خواستم درباره جنبه های عرفانی و معنوی نهج البلاغه بدانم و اینکه از چه راه هایی می توان به خداشناسی عرفانی رسید؟
یکی از جلوه های جذّاب و شورآفرین نهج البلاغه جنبه عرفانی و معنوی آن است. آموزه های عرفانی نهج البلاغه از دل و جان کسی برخاسته که خود فانی در جمال و کمال حق تعالی و با تمام وجود زیبایی مطلق و بی نهایت را شهود نموده است.
علامه طباطبائی در این باره می فرمایند: «در میان صحابه پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) (که نزدیک به دوازده هزار نفر از ایشان در کتب رجال ضبط و شناخته شده اند) تنها علی(علیه السلام) است که بیان بلیغ او از حقایق عرفانی و مراحل حیات معنوی، به ذخایر بی کرانی مشتمل است. و در آثاری که از سایر صحابه در دست است خبری از این مسایل نیست، در میان یاران و شاگردان او کسانی مانند «سلمان فارسی و اویس قرنی و کمیل بن زیاد و رشید هجری و میثم تمّار» پیدا می شود که عامه عرفا – که در اسلام به وجود آمده اند – ایشان را پس از علی(علیه السلام) در رأس سلسله های خود قرار داده اند.»[۱]
حقیقت عرفان همان معرفت شهودی و باطنی است که انسان سالک در پرتو مجاهدت با نفس و ذکر و فکر و اخلاص جلوه های حق تعالی را شهود می کند.
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در چند مورد از تجلّی خدا و خداشناسی عرفانی و شهودی یاد کرده است:
«الحمد لله الْمتجلّی لِخلقه بخلقه، والظّاهِر لقلوبهم بحجّته»؛[۲] «سپاس خدای را که با آفرینش خود بر آفریدگان تجلّی کرد، و با حجّت و برهان خویش بر دل های آنان آشکار گشت».
از این سخن بر می آید که آفریده های خداوند جلوه ها و ظهورات حق تعالی هستند که هر کدام بر اساس مرتبه کمالی خود، خدواند و زیبایی های او را نشان می دهند. خداوندی که در سراپرده غیب و پنهانی بود در آینه آفریده های خویش خود را به انسان ها نمایاند، البته آینه و تجلّی گاه تمام نمای اسماء و صفات زیبای خداوند همان انسان کامل یا «ولی الله الأعظم» است.[۳]
جمله «الظّاهر لقلوبهم بحجّته» دربردارنده نکته لطیفی است و آن آشکار شدن خداوند برای دل ها و قلب های آماده و مستعدّ است؛ حضرت امیر(علیه السلام) در این فراز تأکید بر ظهور و تجلّی حق تعالی بر دل ها دارند؛ نه آنکه خداوند در لباس مفاهیم و صورت های ذهنی بر عقل و خرد انسان آشکار شود؛ بلکه در پرتو معرفت حضوری و بی واسطه می توانیم کمال مطلق و زیبای نامتناهی را به اندازه ظرفیت خویش به شهود بنشینیم.
امام علی(علیه السلام) در فرازی دلنشین سخن از تجلّی و نمایان شدن خداوند در قرآن کریم به میان می آورند:
«فتجلّی لهم سبحانه فی کتابه مِن غیرِ أن یکونوا رأوه، بما أراهم مِن قدرته»؛[۴] «پس خداوند سبحان در کتاب خود بی آنکه او را ببینند خود را بر بندگانش آشکار ساخت، به آنچه از قدرتش به آنان نمایاند».
بنابراین خداوند یکبار در کتاب تکوین و جهان آفرینش تجلّی نمود و بار دیگر در کتاب تشریع و قرآن کریم خود را به بندگان پاک و آماده نمایاند. همانطور که کتاب یک نویسنده و سخنِ یک گوینده بیانگر هویت درونی و شخصیت اوست؛ قرآن کریم با همه آیات نورانی و ژرفش نشانگر صفات و ویژگی های نامحدود خداوند سبحان است. ازاین رو هر انسان خداجویی از دو راه می تواند جلوه ها و تجلیات خداوند را بیابد؛ یکی نظام آفرینش و دیگری قرآن کریم با همه لطافت ها و عمقی که دارد.[۵]
نکته مهم دیگر آن که رابطه انسان های رشد یافته با خداوند، از راه تجلّی اوست در دل های شایسته و در پرتو نیروی ایمان. امام علی(علیه السلام) در پاسخ به پرسش ذعلب یمانی که «آیا پروردگارت را دیده ای؟» فرمودند:
«لا تدرکه العُیون بمشاهده العِیان و لکن تدرکه القُلوب بحقایق الایمان»؛[۶] «چشم ها او را آشکار نبیند، لکن دل ها به حقیقت های ایمان درکش کند».
