جلسه درس اخلاق آیت الله صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۱:۳۰ در حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
- دعای ائمّهی اطهار و صحیفهی سجادیّه بهترین ریسمان وصل به خدا
- مشحون بودن همهی امور از حسنات
- ختام سیئات و حسنات با توبهی مقبوله
- توبه نقل و انتقال جوهری
- لازمهی رسیدن به توبهی گوهری و واقعی
- دگرگونی کائنات با تغییر انسان
- مبتلا شدن جامعه با انحراف شدن یک فرد
- جلوگیری از انباشته شدن گناه در دل
- توبه کردن از گناهان و بازگشت به خود
- پناه درماندگان در روز قیامت به سوی صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبیبِنا حَبِیبَنَا شَفِیع ذُنُوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الحُجَّه مَوْلَانَا بَقیَّهَ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللَّهُ صُحْبَتَهُ وَ رِضاهُ وَ رأَفَتَه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
دعای ائمّهی اطهار و صحیفهی سجادیّه بهترین ریسمان وصل به خدا
بهترین ریسمانهای وصل به خدا دعاهای ائمّهی اطهار (علیهم السّلام) است و صحیفهی سجّادیّه در این امر جایگاه عرشی خاصّی خود را دارد. «یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ وَ یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرِینَ، وَ یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاهٌ لِلْمُطِیعِینَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِکْرِکَ عَنْ کُلِّ ذِکْرٍ وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُکْرِکَ عَنْ کُلِّ شُکْرٍ وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِکَ عَنْ کُلِّ طَاعَهٍ فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ وَ لَا تَلْحَقُنَا فِیهِ سَأْمَهٌ حَتَّى یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا وَ یَتَوَلَّى کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا وَ إِذَا انْقَضَتْ أَیَّامُ حَیَاتِنَا وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُکَ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا تَوْبَهً مَقْبُولَهً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ وَ لَا مَعْصِیَهٍ اقْتَرَفْنَاهَا وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ. إِنَّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ وَ مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ»[۲].
مشحون بودن همهی امور از حسنات
عرض شد درخواست حضرت سجّاد (علیه السّلام) از محضر ربوبی این است که به گونهای زندگی کنیم که نویسندگان سیئات ما، مسئولین پروندهی جنایی ما دست خالی برگردند. ولکن مأمورین حسنات ما مسرور باشند به آنچه که نوشتند. یعنی آنات عمر ما، لحظات ما، ساعات ما، ایّام ما، لیالی ما، شهور ما، سنوات ما، همه قدم به قدم مشحون از حسنات باشد. یعنی هیچ قدمی، هیچ نگاهی، هیچ سخنی نباشد مگر اینکه کُتّاب حسنات را خوشحال کند، خشنود کند.
ختام سیئات و حسنات با توبهی مقبوله
اینها که دارند لحظات عمر ما را، سئیات و حسنات ما را احصاء میکنند، ختام آن توبهی مقبوله باشد. این نکتهای که در جلسهی گذشته به محضر شما عرض شد حائز اهمّیّت است. توبهی آنی تا ایجاد تحوّل جوهری در انسان نکند، هم توبهی واقعی نیست و چنین چیزی واقع نمیشود، توبه وقتی توبه است که گوهر وجود آدم تغییر میکند.
ملاحظه میفرمایید کودی که بر پای درختها میریزند تا کود است، متعفّن است. این کودهای طبیعی، کودهای شیمیایی که مضر است و خیری در آنچه که از غربیها به ما رسیده بیشر نیست. ولی این کودهایی که قدیم بود توالتها را خارج میکردند و در باغها به ریشهی درختها پخش میکردند. این تا کثافت بالوعه است، عفونت دارد، کثافت است، قذارت است، منفور است، امّا همین وقتی جذب یک مُو میشود، جذب یک درخت سیب میشود، جذب این گلها و ریاحین میشود، هیچ اثری از عفونت در آن نیست، آدم هیچ نفرتی هم ندارد، باغ گل میبیند، درختهای میوه میبیند چه میوههای شیرین و شاداب و دلانگیزی.
توبه نقل و انتقال جوهری
توبه یک نقل و انتقال جوهری است، یک چیزی که واقعیّت آن کثافت بود و انسانها از آن نفرت داشتند دیگر از آن اثری نیست، آن تمام شد. اینکه الآن در میوه است، دیگر آن نیست، عوض شد. توبه یک جذب و انجذاب اینگونه است، با ذوات نوری و عرشی… اینکه فرمود: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»[۳] اتّصال به شجرهی طیّبه میخواهد، «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ»[۴] اگر این کود به پای شجرهی طیّبه ریخته شد مجذوب آن میشود و گوهر واقعی آن تحوّل پیدا میکند، استحاله میشود، یک چیز دیگری است، هم انقلاب است، هم استحاله است. «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَالِ»[۵] این حقیقت را باید در خومان ببینیم، این استغفارهایی که میگوییم آیا استغفار زبانی است یا تغییر گوهر وجود ما است؟
لازمهی رسیدن به توبهی گوهری و واقعی
اینکه «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[۶] تبدیل حسنات به سیئات میشود، این با حفظ واقعیّت قبلی که امکان ندارد، این کارخانه عوض شده، تولید آن عوض شده است. تا حال چیزهای بد و شراب تولید میکرد، حالا اصلاً خوراک آن تغییر پیدا کرده است، ابزار آن تغییر پیدا کرده است. حالا شربت تولید میکند، شربت گوارا تولید میکند.
