روز شنبه مورخ ۱۵ شهریور ماه ۱۳۹۹ جلسه درس اخلاق «آیت الله صدیقی» بعد از اقامه نماز ظهر و عصر از ساعت ۱۳:۳۰ تا ۱۴:۳۰ در مسجد امام رضا علیه السلام حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
خدای متعال را شکر میکنیم که یک مرتبهی دیگر محرّم را دیدیم، پرچمهای عزای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را در این ممکلت زینتبخشِ دلها دیدیم، در سراسرِ کشور با وجودِ این ویروسِ ناامنکننده، ولی دلهای عاشق برای مجالسِ عزای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه رونقی بودند و این هنرِ ما و مردم نبود، این آقاییِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بود، حضرت عنایت فرمودند، این خودشان هستند که مجالسِ خودشان را سامان میدهند، خودشان مشتریهای خودشان را انتخاب میکنند، این خودشان هستند که اشکها و دلها شکسته را تنظیم میکنند، منّتی است از آل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و لطفی است از جانبِ رَبّالحسین که ما محروم نشدیم، خدای متعال را شکر میکنیم، «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»[۲].
ان شاء الله خدای متعال به تک تکِ شما پاداش و اجرِ مصابِ در مصیبت الحسین علیه السلام را عنایت کند، و برادران و عزیزانی که مبلّغ بودند، مروّج و روضهخوان بودند، رونقِ مجالسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودند، خداوند عزیز به لطف و کَرَمِ خود و به اضعاف مضاعف ان شاء الله آنها را ارتقاء درجه بدهد و به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نزدیکتر کند، ان شاء الله برای همیشه پرچمدار و مشعل و چراغِ هدایت باشند و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را در دلهای همهی مستمعین حاکم و مستقر کنند و خودشان هم تحتِ حکومتِ حسینی ثابتقدم بمانند.
تسلیت به مناسبت ارتحال مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ روح الله حسینیان
تسلیتی داریم هم به مجموعهی خودمان، هم به بازماندگان صدیق و حبیب و یارِ دیرینهی ما مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ روح الله حسینیان، که از ابتدای طلبگی یک طلبهی با انگیزهی ظلمستیزِ صریحِ مجاهد بود و در نظامِ اسلامی هم در هر سنگری از ایشان کمک خواسته شد در آن سنگر با بیعت به پرچمدارِ این نهضت و این انقلاب اعلانِ حضور کرد، مدّتی بعنوانِ دادستان، دادستانِ انقلاب در نقاطِ مرزی سیستان و بلوچستان حضورِ مؤثر و نقشآفرین داشتند، در مجلس شورای اسلامی، در سنگرِ قانونگذاری حضورِ افتخارآفرین داشتند، در اسنادِ ملّی، در احیاء آنچه که بزرگان و علمای ما در دورانِ طاغوت گرفتاریهایی را تحمّل کردند، اظهاراتِ خودِ طاغوتیهای قبل را در قالبِ آینهای که سوابقِ علمای ما را نشان میدهد مؤثر بودند، یکی از کارهای ماندگارشان که خودشان هم نسبت به این خیلی اظهارِ خوشحالی و شکر میکردند خاطراتِ مرحوم آقای فلسفی، خطیبِ شهیرِ عالَمِ تشیّع است که خیلی هم شیرین نوشته شده است، و آقای فلسفی در این جهت در دورانِ پیریِ خود شارژ شدند که این خاطرات سر و سامان گرفت، و این نعمتِ آقای حسینیان و مرکز اسناد بود، من این کتاب را در یک شب خواندم، آنقدر روان و زیبا بود که انسان دوست دارد ببیند چطور است، این هم از یادگارهای ایشان بود. یک دور تاریخ در یک سال در این حوزه امام زمان ارواحنا فداه فرمودند، و در کنارِ طلبهها… هم آقازادهی ایشان حضورِ جدّیِ فعّال دارند، هم خودشان، اینطور که آقای آقازاده میگفتند ایشان به آقای آقازاده گفته بودند که اگر طلبهای از نظرِ مالی به مشکلات برخورد به حامدِ ما بگویید، نگفته بود که ما کمک میکنیم، گفته بود که ایشان بالاخره دست و پایی میکنند.
