- درس اخلاق
- برداشتن حجابها با یاد خدای متعال
- نمودها دلیل جدایی ما از خدا
- با دیدن خدا غیر خدا دیده نمیشود
- استقامت در یاد عملی خدا
- مأموریت داشتن حضرات معصومین (علیهم السّلام) در عالم نشئه
- مقام وساطت و نورانیّت حضرت علی (علیه السّلام)
- بودن حجابهایی در برابر جناب سلمان
- ذکر عملی داشتن و رسیدن به درجات والا
- باطن و نور داشتن حسنات
- تسلیم عملی در برابر خدا و همراه بودن ربوبیّت او با شما
- تکرار عمل صالح و رسیدن به مخزن اسرار الهی
- همراه بودن خدا در تمام سختیها
- رسیدن به صفات و اخلاق الهی با استقامت کردن
- قسمت پرسش و پاسخ جلسه:
- خاطرهای از مرحوم شهید قدوسی
- به مخاطره افتادن حوزهها
- خطر تهدید سکولار در حوزهها
- دین نداشتن برخی از آخوندهای باسواد
- ویژگیهای مجتهد در عرصههای مختلف
- مجهز شدن به دو بال معنویّت و علم
- سیرهی علمای بزرگ برای تبلیغ دین
- عالم و بصیرت داشتن به زمان
- کم خوردن و کم خوابی از نظر دین اسلام
- غذا و خوابیدن فقط دلیل حفظ و نگهداری انسان نیست
- سفارش ائمّه برای تقسیم اوقات به چهار بخش
- پرهیز از پرخوری و سفارش به اندازه خوردن
- توصیهای برای اصلاح نماز و انس با قرآن
- ترک گناه راهی برای اصلاح نماز
- ارتقاء دادن و توجّه کردن به نماز
برای دانلود کلیپ « یاد خدا » مربوط به این جلسه، با حجم ۲۱ مگابایت، اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود تمام کلیپ های این جلسه با حجم ۸۰ مگابایت به صورت یکجا، اینجا کلیک نمایید.
***شایان ذکر است برای دانلود صوت و فیلم این جلسه، از آیکون دانلود بالای صفحه استفاده نمایید***
درس اخلاق
«السَّلامَ عَلَیکَ یَا سَیِّدی وَ یَا مَولای یَا بَقیَّه الله سَیِّدِنَا أَغِثنَا وَ أَدرِکنَا».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصَّلاهُ عَلَی خِیرِ خِلقَتِهِ وَ أَشرفِ بَریَّتِه طَبیِبِنَا شَفیعِنَا حَبیبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلَی یَومِ الدِّینِ».
معیّت و همراهی پروردگار متعال
«یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ وَ یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاکِرِینَ… وَ یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاهٌ لِلْمُطِیعِینَ»[۲] ذکر ذات احدیّت عین شرف است و شرافت است. پروردگار متعال بر اساس قولی که به بندگان خود داده است «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ»[۳] خدا که ذهن ندارد، خدا نه مغز ندارد، نه ذهن دارد، نه دل دارد؛ خدا که یاد میکند این همراهی خدا است، معیّت حق تعالی است. معیّت هم که میگوییم ذهن مشوب به امور این عالم است. این عالم، عالم کثرت است، عالم جداییها است، عالم، عالم مرزها است، عالم تزاحم است.
بینونت نداشتن خداوند متعال با هیچ موجودی
فکر میکنیم معیت که الآن با هم هستیم خدا با ما است یعنی او هم کنار ما است. در حالی که خدا کنار ندارد، خداوند متعال محدود به هیچ حدی نیست، «داخلٌ فِى الاشیَاء لَا بِالمُمَازِجَه وَ خَارجٌ عَنهَا لا بِالمُبَایِنَه»[۴] خدا با هیچ موجودی بینونت ندارد و با هیچ موجودی امتزاج ندارد، اختلاط ندارد. اگر آدم این مطلب را بفهمد خدا در وجود او تجلّی میکند و داغون میشود، ذوب میشود.
تنها یک اراده در عالم حاکم است
مشکل ما هم همین است که ذوب نشدیم. ما در سراب خیال خود تقیل استقلال و موجودیّت و تأثیر داریم در حالی که در عالم یک اراده بیشتر حاکم نیست، یک قدرت و اراده است، یک وجود است و هیچ نیست. او است و جز او نیست. ما آیهی او هستیم، سایهی او هستیم، اثر او هستیم ولی آیه بودن، سایه بودن، اثر بودن را باز با ذهن مادی خود نسنجیم. اثر ما در خارج از وجود ما است، ولی هیچ موجودی خارج از وجود حق تعالی نیست.
