«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهَ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمینَ أَرْواحُنَا فِداهُ وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رَأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

«أوصِیکُمْ عِبَادَ الله بِتَقوَی الله».

رعایت تقوای الهی

شما بندگان خوب خدا و نقس ضعیف خود را به رعایت تقوای الهی توصیه می‌کنم. تقوا پله‌ی اوّل صعود به سوی خدا است. همه‌ی کارها مبتنی بر تقوا باشد، خداوند متعال قبول می‌کند و اگر تقوا نباشد، مثل ظرف سوراخی است که هر چه بریزید نمی‌ماند و به تعبیر قرآن کریم «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ‏ََ»[۲].

تسلیت رحلت امام

رحلت جانگداز امام بزرگوار، عارف دوران، مجاهد زمان، بت‌شکن عصر، فقیه نوآور و انسانی صبور، عنصر تاریخ‌ساز، آیت الله العظمی امام خمینی و شهادت مظلومانه‌ی اوّلین خیل شهیدان ما در نهضت اسلامی که هم افشاگر نفاق منافقین و گروه‌های شرقی و غربی بودند و هم هویت نهضت و انقلاب را علاوه بر آرم رهبری حضور این قشر از توده‌های متن مردم در قم، در تهران، در ورامین به امام زمان به ملت عزیز، به نائب امام زمان زعیم و رهبر خود تسلیت عرض می‌کنم. چون روز ۱۴ خرداد است و مردم عزیز ما امروز اعلان وفاداری و تجدید بیعت با امام و خلف صالح امام کنار مضجع شریف امام راحل داشتند، هم زحمت کشیدند تا آن‌جا رفتند، زیر این آفتاب و هم مستفیض شدند، اشباع شدند کنار دریا رفتند و از رشحات و نَم آن یم عظیم که شهیدان را شهیدان می‌شناسند. ما در معرفت ابعاد وجودی امام هیچ کسی را مثل مقام معظّم رهبری سراغ نداریم و این بزرگوار در هر فرصتی امام را به عنوان صراط و راه انقلاب و به عنوان بیمه‌گری هرگز باید از یاد نرود؛ یاد و خاطره‌ی امام انقلاب را بیمه می‌کند، در فرصت‌های مختلف ابعاد وجودی حضرت امام را باز کردند و امروز هم آهنگ جدیدی در بیانات مقام معظّم رهبری بود.

ثواب نماز جمعه، ثواب حج

من هم رعایت حال کسانی را که زیر آفتاب احیاناً هستند و رنج می‌بریم و ناراحتی وجدانی داریم که نمازگزارهای ما با چه ایمانی، با چه عشقی نمی‌خواهند پایگاه نماز جمعه خلوت بشود و از ثواب عظیمی که حضور در نماز جمعه دارد که بر حسب نقل خدا ثواب حج بر آن مترتّب می‌کند نمی‌خواهند خود را محروم بکنند ولی ما هم آرزو داریم که هر چه زودتر حق به حق‌دار برسد و مردم عزیز ما بتوانند از مصلّا استفاده بکنند و زحمت آن‌ها کمتر بشود. لذا خطبه‌ی اوّل به این مناسبت چند جمله‌ای را راجع به حضرت امام مطالبی را خدمت عزیزان تقدیم می‌دارم.

حکیم بودن امام

بیانات حضرت آقا در یک مجموعه‌ای به نام رخ ساقی جمع‌آوری شده است. برای جوان‌های عزیز ما، مردم عزیز ما یک گنجینه است، آدم وقتی مطالعه می‌کند همیشه برای او تازه است. هم با مروری به آن‌جا و هم با دقّتی در بعضی از امور دو سه نکته از برکات و تشعشعات وجودی حضرت امام را تقدیم محضر می‌کنم. یکی از ویژگی‌های مهمّ امام (رضوان الله تعالی علیه) این بود که حکیم بودند، عقلانیت امام از زبدگی‌های امام بود ولی در اذهان این‌طور به نظر می‌رسد که عقلانیّت با احساس با عاطفه با عشق گاهی سازگاری ندارد. این تلّقی، تلّقی درستی نیست.

