دجال و سفیانى کیستند و چرا خروج آنها از علایم حتمى ظهور شمرده شده است؟ آیا آنان واقعا به جنگ با حضرت مهدى(عج) خواهند پرداخت؟
البته خروج سفیانى از علایم حتمى ظهور است اما خروج دجال از نشانه هاى حتمى نیست. اینک درباره هر یک به اختصار توضیح مى دهیم.
الف. خروج سفیانى
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «السفیانى من المحتوم و خروجه فى رجب…»؛[۱] «سفیانى از نشانه هاى حتمى است و (آغاز) شورش او در ماه رجب خواهد بود…».
وى از اولاد ابوسفیان و نامش براساس بعضى از روایات عثمان بن عتبه است. سفیانى با تظاهر به دیندارى، گروه زیادى از مسلمانان را مى فریبد و به گرد خود مى آورد و بخش گسترده اى از سرزمین هاى اسلامى را به تصرف خویش در مى آورد و بر مناطق شام، دمشق، حمص، فلسطین سیطره و تسلط مى یابد اما مناطق شیعه نشین تسلیم او نمى شوند و به همین جهت در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان مى پردازد و براى کشتن و یافتن آنها جایزه تعیین مى کند.
در روایات توصیفات زیادى از او شده و تا حدودى شخصیت او به تصویر درآمده است: «پسر خورنده جگرها از بیابان خشک بیرون مى آید و او مردى است میانه بالا و بزرگ سر و آبله رو. زمانى که او را مى بینى، گمانت که او اعور است. نامش عثمان و نام پدرش عتبه است او از فرزندان ابوسفیان است. هر گاه به سرزمینى مى رسد که همواره داراى آب صاف است، آنجا مستقر مى شود».[۲]
سفیانى شورش خود را از خارج دمشق (منطقه وادى یابس) شروع مى کند و آن مصادف با سالى است که امام زمان قیام خواهد کرد.
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید: «خروج سفیانى و قیام قائم، در یک سال است».[۳]
او در شهرهاى اسلامى (به خصوص عراق) به کشتار مى پردازد و براساس روایات با سپاه یمانى و سید خراسانى درگیر مى شود. آن گاه به سمت جزیره العرب (عربستان) نیز بر مى دارد و پس از فتح مکه سه روز به غارت و کشتار مردم مدینه و تخریب مسجد النبى مشغول مى شود. وى آن گاه که از ظهور مهدى(عج) با خبر مى گردد، با سپاهى عظیم به جنگ آن حضرت مى رود و در منطقه بیدا (بین مکه و مدینه)، سپاه امام(عج) برخورد مى کند و به امر خدا، همه لشکریان وى به جز چند نفر در زمین فرو مى روند و هلاک مى شوند.[۴]
براساس پیش بینى برخى روایات، قیام حضرت مهدى(عج) حدود نه ماه بعد از خروج سفیانى، خواهد بود.
هشام بن سالم مى گوید: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وقتى سفیانى به پنج شهر مسلط شد، نه ماه بشمارید…».[۵] در واقع مدت فعالیت سفیانى پانزده ماه خواهد بود که شش ماه آن به تصرف مناطق و جنگ هاى مختلف مى گذرد.
امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: «چون سفیانى به مناطق پنج گانه سیطره یافت، برایش نه ماه بشمارید (فعدّوا له تسعه اشهر)».[۶]
بدون تردید در حکومت حضرت مهدى(عج)، کسانى همانند سفیانى، مجالى براى تحرک و فعالیت نخواهند داشت. از آنجایى که سفیانى خصومت شدیدى با حضرت مهدى(عج) خواهند داشت و نداى دعوت او را اجابت نخواهد کرد، با اقدامات قاطع آن حضرت رو به رو خواهد بود. برخى روایات بر کشته شدن او به دست امام مهدى(عج) دلالت مى کنند. از جمله امام على (علیه السلام) مى فرماید: «خداوند سپاه سفیانى را نابود مى کند و هیچ کس از آنها جز سفیانى روى زمین باقى نمى ماند ؛ در این حال مهدى(عج) او را مى گیرد و گردن مى زند…».[۷]
ب. ظهور دجال
یکى از نشانه هایى که درباره آن، مطالب زیادى مطرح شده و جزو علایم غیرحتمى است، ظهور دجال است. آنچه در توصیف دجال معروف است، این است که وى مردى است کافر (برعکس سفیانى که ادعاى مسلمانى مى کند و ذکر یارب یارب مى گوید و…) یک چشم بیش ندارد، آن هم در پیشانى اش واقع شده و مانند ستاره اى مى درخشد.