برداشتن حجابها با یاد خدای متعال
لذا اگر کسی خدا را یاد کند این وجود موهوم را از او میگیرد. یعنی حجاب را برمیدارد به او انقطاع میدهد «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ»[۵] کارهایی که ما قربه إلی الله انجام میدهیم واقعاً هم انگیزهی ما خدا است، به هیچ کسی هم نمیگوییم ما و خدا هستیم و با او خلوت داریم. وقتی ما اینها را میبینیم خود این هم حجاب است.
نمودها دلیل جدایی ما از خدا
تا ما هستیم هم آثار و اعمال برای ما نمود دارد، بود برای خدا است، این نمودها است که ما را از خدا جدا میکند. تعبیرات حضرات معصومین (علیهم السّلام) خصوصاً مولی الموحّدین امیر المؤمنین، علی (علیه السّلام) «وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْکَسِراً مُسْتَقِیلًا مُسْتَغْفِراً»[۶] این ناظر به مراتب نشئهی مُلکی حضرات معصومین (علیهم السّلام) است. همین مأموریتی که برای سرپرستی عالم از جانب خدا دارند، توجّه آنها به هدایت ما است. آنچه انسان را از خدا جدا میکند ولو به همین اندازه که آدم فکر میکند او کاری انجام میدهد. غیر خدا نمود بود نیست و چون نمود است باید از نمود توبه کرد. حقیقت هر چیزی به بود آن است، بود هم یکی بیشتر نیست و آن هم خدا است. کسی که خدا را یاد کند خدا نمود را از او میگیرد، او را بود میکند.
با دیدن خدا غیر خدا دیده نمیشود
یک دعای خیلی زیبایی است «اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا»[۷] خدایا من را بگیر و خود را به من بده. تا من هستم وجود خودم معصیت است. «وُجودُکَ ذَنبٌ لا یُقاسُ بِهِ ذَنبٌ»[۸] تا آدم خودش است ادّعایی دارد، نمودی دارد، انانیّتی دارد ولو در محشر عبادت خود اهل قیام و قیامت است، سجدههای طولانی، گریههای طولانی دارد، ولی دور خودش است کسی خدا را ببیند غیر خدا را نمیبیند. آنچه مسلّم است اگر کسی خدا را دیده باشد غیر خدا را نمیبیند. اگر دید سفر من الحق إلی الخلق است. «کُنتُ عَینَهُ الَّذی یُنصَرونَ» خدا چشم او است، من نمیبینم او میبیند.
استقامت در یاد عملی خدا
«فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ»[۹] یاد خدا در ترک گناه، یاد خدا در اتیان فرایض، یاد خدا در انجام نوافل، یاد خدا در قدمهای خیر قربه إلی الله است. خدای متعال اینها را در حیطهی اراده و اختیار ما قرار داده است، خود هم قول داده است که این کارهای شما نصرت من است، اگر من را یاری کنید، من هم شما را یاری میکنم. اگر ما در یاد عملی خدا استقامت کنیم خدا قولهایی داده است «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً»[۱۰] خدا ساقی میشود، یک چیزی به خورد شما میدهد اگر از آن «ماءً غَدَقاً» نصیب کسی شد دیگر تار و پود آن بر باد میرود چیزی جز حق مطلق در وجود او نمیماند.
مأموریت داشتن حضرات معصومین (علیهم السّلام) در عالم نشئه
حضرات ائمّه معصومین (علیهم السّلام) در این نشئه مأموریت داشتند. دعاهای حضرت علی برای خودش نیست، دعاهای معصومین (علیهم السّلام) کسانی که عصمت خاتمین دارند مطلقا خودی ندارند ولی در این نشئه آمدند. آنها با حفظ مراتبی نوری خود، لدی الله خود در حد ما زندگی کردند. آمدند با ما غذا خوردند، با ما جنگ کردند، با ما عیال انتخاب کردند، با ما بچّه تربیت کردند. این در شأن آنها نیست ولی به این نشئه آمدند. لذا در این نشئه مأمور هستند که این دعاها را بخوانند. آب کردن این نشئات است، کسانی که در این نشئه هستند خود را با این دعاها آب میکنند.