اینها نشان میدهد که یک مؤمن، یک انسان، یک مسئول، یک متعهّد، یک انسانِ خودشناخته، انسانشناخته و خداباور به فکرِ گرفتارها و در مقامِ رفعِ گرفتاری از گرفتاران بودهاند.
و مجاهدتهای ایشان در صیانت از مرزهای ولایت فقیه، از سماجت و شهامت و شجاعت و… در فرازهای مختلف خط مقدّمهی جبهه بود و در جریانِ مسئلهی قائممقامی و مسائلِ قم و آن فتنهها، مقالاتی که ایشان نوشتند ابهّتِ بعضیها را شکستند، و جزوِ افرادِ کمنظیر در دفاعِ جانانه و صریح از ولی فقیه و مقامِ ولایت بودند.
عاشَ سَعیداً وَ مُجاهِداً؛ این بزرگوار در زندگیِ خویش موفق بود، عمرِ بابرکتی داشت، جهادِ قلمی داشت، جهادِ بنانی داشت، جهادِ حضوری داشت، و در خدمتِ قرآن کریم تفسیری نوشتند، و این هم جزوِ روزنههای روشنِ زندگیِ ایشان که در آن ناراحتیِ قبلیشان که عملِ بازِ قلب کرده بودند، دیده بودند تختی از بهشت آوردهاند که ایشان را ببرند، ولی ندا آمده بود که برگردانید، بناست ایشان خادمالقرآن بشوند، که بعد از آن جریان احساسِ مأموریت کرده بود که بر سرِ سفرهی قرآن کریم ارتزاق کند و یادگاری از خود بگذارد که اینطور که آقاحامد میگفتند موفق شدند دو جلد تفسیر بنویسند.
اجمالاً در بخشهای مختلف، در جبهههای مختلف، در نهایتِ همّت انجامِ وظیفه و ایفاء رسالت کردند، و رفتنِ ایشان هم برای ما یک زنگِ بیدارباشی است، وقتی دیگران رفتند بدانید که بناست این شتر بر درِ خانهی شما هم زانو بزند، شما هم در مسیر هستید، به همین زودیها بارِ خودتان را ببندید و کارِ خودتان را درست انجام بدهید، این سفر بازگشت ندارد.
خوشا به حالِ کسی که قدرِ عمرِ خود را دانست و از فرصتها برای تقرّبِ به خدای متعال و برای تحصیلِ سعادتِ اخروی سرمایهای برای خود تدارک دید و میهمانِ لطفِ خدای متعال گردید.
ما برای این عزیزِ سفرکرده علوّ درجات از پروردگار متعال، و شفاعت و حمایت از وجود نازنین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام طلب میکنیم، و برای بازماندگان و شاگردان و این محیطِ مقدّسِ جهادی آرزوی ادامهی راهِ ایشان را که یک عنصرِ زندهی رصدکنندهی مرزها و مرزبان و مدافع و سینه سپرکرده، ان شاء الله همهی شما در همهی عرصهها نمرهی اول و جزوِ مفاخر باشید و مایهی خشنودی امام زمان ارواحنا فداه و نایبِ آن بزرگوار محسوب بشوید.
