خرّم دلی! که منبع انهار کوثر است
کوثر کجا ز دیدهی پُر اشک، بهتر است؟
نام حسین و کرببلا، هر دو دلربا است
نام علیاکبر از آن، دلرباتر است
رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید
دیدم که مرقد شهدا، مُشک و عنبر است
هر یک مزار و مرقدشان، چارگوشه داشت
ششگونه، یک ضریح، در آن هفت کشور است
پرسیدم از کسی سبش را، به گریه گفت:
پایین پای قبر حسین، قبر اکبر است
پایین پای قبر علی اکبر جوان
هفتاد و یک شهید، چو خورشید انوار است
بر دست راست، قبر یکی پیر جلو کرد
زآن گوشهی رواق که نزدیکی در است
گفتم به خادمی که بگو این مزارِ کیست؟
گفتا: حبیب؛ نور دو چشم مظاهر است
نزدیک نهر علقمه دیدم، یکی شهید
گفتم: چرا جدا ز شهیدان دیگر است؟
گفتا: خموش باش که عبّاس نامدار
منظور او، ادب به جناب برادر است
رفتم به خیمهگاه، شنیدم به گوش دل
آنجا فغان زینب مظلوم اطهر است
رفتم به سوی خیمه ی بیمار کربلا
دیدم که با دو صد غم و محنت، برابر است
شاها! تویی که «ناصر دین» باد چاکرت!
هر صبح و شام، چشم امیدش بدین در است
شاعر: ناصرالدین شاه قاجار
پاسخ دهید