ببینید تولید وجود ما چیست؟ مادامی که مبداء میل ما تغییر نکرده است، انگیزههای ما عوض نشده است، میلهای ما تغییر نکرده است، تحوّلی در آن پیش نیامده است، این توبههای ما توبهی مقطعی و توبهی کاری است، توبهی گوهری نیست. واقعیّت وجود ما تغییر نکرده است. باید یک کاری، یک انقلابی، یک دگرگونی از طوفان عمق وجود ما برخیزد و اوضاع ما را در هم بریزد تا این پیش نیامده است، استغفارهای ما هیچ تغییری در زندگی پیش نمیآورد.
دگرگونی کائنات با تغییر انسان
«فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً»[۷] یک چیزی است که وقتی شما را عوض میکند، عالم هم با تغییر شما تغییر میکند. «إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً» اوّل خودت را مورد مغفرت قرار میگیرید بعد «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً»[۸] این تغییر شما تغییر جهان است، شما در مجموعهی کائنات یک مهرهی مؤثّری هستید، وقتی بد پیچیده شده، این کارخانه را مختل کرده است.
مبتلا شدن جامعه با انحراف شدن یک فرد
گاهی من فکر میکنم تمام مشکلات عالم به من مربوط باشد، اگر من آدم بودم، الهی بودم نباید اینقدر مشکل برای جامعهی ما پیش میآمد. گاهی انحراف یک فرد یک مجموعه را مبتلا میکند.
آن داستان را همه در مجالس وعظ و روضه شنیدید. میگویند حضرت موسی استغاثه کرد، جمعیّت را بیرون کشیده بود، دعا کرد. خطاب آمد یک نفر در جمع شما است تا او است، در بسته است، او خودش قفل این جمع است.
حضرت موسی هم اعلام کرد یک نفر در مجموعهی شما است، تا او است خدا بنا ندارد در را باز کند، آن قفل است. او خودش را میشناخت «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَهٌ»[۹] الآن همه یک مراجعهای به درون خود داشته باشید، میبینید چه جایگاهی دارید، میبینید چه کاره هستید، میبینید تا حال کجا بودید، چه وضعیّتی داشتید، خدا از شما راضی بوده است، خلوتهای شما خیلی خوب است، خودتان به خود نمره میدهید، نکند ما خودمان قفل باشیم، خودمان حجاب نزول رحمت حق باشیم. آن یکی خودش را میشناخت، «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ»[۱۰] صداقتی در خود نمیبینم بگویم «بَلا آنَ» خدایا وقت آن رسیده است، میترسم بگویم باز هم عهد بشکنم. «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ … فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ».
جلوگیری از انباشته شدن گناه در دل
در روایت دارد که این آیه برای جوانها است. نگذارید گناه انباشته شود، دلهای شما را قساوت بگیرد، تغییر برای شما مشکل شود، تا به آنجا نرسیدید خودتان را درست کنید.
برگشت در درون خودش نگاه کرد و شکسته شد. خدایا از درون سنگها آب بیرون آوردی، خدایا با عصای موسی سنگها را چشمه کردی، اگر دل من هم سنگ باشد، عصای حضرت مهدی که کمتر از حضرت موسی نیست، چه میشود یک عصایی هم به دل سنگ شدهی ما بزنی. چشمههای حکمت، معرفت و نور بجوشد.
توبه کردن از گناهان و بازگشت به خود
«أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا» این فرد دید وقت آن رسیده که توبه کند، هم خودش ضایع شده و هم مانع حیات دیگران شده است. تغییر کرد، باران آمد آن وقت بر حسب این نقلی که همه شنیدید تذکّر برای خود من هم إنشاءالله مؤثّر است. میگویند حضرت موسی از خدا خواست که او کیست که وضعیّت قبلی مانع بود حالا توبهی او برای همه در رحمت را باز کرد. خداوند عزیز فرمودند: آن وقتی که او با ما قهر بود آبروی او را نبردم، حالا که با ما دوست شده….
پناه درماندگان در روز قیامت به سوی صدیقهی طاهره (سلام الله علیها)
خدایا تو بزرگ هستی، بندهنواز هستی میتوانی دست ما را هم بگیری و با ما هم رفاقت کنی. میگویند آخرین پناه صدیقهی طاهره، فاطمهی زهرا است، روز قیامت همهی درماندهها به پیغمبرهای خود پناه میآورند، همهی انبیاء چشم به راه خادم خود هستند، وقتی حضرت رسول در صحنهی قیامت تجلّی میکند، همهی کائنات به پیغمبر ما پناه میآورند، همه بیچاره هستند، کمیت همه لنگ است. امّا نبی مکرّم اسلام وقتی بیچارگی همه را در یوم الجمع میبیند میگوید «أَیْنَ فَاطِمَهُ»[۱۱]. ولی میگویند آمدن حضرت فاطمه آمدن عجیبی است، پیراهن حضرت امام حسین را به سر خود میکشد.
پایان
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– الصّحیفه السّجادیّه، ص ۶۲٫
[۳]– سورهی نساء، آیه ۶۴٫
[۴]– سورهی ابراهیم، آیه ۲۴٫
[۵]– زاد المعاد، ص ۳۲۸٫
[۶]– سورهی فرقان، آیه ۷۰٫
[۷]– سورهی نوح، آیه ۱۰٫
[۸]– سورهی هود، آیه ۵۲٫
[۹]– سورهی قیامه، آیه ۱۴٫
[۱۰] – سورهی حدید، آیه ۱۶٫
[۱۱]– بحار الأنوار، ج ۱۴، ص ۱۶۸٫
پاسخ دهید