جلسه درس اخلاق آیت الله صدیقی روز شنبه از ساعت ۱۰:۳۰ تا ۱۱:۳۰ در حوزه علمیه امام خمینی (ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
- درخواست تحوّل و ارتقاء روح از خدا
- درخواست امام سجّاد (علیه السّلام) از خدا
- دایرهی نفوذ شیاطین و ملائکه
- احاطهی خدا بر بندگان
- نقش کتّاب حسنات و سیّئات
- مسئلهی گنجایش مکان
- احاطهی فرشتگان مقرّب الهی بر موجودات خدا
- جایگاه چهار ملک مقرّب خدا
- قدرت حفاظت ملائک شخصی در برابر عوامل مادّی
- درخواست حال حضور از خداوند متعال
- درک حضور جرأت گناه را سلب میکند
- گناهان ما تعیینکننده نوع مجازات ما است
- برخی از صفات حضرات معصومین (علیهم السّلام) در قرآن
- بندهی واقعی سعی در جلب رضایت خدا دارد
- سعی در ارائهی بهترین عمل
- دعا، گنجینهی لا یزال معرفت
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی رَسُولِ الله وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا بَقِیَّهِ اللهِ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنا اللهُ صُحبَتَهُ».
درخواست تحوّل و ارتقاء روح از خدا
دعایی که در جلسهی قبل مشرّف به حضور آن شدیم را میخوانم، إنشاءالله شما با قصد انشاء و دعا بخوانید:
«یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ، وَ یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرِینَ، وَ یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاهٌ لِلْمُطِیعِینَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِکْرِکَ عَنْ کُلِّ ذِکْرٍ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُکْرِکَ عَنْ کُلِّ شُکْرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِکَ عَنْ کُلِّ طَاعَهٍ. فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِیهِ سَأْمَهٌ، حَتَّى یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا، وَ یَتَوَلَّى کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا وَ إِذَا انْقَضَتْ أَیَّامُ حَیَاتِنَا، وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا، وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُکَ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا تَوْبَهً مَقْبُولَهً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِیَهٍ اقْتَرَفْنَاهَا. وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ. إِنَّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ، وَ مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ».[۲]
ای خدا، چقدر خوب بود اگر ما معرفت پیدا میکردیم و حجابها کنار میرفت و غذاهای عرشی هضم وجود ما میشد و ما متحوّل میشدیم، دگرگون میشدیم، انقلابی در ما به وجود میآمد که از این حالت یکنواختی، حالت کسادی و رکود و ارتجاع و بدبختی نجات پیدا میکردیم.
درخواست امام سجّاد (علیه السّلام) از خدا
وجود مبارک حضرت سجّاد (علیه السّلام) از خدا خواستند که اهل ذکر و شکر و طاعت باشند و فراغ آنها هم فراغ سلامت باشد، «حَتَّى یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ» این کتّاب سیّئات که در این فراز آمده است و در قرآن شریف هم میفرماید: «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ * کِراماً کاتِبینَ»[۳] در آنجا جمع فرموده، ظاهراً در سورهی محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرماید: «إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعیدٌ * ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»[۴] ملائکهای که با ما هستند مثل حضور ما در کنار هم نیست. مَلَک در بند بند و جای جای وجود ما حضور دارد.
دایرهی نفوذ شیاطین و ملائکه
شیاطین هم همینطور هستند. وجود بعضیها کانون تولید شیطان است. شیطان در بعضی از دلها خانه میکند و آنجا تخم میکند، جوجه میگذارد و محیط متعلّق به خود او است مثل یک اشغالگری که کشوری را اشغال میکند و نیروهای خود را در آنجا پیاده میکند و همه جا را متعلّق به خودش میداند، شیطان هم همینطور است «إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ»[۵] شیطان مثل خون در رگهای ما جریان دارد. شیطان هم در فکر نفوذ میکند و فکر انسان را عوض میکند و هم در احساس و تمایلات ما نفوذ میکند، میل انسان را تغییر میدهد و هم در کار ما دخالت میکند، ما را از کار خیر منصرف میکند و به کارهای بد وادار میکند.