مقام وساطت و نورانیّت حضرت علی (علیه السّلام)
وجود نازنین امیر المؤمنین تناسبی ندارد که با معاویه درگیر شود. علی کجا، او کجا! با چه کسی درگیر شده است؟ این تنزّلی که مأموریت حق تعالی است و در این نشئه تنزّل کرده است و با اینها مواجه میشود حالا خوبان از بارگاه علوی جناب ابیذر، مقداد مگر نسبتی با امیر المؤمنین دارند؟! مگر کسی به گرد پای علی رسیده است؟! با همینها هم مدارا کردند و با همینها بودند این خیلی برای آنها سنگین و سخت است. کسی که آن مرحله را دارد، مقام وساطت دارد، مقام نورانیّت دارد معرفت و نورانیّت معرفت الله است. او در آن مرحله آینهی تمام نما است، اسم اعظم است، بالاتر از صفات خدا فنای ذاتی دارد.
بودن حجابهایی در برابر جناب سلمان
همینطور که «لَوْ عَلِمَ أَبُوذَرٍّ مَا فِی قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَه»[۱۱] خود مولا امیر المؤمنین نسبت به سلمان همینطور است، پردهها را کنار نزدند و نمیتوانستند کنار بزنند. این نشئهای نیست که آنها این حجاب را برطرف کنند. لذا صرف اینکه مرحلهای از وجود آنها در اینجا تنزّل کرده است این حجابها وجود دارد. «وَ قَدْ أَتَیْتُکَ یَا إِلَهِی بَعْدَ تَقْصِیرِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی مُعْتَذِراً نَادِماً».[۱۲]
ذکر عملی داشتن و رسیدن به درجات والا
اگر ما ذکر عملی داشته باشیم خدای متعال ذکر فوق عمل را به ما میدهد. اگر ما در عمل عبد باشیم، خدا در قدم اوّل ربوبیّت افعالی خود را شامل حال ما میکند. هر قدم خیری که بردارید ده قدم دیگر خدای متعال شما را جلو میبرد. شما با تلاش خود یک دری به روی نور باز کنید خدا ده در را به روی شما باز میکند.
باطن و نور داشتن حسنات
«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»[۱۳] برای آخرت نیست، این مطلق است در همینجا است. شما ظاهر این حسنات را قیام و قعود میبینید، سر به مهر گذاشتن میبینید، این نیست باطن دارد، نور است. این جلال است، جمال است، کرم است، این علم است، قدرت است، ظاهر آن نماز است، اگر این بود چرا میگفت «اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ»[۱۴] این چه کمکی میکند؟ شما اینجا یک دستی بالا میبرید و یک الفاظی به زبان میگویید، رکوع میکنید و سجده میکنید این چه کمی میکند؟ خدا که (معاذ الله) دروغ نمیگوید، وعدهی تبغلیاتی که نیست واقعاً «اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ» است.
تسلیم عملی در برابر خدا و همراه بودن ربوبیّت او با شما
این نمازی که شما میخوانید، این تسلیم عملی که از خود نشان میدهد انقیاد در برابر فرمان حق تعالی در شما دیده میشود، خدای متعال ربوبیّت خود را در این مرحله همراه شما دارد، او با شما است، شما او را یاد میکنید او هم در عمل شما را یاد کرده است و این توفیقات را به شما داده است.
تکرار عمل صالح و رسیدن به مخزن اسرار الهی
اگر این اعمال تکرار شود خداوند منّان در باطن شما مخازنی از صفات خود را قرار میدهد. شما مخزن اسرار الهی میشوید «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ»[۱۵] غیر از افعال است. ما از فعل به اسم میرسیم، از فعل به صفت میرسیم لکن اولیاء الهی صفات را داشتند و افعال آنها تبلور آن صفات بود. چون خوب بودند، خوب عمل میکردند. ما خوب عمل میکنیم تا خوب بشویم. «الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»[۱۶] ایمان داریم، عمل صالح انجام میدهیم ولی «وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ»[۱۷] این کارها را تکرار میکنیم تا خودمان صالح شویم. آنها چون صالح هستند عمل صالح دارند. ما صالح نیستیم با عمل میخواهیم صالح بشویم ولی آنها صالح هستند جوشش عمل صالح هستند. چون جمیل هستند جز جمال از آنها بر نمیآید. ولی ما اینطور نیستیم جمال ما اکتسابی است، صالح بودن ما اکتسابی است.
