من و همسرم یک سال و نیم نامزد بودیم و الان هم یک سال و نیم است که ازدواج کرده ایم. ولی از همان روزهای اول با هم مشکل داشتیم و بیشترین مشکلمان هم دخالت خانواده اش بود. از اول انتظار داشتند که من همیشه همه حرفهای آنها را انجام دهم. ولی با صحبت و کلی جر و بحث و دعوا همسرم را راضی کردم که این زندگی ماست و حق داریم هرطور که دوست داریم زندگی کنیم. آنها فقط حق دارند نظرشان را بدهند نه این که آن را تحمیل کنند. الان متأسفانه به دلیل مشکل مالی، پیش خانواده همسرم زندگی میکنیم و وضع بدتر شده که بهتر نشده است. حتی برادر شوهرم هم این حق را به خودش میدهد که در زندگیمان دخالت کند. وقتی به همسرم میگویم قانع میشود که حق با من است؛ ولی مشکل اینجاست که اولاً او هنوز مفهوم زندگی را نفهمیده و هیچ مسئولیتی را قبول نکرده و حتی خرج خانه هم با من است؛ دوم این که فکر میکند اگر به اطرافیانش بگوید در زندگی من دخالتی نکنید بیاحترامی است. من را ناراحت میکند ولی حاضر نیست جواب پدر مادر یا برادرش را بدهد درحالی که آنها در مشکلات زندگی پشت ما را خالی کرده اند.
در تنظیم روابط با دیگران باید دید و نگاه خود را تغییر دهیم تا موانع و مشکلاتی که در این روابط ایجاد شده حل شود.
نکته مهم این است که شما هم اکنون در دوران اولیه و بحرانی زندگی مشترکتان هستید، نترسید و از مشکلات و ناملایمات نگران نشوید، چرا که برای رسیدن به تفاهم مشترک و زندگی موفق باید این تجربیات را بگذرانید. اینها را به صورت مسایلی ببینید که باید حل شوند اگرچه برایتان سخت و آزاردهنده باشد.
یکی از این مسائل، تنظیم روابط سالم و مناسب با خانواده همسر است. البته به غیر از هنر و توانمندی شما در تنظیم این روابط، همسرتان نیز باید با شما همکاری کند پس با او صحبت کنید و سعی کنید با منطق، احساس مثبت او را به همکاری با خود تشویق کنید. سعی کنید نظرتان را نسبت به آنها مثبت کنید؛ اگر پیش فرضهای منفی نسبت به خانواده همسر داشته باشید، هرچه در حق شما محبت کنند به چشمتان نخواهد آمد. از جمله این که در شرایط سخت مالی، در منزل ایشان زندگی میکنید. تا آنجا که امکان دارد رفتارهای آنان را خوشبینانه و مثبت برداشت کنید. دیدتان را مثبت کنید. گاهی مشکلات زندگی باعث میشود شما به سوی بدبینی مایل شوید. نوشته اید آنها پشت شما را خالی کردند، در عین حال اعتراف میکنید که به دلیل مشکل مالی در خانه آنها زندگی می کنید.
زن و شوهر در ابتدای زندگی با مهارتهای خاصی باید به اطرافیان پیام دهند که زندگی آنها مشترک شده و تصمیمگیریها با نظر هر دو نفر انجام میشود. البته بهتر است این رفتار از سمت همسرتان اتفاق بیافتد. با این وجود اگر خانواده دو طرف در مورد موضوع خاصی که فقط مربوط به زندگی شما است نظری میدهند بایستی با احترام به آن ها گفته شود که نظر شما محترم است، آن را بررسی میکنیم و سپس تصمیم میگیریم.
در شرایط مناسب با همسرتان در مورد این موضوع صحبت کنید. در این هنگام سعی کنید حالت و لحن گفتار و رفتار شما مهربان و محترمانه باشد. در کلامتان سرزنش و تحقیر نباشد، بلکه برعکس هرچه میتوانید محاسن و توانمندیهای او را بیان کنید. او را تکریم کنید، به خصوص در حضور اطرافیان. محاسن، لحظات شیرین و خوش زندگی تان را به یاد بیاورید. به او بگویید از این که با او ازدواج کرده اید خوشحال، راضی و خداوند را شاکرید.
سعی کنید مواردی را که بیان شد همیشه رعایت کنید. این مهارتهای ارتباطی باعث اعتماد، اطمینان، و محبت همسرتان به شما میشود و او را در زندگی همراه شما میکند. در صحبتهایتان مرز دخالت و حمایت اطرافیان را مشخص کنید. بکوشید تا هر دو طرف به نظرات مشخص و یکسانی دست پیدا کنید.
وقتی از خانواده او صحبت میکنید احترام را رعایت کنید؛ بدگویی، تحقیر، و سرزنش آثار منفی و مخربی به بار میآورد و محبت و اعتماد بین زوجین را از بین میبرد و موجب مقابله به مثل ناشی از خشم و کینهجویی میشود. بدگویی از اطرافیان همسر او را به شما بدبین می کند.
هرچه شما بیشتر ابراز رضایت از زندگی کنید و خوبیها را یادآور شوید و به همسرتان احترام بگذارید او بیشتر قدر زندگی شیرینتان را میداند. در مورد مسئولیتهای هر دو نفرتان صحبت کنید، در ضمن این گفت وگو با ذکر توان مندیها و نقاط مثبت او مسئولیتهایش را یادآور شوید.
خداوند را همیشه ناظر زندگیتان بدانید و از او کمک و یاری بجویید که او برترین یاری دهندگان است و یادتان باشد تلاش و سعی شما برای زندگی مشترکتان نزد او بیاجر نمیماند و رضایت خداوند را نصیب شما و زندگیتان میکند.
برای برقراری ارتباط سالم و مؤثر با همسر و مهارتهای زندگی، مطالعه کنید. قدر زندگی تان را بدانید و با مسائل مختلفی که در زندگی پیش میآید نا امید نباشید و با توکل بر خدا برای رفع آنها تلاش کنید.
پاسخ دهید