اهمیّتِ تبلیغ
خیرمقدم عرض میکنم به دوستانِ عزیزی که به سفرِ تبلیغی رفتند و برادرانِ عزیزِ ما، آقای سلیمانیِ عزیز، آقای کریمیِ عزیز، آقای طباطبایینژادِ عزیز، اینهایی که با بیلان و برنامه و حساب و کتاب رفتند و ان شاء الله به دوستان گزارش هم بدهند که قطعاً مفید خواهد بود و کارهای تبلیغی و هدایتیِ آنها ادامه دارد، و آن چیزی که برای ما مهم است این است که «قِوَامُ اَلدِّینِ بِأَرْبَعَهٍ»[۳]، یکی به «بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ»، انسان عالِم باشد، در عالِم بودنِ خود ساکت نباشد، ناطق باشد، مروّج باشد، مبلّغ باشد، روشنگر باشد، هدایتگر باشد، حافظِ دینِ مردم باشد، مرزبانِ اخلاق و شرف و ناموس باشد، و آنچه را که خدای متعال به او داده است، او هم بخل نورزد و نشرِ دین کند، و این نورِ الهی را به دلها بتاباند، «لأَنْ یَهْدِیَ اَللَّهُ بِکَ رَجُلاً وَاحِداً خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ اَلشَّمْسُ»[۴]، خطابِ این حدیث به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است، و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه مأموریتِ تبلیغی و هدایت در یمن و در جنگ خیبر دادند، در جنگ خیبر فرمودند: قبل از آنکه دست به شمشیر ببری با اسلحهی زبان دلها را شکار کن، قبلاً اینها را به اسلام دعوت کن، در مسیرِ اتمام حجّت باش، دین را برای اینها تبیین کن، شاید کسانی هدایت بشوند، بعد فرمودند: اگر یک فرد بوسیلهی تو شکار بشود و به دستِ تو از جهنّم نجات پیدا کند و درِ بهشت را به روی او باز کنی، آن روزها شترهای سرخمو سرمایهی عرب بود، برای تو از آن سرمایه بهتر است، این سرمایه است، سرمایهی واقعی این است که انسان بتواند یک نفر را در مسیرِ خدای متعال قرار بدهد و او را با خدای متعال آشنا کند و او را با خدای متعال آشتی بدهد، یک گنهکاری را به توبه بکشاند، یک نادانی را تعلیم کند، یک غافلی را متوجّه کند، یک درماندهای را کمک کند و به سوی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه راه بیندازد، برای امام زمان ارواحنا فداه در این غربت… فرمود اسلام با غربت شروع شد، ولی دوباره فشارهای دنیا اسلام را در غربت قرار میدهد.
این تحریمها را میبینید، کشورهایی مثل کره جنوبی و… که طبق قانون باید بدهیهای ما را بدهند زیرِ بلیطِ آن کدخدای مغرورِ بیلیاقتِ رسوای بیآبرو هستند و نمیدهند، حتّی بلوک شرق هم همینطور هستند.
این غربت برای عالَمِ اسلام است، و خوشا به حالِ کسی که اسلام را در غربتِ آن حمایت کند و نصرت بدهد و کمک کند، و این شأن شأنی است که خدای متعال برای حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه ثبت کرده است و خوشا به حالِ کسی که به حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه وصل است و در اوضاعِ سختِ دین، هم دینِ او آسیبپذیر نیست، با این همه فتنههای داخلی و سکولارهای بیدینِ خودفروختهی به غرب که مرتّب به مادّیت میدمند، دنیا را بزرگ میکنند، اسلام و انقلاب و شهدا را کمرنگ میکنند، اگر کسی در این شرایط متدیّن است خود را پیروز ببیند و در مکتبِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها هر چه اوضاع سختتر بشود این شخص خود را به خدای متعال نزدیکتر میبیند و به دشمن با صراحت اعلانِ پیروی میکند، «ما رأینا إلّا جَمیلا»، و به صراحت اعلان میکند که «فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا»[۵]، تو نمیتوانی آوازهی ما را کمرنگ کنی، یادِ ما ماندگار است، خدای متعال قول داده است و بناست که هیچ وقت پرچمِ دین زمین نماند، این پرچم را خدای متعال در اهتزاز نگه داشته است، چشم باز کنیم و بدانیم قدرت قدرتِ خدای متعال است، عزّت عزّتِ خدای متعال است، دین دینِ خدای متعال است، این نظام نظامِ الهی است، این شهدای ما همه پیام آورانِ خدای متعال و حجّتِ بر ما هستند، و ما هم در مسیرِ خودمان قرص و محکم و بدونِ هیچ نوع تردید و تزلزل راهِ امام و شهدا و ولایت را ادامه بدهیم، قرص و محکم در تبلیغِ این دینی که خودِ خدای متعال ضامنِ پیروزیِ آن است، در تبلیغِ این دین کوتاهی نکنیم.