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) برای رهپویان کوی دوست و برای کسانیکه تشنه معرفت و فنای حق تعالی هستند و می خواهند زیبایی و کمال مطلق را بدون واسطه شهود کنند، یک سری ویژگی ها و اوصافی را بر می شمارند که در ذیل به آنها اشاره می شود:
۱ – اهتمام به نماز
امام علی(علیه السلام) جای جای نهج البلاغه بر اهمیت ویژه نماز تأکید دارند؛ گاهی می فرمایند: «نماز مایه تقرّب پرهیزگاران است»[۷]
گاهی در وصیت به امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) می فرمایند: «خدا را، خدا را در نظر بگیرید درباره نماز، که نماز ستون دین شماست»[۸]
امام(علیه السلام) درباره اهمیت نماز اول وقت به محمدبن أبی بکر می فرمایند: «نماز را در وقت معین آن بخوان، به سبب بیکاری نماز را پیش مینداز، و به جهت کار داشتن آن را از وقتش تأخیر مینداز و بدان که هر کاری که می کنی تابع نماز توست»[۹]
امام علی(علیه السلام) همواره یاران خود را اینگونه سفارش می کرد:
«امر نماز را مراعات کنید، و بر آن محافظت نمایید، و این عبادت بزرگ را فراوان به جای آورید، و با آن به خداوند تقرّب جویید، که نماز بر مؤمنان فریضه ای است دارای وقت مخصوص. مگر پاسخ دوزخیان را نشنیدید که وقتی از آنان پرسیده می شود: «چه چیزی شما را وارد جهنم کرد؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم»[۱۰]
نماز گناهان را همچون برگ درختان می ریزد، و ریسمان معصیت را از گردن گناهکاران می گشاید آن گونه که مهار از گردن حیوانات باز می شود.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند:
«نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه کرده که بر در خانه انسان است و او شبانه روزی پنج بار خود را در آن می شوید، آیا دیگر هیچ آلودگی در او باقی خواهد ماند؟»[۱۱]
۲ – أنس با قرآن
تأکید فراوان امیرمؤمنان بر أنس با قرآن و تلاوت آن بسیار چشمگیر است؛ امام(علیه السلام) درباره ویژگی یاران حضرت مهدی(عج) می فرمایند:
«تُجلی بالتّنزیل أبصارُهم، و یرمی بالتّفسیر فی مسامِعهم، و یغبقُون کأس الحکمه بعدَ الصَّبوح»؛[۱۲] «در آن زمان قومی دیده هایشان به نور قرآن جلا می گیرد، و تفسیر قرآن گوش هایشان را می نوازد، و در شامگاه و بامداد جام های حکمت می نوشند.»
یاران حضرت مهدی(عج) کسانی اند که سه گوهر زهد و حکمت و شجاعت را در خود گرد آورده اند.[۱۳]
امام علی(علیه السلام) در فرازی دیگر جایگاه منحصر به فرد قرآن را اینگونه ترسیم می کنند:
«بدانید قرآن همان نصیحت گری است که خیانت نمی ورزد، و هدایت گری است که گمراه نمی سازد، و گوینده ای است که دروغ نمی گوید. کسی با این قرآن ننشست (تلاوت و تدبّر نکرد) مگر آن که چیزی بر او افزود یا کاست: بر هدایت او افزود یا از کور دلی و گمراهیش کاست. بدانید آن که قرآن را دارد چیزی کم ندارد، آن که قرآن را ندارد چیزی ندارد. پس دوای درد خویش را از قرآن بجویید و برای غلبه بر مشکلات خود از آن یاری بخواهید، که دوای بزرگترین بیماری – یعنی کفر و نفاق و تباهی و گمراهی – در قرآن است. پس با توسّل به قرآن حاجات خود را از خدا بخواهید، با عشق به قرآن به خدا روی آورید.»[۱۴]
۳ – شب زنده داری
یکی از مهمترین عواملی که امام علی(علیه السلام) برای سالکان به سوی خدا لازم و ضروری می دانند شب زنده داری و عبادت در دل شب است. یکی از یاران حضرت امیر(علیه السلام) نوف بکّالی است که می گوید شبی امیرمؤمنان را دیدم که از بستر خود بیرون آمد و به ستاره ها نگریست و آن گاه به من فرمود: ای نوف، خفته ای یا بیدار؟ گفتم: بیدارم. حضرت فرمودند: ای نوف خوش به حال آنان که از دنیا دل بریدند و به آخرت دل بستند. سپس فرمودند: ای نوف داود(علیه السلام) در چنین ساعتی از شب برخاست و گفت:
«إنّها ساعهٌ لا یدعوا فیها عبدٌ الاّ استجیبَ له»؛[۱۵] «اینک زمانی است که هر بنده ای در آن دعا کند دعایش به اجابت خواهد رسید.»