همراه بودن خدا در تمام سختیها
وقتی ما در مرحلهی عمل خدا را یاد میکنیم خدای متعال با ما همراهی میکند «الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ»[۱۸] اوّل آن «تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ» است. متن نماز شما، درس خواندن شما که اگر خدا خالص کرده باشد، خدا غدهی سرطانی ریا را از شما و ما گرفته باشد این درسی که میخوانید معیت ربوبی است. خدای متعال شما را در مسیر علم عملی پیش میبرد، متن کار شما همراهی خدا است. «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»[۱۹] تمام سختیهایی که برای خدا انجام میدهید خود خدا با شما همراه است. دست او گشایشگر باطن شما است.
رسیدن به صفات و اخلاق الهی با استقامت کردن
اگر استقامت کردید خدا یک جرعهی دیگری به کام شما شیرین میکند. دارای صفات الهی میشوید، تعلّق به اخلاق الهی پیدا میکنید. اگر در بُعد اتّصاف به صفات که آنها هم در این مرحله، در این نشئه هستند علیم غیر از غدیر است، غدیر غیر از کریم است، کریم غیر از مغیث است، مجیر است. هر کدام از آنها یک مأموریت ویژه دارند، کار خاصّی را انجام میدهند. اگر از این نشئه عبور کردیم آن وقت به جایی میرسیم که آنها از همدیگر تمایز ندارند، مطلق است، هر چه بخواهید آنجا وجود دارد «لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فیها وَ لَدَیْنا مَزیدٌ»[۲۰] مشیّت الله میشوید، مظهر صفات حق تعالی در تمام زمینهها میشوید. «یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ».[۲۱]
[1]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۳۹۴٫
[۳]– سورهی بقره، آیه ۱۵۲٫
[۴]– توضیح المراد، ص ۵۱۶٫
[۵]– بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۹۹٫
[۶]– إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۷۰۷٫
[۷]– الصحیفه السجادیه، ص ۹۸٫
[۸]– أسرار الحکم، ج ۲، ص ۵۹۶٫
[۹]– سورهی بقره، آیه ۱۵۲٫
[۱۰]– سورهی جن، آیه ۱۶٫
[۱۱]– الکافی، ج ۲، ص ۳۳۲٫
[۱۲]– إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۷۰۷٫
[۱۳]– سورهی انعام، آیه ۱۶۰٫
[۱۴]– سورهی بقره، آیه ۱۵۳٫
[۱۵]– سورهی بقره، آیه ۳۱٫
[۱۶]– همان، آیه ۸۲٫
[۱۷]– سورهی یوسف، آیه ۱۰۱٫
[۱۸]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۸، ص ۳۲۹٫
[۱۹]– سورهی شرح، آیه ۶٫
[۲۰]– سورهی ق، آیه ۳۵٫
[۲۱]– بحار الأنوار، ج ۹۱، ص ۳۹۴٫
قسمت پرسش و پاسخ جلسه:
منع کردن منصب قضاوت برای طلّاب و غیر طلّاب در احادیث معتبر
- از حضرت عالی پرسیدند با توجّه به اینکه حضرت عالی در امور اجرایی قوهی قضاییه مشغول خدمت به اسلام میباشید میخواستیم نظر جناب عالی را پیرامون انتخاب منصب قضاوت در آینده برای طلّاب و غیر طلّاب بدانیم. با توجّه به اینکه در احادیث معتبر این منصب را منع کردند و یا توجّه به اینکه این منصب مرز بین حق و باطل است لطفاً ما را راهنمایی بفرمایید.
- معلوم میشود که افرادی داریم که به آنجا فکر میکنند، من دوست ندارم به آنجا فکر کنید. منصب قضا و مناصب دیگری که در حکومت است؛ انقلاب ما انقلاب اسلامی است. بنده خود جزو کسانی بودم که از مناصب رسمی فراری بودم، خود خدا گواه است که هیچ دوست نداشتم اداری باشم.