خدای متعال هم به اعتبارِ اخلاصِ ما دلها را شکار میکند، هر چه کسی مخلصتر است، مطمئن باشید هر کسی که مخلصتر است در جذب قشون برای امام زمان ارواحنا فداه موفقتر است، ولی وقتِ «هَل مِن ناصر» حضرت حجّت ارواحنا فداه است، دیگر حضرت بیش از هزار سال در انتظار هستند، انواعِ محنتها و مصیبتها و سختیها بر وجودِ نازنین ایشان وارد میشود، این همه ظلمهایی که در دنیا واقع میشود، هر گناهی که میشود حضرت یک غصّهی جدید دارند، ولی حضرت از دوستانِ خود بیشتر خونِ جگر میخورند، و اگر ما مرد باشیم و در نوکریِ خود مردانه باشیم و با صداقت باشیم میتوانیم قشونی برای حضرت فراهم کنیم که ان شاء الله با فراهم شدنِ قشون آمدنِ حضرت تسریع خواهد شد.
درس اخلاق در حوزه علمیه
شروع درسها را، شروعِ حضور در جبههی جدید را میبینیم، «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ»[۶]، ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله مشکینی را رحمت کند، درسهای اخلاقِ ایشان در حوزه یک نقطهی عطفی بود، در حوزه رسم نبود، اگر در حوزه درس اخلاق بود خیلی خلوت بود، آیت الله مصباح اطال الله عمره، این علامه بزرگوار و برخی اعزه برای درس اخلاق به سراغِ بعضی از بزرگان رفته بودند ولی آنها هم بر اساسِ برداشتی که خودشان از واقعیات داشتند به میدان نیامده بودند، تا مرحوم آیت الله بهاءالدّینی اعلی الله مقامه الشّریف به ندای اینها پاسخِ مثبت داده بودند، تعدادر در خانهی آیت الله العظمی علامه مصباح جمع میشدند و جلساتِ اخلاقی در آنجا تشکیل میشد، ولی در زمانِ ما مرحوم آیت الله قدّوسی رضوان الله تعالی علیه هم در مدرسه حقانی درس اخلاق را شروع کردند، آیت الله احمدی میانجی، آیت الله حکیم که دلشکسته و رقیق القلب و مجاهد و حساس بودند، مرحوم آیت الله حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی رضوان الله تعالی علیه درس اخلاق میگفتند، خودِ آیت الله قدّوسی درس اخلاق میگفتند ولی در حدّ مدرسه بود، که یکی از بزرگواران آیت الله مشکینی رحمه الله تعالی علیه بودند که تشریف فرما میشدند و در آن مدرسه درس اخلاق میگفتند، ولی در حوزه علمیه قم اولین درس اخلاقی که مطرح شد درس مرحوم آیت الله مشکینی اعلی الله مقامه الشّریف بود. بعد ایشان این نکته را میفرمودند که وقتی گاهی ما برای تبلیغ به جاهایی میرفتیم، من میگفتم که توشهی ما تمام شده است و باید برویم، اینها تعجّب میکردند و میگفتند که چه کم دارید تا ما به شما بدهیم؟ میگفتم: نه! توشهی معنویِ من کم شده است، این توشه در حوزه علمیه هست، انسان به هر کجا که میرود باید به پایگاه برگردد، اینجا سیلوهای امام زمان ارواحنا فداه از نظرِ معنوی و نورانیت دایر است، باید بیاییم و از اینجاها ارتزاق کنیم و توشهی لازم را برای خودمان برگیریم و ما به جاهای دیگر هم از حوزه توشه میبریم، حال اینهایی که رفتهاند شکر الله مساعیکم، ولی باز برگشتید که ان شاء الله این توشههای خودتان را… آنچنان خودکفاء بشوید که دیگر صدقهخور نباشید، خودتان بجوشید، و اینها در همین مدرسهها بدست میآید، یک نفر وصل میشود و برای همیشه هم چشمه میشود و جریان میشود و مکتب میشود، مانند شهید سلیمانی که تربیت شدهی همین حوزهها و علماء بودند که حضرت آقا برای ایشان تعبیر «مکتب سلیمانی» را به کار بردند، باید خودِ هر طلبهای یک مکتب بشود، یک جریان بشود، و ان شاء الله یک چشمهی همیشه جوشان و نفادی در او نباشد.