عقل کل بودن پیامبر

 ما عاشق‌تر از پیغمبر کسی را نداریم که خدای متعال او را تسلّی می‌دهد و کنترل می‌کند «طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏»[۳] پیامبر شب‌ها از شدّت محبّت خواب نداشت و از شدّت عبادت عاشقانه پاهای مبارک ایشان ورم کرده بود ولی پیغمبر ما عقل کل بود. بنابراین نکته‌ای که در مورد امام عرض می‌کنم این است که امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) عقلی عاشق داشت و عشقی عاقل داشت و این در شخصیت‌های برجسته‌ی عقلی قابل جمع است. در توده‌ها، در مثل ما گاهی احساس غلبه می‌کند و در اثر شدّت احساس و عاطفه کارهایی می‌کنیم بعد می‌گویند: چرا این کار را کردی؟ می‌گوییم: خوب احساس است دیگر، محبّت است دیگر، چه کار بکنیم؟

محبّت پیامبر عین عقل پیامبر

 امّا محبّت پیغمبر عین عقل پیغمبر بود. عشق پیغمبر، عقل پیغمبر بود. عقل پیغمبر، عشق پیغمبر بود. امام در زمان ما یک شخصیت جامعی بود که عشق و عقل را با هم جمع کرده بود. هیچ سیاستمدار در اوج تخصّص سیاسی خود نتوانست نه در داخل، نه در بیرون با امام مقابله بکند «مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ»[۴] امام حق بود، هر کسی به جنگ امام آمد زمین خورد. این از آن بلندای وجود حضرت امام است و امّت او هم که ذوب در او بشوند، در زندگی آن‌ها عقل و عشق حاکم است.

معرّفی اسلام وحیانی توسّط امام

 خصوصیت دیگری که باید از امام مطرح کرد و همیشه باید مطرح کرد، امام اسلام وحیانی را، اسلام نبوی را، اسلام علوی را، اسلام ناب را که اسلام حکومت است، اسلام زندگی است. اسلام اقتدار است. اسلام عزّت است. اسلام استقلال است. اسلام احیاگر استکبارستیز، ظلم‌ستیز، فسادستیز است. قیام امام برای احیای اسلام بود. امام خواست خود و همه‌ی امّت را فدای اسلام بشوند. امام چهره‌ی غبارآلود اسلام را از پیرایه‌های آمریکایی و تحجّر پاک کرد و تهمت زننده‌ی خطرناک جدایی دین از سیاست را امام توانست افشا بکند و اسلام ذهنی، کتابخانه‌ای را به صحنه‌ی مقابله‌ی با قدرت‌های شرقی و غربی بکشاند، به اقتدار اسلام عینی، اسلام قرآنی، اسلام وحیانی، اسلام ناب را ثابت بکند.

غیرت دینی امام

در این جهت همه‌ی وجود امام اسلام بود و هر جا کوچکترین خدشه‌ای به اسلام و مقدّسات اسلام وارد می‌شد، امام امامی مجاهد بود، امامی با صلابت و صولت بود. هم فتوای تاریخی امام در مورد سلمان رشدی مرتد نشانه‌ی این معنا بود و هم یک کسی در رادیو و تلویزیون یک نکته‌ای را راجع به حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفت، امام برنمی‌تابید. وجود امام مملوء از غیرت دینی بود، آمده بود که قربانی اسلام بشود، حکومت را برای اسلام می‌خواست، انقلاب را برای اسلام می‌خواست، خود را برای اسلام می‌خواست و در این جهت کم نگذاشت. حدیث شریفی است که در بحار الانوار آمده است «مَنْ أَصْبَحَ مِنْ أُمَّتِی وَ هَمُّهُ غَیْرُ اللَّهِ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ»[۵] کسی صبح بکند امّا انگیزه‌ی زندگی او خدا نباشد. همّ او خدا نباشد. بیایید از امام یاد بگیریم، برای خدا باشیم، مال خدا هستیم، ما ملک خدا هستیم. خود را وقف خدا بکنیم.

اهتمام امام به اسلام و مسلمین

نکته‌ی دوم امام اهتمام به اسلام و مسلمین داشت. اصل اسلام، حقیقت حقیقت، ثغور اسلام، مرزهای اسلام، معارف اسلام، قوانین سیاسی اسلام، اجتماعی اسلام، این یک مرحله‌ی از وجود امام بود. مرحله‌ی دوم توجّه به مسلمان‌ها، اهتمام به مسلمان‌ها و نجات مسلمان‌ها از ذلّت و بدبختی بود.

