»[۸] خوب است انسان عیبهای خود را بیاهمّیّت نپندارد.
توبه علاج درمان صفات رذیله
عیب، گناه، صفات رذیله از ویروس و میکروب و غدّههای خطرناک به مراتب خطرناکتر است لذا همینطور که اگر ما در قدم اوّل بیماری را معالجه نکردیم میماند و مزمن میشود و احیاناً دیگر قابل معالجه نخواهد بود، گناه هم همینطور است. اگر گناه بماند و کهنه بشود علاج آن سخت میشود از این رو خدا توبه را واجب کرده است. ترک توبه، ترک یک واجب است، توبه جزء واجبات بسیار سازنده است.
چون ماه شعبان، ماه پیغمبر است و پیغمبر مرجع توبه است «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»[۹]. مرحوم آقا شیخ محمّد بهاری (اعلی الله مقامه الشّریف) در کتاب تذکره المتّقین، نکاتی را در مورد توبه متذکّر میشوند که تکاندهنده است. اوّلین قدم یقظه است، دومین قدم توبه است و قدم سوم جبران است.
انسان اوّل باید بیدار بشود. اگر انسان خواب باشد و خانهی او آتش بگیرد متوجّه نیست، آتش توسعه پیدا میکند و نه تنها خانه میسوزد بلکه خود من هم میسوزم. ولی اگر من بیدار شدم و شعلهها را دیدم اگر توانستم شعلهی خانه را خاموش میکنم و اگر نتوانستم خودم فرار میکنم و خود را نجات میدهم. در مورد گناه هم اوّلین قدم این است که انسان دقّت داشته باشد آتشی به جان من گرفته است بدبختی من را فرا گرفته است. من چند گناه دارم؛ آدم میخواهد احصاء کند، نمیتواند گناهان خود را احصاء کند.
توصیهای جهت احصاء اعمال بدن
یک وقت خدمت شما عرض کردم: مرحوم میرزا جواد آقا ملکی (سلام الله علیه) میگویند: برای اعضای بدن خود جدولی ترسیم کنید و در محاسبهی اعمال گذشته ببینید که در طول –سال و ماه را که فراموش میکنیم- این هفته عملکردهای زبان خود را مرور کنید.
نقش مهمّ زبان در انجام گناه
ببینید محصول زبان شما چه بوده است؟ در این هفته چه حرفهایی بیان کردید؟ آدم برای زبان خود حسابی باز کند. از یک ساعت شروع کند، به یک شبانه روز، به یک هفته، به یک ماه، به یک سال، ببیند با این زبان چه میکند؟ این زبان در این مدّت آتش خشم خدا را مشتعل کرده است یا اینکه نهالهایی در بهشت کشت کرده، قصرهایی در بهشت ساخته است. بعد جدول چشم را نگاه کند و توصیهی ایشان در هر کدام از اینها هم این است که اوّل آدم آسیبهای زبان را شناسایی کند.
زبان، کلید سعادت و کلید شقاوت
مرحوم علّامه فیض کاشانی برای زبان ۲۴ گناه اسم بردهاند ولی علمای بعدی میگویند: بیش از ۳۰ گناه کار مستقیم است، از فراوردههای بلا واسطهی زبان است. گناهان دیگر هم با وساطت زبان انجام میشود. لذا اگر زبان کنترل بشود، ایمان انسان نیز کنترل میشود.
«لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ»[۱۰] اگر زبان مستقیم بود و منحرف نبود، دل مستقیم است و اگر دل مستقیم باشد ایمان انسان مستقیم میشود. مستقیم میشود معانی مختلف دارد؛ یعنی حال قیام به خود میگیرد که نوعاً رشد در حال قیام است. آدم خوابیده و آدم نشسته متقاعد است یا مستقری است، حال حرکت ندارد. کسی که میخواهد حرکت کند حال او ایستاده است. اگر کسی هم بخواهد رشد کند و سر از فلک در بیاورد او هم باید قائم باشد. استقامت هم از همین باب است «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ». قلب انسان استوار نمیشود، برپا نمیشود، رشید نمیشود، دارای رشد نخواهد شد مگر اینکه زبان درست بشود. بنابراین زبان، کلید سعادت و کلید شقاوت است. در هر دو مورد زبان نقش اوّلی را دارد.