وقتی انسان «وجه الله» شد دیگر فناء و نفاد ندارد و ما آمدهایم که ان شاء الله آن بشود، «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَینِ عَلَیهِالسَّلام».
برای امام زمان ارواحنا فداه قشون تدارک ببینیم
اجمالاً میخواهم هم به خودم بگویم که قدر بدان، درِ خانهی امام زمان ارواحنا فداه به روی تو باز است، اینجا میتوانید دست به دستِ یکدیگر بدهید و برای حضرت قشونِ درست و درمانی تربیت کنید، ارتشِ حضرت را تربیت کنید، هم از نظرِ کیفیت و هم از نظرِ کمیّت.
این «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» بر حسبِ روایات در زمینهی جنگ وارد شده است، این جبهه مهمتر از جبههی شهید سلیمانی است، اگر این جبهه دایر نبود شهید سلیمانی تربیت نمیشد، این نفسِ امامی است که رئیسِ حوزههاست، این نفسِ رهبری است که آنطور نورانیت ایجاد میکند، آنطور دل را برافروخته میکند، و خودِ شهید سلیمانی یک مکتب میشود، این زیرِ پرچمِ ولایت است، زیرِ پرچمِ فقاهت است، زیرِ پرچمِ معنویتِ حوزههاست که او بارِ خود را در این مسیر بست و خودِ او به یک جریان و مکتب و یک آموزگارِ همیشه زنده تبدیل شد.
ان شاء الله همّتِ ما این باشد که هر کدام از ما… «سابِقوا»… از شهید سلیمانی بالاتر باشید.
میگویند وقتی به شیخ انصاری اعلی الله مقامه الشّریف مقامِ مرجعیّت را احراز کردند، وقتی به مادرِ ایشان گفته بودند گفته بود که من میخواستم ایشان امام صادق صلوات الله علیه بشوند، آرزوی من بود که به آن مقام برسد.
در روایات هم داریم که انسان میتواند آنقدر اوج بگیرد که امام صادق علیه السلام در آن دنیا او را در کنارِ خود داشته باشد نه اینکه دنبالِ حضرت باشد، اگر انسان از خود بگذرد و هیچ چیزی برای خود نگه ندارد، آن نورِ ولایت او را به خود جذب میکند، قطرهای است که به دریا میافتد، قطرهی افتادهی در دریا دیگر دریا شده است و خبری از او نیست ولی هست، در حدّ یک دریاست.
ما آمدهایم تا این قطرهی وجودمان را به دریای وجودِ امام زمان ارواحنا فداه متّصل کنیم و ان شاء الله تعالی بمانیم.
لذا در قدم اول: خدایا! خودت میدانی که من هم تشنه هستم و آخرهای کارِ من است اما میخواهم درست بشوم، میخواهم نگاهی به من کنید، در قدمِ اول این نوکری را تثبیت کنید، ما برای نوکری آمدهایم، «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَهً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ»[۷]، خدایا! برای مالِ دنیا نیامدهام، برای شهرت و مقام نیامدهام، آمدهام تا دینِ تو را یاری کنم، آمدهام تا تابلوی دین باشم و تابلوهای برداشته شده را نصب کنم که این دین و معنویت و نورانیت فراموش شده در جامعه باب شود تا همهی دلها الهی بشود، میخواهم این نسلِ جوانِ دانشگاهی و دبیرستانی نجات پیدا کنند، میخواهم اینها را بیاورم و دستشان را در دستِ امام زمان ارواحنا فداه بگذارم، اینها در بیراههها افتادهاند، گرفتار هستند، و من میخواهم اینها را بیاورم تا قشونِ امام زمان ارواحنا فداه بشوند.