ملائکهی الهی هم همینطور هستند. اینطور نیست که ملائکه نشسته باشند و دوربین گذاشته باشند، او خود در وجود ما حضور دارد. ملائکه از موجودات نوری است و امور مادّی حاجب او نیست.
احاطهی خدا بر بندگان
ما از ملائکه محجوب هستیم ولی ملائکه از ما محجوب نیستند. همانطور که خدا حضور دارد «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ»[۶]، «أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»[۷] اگر ما نحوهی ارتباط خود با خدا را میدانستیم قطعاً زنده نمی ماندیم، تحمّل نمی کردیم و قطعاً جان میدادیم ولی نمی دانیم، نمی فهمیم که چرا خدا بر ما احاطه دارد و ما چگونه در چنگ قدرت خدا هستیم، چگونه جسم و باطن و جان و قلب و شعور و عقل ما و همه چیز ما در حیطهی وجود خدا است، محاط خدا است و خدا محیط بر ما است.
فرشتگان هم تنها یک یا دو فرشته نیستند. این نیروهای غیبی که جسمی ندارد، سنگینی ندارند و در وجود ما ظهور دارند «یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ»[۸] به محض اینکه چشم اراده میکند که نگاه بدی داشته باشد، غضب داشته باشد، نگاه بدبینانه داشته باشد، نگاه هوسآلود داشته باشد، قبل از آنکه نگاه کنیم لذا همه چیز هم محاسبه میشود. لذا محاسبه میشود، براساس آیات قرآن، آنچه انسان در جان خود اخفا میکند خدا همان را هم محاسبه میکند.
نقش کتّاب حسنات و سیّئات
ملائکه چنان اشراف و تسلّطی بر وجود ما دارند که سایهی ما را میزنند، این تعبیر عوامانه است. ما به هیچ وجه نمی توانیم هیچ امری را از آنها مخفی کنیم و اگر باز میدانستیم که مظاهر جلال و قهر خدا که به صورت کتّاب سیّئات در وجود ما استقرار دارند و در همهی شئون ما حضور دارند، شاید نمی توانستیم بخوابیم! و ملائکهی حسنات هم همینطور هستند. کتّاب حسنات یک یا دو ملک نیستند و با کثرت عددی که خدا برای آنها در قرآن فرموده است و در این فراز از دعای امام سجّاد (علیه السّلام) ملاحظه میکنیم آنها تزاحمی هم با هم ندارند. حضرت جبرئیل در تمام عوالم حضور دارد.
در روایت آمده است که وجود نازنین حضرت خاتم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در أبطأ از جبرئیل درخواست کرد که ای جبرئیل، آنگونه که هستی خود را به من نشان بده. عرض کرد: یا رسول الله، اینجا گنجایش این کار را ندارد، اگر بخواهم با همهی وجود جلوه کنم اینجا از بین میرود.
مسئلهی گنجایش مکان
این مسئله هم بسیار مرموز است. مکانها همه به یک شکل نیستند. آن ظرفیتی که حرم امام حسین (علیه السّلام) دارد، تمام انبیاء حضور پیدا میکنند. در روایت آمده است در بعضی از مواقع زیارت، وقتی زائران برای زیارت امام حسین (علیه السّلام) میروند ۱۲۴ هزار پیغمبر با او مصافحه میکنند! این کار در جای دیگر عملی نیست. وجود فیزیکی انبیاء نیست که حجابی باشد و مکانها بتوانند تحمّل کنند، حرم امام حسین (علیه السّلام) ملکوتی دارد که ظرفیت ملکوتی آنجا تمام انبیاء با تمام وسعت وجودی که دارند و شدّت نوری که دارند همه را در بر میگیرد. معلوم میشود که ظرفیت امام حسین (علیه السّلام) به سعهی وجود همهی انبیاء وجود دارد. همه شعاع وجود امام حسین (علیه السّلام) میشوند، جذب وجود امام حسین (علیه الصّلاه و السّلام) میشوند.
