آیا در روایات توصیه و سفارشی بوده است که در زمان غیبت کبری تشکیل حکومت اسلامی واجب است؟ آیا این روایات مستدل است؟
ضرورت وجود حکومت در هر جامعهای، امری بدیهی است و همواره مورد تأیید مکاتب و اندیشههای گوناگون بوده است. پژوهشها، نشان میدهد که تشکیل دولت و حکومت، همیشه و در همهی شرایط، یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
امام علی (علیه السّلام) در سخن مشهور خویش این ضرورت را چنین گوشزد میفرماید: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر…»؛ «مردم ناگزیر نیازمند به امیر و حاکماند؛ چه نیکوکار و چه زشتکار…». [۱]
برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی نیز، به ادلّهی متعدّد عقلی و آیات و روایات استناد شده است. اگر بخواهیم از منظر روایات این مسئله را بررسی کنیم، با دو دسته از روایات و احادیث روبرو میشویم:
یکم. روایاتی که ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در هر زمان –اعم از عصر حضور معصوم (علیهم السّلام) و یا غیبت- تأکید دارد.
از امیر المؤمنین (علیه السّلام) نقل شده است: «الْوَاجِبُ فِی حُکْمِ اللَّهِ وَ حُکْمِ الْإِسْلَامِ عَلَى الْمُسْلِمِینَ بَعْدَ مَا یَمُوتُ إِمَامُهُمْ أَوْ یَقْتُلُ ضَالًّا کَانَ أَوْ مَهْدِیّاً أَنْ لَا یَعْمَلُوا عَمَلًا وَ لَا یُقَدِّمُوا یَداً وَ لَا رِجْلًا قَبْلَ أَنْ یَخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ إِمَاماً عَفِیفاً عَالِماً وَرِعاً عَارِفاً بِالْقَضَاءِ وَ السُّنَّهِ یَجْبِی فَیْئَهُمْ وَ یُقِیمُ حَجَّهُمْ وَ جُمُعَتَهُمْ»[۲]؛ «یکی از واجبات بزرگ در احکام الهی و اسلام بر مسلمانان این است که چون پیشوایشان درگذرد و یا کشته شود، پیش از هر کار امامی پاکدامن، عالم، پارسا و آگاه به احکام قضایی و سنّت پیامبر برگزینند تا جامعه را اداره کند و حقّ ستمدیده را از ستمگر بازستاند، مرزهای مسلمین را پاسداری کند؛ فیء را گردآوری نماید؛ حج و نماز جمعه را برپا دارد و…».
بر این اساس امیر المؤمنین (علیه السّلام) برقراری حکومت عدل اسلامی و زمینهسازی جهت انتقال قدرت به امامی با کفایت را –که براساس هنجارهای دینی عمل کند- از واجبات بزرگ دینی دانسته که بر هر کاری مقدّم است.[۳]
دوم. روایاتی که به صورت خاص، در مورد شرایط و ویژگیهای حاکم اسلامی در زمان غیبت، صادر شده است.[۴]
امام زمان (عج) در توقیع شریف میفرماید: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ»[۵] «در حوادث و پیشامدهای اجتماعی به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدایم.[۶]
این قبیل روایات، ضمن مسلّم دانستن ضرورت حکومت در اسلام، به بیان شرایط و ویژگیهای حاکم اسلامی پرداخته است.
مجموع اینها دلالت بر لزوم قیام برای تشکیل حکومت دینی و لزوم پاسداری از آن دارد.
منبع: دین و سیاست، ولایت فقیه، جمهوری اسلامی؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: حمیدرضا شاکرین، غلیرضا محمدی
[۱]– نهج البلاغه، خطبه ۴۰٫
[۲]– بحار الانوار، ج ۸۶، ص ۱۹۶٫
[۳]– برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسنی، عبد المحمّد، ولایت فقیه، صص ۳۷- ۴۶٫
[۴]– برای آگاهی بیشتر ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۴۸-۱۱۴٫
[۵]– اصول کافی، ج ۱، ص ۶۷٫
[۶]– جهت توضیح بیشتر ر.ک: بحث ادلّهی نقلی ولایت فقیه و یا به کتاب: امام خمینی (رحمه الله علیه)، ولایت فقیه، ص ۷۱٫
پاسخ دهید