در قدمِ اول اخلاص و انگیزه است.
برای خدای متعال درس بخوانید، برای خدای متعال درس بگوییم، برای خدای متعال حرف بزنیم، برای خدای متعال شئونِ خود را مرتبط کنیم و برای خدای متعال باشیم، همه چیزمان رنگِ خدای متعال را بگیرد.
دوم: اینکه فرمود کسی که از علم محذور بشود و گرفتاریها نگذارد که او عالِم بشود، این نشانهی این است که خدای متعال نظرِ لطفِ خود را از او برداشته است، این جزوِ اعرابیها محشور خواهد شد.
در تعلیم و تعلّم جدّی باشیم، عمر را تضییع نکنیم، تضییعِ عمر موجبِ اندوه و پیشمانی خواهد بود، چرا عاقل کند کاری که باز آرد پیشمانی؟ چرا گرفتارِ حسرت بشویم؟ یک طوری درس بخوانیم که فردا «ای کاش» نداشته باشیم، این نکتهی دوم.
نکتهی سوم این است که «کونوا دعاه لنا بغیر ألسنتکم»، همه ما را زیرِ ذرّهبین دارند، هم خدای متعال ناظر است، هم کرام الکاتبین با ما هستند، شب و روز و در خلوت و جلوت، «وَإِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ * کِرَامًا کَاتِبِینَ»[۸]، هم اینها هستند و هم جامعه، دشمن میخواهد از ما عیب بگیرد و چماق کند و آن را بر سرِ اسلام بزند، دوستان هم با حسرت منتظر هستند که شما معراج داشته باشید، شما در نورانیت جلوه کنید، جلوهی دین باشید.
امیدوار هستم ان شاء الله تعالی همهی ما و همهی شما بگوییم «رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا»[۹].
روضه
صلی الله علیک یا اباعبدالله
هر کسی که با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه وصل نباشد در ملّاییِ او هم برکتی نیست، چون در یمینِ عرش هم هدایت منوط به ارتباط با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است و هم نجات، «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاه».
این ایّام ایّامِ محنتِ آل الله علیهم السلام است، پردهنشینان آل عصمت علیهم السلام هفتده روز در کوفه زندانی بودند، هشتاد زن و کودک، آزادگیِ همهی آزادگانِ عالَم به برکتِ این بزرگواران است، ما افتخار میکنیم که عتیق الزینب سلام الله علیها باشیم، عتیق الحسین سلام الله علیه باشیم، عتیق الرّقیه سلام الله علیها باشیم و ما را آزاد کنند، اما خودشان را به یک طناب بسته بودند…
شرایطِ این بزرگواران به قدری وخیم بود، وقتی به کوفه وارد شدند، این زنانِ کوفی که به تماشا آمده بودند، نمیدانم چهرههای این دختربچّهها را در چه حالی دیدند که احساس کردند گویا این اطفال چند روزی است که غذا نخوردهاند… رقّت کردند، عاطفهی بشری اینها را وادار کرد و رفتند و نان و خرما آوردند تا میانِ این اطفال تقسیم کنند و اینها را از این گرسنگی نجات بدهند، اما بنازم به این عزّت و مناعت طبع، اینها با اینکه غذا نخورده بودند و گرسنگیِ ممتد داشتند اما غذاها را پس میزدند و میفرمودند که صدقه بر ما حرام است، عمّهی ما به ما فرموده است که صدقه بر ما حرام است، ما حرامخور نیستیم، خجالت بکشید…
وقتی این عزّت نفس را دیدند گفتند مگر شما اسیرانِ کجا هستید که اینقدر بزرگ هستید و اینقدر بزرگی از خودتان نشان میدهید؟ فرمودند: ما اسیرانِ آل محمد هستیم…
حال ببینید وقتی این بزرگواران گرسنگی را تحمّل کردند و درسِ عزّت و شرف دادند، گرسنگی را عار نمیدانستند اما گرفتنِ غذا از اینها را عار میدانستند، این درس را باید به مسئولین و همهی ما بدهند که گرسنگی عیب نیست ولی رفتنِ زیرِ بارِ آدمهای بد عینِ عیب است، چیز گرفتن از آنها ایراد دارد…
وقتی این عزّت را دیدند و این سوال را کردند و این پاسخ را شنیدند، زنانِ کوفه گریه میکردند و شوهرانِ خود را نفرین میکردند، رفتند و از درونِ خانهها برای این بزرگواران چادر و لباس آوردند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظَم یا الله… یا أرحَمَ الرّاحِمین، یا غیاثَ المُستَغیثیِن، یا إلَهَ العاصیِن، یا سَتّارَ العُیوب، یا غَفّار الذُنوب، یا مُقَلِّبَ القُلُب، یا مُحَوِّلَ الحالِ الی أحسَنِ الحَال
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! به ما نورانیت بده.
