منظور از خودشناسى چیست؟ و چگونه مىتوان از خودشناسى به خداشناسى رسید؟
منظور ما از خودشناسى، آگاهى به قدر و منزلت آدمى است. یعنى انسان ارزش، اندازه و قابلیت خود را درک کند و از این رهگذر به نقش خود در هستى آگاه شود و آن گاه از سطح غریزهها برتر آمده و به حد تأمین نیازهاى معنوى برسد.
مقایسه وضعیت انسان با جانداران دیگر نشان مىدهد که قابلیتها و سرمایههاى آدمى بسیار شگفت انگیز است. همان گونه که نیازهاى او نیز فراوان و متنوع است؛
– نیاز به عبادت، که نشانه روح بلند و متعالى اوست.
– نیاز به یقین، که نشانه تعقل و تفکر اوست.
– نیاز به آزادى، که نشانه اراده و قدرت انتخاب اوست.
– و نیاز به آرامش و رضایتمندى، که نشانه وجدان و فطرت پاک اوست.
گستره نیازها و استعدادها تا کجاست؟
پاسخ: بىنهایت است!
به یک مثال ساده توجه کنید. حروف الفبا در فارسى ۳۲ یا در عربى ۲۸ تاست اما ترکیب این حروف مىتواند میلیاردها کلمه بسازد. با همین قیاس گرچه استعدادهاى آدمى بر فرض قابل شمارش باشد، اما ترکیب و تضاد و رقابت استعدادها و اراده آزاد او بىنهایت سرمایه را تصویر مىکند. در نتیجه «سرمایه» بىنهایت، «ادامه» بىنهایت را ثابت مىکند (معاد)، و هنگامىکه بىنهایت استمرار داشت راهنماى آگاه از بىنهایت مىطلبد و ضرورت وحى آشکار مىشود. زیرا فکر و عقل ما انسانها به تمام راه احاطه و اشراف ندارد و نمىتواند ما را براى این راه بلند آماده کند. بیهوده نیست که قرآن از نوعى دانش خاصى گفتگو مىکند. مىفرماید:
«وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»؛[۱] «به شما چیزى را آموخت که نمىتوانستید بدانید».
خداوند از ما چه مىخواهد؟
با مراجعه به خویشتن، نعمتها و دارایىهایمان، به روشنى دانسته مىشود، آنچه خداوند از ما خواسته شکرگزارى نعمتها و استفاده بهینه از امکانات و دورى از ظلم و فساد است.
حلال و حرام واژههایى معنا دارند. حرام، از حریم است و همان مرزها و قانونمندىهاست. و حلال، راهى باز است که مىتوان از آن عبور کرد.
ما براى خود چه بخواهیم؟
انسان آزاد آفریده شده. مىتواند در راه بماند و یا از راه بیرون رود. مىتواند به خوشى و خوشگذرانى زودگذر بسنده کند و مىتواند به خوبىها و خوشى پایدار رو آورد. البته زندگى زمانى ارزش دارد که حاصل بیاورد. انسان مؤمن و باورمند به «توحید» و «تولید» مىاندیشد. انسان مؤمن است که ولایت و سرپرستى خداوند و اولیاى الهى را مىپذیرد، بیش از همه از تاریکىها به سوى نور راه مىیابد.[۲]
اگر مقصد «حرکت به سوى او» باشد دنیا نیز از آخور و خوابگاه و عشرتکده ارتقاء مىیابد لذا باید در فراز و نشیبها دست و پنجه نرم کرد و نردبان معنویت را طى کرد. و چنین است که مؤمن پنج سفر را آغاز خواهد کرد:
۱ – سفرى از بیرون تا خویشتن با درک محدودیتهاى دنیا و آگاهى به نیازهاى بزرگتر.
۲ – سفرى از خویشتن تا حق با شناخت خوبىهاى حق و عشق و ایمان.
۳ – سفرى از حق تا خلق با عشق به خلق و مهر به آفریدهها.
۴ – سفرى از خلق و با خلق تا حق با کمک عشق و مبارزه و صبر.
۵ – سفرى از حق تا حق با درک عجز خویش و توسل و اعتصام به خدا و اولیاء او.[۳]
و کسى که به این توسل و اعتصام روى آورد حتما در صراط مستقیم قرار خواهد گرفت؛
«وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»؛[۴] «هر کس به خداوند توسل جست به درستىو به تحقیق به صراط مستقیم هدایت شده است».
و با چنین جهتگیرى روشن مىگردد؛ که مقصد آدمى تنها رفاه نیست بلکه حرکت و رشد است[۵] و تنها «خوشى» مهم نیست بلکه «خوبى» مهم است.
با این شناخت از انسان، احساس عظمت و اعتمادى در ما شکل مىگیرد که نمىتوانیم به کم قانع شویم.
بال بگشا و صفیر از شجر طوبى زن
حیف باشد چو تو مرغى که اسیر قفسى
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق و عرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – نساء ۴، آیه ۱۱۳؛ بقره (۲)، آیه ۱۵۱٫
[۲] – سوره بقره، آیهالکرسى.
[۳] – مسؤولیت و سازندگى، ج ۱، ص ۱۹۲٫
[۴] – آل عمران ۳، آیه ۱۰۱٫
[۵] – جن ۷۲، آیه ۱۰٫
پاسخ دهید