در آیه ۹۲ سوره نساء آمده است، اگر مؤمنی مؤمنی را به غیر عمد بکشد، در صورتی که کسان او غیر مؤمن باشند به آنها خون بها تعلق نمی گیرد، ولی اگر بستگانش مؤمن باشند به آنها خون بها تعلق می گیرد.مگر غیر مسلمان حق ندارد؟! چرا نباید به آنها خون بها تعلق گیرد؟!

پاسخ اجمالی

قرآن کریم در ارتباط با حفظ جان انسان ها و جلوگیری از کشتن انسان هایی بی گناه می فرماید: «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً»؛[۱]هیچ فرد باایمانى مجاز نیست که مؤمنى را به قتل برساند، مگر از روی اشتباه.
حال اگر به اشتباه در جامعه اسلامی قتلی اتفاق افتاد، و شخص مسلمان فرد مسلمانی را از روی اشتباه کشت، برای فرد قاتل مجازاتی را صادر فرموده است: «کسى که مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خون بهایى به کسان او بپردازد، مگر این که آنها خون بها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهى باشد که دشمنان شما هستند [و کافرند]، ولى مقتول باایمان بوده، [تنها] باید یک برده مؤمن را آزاد کند [و پرداختن خون بها لازم نیست]. و اگر از جمعیّتى باشد که میان شما و آنها پیمانى برقرار است، باید خون بهاى او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن [نیز] آزاد کند. و آن کس که دست رسى [به آزاد کردن برده] ندارد، دو ماه پى در پى روزه بگیرد».
[۲]
در این آیه به یکی از بزرگ ترین حقوق انسانی؛ یعنی حق حیات و زندگی، اشاره شده است. این آیه برای قتل هایی که از روی اشتباه اتفاق می افتد، و گریزی از آن نیست، سه حکم بیان کرده است که هر کدام از آنها براى جبران خسارتی است که از این عمل به وجود می آید.
۱ – آزاد کردن برده: نخست آزاد کردن برده است که در واقع یک نوع جبران خسارت اجتماعى کشته شدن یک فرد با ایمان محسوب می شود.
۲ – پرداخت دیه: پرداخت دیه به اولیای مقتول در حقیقت جبران خسارت اقتصادى است که از کشته شدن یک نفر به خانواده او وارد می شود. البته«دیه» هیچ گاه قیمت واقعى خون یک انسان نیست؛ زیرا خون یک انسان بی گناه با هیچ قیمتی قابل مقایسه نیست.
۳ – دو ماه روزه پى در پى: دو ماه روزه نیز جبران خسارت اخلاقى و معنوى است که دامن گیر قاتل می شود.
گفتنی است که دو ماه روزه پى در پى وظیفه کسانى است که دست رسى به آزاد کردن یک برده با ایمان ندارند؛ یعنى در درجه اول فقط آزاد کردن برده کافى است و مرتبه بعد اگر نتوانست باید روزه بگیرد.
[۳]
شایان توجه است که قرآن در این آیه نگفته غیر مسلمان حق برخورداری از دیه را ندارند، بلکه تصریح دارد کافرانی که با مسلمانان هم پیمان اند و زندگی مسالمت آمیز دارند، در این صورت براى احترام به پیمان باید علاوه بر آزاد کردن یک برده مسلمان، خون بهاى او را به بازماندگانش بپردازند: «وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلى‏ أَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ».
اتفاقاً قرآن برای این که از بازتاب مسئله قتل غیر مسلمان در جامعه اسلامی جلوگیری کند، به نکات دقیقی در این آیه اشاره کرده است.
۱ – در موردى که بازماندگان مقتول مسلمان باشند، جمله «إِلَّا أَنْ یَصَّدَّقُوا» (مگر آن که آنها از دیه صرف نظر کنند) را ذکر کرده، ولى در مورد کسانى که مسلمان نباشند، این جمله ذکر نشده است؛ دلیل آن نیز روشن است؛ زیرا در مورد اول زمینه براى چنین کارى (صرف نظر از دیه) وجود دارد، اما در مورد دوم چنان زمینه ‏اى نیست. به علاوه مسلمانان در حد امکان نیاید زیر بار منت غیر مسلمانان در این موارد بروند.
۲ – جالب توجه این که در صورت اول که بازماندگان مسلمان اند، نخست اشاره به آزادى یک برده، و سپس اشاره به دیه شده است، در حالی که در صورت سوم که مسلمان نیستند، نخست دیه آمده است. شاید این تفاوت تعبیر اشاره به آن باشد که در مورد مسلمانان تأخیر در دیه، غالباً عکس العمل نامطلوبى ندارد، در حالی که در مورد غیر مسلمانان باید قبل از هر چیز دیه پرداخته شود، تا آتش نزاع خاموش گردد، و دشمنان آن را بر پیمان شکنى حمل نکنند.
[۴]
بنابر این، بر اساس این آیه، به غیر مسلمانانی که با مسلمانان قرارداد زندگی مسالمت آمیز دارند، دیه پرداخت خواهد شد، و تنها به کافرانی که در حال جنگ با مسلمانان هستند دیه پرداخت نخواهد شد؛ دلیل آن نیز روشن است؛ چون پرداخت دیه به کسانی که در حال نبرد با مسلمانان هستند، کمک و تقویت آنان برای ادامه جنگ و نبرد محسوب خواهد شد. و هیچ کشور و جامعه ای به دشمنان خود که در پی از بین بردن آنان هستند، کمک مالی و اقتصادی نخواهد کرد.
اگر کسی سؤال کند که در مسئله اشتباه و خطا، از آن جا که قصدی در آن نیست و فرد مرتکب هیچ گونه گناهی نشده، نباید مجازات داشته باشد، پس چرا اسلام درباره آن این همه اهمیت قائل شده است؟!
پاسخ این پرسش نیز روشن است؛ زیرا مسئله خون، مسئله ساده ‏اى نیست. اسلام با تشریع این حکم در صدد بود که مردم نهایت دقت و احتیاط را به کار بندند تا هیچ گونه قتلى حتى از روى اشتباه از آنها سر نزند؛ چرا که بسیارى از خطاها قابل پیش گیرى است. علاوه بر این مردم بدانند با ادعاى خطا در قتل هرگز نمی توانند خود را کاملاً تبرئه نمایند.
[۵]
به بیان دیگر، این مجازات براى این است که مسلمان در هر کاری که می کند جوانب امر را بنگرد تا به کسى از مؤمنان آسیب نرساند. به عنوان نمونه در منطقه ‏اى که ازدحام و رفت و آمد است به شکار پرنده نپردازد تا تیرش به خطا مؤمنى را به قتل نرساند.
[۶] یا با عجله و بدون بررسى کامل، دارویى را تجویز نکند که جان مؤمنى را بگیرد. بنابر این کفاره و دیه بر قتل خطا سبب می شود که مردم بیش از بیش احتیاط کنند و از اعمالى که موجب ریختن خون کسى می شود بپرهیزند.[۷]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. نساء، ۹۲٫

[۲]. همان.

[۳]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏۴، ص ۶۳- ۶۴، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

[۴]. همان، ص ۶۵- ۶۶٫

[۵]. ر. ک: همان، ص ۶۲- ۶۶

.[۶]فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، ج‏۷، ص ۴۰، بیروت، دار الملاک للطباعه و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.

[۷].مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ۲، ص ۱۳۶، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.