حقیقت و عینیت تاریخی دو مولفه مهم فلسفه انتقادی تاریخ محسوب می شوند. امکان دست یابی به حقیقت تاریخی و میزان عینی بودن گزاره های آن، در مکاتب مختلف فلسفی و تاریخی بسته به نظام فکری، دیدگاه نظری و رویکرد روشی آن ها تعریف های مختلفی دارد و میزان خاصی از اعتبار و وثوق را به خود اختصاص می دهد.
این میزان اعتبار در دوره های جدید به ویژه در دوران سلطه مدرنیسم با چالش های جدی روبرو شد. با این حال ظهور برخی رویکردهای نو و انتقادی، در دوران پست مدرنیسم فضای مناسبی را برای طرح اندیشه های جدید با گرایش های دینی فراهم آورده است. پژوهش حاضر بر آن است تا در یک بررسی مقدماتی با مروری بر دیدگاه نظری و مبانی معرفتی نهج البلاغه درباره شناخت تاریخی و امکان تحقق آن، جایگاه حقیقت و عینیت تاریخی را از منظر امیرالمومنین(ع) مشخص کند. از بررسی های صورت گرفته، چنین بر می آید که امکان شناخت تاریخی از منظر امیرالمومنین(ع) در گستره نهج البلاغه امری بدیهی است و یکی از ارکان معرفت و یقین را تشکیل می دهد. هم چنین دست یابی به حقیقت امری امکان پذیر است و رویدادهای تاریخی تنها به جنبه-های مادی و محسوس که با ابزار تجربی و حسی بتوان آن را درک کرد، محدود نمی شوند. از طرفی از داده های نهج البلاغه چنین بر می آید که عینیت فارغ از ارزش گذاری امری محال است، اما این به معنای دخالت ذهن برای تحریف یا همسوسازی تاریخ با پیش فرض های مورد قبول فرد نیست.
دانلود متن کامل مقاله، در قالب پی دی اف
منبع: سخن تاریخ
پاسخ دهید