لزوم محاسبهی اعمال قبل از موعد قیامت
حالا اگر گناهان زبان را از طریق آیات و روایاتی که خطوط قرمز زبان را مشخّص کردهاند ببینیم و بعد یک ساعت یا بیست و چهار ساعت گذشته را مرور کنیم ببینیم مبادا از طریق زبان به جهنّم افتادهایم و خودمان متوجّه نیستیم. بعد هم برای چشم و گوش و سایر اعضا جدولی منظور کنیم و برای هر کدام محاسبهی خاصّی داشته باشیم کما اینکه در روز قیامت از اعضا و جوارح مورد سؤال قرار میگیرند: «زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا»[۱۱]، انسان خود را محک بزند، ناخالصیهای خود را به دست بیاورد.
قدم اوّل در ترک گناه و استغفار
از این جهت استغفار برای مؤمنین، توجّه به اشکالات جامعه است، استغفار برای شخص توجّه به ایرادهای خودمان است. انسان تا زمانی که ایراد را نبیند، آتش را نبیند، تا زمانی که آسیب را نبیند، تا درنده را نبیند، تا زمانی که اژدها را در کنار خود نبیند فرار نمیکند. لذا فرمودهاند قدم اوّل یقظه است. آدم باید بفهمد در چه شرایطی است، اطراف او را چه اموری گرفته است، چه آتشهایی برای خود تدارک دیده است. این یقظه باعث فرار میشود.
فرار از گناه
این فرار همان توبه است، توبه یعنی «رَجَعَ» داشتیم به سوی گرگ میرفتیم، در مسیری میرفتیم که در راه گرگ بود. به محض اینکه گرگ را دیدم برگشتم و پا به فرار گذاشتم. «احْذَرُوا أَهْوَاءَکُمْ کَمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَاءَکُمْ»[۱۲] باید از اهواء خود فرار کنیم همانگونه که از اعداء خود فرار میکنیم، باید از گناهان خود فرار کنیم. منشأ همهی اینها نفس خبیث ما است. ما باید از خودمان فرار کنیم.
استغفار اساسی، انقلاب درون انسان است که انسان کلّاً فرار میکند نه اینکه چشم انسان از گناه چشم فرار کند، زبان او از گناه زبان فرار کند، دست انسان از گناه دست فرار کند، خیر، باید دل ما از گناه کنده بشود. «سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی»[۱۳] دل که از دنیا اعراض کرد، رو به خدا کرد، گفت: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»[۱۴] این مبارزه با معلول نیست، باید علّت و ریشه را حل کند. اگر انسان ریشه را حل کند معلولها خود به خود حل میشوند.
استغفار، کلاس مستمرّ طهارت
بنابراین استغفار واقعی یک استغفار عمیق است، یک استغفار ژرف است که انسان از عمق وجود بلرزد، بترسد، بسوزد و همهی وجود خود را رو به خدا بیاورد. قلب انسان تغییر کند، جهت را عوض کند، گرایشهای خود را عوض کند. استغفار کلاسی است که دائماً انسان را در مسیر طهارت قرار میدهد. آدمی که از گناه شرمنده است و همیشه به گناه خود توجّه میکند دائماً از گناه فاصله میگیرد لذا استغفار ما باید استمرار پیدا کند، لحظهای نباشد که ما خود را پیش خدا نبینیم و از خدا خجالت نکشیم و از خودمان اعراض نکنیم و رو به خداوند متعال نیاوریم.
منزلت روزهی ماه شعبان
نکتهی دوم روزه است. روزه، ریشهی گناه را ذوب میکند. روزه در ماه شعبان اثری دارد که این اثر را در ماههای دیگر ندارد. وجود نازنین امیر المؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: از روزی که وجود نازنین پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به منادی دستور داد ندا بدهد: «إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی، رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی»[۱۵]، روزهی شعبان دیگر از من فوت نشد. کمک به پیغمبر اکرم است. روزه هم مثل استغفار است.
انواع روزه
روزهی عوام داریم، روزهی خواص داریم، روزهی خاصّ الخاص داریم. روزهی خاصّ الخاص روزهی دل است که انسان از غیر خدا روزه میگیرد. در حریم یار به اغیار اجازهی ورود نمیدهد. آدمی که با او خلوت کرده است، هر کسی خلوت او را با خدا به هم بزند از او ناراحت است «مَنْ أَنِسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ مِنْ النَّاسِ»[۱۶] کسی که با خدا دوست بشود تمایل ندارد کسی انس او با خدا را به هم بزند.