این حدیث بسیار گویا است که جناب جبرائیل در أبطأ از پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عذرخواهی کرد که من متمرّد نیستم ولی اینجا گنجایش این کار را ندارد. حضرت در منا فرمودند: اینجا خود را نشان بده. آنجا هم عذرخواهی کرد و گفت: اینجا هم ظرفیت ندارد. حضرت به عرفات رفتند و آنجا جبرائیل خود را نشان داد.
احاطهی فرشتگان مقرّب الهی بر موجودات خدا
بر حسب نقلی که از وجود نازنین پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وجود دارد، فرمودند: «مَلَأَ بَیْنَ الْخَافِقَیْنِ»[۹] یعنی به هر جای عالم که نگاه میکردم جبرئیل بود، هیچ جا خالی از جبرئیل نبود، زمین، آسمانها، عرش، بهشت، همه جای عالم حضور جبرئیل مشهود بود و تمام عوالم در حیطهی وجود حضرت جبرئیل بودند.
میکائیل و عزرائیل هم همینطور هستند. به دلیل اینکه عزرائیل جان اشخاص را میگیرد اینطور نیست که طیّ الارض کند و از شرق به غرب یا مرکب نوری یا براقی داشته باشد و به نقاط مختلف عالم حرکت کند، اینطور نیست. همینطور که جان ما تمام سلولهای خود را در چنگ خود دارد، عزرائیل هم تمام عالم را در چنگ خود دارد. اینکه در چنگ او است چون با احساس ما مأنوس است فکر میکنیم در چنگ ما است کما اینکه در روایت هم آمده است که همانطور که ما یک گردو را در مشت خود میگیریم، حضرت عزرائیل هم نسبت به این عالم همین حالت را دارد، همهی عالم در چنگ حضرت عزرائیل است. اینطور نیست که عزرائیل به جایی میرود و جای دیگر را ترک میکند، اینطور نیست، او همه جا حضور دارد و هر وقت مأموریت قبض روح کسی را داشته باشد در وجود خود او است مثل این است که دکمهای را بزند و چراغ خاموش شود، هیچ معونهای برای او ندارد.
جایگاه چهار ملک مقرّب خدا
ملائکهی چهارگانه که رؤسای ملائکه هستند همینطور هستند. حضور میکائیل در عالم نیز بیمرز و بی ساحل است، جناب اسرافیل هم همینطور است، وجود او نیز عالمگیر و جهانشمول است. حکومت این ملائکه شامل و جامع است و همهی عوالم در وجود آنها تحت الشّعاع است، تحت سیطرهی آنها است. جز وجود نازنین حضرت خاتم و امیر المؤمنین و حضرات ائمّهی ما که بر ملائکه اشراف دارند و فوق ملائکه هستند، بقیهی موجودات عالم امکان همه در حیطهی وجودی حدّاقل رؤسای ملائکه هستند.
قدرت حفاظت ملائک شخصی در برابر عوامل مادّی
این ملائکی که برای هر کسی هستند، کتّاب حسنات، کتّاب سیّئات، ملائکهی روزی، ملائکهی پاسدار که در وجود ما هستند موجودات مادّی و فیزیکی نیستند لذا مادامی که اجل ما نرسیده، ملک محافظ ما را نه گلوله تهدید میکند، نه طوفان، نه عمق، نه آتش، نه هیچ چیزی. آنها اشراف دارند و میتوانند تمام موجودات مادّی را خنثی کنند. تا زمانی که اجل شخصی نرسیده است ملک حافظ آن شخص، حافظ او است و هیچ قدرتی نمی تواند با او مقابله کند. او قدرت الله است و بر ما حفاظ دارد لذا انسان باید خیلی از ملائکهی حسنات خجالت بکشد. وقتی کودکی کنار ما نشسته نمی توانیم هر کاری میخواهیم انجام دهیم ولی ملائکهی سیّئات مظاهر قهر خدا و جلال حق تعالی هستند. اگر انسان تأمّل کند میبیند روزی نگذشته که ما آنها را ناراحت نکرده باشیم. آنها از غفلتها و نسیانها و سهوهای ما ناراضی هستند تا چه رسد از خلافها و گناهان ما.