خاطرهای از مرحوم شهید قدوسی
مرحوم شهید آیت الله قدوسی دو، سه بار زنگ زده بودند و به من دسترسی نداشتند، پیغام داده بودند من در نهایت جفا جواب ندادم. در قم میخواستم به حرم بروم دیدم آقای قدوسی میآیند به کوچهی حرم نما رفتم که ایشان ما را نبیند، رفتم از آن طرف دور زدم و داخل حرم آمدیم. مشغول زیارت بودم دیدم که این بزرگوار مثل عقاب بالای سر من ایستاده است. فرمودند: دنبال شما بودم. گفتم: میدانستم. گفتند: چرا حالا فاصله میگیرید؟ گفتم: دشمنان ما حشاء، اربابها آنچه که الآن شما میخواهید به ما بدهید همهی اینها را داشتند. ارتش داشتند، تشکیلات داشتند، نظام و قضایی داشتند، ساواک داشتند، اطّلاعات داشتند. آنها همه را داشتند و ما هیچ کدام از اینها را نداشتیم. ولی آنها شکست خوردند و ما پیروز شدیم. آنچه که مایهی پیروزی ما بود شما میخواهید آن را از ما بگیرید و آنچه که آنها را نگه نداشت میخواهید به ما بدهید. شهید قدوسی یک لبخندی زدند، خیلی نمکین بود من بعد از وفات بیشتر از دو، سه بار بیشتر خواب ایشان را ندیده بودم، دفعهی قبل خواب دیدم که با یک ناراحتی دنبال یک کاری میرفت. صدا زدم آقای قدوسی؟ فرمود: مشکل برادرم است و به سراغ او میروم. ولی چند روز قبل دیدم خیلی شاداب بود، خیلی نورانی بود. قیافهی او مثل برخی از دوستان نورانی اینجا بود. با هم وارد یک جایی شدیم. فرمودند: ما به مردم گفتیم که آنها به شما ظلم میکنند، مملکت را عقب نگه داشتند، بیایید اسلام را حاکم کنیم، دنیای شما آباد میشود، آخرت شما آباد میشود. مردم هم باور کردند با دعوت ما جوان خود را دادند، زندانها را تحمّل کردند، جلوی توپها رفتند. بچّههای خود را بغل گرفتند، جلوی گلوله گرفتند تا این وعده تحقّق یافت. حالا میگویند شما وعده داده بودید اسلام بیاید وضع ما بهتر میشود کجا است؟ مگر شما کنار بکشید، ما یک تجربهی عینی از حکومت اسلام نتوانیم نشان دهیم آن وقت چه پاسخی در پیشگاه دین و خدا دارید؟ من دیدم منطق، منطق بسیار قوی است. گفتم چشم سمعاً و طاعتاً.
به مخاطره افتادن حوزهها
لذا فردا به تهران آمدم و به اوین رفتم آنجا یک ابلاغی برای ما نوشتند و چهار راه شهید قدوسی آمدم. اوّلین کاری هم که به ما واگذار کردند تجدید نظر در پروندههای دادگاههای انقلاب بود. علیرغم میل خود منطق آقای قدوسی را حاکم میدانم. لکن برای شما (همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند…) امر دایر است شما یک جا قاضی شوید یا إنشاءالله امام شوید، جهان را تکان دهید. حوزههایی بسازید که قضاتی را تربیت کنید، کارهای ریشهای، اساسی انجام دهید. امروز حوزهها در مخاطره است. دیروز من جمکران بودم یک طلبهای آنجا آمد گفت من در وزارت اطّلاعات بودم، فلانی وضع حوزهها خیلی خراب است. بعد یک نشانههایی میداد بعد گفت فلان جا هم خراب است. اطّلاعات داشتند گفتم: چرا به من میگویید؟ مگر اینجا خانهی ارباب شما نیست به ارباب خود بگو. ولی خجالت کشیدم، دلم شکست.
خطر تهدید سکولار در حوزهها
امروز دنیا کمر بسته است که حوزههای علمیّه را سکولار لائیک، فاسد، عیاش به بار بیاورد. بیمحتوا کند و جدّی هم کار میکنند، از سطح مرجعیّت تا سطوح پایین دارند. نمیخواهم خیلی شما را ناراحت کنم که گاهی در قم چه صحنههایی است و چه کارهای عجیب و قریب میشود. ما امروز مجتهد میخواهیم. مجتهدی که بتواند تحوّل ایجاد کند تا حوزهها اصلاح نشود، «إذَا فَسَد العَالِم فَسَدَ العَالِم»[۱]، «صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِی وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِی الْأُمَرَاءُ وَ الْقُرَّاءُ».[۲]
در جلسهی گذشته حضرت آقای رنجبریان بودند، مسئلهی شیوع طلاق بودند و دنبال این بودند که ما حقوقدانهایی را شناسایی کنیم و طلبهها کمک کنند که زنهای آنها زود طلاق نگیرند. این چه حوزهای است؟ این چه طلبهای است؟ ما چه کار میکنیم؟ جامعه به کجا رسیده است؟ خود را رها کردیم، حوزه را رها کردیم.