با خدا خلوت کنیم، خلوت دل. کسانی که با خدا مأنوس هستند وقتی در جمع هستند هم در جمع نیستند؛ «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»[۱۷].
دعا، راه جلب نظر رحمت پروردگار
یکی دیگر از مراقبات این ماه بزرگ دعا و مناجات است. در دعا و مناجات هم همین مراتب وجود دارد. گاهی دعا لقلقهی زبان است. همین دعاهایی که همیشه میگوییم، با غفلت و سهو همراه است، دعای مضطر نداریم. «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»[۱۸] وقتی انسان مضطر بشود دیگر تنها زبان نیست، از درون میسوزد و از درون میجوشد و از درون وصل میشود.
دعا حالتی است، مقامی است، مرتبهای است، دعا منزلی است از منازل سائلین که با هیچ یک از عبادتهای قابل مقایسه نیست، «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»[۱۹] اگر خواستید خدا به شما نگاه کند، خدا به روزهی شما نگاه نمیکند، به استغفار شما نگاه نمیکند، به بیچارگی شما نگاه میکند. دعا، حالت بیچارگی انسان است، حالت فقر، درماندگی، افتادگی، واماندگی، بیکسی و بیچیزی انسان است و تمام الفاظی که به کار برده شد، همیشه در مورد همهی ما تحقّق دارد.
خدا تنها سرمایه و بزرگترین سرمایهی ما است
ما متوجّه نیستیم که ما کسی جز خدا نداریم، ما چیزی جز خدا نداریم، ما همراه و یاوری جز خدا نداریم. همه چیز و همه کس ما او است. او سرمایهی ما است، او دارایی ما است، او هوادار ما است، او پشتیبان ما است، او غنا و بینیازی ما است. او همه چیز و همه کس ما است، او سبب ساز ما است، او سبب سوز ما است، همه چیز خود خدا است.
حالت اضطرار در دعا
تا زمانی که انسان بیچاره نشود دنبال چارهساز نیست. وقتی انسان بیچاره شد، آنگاه دست و پا میزند، حرکت مذبوحانه میکند. انسانی که ضربه میبیند دست و پا میزند، وقتی میبیند دیگر کاری از او ساخته نیست و دیگر آخرین دست و پا زدنهای او است. انسان باید همیشه خود را در حال ذبح شدن ببیند، ببیند دارد نابود میشود لذا باید دست و پا بزند.
ترک گناه، منشأ تمام برکات الهی
دعا کردن دست و پا زدن انسان بیچارهای است که اوج بیچارگی خود را مییابد و لمس میکند که اگر خدا ما را نجات ندهد، ما از بین رفتهایم و در حال نابودی هستیم. خدا این حالت را با ترک گناه به آدم میدهد. منشأ تمام برکات، ترک گناه است و آنگاه که گناه ترک شد، خدا برکات را به انسان میدهد، خدا با توسّل به ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) خدا به آدم میدهد.
توسّل به اهل بیت (علیهم السّلام)، عامل نجات انسان
آدمی که دلش برای امام حسین (علیه السّلام) میسوزد و میشکند، خدا آرام آرام به او واقعبینی میدهد، خودش را میشناسد، خدا به انسان خودشناسی میدهد. این لطف خدا در پرتو عنایات امام حسین (علیه السّلام) و اهل بیت (علیهم السّلام) است. جای اینها در ماه شعبان خالی است و در میان دعاهایی که در ماه شعبان آمده است، همین دعاهایی که بعد از نمازها خوانده میشود، دعای بسیار زیبایی است. صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر است و بعد صفات که برای آنها بیان میشود «الْفُلْکِ الْجَارِیَهِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَهِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا» بسیار زیبا هستند. این دعا میگوید: ای بیچار، ای طوفانزده، کسی که در امواج دریای زندگی گرفتار شدی و داری دست و پا میزنی، دست و پا زدن بیشتر تو را غرق میکند. دست به سکّان کشتی بزن، اگر به اینجا وصل شدی به ساحل میرسی و الّا غرق میشوی، «یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا».