خدایا! به ما اخلاص بده.
خدایا! به ما جدّیت بده.
خدایا! ما را در مسیرِ درست مستقر بفرما.
خدایا! راهِ ما را میانبُر قرار بده.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه را از ما و کارهای ما مبتهج بفرما.
خدایا! ما را مایهی ناراحتیِ قلبِ مبارکِ امام زمان ارواحنا فداه قرار مده.
خدایا! سایهی رهبرِ عزیزمان را با عزّت و کرامت مستدام بدار.
خدایا! حوائجِ این جمع را برآورده بفرما.
خدایا! حاجاتِ مورد نظر و ملتمسین را برآورده بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم ما را دشمن شاد نکن.
خدایا! ما را شیطان شاد نکن.
خدایا! ما را نفس أمّاره شاد نکن.
خدایا! به ما توفیقِ مجاهدت مستمر و مراقبت همیشگی روزی بفرما.
خدایا! زیارت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و عتبات عالیات و حرم شریف حضرت رضا صلوات الله علیه و رفتنِ زیرِ قُبّه و بوسه زدنِ عاشقانهی این ضریحها و در آغوش گرفتنِ این ضریحها را با نابودیِ این ویروس روزیِ ما بگردان.
خدایا! این حسرت را بر دلِ ما مگذار.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم همهی مریضها، مریضهای مورد نظر، مریضهی مورد نظر، مریض مورد نظر، جوانِ مورد نظر، مریضهای منظور حاضر و ملتمسین را شفای کامل و عاجل روزی بفرما.
خدایا! این ویروس را از این محیط و محیطهای حوزوی و دینی و انسانی دور بگردان.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۷ (وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ)
[۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۱، صفحه ۱۷۹ (ضه، [روضه الواعظین] ، قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قِوَامُ اَلدِّینِ بِأَرْبَعَهٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِیٍّ لاَ یَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِینِ اَللَّهِ وَ بِفَقِیرٍ لاَ یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لاَ یَتَکَبَّرُ عَنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ فَإِذَا اِکْتَتَمَ اَلْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ اَلْغَنِیُّ وَ بَاعَ اَلْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ وَ اِسْتَکْبَرَ اَلْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ رَجَعَتِ اَلدُّنْیَا عَلَى تُرَاثِهَا قَهْقَرَى وَ لاَ تَغُرَّنَّکُمْ کَثْرَهُ اَلْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَهٍ قِیلَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَیْفَ اَلْعَیْشُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّهِ یَعْنِی فِی اَلظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِی اَلْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اِکْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ اِنْتَظِرُوا مَعَ ذَلِکَ اَلْفَرَجَ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى .)
[۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۳۲، صفحه ۴۴۷
[۵] اللهوف علی قتلی الطفوف، صفحه ۲۱۴
[۶] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۲ (وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)
[۷] نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱
[۸] سوره مبارکه انفطار، آیات ۱۰ و ۱۱
[۹] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۰ (وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا)
پاسخ دهید