حُر شرم میکند که به مولا نظر کند
مدح حضرت حر علیه السلام؛ شاعر: سیدعلی موسوی گرمارودی
حُر شرم میکند که به مولا نظر کند
یا از کنار خیمهی زینب گذر کند
دیروز ره به چشمهی خورشید بسته بود
امشب چگونه روی به سوی قمر کند؟
آغاز روشنایی آیینه، حیرت است
زآن پس که از تبارِ سیاهی، حذر کند
در غیبت سپیده، سحر هم سترون است
کو پرتوی که آینه را بارور کند؟
خورشید، گرم پویهی منزل به منزل است
راهی بجو که فاصله را مختصر کند
یک گام تا به خانهی خورشید، بیش نیست
حاشا که راه را قدمی دورتر کند
رهپوی کوی دوست، چه حاجت بَرَد به پا؟
کو آفتاب عشق؟ که با سر سفر کند
از نیمه راهِ فاجعه، برگشت سوی عشق
تا خلعتِ بلند وفا را به بر کند
در کربلا، دوباره جهان، عشق را شناخت
در کربلا، جهان، دل خود را دوباره ساخت
شاعر: سیدعلی موسوی گرمارودی
پاسخ دهید