اشک امام در برابر خانواده‌ی شهدا

 اسلام سکولار یا اسلام متحجّر اسلام را منجی نمی‌دانند امّا امام اسلام را منجی می‌دانست و نجات مسلمان‌ها را در گروی اسلام می‌دانست و به حکم همین اعتقاد، امام نمی‌توانست محرومیت محرومین را  تحمّل بکند. نمی‌توانست اشک یتیمان را  تحمّل بکند. امامی که در برابر قدرت‌ها خم به ابرو نمی‌آورد و می‌گفت: ما آمریکا را زیر پا می‌گذاریم. این امام در برابر پدران شهدا مکرّر گریه کرده بود که یک نمونه‌ی آن را حضرت آقا در همان رخ ساقی در بیانات خود آوردند. فرمودند: یک بانویی به من خبر داد که پسر او اسیر بوده است و او را به شهادت رساندند و گفته بود: به امام بگو: این یک پسر را ما فدای شما کردیم و ما هرگز ناراحت نیستیم که این‌طور است. حضرت آقا می‌گویند: در این آخرین لحظات به حضرت امام با این‌که از یاد برده بودم دوباره برگشتم گفتم، دیدم چشم امام پر اشک شد. پدر سه شهیدی در ساری به من گفت: فرزند من در جبهه شهید شده بود، آخرین آن‌ها به دست منافقین به شهادت رسید، من به خدمت امام بردند. من نحوه‌ی شهادت فرزند خود را به دست منافقین گفتم. امام گریه کرد و اشک ریخت. امام یک دلی همانند چشمه‌ی جوشان لطیف داشت و برای محرومین و برای جبهه‌ای‌ها و برای رزمنده‌ها امام دریای عاطفه بود، دریای مهربانی بود.

اسلام واقعی از نظر امام

 «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[۶] نه اسلام سکولار را اسلام واقعی می‌داند، نه متحجّر. آدم متحجّر چه آخوند باشد چه غیر آخوند باشد این کاری ندارد که در یمن این کودکان چه می‌کشند. عکس آن‌ها را در روزنامه دیدم که با برهنگی در این گرما به مدرسه می‌روند، بمب‌ها بر سر آن‌ها می‌ریزد. بیمارستان ندارند، همه چیز آن‌ها از بین رفته است، مدرسه‌های آن‌ها از بین رفته است، آدم متحجّر خیال می‌کند نماز بخواند، خدا این نماز او را قبول می‌کند. ذلیل می‌شود. امور اسلام اهتمام به مسلمین را امام به صحنه آورد.

اهتمام امام به امور مظلومین جهان

 و مرحله‌ی سوم امام اهتمام به امور مظلومین جهان داشت، امام فراتر از مسلمین را مورد توجّه قرار داده بود. «وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[۷] حساسیت حضرت امام به فلسطین و غصب اسرائیل به همین خاطر بود. لذا امام یک مجموعه‌ای از فضایل بود که برخی از این‌ها که برای ما هم درس است، زندگی است، عزّت است، همبستگی جهانی است، تفکّر جهانی است، زمینه‌سازی برای ظهور امام عصر (ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ عَلَى خَاتَمِ رُسُلِکَ سَیِّدِنَاأبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى عَلِیٍّ أمیرِ الْمُؤمِنینِ وَ عَلَی فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمینَ وَ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیِّدِی شَبابِ أهْلِ الْجَنَّهِ وَ عَلَی أئِمَّهِ الْمُسْلِمِینَ عَلیِّ بْنِ الْحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ وَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ‏ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى‏ بْنَ‏ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَ‏ بْنَ‏ مُوسَى‏ وَ مُحَمَّدَ بْنَ‏ عَلِیٍ‏ وَ عَلِیَ‏ بْنَ‏ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزَّکیَّ الْعَسْکَرِیِّ وَ الْحُجَّهُ الْقَائِمُ حُجَجِکَ عَلَی عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلادِکَ بِهِمْ نَتَوَّلَی وَ مِنْ أعْدائِهِمْ نَتَبَرَّءُ إلَی اللهِ سُبْحَانَهُ».

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».