فضیلت مناجات شعبانیهی امیر المؤمنین، علی (علیه السّلام)
در رأس دعاهای ماه شعبان، مناجات شعبانیه از مولای ما حضرت امیر المؤمنین، علیّ بن ابیطالب (علیه آلاف التّحیّه و الثّناء) است. این بزرگوار چه کرده است! در دعای کمیل و در مناجات شعبانیه حضرت علی (علیه السّلام) بیاناتی دارند که فوق عقول و ظرفیت ما است. اگر انسان این دعا را بفهمد به مرحلهی فنا میرسد، قطعاً این دعا آن شخص را آب میکند. به همین دلیل، امام (رضوان الله تعالی علیه) که اهل این راه بود با این دعا مأنوس بود و آن را توصیه میکرد. گاهی دیدهاید که حضرت آقا قسمتهایی از این دعای شریف را برای مسئولین بیان میکند و گاهی خودش هم دلشکسته میشود و حالی پیدا میکند.
ما این جمله را از این دعا در آغاز عرایض، خدمت شما بیان کردیم. «إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ»[۲۰]، خدایا به من هم دل بده، دل من را غبار گرفته، دل من گل شده است، به من دل بده امّا دلی که شوق تو را داشته باشد «یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ» دلی که شوق داشته باشد، بسوزد، شعله داشته باشد و این شوق، دل را به تو نزدیک میکند.
این خیلی مهم است که دلِ انسان مشتاق باشد. شوق به خدا از کجا معلوم میشود؟ کسی که در نماز خود کسل است، رگهای از نفاق در وجودش موجود است، «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاهِ قامُوا کُسالى»[۲۱] یکی از علائم منافقین این است که هیچ وقت با حال برای نماز نمیروند. همیشه کسالتی دارند و برای رفتن به نماز سنگین هستند، «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاهِ قامُوا کُسالى».
سایر اموری هم که انسان را به خدا نزدیک میکند که در رأس آنها علم است. علم جزء عبادتهای برتر است. اگر انسان شوقی به علم ندارد، شوقی به عبادت ندارد، شوقی به روزه ندارد، شوقی به تلاوت قرآن ندارد، شوقی به جهاد در عرصههای مختلف ندارد…
انتخابات، جهاد سیاسی کشور
امروز نقداً جهاد سیاسی دارید، سرنوشت مملکت را به دست چه کسانی میدهید، در همین جلسهی دیروز تا حدّی باطنها ظاهر بود. عدّهای آمدهاند که به نظام ضربه بزنند، آمدهاند که حرف خود را بزنند، آمدهاند عقدهگشایی کنند و هیچ انگیزهای برای خدمت ندارند. فقط آمدهاند بگویند که چه شده و چه نشده است. جلوی چشم مردم دروغ میگویند، اینها میخواهند رئیس جمهور بشوند! باید به خدا پناه برد که چه کردهایم که به این افراد مبتلا شدهایم؟ چه کنیم که خدا ما را نجات بدهد؟
وقتی شوق به سوی خدا نبود، انسان از تمام آنچه او را به خدا نزدیک میکند خود را کنار میکشد. با توجیهاتی شانه خالی میکند و خود را کنار میکشد. «إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً یَرْفَعُهُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ». قلب که شائق بود، انسانْ صادق خواهد بود. دیگر انسان کلکی، فریبی، تزویری نخواهد داشت، صداقت خواهد داشت.
در آستانهی میلاد حضرت امام حسین (علیه السّلام) هستیم، پر شکستهها خود را در مسیر ملائکه قرار بدهند (مسیحا نفسی میآید).
(روضهخوانی)
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۱، ص ۹۸٫
[۳]– سورهی نوح، آیه ۱۰٫
[۴]– همان، آیات ۱۱ و ۱۲٫
[۵]– سورهی غافر، آیه ۷٫
[۶]– من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۱٫
[۷]- الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۶۳۹٫
[۸]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۲۵۵٫
[۹]– سورهی نساء، آیه ۶۴٫
[۱۰]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۲۵۳٫
[۱۱]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۱۲۳٫
[۱۲]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۳۳۵٫
[۱۳]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۹۸٫
[۱۴]– سورهی انعام، آیه ۷۹٫
[۱۵]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۴۳٫
[۱۶]- غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۹۷٫
[۱۷]– سورهی نور، آیه ۳۷٫
[۱۸]– سورهی نمل، آیه ۶۲٫
[۱۹]– سورهی فرقان، آیه ۷۷٫
[۲۰]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۱، ص ۹۸٫
[۲۱]– سورهی نساء، آیه ۱۴۲٫
پاسخ دهید