تربیت و جمع قشون برای امام زمان (علیه السّلام)
لذا تک تک شما کسانی که استعداد دارید، کسی استعداد ندارد به اینجا آمده است که دو روزی مدرک بگیرد و در یک سطحی قرار بگیرد و به جامعه خدمت کند. ولی ما بین خود و خدا خیلی به شما خوش بین هستیم. من شما را جزو یاران خاصّ حضرت میدانم. برای حضرت تولید کنید، قشون جمع کنید، تربیت کنید، خود را بسازید تا هم در مسائل اخلاقی مصونیّت پیدا کنید، به یک جایی برسید که امان نامهی حضرت را به شما بدهند، بگویند شما اهل بهشت هستید، یک ۰۸:۵۹؟؟ به این شکل داشته باشید دیگر آسوده خاطر میشوید و هم از نظر علمی مجتهد شوید.
دین نداشتن برخی از آخوندهای باسواد
در آن جبهه آخوندهای باسوادی وجود دارند، من بعضی را میشناسم ملّا هستند، دست آنها از نظر اصطلاحات پر است ولی دین ندارند. اعوان و انصار امریکا هستند، عوامل شیطان هستند، ریاست، پول سوار آنها است، هیچ کاری به اسلام و سرنوشت مسلمانها ندارند، بتوانند در کار مسلمانها خدشه وارد میکنند. در برابر آنها طلبهی بیمایه نمیتواند کاری انجام دهد.
ویژگیهای مجتهد در عرصههای مختلف
ما مجتهد در عرصههای مختلف میخواهیم. در قرآن باید مجتهد شوید، در تفسیر إنشاءالله تعالی باید مجتهد شوید، در اخلاق مجتهد شوید. در فقه مجتهد شوید، در فلسفه مجتهد شوید، در کلام مجتهد شوید و از علوم رایج هم اطّلاعاتی داشته باشید، مجهّز باشید. ما در برابر هجمهها هستیم، اوّل باید بتوانیم از خود دفاع کنیم، بعد به آنها هجوم ببریم تا حرکت ما حرکت تهاجمی نباشد ما مشکل جدّی داریم. لذا خیلی به سِمتها فکر نکنید، إنشاءالله به عرش فکر کنید آن وقت وقتی بار خود را بستید یک جا صلاح دیدید خفض جناح کنید، به یک سمتی بروید کار کنید، مدیریتی را قبول کنید.
امّا اگر کسی طلبه است میخواهد منبری شود یا میخواهد امام جماعت شود این را آیت الله جوادی عاملی سال گذشته ما تابستان خدمت ایشان رسیدیم که نسبت به شما ایشان همین دید را داشتند، به ما فرمودند: شما طلبههای خوبی دارید بعد فرمودند: گوهرهای پاکی هستند. گفتم: مگر خدمت شما رسیدند؟ بعد معلوم شد بعضی از دوستان ما جمعی پیش ایشان رفتند و دیدند.
مجهز شدن به دو بال معنویّت و علم
إنشاءالله با مجهّز شدن دو بال معنویّت و علم برای رسیدن به مناصب و امام جماعتی در ضمن کار خود داشته باشید. همین الآن شما در حد درمانهای عمومی بحمد الله مجهّز هستید، جامعهی ما به شما نیاز دارد، به داد مردم برسید، به داد جوانها برسید، به داد خانواده برسید، به داد دوستان قدیمی خود برسید، شکارچی باشید.
سیرهی علمای بزرگ برای تبلیغ دین
این سیرهای که از قدیم بزرگان ما محرم برای تبلیغ میرفتند، ماه رمضان را برای تبلیغ گذاشتند، مطالعات مختلف گذاشتند، روزهای جمعه جلسات اخلاق تشکیل میدادند، خودشان سفرها میرفتند. شما هم از تعطیلات خود برای دادرسی جامعه استفاده کنید، ولی تمرکز شما در دو جهت باشد. یکی در بالا بردن سطح معنویّت «مَنِ اسْتَوَى یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ»[۳] هر روز باید یک روزنهی نور به روی شما باز باشد، یک توفیق جدیدی از خدای متعال احساس کنید که او شما را دوست دارد و بالا میروید.
عالم و بصیرت داشتن به زمان
یکی هم از نظر علمی و آگاهیهای زمان، عالم به زمان باشید، بصیرت داشته باشید که وقتی فردا ملّا شدید احساس نکنند شما از اوضاع بیخبر هستید، از پیچ و خمها مطّلع نیستید و کلاه سر شما بگذارند. مسئلهی قضاوت را چه عرض کنم، دربانی یک اداره در نظام امام زمان افتخار است، جاروکشی یک جایی، رفتگری یک جایی همهی اینها افتخار است. ولی ظرفیّت شما بالاتر از اینها است، حیف است که به کم قانع باشید. امیدوار هستم إنشاءالله تعالی شما فوق عرایض من در ارتقای به درجات قرب و نیل به درجات حب الله بلندپرواز باشید.
