حضرت موسی علیه السّلام امام نبود، صاحب ملکوت نبود ولی خضر علیه السّلام صاحب ملکوت بود. خضر علیه السّلام میگوید: من هزار سر برای موسی علیه السّلام آماده کرده بودم امّا چون صبر او در آن حد نبود، نتوانست بیش از سه قدم با من بیاید. آن سه کاری که انجام داده بود، حضرت موسی علیه السّلام را مورد نقد قرار داد و موسی علیه السّلام معصوم بود و اعتراضات او هم براساس وظیفه بود. حضرت خضر علیه السّلام کشتی را سوراخ کرد، او دارد به مال مردم اضرار میکند. آدم متدیّن نمیتواند تماشا کند که یک نفر مال مردم را ضایع کند به همین دلیل اعتراض کرد که چرا خرق کردی، چرا این کار را انجام دادی؟ بعد هم آن بچّه را کشت. خضر علیه السّلام پیغمبر بود و یک بچّه را بدون محاکمه و تفهیم اتّهام کشت. حضرت موسی علیه السّلام اعتراض کرد و گفت: تو آدمکشی کردهای. نکتهی سوم هم دهی که اهالی، آنها را راه ندادند، اینها خسته بودند، گرسنه بودند، میخواستند غذا بگیرند امّا هیچ کسی به آنها کمک نکرد. همانجا جناب خضر علیه السّلام پاچههای خود را بالا زد و عملگی کرد و دیوار خراب را تعمیر کرد. این چه کاری بود؟! وقتی حضرت خضر علیه السّلام حکمت هر سه کار را گفت، گفت: هر کاری انجام دادم به امر خدا بود، من هیچ نقشی نداشتم.
امام هر کاری انجام میدهد خودش هیچ اختیاری ندارد و کارهای او به امر خدا است. همهی کارهای امام، کار خدا است. در توحید افعالی، کار همه، کار خدا است ولی اینکه کار او کار خدا است یعنی خدا آگاهی دارد، خدا در وجود او حکومت میکند، لحظه لحظهی زندگی او را خدا اداره میکند، «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْری»،[۱] هر کاری که من انجام دادم از جانب خودم نبود، از جانب خدا بود، «یَهْدُونَ بِأَمْرِنا»،[۲] اینها با امر ما هدایت میکنند، «وَ کانُوا لَنا عابِدینَ»،[۳] این برای همهی ما درس است. همهی کارهای امام، بندگی است؛ یعنی وقت امام خلیفه میشود، خلافت او بندگی است، خلافت او ریاست نیست، ریاست او هم نوکری خدا است. به همین دلیل است که هیچ پیغمبر و امامی ژست نگرفتهاند و تنها بندگی کردهاند. اگر رئیس هم بود، خادم بودم، مثل همهی مردم بود، با پایینترین مردم از نظر لباس و زندگی یکی و حتّی پایینتر بود. اینها ویژگیهای امام است و خدا را شکر میکنیم، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ»[۴].
[۱]– سورهی کهف، آیه ۸۲٫
[۲]– سورهی انبیاء، آیه ۷۳٫
[۳]– همان.
[۴]- زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۲۰۴٫
پاسخ دهید