درخواست حال حضور از خداوند متعال
حضرت سجّاد (علیه السّلام) در این دعا از خدا میخواهند که به ما حال مراقبه بدهد، حال حضور و توجّه بدهد که هم خود را در محضر خدا ببینیم و هم در محضر مأمورین حق تعالی که جایی نیست که این مأمورین با ما نباشند، جایی از وجود ما نیست که در آن حضور نداشته باشند.
درک حضور جرأت گناه را سلب میکند
اگر ما دقّت کنیم و حال حضور داشته باشیم قهراً جرأت گناه پیدا نمی کنیم. اگر شخصی گودال آتش را کنار ما بگذارد و بگوید: به محض اینکه گناه کنی تو را داخل این گودال میاندازم. ما این کار را انجام میدهیم؟ هیچ وقت جرأت این کار را نداریم. گناهان ما همه گودالهای آتش هستند که در اختیار همهی ملائکهی سیّئات است. حقیقت گناه…
گناهان ما تعیینکننده نوع مجازات ما است
این کیفرهای جهنّم قراردادی نیستند «إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[۱۰] باطن گناه ما، گودال جهنّم است، حمیم است «یُسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ»[۱۱]، زقّوم است، مار و عقرب است ولی ما خبر نداریم. امام سجّاد (علیه السّلام) به خدا میگوید: حالی به ما بده که وقتی مرگ ما فرا رسید و بنا است این ملائکه دیگر با ما نباشند، ملائکهی سیّئات گناهی از ما ثبت نکرده باشند، صحیفه خالی باشد.
برخی از صفات حضرات معصومین (علیهم السّلام) در قرآن
معصومین (علیهم السّلام) چون همیشه دائم الذّکر بودند «لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»[۱۲] حضرات معصومین (علیهم السّلام) «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ»[۱۳] حضرات معصومین (علیهم السّلام)، «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ»[۱۴] اینها شهود دارند نه اینکه نسبت به توحید ذهنیت دارند، از نظر کلامی اثبات میکنند که خدا «لَمْ یَزَل وَ لا یُزَال» است، خدا اوّل و آخر و ظاهر و باطن است. اینها کلامی نیست، شهود میکنند و خدا را در وجود خود میبینند و مییابند، شهود میکنند.
بندهی واقعی سعی در جلب رضایت خدا دارد
چون هم خدا را شهود میکنند و هم حقایق ملکوتی را میبینند که در قرآن شریف میفرماید: «کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ»[۱۵] وقتی جحیم را میبیند، وقتی خدا را میبیند «فَهُمْ وَ الْجَنَّهُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ»[۱۶] اگر انسان به این حقایق توجّه داشته باشد قهراً نتیجهی آن هم این میشود «یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ»[۱۷] و باز اگر این حال حضور، حال توجّه، حال یقظه در ما وجود داشته باشد، ما کتّاب حسنات را هیچ وقت بیکار نمی گذاریم. هر لحظه یک قدم برای خدا بر میداریم، هر نگاه ما برای خدا است، هر سخنی که میگوییم رضایت جدیدی از خدای متعال در صحیفهی ما ثبت میشود و یک نور جدید است. هر جایی که میخواهیم برویم بدون بها نمی رویم، ما بنده هستیم، مولا داریم، تا وقتی که احراز نکنیم که مولای ما راضی است به جایی نمی رویم. لذا گامهای ما به عنوان حسنات است، نگاههای ما به عنوان حسنات است، الفاظ ما به عنوان حسنات است، مطالعات ما به عنوان حسنات است، تدریس و تدرّس ما به عنوان حسنات است.