کم خوردن و کم خوابی از نظر دین اسلام
- از حضرت عالی پرسیدند اگر دین اسلام دین عقل و عقلانیّت است چگونه این مسئله برطرف میشود که در کتاب صفات الشیعه گفته میشود کم خوردن و کم خوابی در حدی که شکم به پشت بچسبد و چشم سرخ از خواب باشد باعث ترقّی میشود؛ در حالی که به طور مثال در علم امروز بیان میشود که اگر از این مقدار غذا کم خورده شود و یا خواب کمتر از این مقدار باشد به بدن ضرر میرسد. این مسئله چطور باید باشد؟
- میان عاشق و معشوق رمزی است چه داند آنکه اشتر میچراند
آنها اهلی دارند. «أَوْلِیَآئِى تَحْتَ قُبَابِى لَا یَعْرِفُهُمْ غَیْرِى»[۴] خدا یک اولیایی دارد. من این را برای شما هم عرض کردم مرحوم آیت الله بهجت به یکی از کسان ما خطاب کرد، فرمود: همیشه با وضو باش و فکر نکن اگر همیشه با وضو بودی فرشته میشوی. اگر آدم فرشته شد نیازی به غذا ندارد، غذا نمیخورد و اگر غذا نخورد میمیرد. این را آقای بهجت میفرمودند و اینطور نیست میشود آدم غذا نخورد و نمیرد.
غذا و خوابیدن فقط دلیل حفظ و نگهداری انسان نیست
خود آیت الله بهجت ظاهراً آنطور که به یاد میآوردم ۱۴ روز هیچ غذایی نخورد، اثنا عشر ایشان بسته بود هیچ چیز پایین نرفته بود. هیچ کدام از تکالیف او ترک نشده بود، نماز خود را میخواند. آدم باید به اینها برسد و الّا ظاهراً این ایراد وارد است. ایراد علمی است و نمیشود کاری کرد. ولی ما فوق علم هم داریم، فوق عقل هم داریم و هیچ کدام خلاف این نیست چون آن چیزی که انسان را نگه میدارد فقط غذا نیست، یک چیزهایی جای غذا را میگیرد. یک انرژیهای فوق العادهای وجود دارد، میشود آدم به آنجا دست پیدا کند و تأمین شود.
این دهان بستی دهانی باز شد تا خورندهای لقمه های راز شد
شما فکر میکنید سلمان هم مثل ما بود؟ ابیذر مثل ما بود؟ در بیابان علف میخورد هیچ چیزی پیدا نمیکرد. او خیلی عاشق بود، خیلی سرزنده بود، هیچ وقت با نخوردن آدم ضعیف نشده است. این ما هستیم که اسیر شکم خود هستیم. اسارت بد است و الّا رعایت علم خوب است، ما همیشه در این مجموعه تأکید داریم که إنشاءالله تعالی بدن شما سالم باشد. نشاط روحی شما هم دایر باشد.
سفارش ائمّه برای تقسیم اوقات به چهار بخش
لذا هم نسبت به کیفیت غذا اصرار داریم که غذای خوب بخورید و إنشاءالله به قلّت طعام عادت کنید. پرخوری نکنید یعنی آن چیزی که میخورید را خوب بخورید. غذای خوب بخورید، تفریح داشته باشید، لذّت فی غیر مُحرم داشته باشید این یکی از برنامهریزیهای ائمّه است که فرمودند: اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنید و تصریح کردند که برای خود کارهایی را تعریف کنید و لذّت ببرید ولی حرام نباشد. این کارها برای ما است، امّا بعضی از این بستر عبور میکنند و به یک جاهایی میرسند آن وقت دیگر اینها جای سؤال نیست، ولی چه کسی خواسته است که شما اینطور باشید؟ غذا بخورید و خوب بخورید، به موقع بخورید.
پرهیز از پرخوری و سفارش به اندازه خوردن
مرحوم آیت الله آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی نامهای به حاج شیخ محمّد حسین غروی نوشتند که از آجیل خوردن پرهیز کنید. به موقع بخورید، به اندازه بخورید همینقدر که سوخت بدن و انرژی شما تأمین شود. غذا را به خاطر غذا نخورید، «قَوِّ عَلَى خِدْمَتِکَ جَوَارِحِی»[۵] غذا را به خاطر خدمت به خدا، به خاطر خوب درس خواندن بخورید.