امیرمؤمنان در نامه زیبا و ژرفی که به عثمان بن حُنیف انصاری نگاشته اند از اینکه انسان مانند گوسفندان سیر بخورد و تا صبح بخوابد نهی نموده و می فرمایند:
«به خدا سوگند می خورم – سوگندی که فقط اراده خدا را از آن استثنا می کنم- نفس خود را چنان ریاضت دهم که هرگاه قرص نانی برای خوردن بیابد، شاد شود، و در نان خورشت به نمک قناعت کند، و چشمم را چنان به گریه وادارم، تا چون چشمه ای خشکیده آبی در آن نماند و تمام اشک خود را جاری سازد. آیا حیوان چرنده شکم را با چریدن پر سازد و بخوابد، و رمه گوسفند از علف سیر بخورد و به سمت آغل رود، و علی [نیز] از توشه خود بخورد و بخوابد؟ پس چشم علی روشن باد که پس از سالیان دراز به چهار پایان رها شده، و گوسفندان چرنده اقتدا کند!»[۱۶]
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«نماز شب، چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و انسان را خوشبو و معطّر و رزق و روزی را فراوان و بدهکاری را ادا و غم و اندوه را برطرف می سازد و دیده را جلا می بخشد»[۱۷]
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»؛[۱۸] «کارهای خوب، گناهان را از بین می برد»، فرمودند: «نماز شب مؤمن، اثر گناه روز او را از بین می برد»[۱۹]
بنابراین رسیدن به کوی دوست بدون عبادت شبانه و نجوای عاشقانه همانند داشتن آرزویی بلند است که انسان برای دست یابی به آن تلاشی نمی کند.[۲۰]
علی(علیه السلام) درباره شب زندهداران که قرآن تلاوت می کنند، می فرمایند:
«فأذا مرّوا بآیه فیها تشویقٌ رکنوا إلیها طَمَعاً، و تطلَّعت نفوسهم إلیها شوقاً، و ظنّوا أنّها نُصبَ أعینهم. و اِذا مروّا بآیه فیها تخویفٌ أصغَوا إلیها مسامع قلوبهم، و ظنّوا أنّ زفیرَ جهنّم و شهیقَها فی أصول آذانهم»؛[۲۱] «[سالکان شب زندهدار] در هنگام تلاوت قرآن هر گاه از آیه ای می گذرند که در آن بشارتی است، به آن طمع کرده می آرمند، و روحشان از سر اشتیاق به آن خیره خیره می نگرد، و گمان می کنند که آنچه بدان بشارت داده شده در برابر دیدگانشان قرار گرفته و هر گاه به آیه ای می رسند که در آن بیمی داده شده گوش دل به آن می سپارند، و پندارند که صدای شعله های فروزان آتش بیخ گوش ایشان است.»
آری پرهیزکاران شب زندهدار نه اینکه بپندارند بلکه به یقین و با چشم دل نعمت ها و خوشی های بهشت را می بینند، و با بصیرت کامل صدای شعله های آتش را در گوش جان خویش احساس می کنند. اینها همه نتیجه مخالفت با خواهش های نادرست و سرکش نفسانی است.
امام علی(علیه السلام) درباره شیوه برخورد سالکان با نفس سرکش خویش می فرمایند:
«إن استصعَبَت علیه نفسُه فیما تکره لم یعطها سؤلَها فیما تحبّ»؛[۲۲] «اگر نفسش از او در آنچه دشوار است فرمان وی نَبرَد، آنچه نفسش دوست می دارد در اختیارش نمی گذارد».
۴ – تمسّک به اهل بیت(علیهم السلام)
معرفت و عشق به انسان کامل که در وجود اهل بیت(علیهم السلام) تجلّی کرده، باعث می شود که سالک خود را به آنها شبیه سازد؛ زیرا از مهمترین ویژگی محبت آن است که مُحب تلاش می کند خود را به محبوب همانند سازد.
امیرمؤمنان درباره جایگاه و منزلت اهل بیت(علیهم السلام) می فرمایند:
«أین الّذین زعموا أنّهم الرّاسخون فی العلم دوننا، کذِباً و بغیاً علینا، أن رفعنا اللهُ و وضَعهم، و أعطانا و حرَمهم، و أدخَلنا و أخرجَهُم، بنا یُستعلی الهُدی، و یُستجلی العَمی»؛[۲۳] «کجایند کسانیکه می پندارند راسخان در دانش آنهایند نه ما؟ این پندار ادعایی دروغ و ستمی برماست، که خداوند مقام ما را رفیع و منزلت ایشان را پایین قرار داد، [دانش و فضیلت] را به ما ارزانی داشت و از آنان دریغ نمود، ما را به درون راه داد و آنان را بیرون ساخت. به وسیله ما هدایت خواسته می شود، و کوردلی زدوده می شود.»