سعی در ارائهی بهترین عمل
وقتی کتّاب حسنات میروند «یَتَوَلَّی»[۱۸]، «مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا» هستند، هرچه نوشتند خوب بوده است. خدا در سورهی مبارکهی مُلک فرموده است: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»[۱۹] نه اینکه کارهای شما خوب باشد، کار شما همیشه نمره یک باشد، همیشه بهترین کار را ارائه کنید؛ درس میخوانید، بهترین درسخوان باشید، درس میدهید بهترین مدرّس باشید، نماز میخوانید، بهترین نماز را به خدا ارائه بدهید. تمام کارهای شما «أَحْسَنُ عَمَلاً» باشد. آن وقت کتّاب سیّئات خیلی خوشحال میشود.
دعا، گنجینهی لا یزال معرفت
این نکات را در این دعاها غنیمت بشمارید. دعاها گنجینهی معارف هستند. یکی از آنها «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»[۲۰] فقط خدا که نیست، عالم شهود نسبت به عالم غیب مانند قطره در برابر دریا است، حتّی یک قطره هم حساب نمی شود. اینکه وجود مقدّس سالار شهیدان، امام حسین (علیه السّلام) مرقوم فرمودند: «فَکَأَنَّ الدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ الْآخِرَهَ لَمْ تَزَلْ»[۲۱] به قدری کم است که مثل این است که اصلاً نبوده است. «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ»[۲۲] قیمت آن در برابر آخرت که ملکوت این عالم است «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ»[۲۳] چیزی نبودیم. این احمق بیچاره برای هیچ خود را به آتش کشید و به مقصد نرسید. تمام عمر خود را از بین برد و حالا که به آخرت میرود هیچ چیزی ندارد، میگوید: «رَبِّ ارْجِعُونِ»[۲۴] امّا دیگر فایده ندارد. بنابراین إنشاءالله با خواندن این دعا، حسابی برای مأمورین الهی که بر ما منّت گذاشتند، حضور اینها برای ما بیدار باش است، هشدار باش است، این هم هشدار است، زنگ خطر است، رحمت را به ما نشان میدهند. شما کار خوب انجام بدهید ما داریم برای شما کار میکنیم، آمدهایم به شما خدمت کنیم و کار کنیم.
توجّه به نعمتهای غیبی، مأمورین معصوم الهی برای ما زندگی را زندگی ارزشی میکند و ما را از کسالت، کمکاری، بیتوجّهی، غفلت، ضایعات عمری باز میدارد، «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا»[۲۵]
(روضهخوانی)
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– الصّحیفه السّجادیه، ص ۶۲٫
[۳]– سورهی انفطار، آیات ۱۰ و ۱۱٫
[۴]– سورهی ق، آیات ۱۷ و ۱۸٫
[۵]– ریاض السّالکین فی شرح صحیفه سیّد السّاجدین، ج ۳، ص ۱۷۷٫
[۶]– سورهی ق، آیه ۱۶٫
[۷]– سورهی انفال، آیه ۲۴٫
[۸]– سورهی غافر، آیه ۱۹٫
[۹]– بحار الأنوار، ج ۵۶، ص ۲۵۰٫
[۱۰]– سورهی طور، آیه ۱۶؛ سورهی تحریم، آیه ۷٫
[۱۱]– سورهی مطفّفین، آیه ۲۵٫
[۱۲]– سورهی نور، آیه ۳۷٫
[۱۳]– سورهی آل عمران، آیه ۱۹۱٫
[۱۴]– همان، آیه ۱۸٫
[۱۵]– سورهی تکاثر، آیات ۵ و ۶٫
[۱۶]– نهج البلاغه، ص ۳۰۳٫
[۱۷]– الصّحیفه السّجادیه، ص ۶۲٫
[۱۸]– الصّحیفه السّجادیه، ص ۶۲٫
[۱۹]– سورهی ملک، آیه ۲٫
[۲۰]– سورهی بقره، آیه ۳٫
[۲۱]– بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۸۷٫
[۲۲]– سورهی نساء، آیه ۷۷٫
[۲۳]– سورهی روم، آیه ۷٫
[۲۴]– سورهی مؤمنون، آیه ۹۹٫
[۲۵]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۶، ص ۱۵۷٫
پاسخ دهید