حالا کتاب قصص العلما را آقای حاج آقا موسی زنجانی، آیت الله شبیری میگفت این قصص العلما نیست، آنجا نوشته است یکی از علما ۱۸:۵۴؟؟ گوسفند میخورد. بعد هم گفته بود ما پر میخوریم و پُر میخوانیم. حالا شما هم پُر بخورید و پُر بخوانید کسی به شما کاری ندارد. ولی شما هم کاری به روایات نداشته باشید.
ورزش برای شما لازم است. ورزش من راه رفتن بود، ولی یک مقداری حساسیّت من به سرما زیاد شده است دیگر از آن هم محروم هستیم ولی شما ورزش کنید. ما هم در دوران سنین شما والیبال بازی میکردیم، توپ بازی میکردیم، کوه میرفتیم، پیاده جمکران میرفتیم. خدا آیت الله مصباح را به حق اولیاء و انبیاء سلامت بدارد، طول عمر بدهد ایشان با ما پیاده به جمکران میآمدند، عوالمی هم داشتند. به آنجا میرفتیم مسابقهی دو میگذاشتیم. الحمدلله تا به امروز هم من احساس بینشاطی نمیکنم. نشاط داشته باشید تا سلامت بمانید. ولی بدانید دریچههای دیگری هم وجود دارد، آنها باز شود خیلی از مشکلات برای شما مشکل نخواهد بود.
توصیهای برای اصلاح نماز و انس با قرآن
- پرسیدند خیلی دوست داریم نمازهای ما اصلاح شود چه کنیم؟ نماز ما خیلی خراب است توصیهای بفرمایید. در مورد انس با قرآن کریم هم توصیهای بفرمایید.
در همین زمینه هم پرسیدند برای اینکه بتوانیم راحتتر در مجالس عزاداری حضرت امام حسین (علیه السّلام) گریه کنیم و از این قساوت قلب رهایی پیدا کنیم راهکاری بفرمایید.
ترک گناه راهی برای اصلاح نماز
- والله الهادی خود ما که در جا میزنیم اگر رو به قهقرا نباشیم. ولی چارهی همهی اینها یک چیز بیشتر نیست آن هم ترک گناه است. «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى»[۶] همین یک قدم را بردارید نماز درست میشود. امّا خوشا به حال این عزیزی که درد دین دارد، درد نماز دارد. نماز خیلی از ما مریض است، علیل است. این است که خاصیّت ندارد «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»[۷] نه در بُعد تخلیه تکرار نمازها برای ما ارتقا نمیآورد.
ارتقاء دادن و توجّه کردن به نماز
در خود مشاهده کنید ببینید وقتی نماز میخوانید نسبت به نماز قبلی خود یک قدم جلو رفتید؟ خیلی شرمندگی دارد. خوشا به حال این عزیز که احساس کرده است که نماز او خراب است. امیدوار هستم خدا شما را آباد کند. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «وَ طَلَبْتُ حَلَاوَهَ الْعِبَادَهِ فَوَجَدْتُهَا فِی تَرْکِ الْمَعْصِیَهِ»[۸] راه آن همین است.انس با قرآن هم همینطور است منتها یک چیزی که مکرّر عرض کردیم «اللَّهَ اللَّهِ … وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ»[۹] نماز اوّل وقت، نماز با جماعت، نماز داخل مسجد، نماز با توجّه، نماز با تفکّر قبلی، نماز با توسّل إنشاءالله بهتر از نمازهای دیگر خواهد بود. اینها را ما رعایت کنیم. آنچه که خدا به ما دستور داده است، اراده هم داده است، امکان آن برای ما فراهم بوده است ما از این مضایقه نکنیم، آنچه که در اختیار ما نیست که حضور قلب است، خدا باید آن را بدهد و تضمین فرموده است.
[۱]– منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (خوئى)، ج ۶، ص ۱۸۶٫
[۲]– الأمالی (للصدوق)، ص ۳۶۶٫
[۳]– همان، ص ۶۶۸٫
[۴]– روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط – القدیمه)، ج ۹، ص ۲۸۵٫
[۵]– مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۲، ص ۸۴۹٫
[۶]– من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۹٫
[۷]– سورهی عنکبوت، آیه ۴۵٫
[۸]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۲، ص ۱۷۳٫
[۹]– همان، ج ۱۳، ص ۴۴۱٫
پاسخ دهید