 سرنوشت‌ها در اختیار خدا

شما بزرگان را، شما مهمانان خدا را، شما امّت اسلامی را و خود را به رعایت رضای حق تعالی، حفظ حریم خدا، ترک آنچه را که مکروه پروردگار عالم است توصیه می‌کنم. همه چیز به دست خدا است «یَا مَنْ بِیَدِهِ نَاصِیَتِی‏» سرنوشت‌ها به دست خدا است، نمی‌دانم چرا غافل هستیم. کسی که همه چیز ما به دست او است، متوجّه نیستیم که باید همیشه او را از خود راضی نگه بداریم و گناه خدا را ناراضی می‌کند. به خدا پناه می‌بریم «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ‏»[۸] تقوا انسان را عاقبت به خیر می‌کند. از خداوند منّان در این ایام توفیق رعایت تقوا و نهادینه شدن تقوا را مسئلت دارم.

بشارت پیامبر برای ورود ماه رمضان

 اوّلین نکته این است که آخر شعبان است، آخرین جمعه‌ی شعبان است و وجود نازنین پیامبر خدا در آخرین جعمه‌ی شعبان خطبه‌ای ایراد فرمودند بسان کسی که ورود یک بزرگی را به مردم خبر می‌دهد آمادگی می‌دهد. مثلاً اگر ما بنا باشد مطلّع بشویم امام زمان ما در ماه رمضان می‌خواهند بیایند. اگر کسی به شما بگوید امام زمان دارد می‌آید، چه حالی به شما دست می‌دهد. ماه رمضان براساس آنچه که پیغمبر در این خطبه بیان فرموده‌اند، ما نمی‌شناسیم حقیقت ماه رمضان را. حقیقت شب قدر را. ملکوت ماه رمضان یک چیز دیگری است. لذا پیامبر اکرم گویا یک عظیمی به سوی شما اقبال کرده است، دارد به سوی شما می‌آید، گویا می‌خواهد بگوید آماده بشوید بروید به پیشباز. «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ»[۹] ماه ضیافت است.

آماده شدن برای ماه ضیافت خدا

در ماه ضیافت انسان یک جایی می‌رود بالاخره وضع او عوض می‌شود. شما وقتی مهمان کسی می‌شوید، دیگر شما آن‌جا کاره‌ای نیستید. بیایید با ترک گناه، با توبه، با صله‌ی رحم، با ادای حقوق دیگران این آمادگی را احراز بکنیم که ماه رمضان ما را در آغوش بگیرد و إن‌شاءالله یک تحوّلی، ضیافت الهی که خود توضیحی دارد. این ضیافت الهی یک مضمون عرفانی و عاشقانه است و تا این حجاب‌ها است انسان عاشق نمی‌شود. حجاب رذایل، حجاب گناه، حجاب غفلت.

تشکیل مجلس جدید خبرگان

مسئله‌ی بعدی مسئله‌ی تشکیل مجلس خبرگان جدید است که به فضل الهی در این جهت ملّت سرافرازی را رقم زدند. نه تنها دشمن شاد نشدند که دشمن را عصبانی کردند. این مجلس خبرگان با این محتوای مجتهدین انقلابی. حضرت آقا اخیراً مسئله‌ی آرم انقلاب، محتوای انقلاب را خیلی روی آن حساسیت نشان می‌دهند. همان چیزی است که دشمن می‌خواهد از ما بگیرد. همان چیزی است که حضرت آقا فرمودند: سرمایه‌ی ما انقلاب ما است و بحمدلله مجلس خبرگان در این راستا نشان داد که فقهای حاضر در آن‌جا هم فقیه هستند، هم فهیم هستند، هم به روز هستند، هم به موقع فرصت مناسب را مغتنم می‌دانند و انتخاب رئیسی که دشمن از او هراس دارد و نفاق داخل نسبت به او حساسیت دارد. در این جهت ما خدا را شاکر هستیم و دعا می‌کنیم که این مجلس إن‌شاءالله زیر سایه‌ی همین رهبری مؤیّد باشند، حامی باشند، مطالبات رهبری را بتوانند به مسئولین القا بکنند و هادی این جامعه باشند و هماهنگ تا ظهور امام زمان (ارواحنا له الفداء) این سنگر را مورد رضایت طرفداران اسلام ناب و خار چشم اسلام آمریکایی و متحجّر قرار بدهند (تکبیر)