در جای دیگر می فرمایند: «درهای حکمت و روشنایی امور نزد ما اهل بیت است»[۲۴] همچنین می فرمایند:
«هر یک از شما که در بستر بمیرد در حالی که عارف به حق خدا و حق پیامبر و اهل بیت پیامبر است شهید از دنیا رفته است و اجرش بر خداوند است، و به پاداش عمل نیکی که قصد آن را داشته نایل می گردد.»[۲۵]
امام علی(علیه السلام) درباره جایگاه ویژه اهل بیت(علیهم السلام) می فرمایند:
«هم موضع سرّه، و لَجأ أمره، و عَیبَهُ علمه، و موئلُ حُکمه، و کُهوفُ کُتُبه، و جبالُ دینه، بهم أقام انحناءَ ظهره و أذهب ارتعادَ فرائصه – لا یقاس بآل محمدٍ(صلی الله علیه و آله و سلم) مِن هذه الأمّه أحدٌ…، هم أساس الدّین و عماد الیقین»؛[۲۶] «خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جایگاه اسرار خداوند، پناه گاه امر او، معدن علم او، مرجع حکم و حکمت او، مخازن کتاب های او و کوه های استوار دین اویند، که خداوند توسط آنها خمیدگی پشت دین را راست نمود، و لرزش اندام هایش را از بین بُرد. هیچ کس از این امّت را با آلمحمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) مقایسه نتوان کرد. ایشان پایه دین و ستون یقین هستند.»
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:مصطفی عزیزی/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – شیعه در اسلام، محمد حسین طباطبایی، ص ۱۵۰ و ۱۵۱٫
[۲] – خطبه ۱۰۸، ص ۱۹۲٫
[۳] – امام علی(علیه السلام) در خطبه ۸۷ نهجالبلاغه ویژگی های انسان کامل را بر می شمارند.
[۴] – خطبه ۱۴۷، ص ۲۷۸٫
[۵] – امام علی(علیه السلام) در خطبه ۱۷۶ که معروف به «خطبه البیان» است، به زیبایی فضیلت قرآن و اهمیت أنس با آن را تبیین می کنند.
[۶] – خطبه ۱۷۹، ص ۳۶۲٫
[۷] – کلمات قصار ۱۳۶٫
[۸] – نامه ۴۷، ص ۶۲۲٫
[۹] – نامه ۲۷، ص ۵۶۸٫
[۱۰] – مدّثر، آیه ۴۲ و ۴۳٫
[۱۱] – خطبه ۱۹۹، ص ۴۵۸٫
[۱۲] – خطبه ۱۵۰، ص ۲۸۴٫
[۱۳] – شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج ۹، ص ۱۲۹٫
[۱۴] – خطبه ۱۷۶؛ ص ۳۵۲؛ این فراز از خطبه «واعلموا أنّه لیس علی أحدٍ بعد القرآن مِن فاقهٍ، وَ لا لأحدٍ قبل القرآن مِن غنی»، بیانگر نیازمندی همه دانشمندان در همه رشته های علمی به قرآن کریم است. امام(علیه السلام) در خطبه ۱۵۸ نیز به ویژگی های قرآن می پردازند.
[۱۵] – کلمات قصار ۱۰۴، ص ۷۴۲٫
[۱۶] – نامه ۴۵، ص ۶۱۹؛ امیرمؤمنان در این موارد پیرامون اهمیت نماز شب و شب زندهداری سخن گفته اند: خطبه المتّقین (خطبه همّام) شماره ۱۹۳ ؛ خطبه ۱۹۲٫
[۱۷] – سفینه البحار،شیخ عباس قمی، ج ۵، ص ۱۵۹٫
[۱۸] – هود، آیه ۱۱۴٫
[۱۹] – علل الشرایع، صدوق ،ج ۲، ص ۱۸۱٫
[۲۰] – یکی از کتاب های گرانسنگی که اهل معرفت به مطالعه آن سفارش می کنند، کتاب «رساله لقاء الله» اثر عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی است. ایشان در این کتاب درباره اهمیت و فضیلت نماز شب و شب زنده داری به طور مبسوط سخن گفته اند.
[۲۱] – خطبه ۱۹۳، ص ۴۳۸٫
[۲۲] – همان، ص ۴۴۰٫
[۲۳] – خطبه ۱۴۴، ص ۲۷۲٫
[۲۴] – خطبه ۱۲۰، ص ۲۲۶٫
[۲۵] – خطبه ۱۹۰،ص ۴۰۲٫
[۲۶] – خطبه ۲، ص ۱۶٫
پاسخ دهید