حال منظور از این دجال کیست؟ آیا در جامعه کنونى ما مصداق دارد؟
دجال از ریشه دجل به معناى دروغ گوى حیله کار است. اصل داستان دجال در کتاب هاى مسیحیان است. در انجیل این واژه بارها به کار رفته است و از کسانى که منکر حضرت مسیح باشند، به عنوان دجال یاد شده است. در ترجمه انگلیسى کتاب هاى مقدس مسیحى واژه «آنتى کِراسْت»[۸] (دجال،ضدمسیح) به کار رفته است.
در روایات زیادى از اهل سنت، خروج دجال از نشانه هاى برپایى قیامت دانسته شده است. در کتاب هاى روایى شیعه، تنها چند روایت در مورد خروج دجال به عنوان یکى از علایم ظهور حضرت مهدى(عج) آمده است که از نظر سند، معتبر و قابل قبولى نیستند.[۹]
در حدیثى آمده است: «هنگامى که غنایم قسطنطنیه را تقسیم مى کنند، خبر خروج دجال به حضرت و یارانش مى رسد».[۱۰]
با توجه به معناى لغوى «دجال»، مقصود از آن، چه بسا نام شخص معینى نباشد ؛ بلکه هر کس که با ادعاى پوچ و بى اساس و با تمسک به انواع و اسباب حیله گرى و نیرنگ در صدد فریب مردم باشد، دجال است. بر این اساس دجال ها متعدد خواهند بود. بنابراین احتمال، قضیه دجال بیانگر این مطلب است که در آستانه انقلاب مهدى(عج)، افراد حیله گرى براى نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلى همه تلاش خود را به کار مى گیرند تا با تزویر و حیله گرى مردم را نسبت به اصالت و تحقق آن انقلاب و استوارى رهبرى دچار تردید سازند!!
چه بسا «دجال» کنایه از کفر جهانى و سیطره فرهنگ مادى بر ضد جهان باشد. استکبار با ظاهرى فریبنده و با قدرت مادى، صنعتى و فنى عظیمى که در اختیار دارد، سعى مى کند مردم را فریب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فریبنده خود کند. براین اساس است که پیامبران، امت هاى خود را از فتنه دجال بیم داده اند: «ما بعث الله نبیا الا و قد انذر قومه الدجال»؛[۱۱] «هیچ پیامبرى مبعوث نشد، مگر آنکه قومش را از فتنه دجال بر حذر داشت».
به نظر نگارنده، ظهور شخصى به نام دجال و دشمنى هاى شدید او با امام مهدى و فتنه هاى فراوان او، قرین صحت است و براساس روایات گروه هاى فراوانى (چون یهودیان، زنا زادگان، شراب خواران، آوازه خوانان، افراد سفیه و…) از او حمایت خواهند و فرجام کار او نیز کشته شدن به دست امام مهدى(عج) است.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «قائم بعد از غیبت ظهور مى کند و دجال را مى کشد و زمین را از هر ظلم و ستمى پاک مى سازد».[۱۲]
البته در منابع اهل سنت آمده که دجال به دست عیسى (علیه السلام) کشته مى شود که منافاتى با این دیدگاه شیعه ندارد ؛ زیرا عیسى (علیه السلام) تابع حضرت مهدى(عج) بوده و به دستور او دجال را مى کشد.
پی نوشت ها
[۱] – الغیبه نعمانى، ص ۲۰۲٫
[۲] – کمال الدین، ج ۲، ص ۶۵۱، ح ۹ ؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۷۲۱، ج ۲۶، از امام على (علیه السلام) .
[۳] – بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۴، ح ۳۴٫
[۴] – ر.ک: تاریخ غیبت کبرى، ص ۵۲۰-۵۱۸ ؛ الملاحم و الفتن، ص ۵۷٫
[۵] – بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵۳٫
[۶] – الغیبه نعمانى، ص ۴۳۲، ح ۱۳٫
[۷] – التشریف بالمنن، ص ۲۹۶، ح ۴۱۷٫
[۸] – ۱٫ Antichrist.
[9] – ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۳٫
[۱۰] – معجم احادیث امام مهدى، ج ۲، ص ۵۰٫
[۱۱] – بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۵ ؛ ر.ک: دادگستر جهان، ص ۲۲۳، چشم به راه مهدى، ص ۲۸۹٫
[۱۲] – معجم احادیث الامام مهدىعج، ج ۲، ص ۱۳۴٫
پاسخ دهید