توجّه نمایندگان به قسم الزام‌آور خود

نکته‌ی دوم تشکیل مجلس شورای اسلامی جدید است که بحمدالله هیچ گاه در طول مدّت انقلاب ملّت ما با خلأ مجلس قانون‌گذاری مواجه نشده‌اند. در نهایت امنیت آرامش انتخابات برگزار شد نمایندگان ملّت در خانه‌ی ملّت حضور پیدا کردند. من فقط یک توصیه که این قسم را که حضرت آقا در پیام خود فرمودند: الزام‌آور است و قسم، قسم شرعی است. من دو سه جمله از قسمی را که در قانون اساسی آمده است و نمایندگان عزیز به این قسم لب گشودند و متعهّد شدند، تعهّد می‌نمایم که پاسدار حریم اسلام و نگهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملّت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم. حجّت تمام است. اگر یک کمی دقّت بکنند این نظام، نظامی انقلابی است. انقلاب است و دستاوردهای انقلاب. این حاصل خون شهدا است، حاصل خون جگر شکنجه‌دیده‌ها است، زندان رفته‌ها است. تبعیدهای حضرت امام است. به علاوه دست خدا از آستین یک مرجع بزرگ عادل عارف بیرون آمد و الّا جای شما این‌جا نبود. باید بدانید سر سفره‌ی چه کسی نشستید و با تمام وجود پاسدار انقلاب و دستاوردهای انقلاب باشید که ستون فقرات انقلاب که همه چیز انقلاب به آن وابسته است.

مسئله‌ی ولایت فقیه

 مسئله‌ی ولایت فقیه است و این تحفه‌ی الهی که زیر این آسمان از دشمن هم بپرسید نظیر و بدلی برای آن سراغ ندارند یعنی وجود آقای خامنه‌ای. انقلابی بودن یعنی ولایت مدار بودن، وفادار بودن به قانون اساسی یعنی ستون فقرات انقلاب و محور انقلاب را همیشه نصب العین قرار دادن و منتظر پیام‌های او بودن. خدا نکند نماینده‌ای باشد چنان قسمی خورده باشد ولی ملتزم به این بیاناتی که امروز حضرت آقا بیان فرمودند و همیشه بیان می‌فرمایند؛ یک رهبری جامع، کامل، روشن‌بین، دین‌شناس، اندیشمند، متفکّر و دلسوز همه، آخرت‌گرا، خداترس، رنگ امام را دارد، باید از این فرصت حداکثر استفاده را بکنند و ایشان دو چیز را از مجلس مطالبه کردند یکی مسئله‌ی اقتصاد و دیگری تعمیق فرهنگ اسلامی امیدوار هستیم که إن‌شاءالله در هر دو جهت نشان بدهند که پایبند به قسم خود هستند.

بیانات حضرت آقا همیشه مثل خورشید است که وقتی ایشان بیانات بکنند دیگر ما شمع‌ها در برابر او سوئی نداریم ولی این شاخصه‌های انقلابی‌بودن را حضرت آقا در این بیانات خود مطرح فرمودن این‌ها را إن‌شاءالله مردم ما بیش از پیش مورد توجّه قرار بدهند در خطبه‌های بعد اگر فرصتی داشتیم و توفیقی حاصل شد جا دارد که هر مورد این‌ها را انسان مورد توجّه قرار بدهد، پیام‌های آن را در بیاورد و منشور زندگی خود قرار بدهد.  

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ * وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ * وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ * وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ».[۱۰]


[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی مائده، آیه ۲۷٫

[۳]– سوره‌ی طه، آیات ۱ و ۲٫

[۴]– نهج البلاغه، ص ۵۴۸٫

[۵]– بحار الأنوار، ج ‏۶۷، ص ۲۴۳٫

[۶]– الکافی، ج ‏۲، ص ۱۶۳٫

[۷]– همان.

[۸]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۲۸ و سوره‌ی طه، آیه ۱۳۲ و سوره‌ی قصص، آیه ۸۳٫

[۹]– الأمالی (للصدوق)، ص ۹۳٫

[۱۰]– سوره‌ی فلق، آیات ۱ تا آخر.