به محض اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله از احد به مدینه بازگشت، خدای متعال به ایشان وحی کرد تا با کسانی که در این جنگ مجروح شدهاند از مدینه خارج شده و حساب کار قریش را بر کف دستانشان بگذارند.[1]
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پیام خدا را به مردم ابلاغ کرد. و به همراه آن افراد که تعدادشان شصت یا هفتاد نفر بود، از مدینه خارج شد و در مکانی به نام حمراءالاسد[2]، سکنی گزید.[3]
شخصی به نام معبد خزاعی که از مشرکین بود، از کنار مسلمین عبور کرد. وقتی او به ابوسفیان و یارانش رسید، بدو گفت:« ابوسفیان! محمد صلیاللهعلیهوآله با افرادی که من تا به حال نظیرشان را ندیده بودم، در پی شماست. آنها همان کسانیند که از احد باقی ماندهاند و جلودارشان علی علیهالسلام است. »[4]
این گزارش وحشت آنان را بیش از پیش کرد. بنابرین آنان راه مکه را در پیش گرفتند.
در این میان برخی گویند:« بنا بر متن و سیاق روایات، معبد به قریش گزارش داد: پیامبر صلیاللهعلیهوآله با سپاه عظیمی به سوی آنان آمده است. او گفت: حتی کسانی هم که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را ترک کردند نیز به ایشان پیوستند. بنابرین اگر قریش میفهمید که پیامبر صلیاللهعلیهوآله تنها با مجروحین به سمتشان آمده است، به سویشان حمله میکرد و از دستشان خلاص میگردید.»
اما ما میگوییم: اگر قریش لشکر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را میدید، میفهمید که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در پی چه چیزی است. آنها درمیافتند که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میخواهد با تمام قوا به وسیله همان مجروحین انتقام بگیرد. آنها میدانستند خشم کسانی که با قریش جنگیدهاند، دو چندان شده است. پس در هر صورت از آنها میترسیدند. به خصوص که یکی از آنان وحشت عجیبی را بر دل قریش افکنده بود. پس چه طور قریش با دیدن آن اجتماع جرأت مبارزه را پیدا میکرد؟
در ضمن فراموش نکنیم که حضور فراریها در جنگ احد مشکل زا شد. چه بسا که اصلاً فرار آنها موجب شد تا باقی افراد نیز همراهشان بگریزند. بنابرین سپاه اسلام در حمراء الاسد با چنین معزلی روبرو نشد. پس قطعاً آرایش نظامی آنها نیز از هم پاشیده نمیشد، و شدت حملات نیز شدیدتر و سخت تر میشد.
چه بسا که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله اصلاً میخواست حجم وحشت کفار را به اصحاب خود نشان بدهد تا ترس مسلمین را از بین ببرد.
منبع: الصحیح من سیرة الامام علی علیهالسلام، ج3 ، ص 279 تا 290
[1]. جنگ احد تلفات زیادی را بر جای گذاشت. اما بنا بر نقل امیرالمؤمنین، پیامبر صلیاللهعلیهوآله در این جنگ صحیح و سالم ماند و هیچ آسیبی را متحمل نشد.
[2]. حمراء الاسد منطقهای است که در فاصله هشتاد مایلی مدینه قرار دارد.
[3]. تفسير القمي ج1 ص125 ؛ بحار الأنوار ج20 ص110 و 111 و 64 / ج90 ص24 عن تفسير النعماني ؛ أعيان الشيعة ج1 ص93 ؛ مستدرك سفينة البحار ج2 ص414 / ج7 ص573 ؛ مجمع البيان ج2 ص447 ؛ الصافي ج1 ص400 ؛ نور الثقلين ج1 ص410 ؛ كنز الدقائق ج2 ص283.
[4]. بحار الأنوار ج20 ص40 و 99 ؛ إعلام الورى ج1 ص183 و 184 ؛ شرح الأخبار ج1 ص283 ؛ فتح الباري ج7 ص287 / ج8 ص172 ؛ الإستيعاب (ط دار الجيل) ج3 ص1428 ؛ مجمع البيان ج2 ص447 ؛ جامع البيان ج4 ص238 ؛ تفسير الثعلبي ج3 ص208 ؛ المحرر الوجيز ج1 ص523 ؛ البحر المحيط ج3 ص83 ؛ تفسير القرآن العظيم ج1 ص439 ؛ العجاب في بيان الأسباب ج2 ص792 ؛ تفسير الثعالبي ج2 ص121 ؛ تفسير الآلوسي ج4 ص125 ؛ تاريخ خليفة بن خياط ص42 ؛ الثقات لابن حبان ج1 ص235 ؛ أسد الغابة ج4 ص390 ؛ تاريخ الأمم والملوك ج2 ص212 ؛ الكامل في التاريخ ج2 ص164 ؛ البداية والنهاية (ط دار إحياء التراث العربي) ج4 ص57 ؛ السيرة النبوية لابن هشام (ط مكتبة محمد علي صبيح) ج3 ص616 ؛ السيرة النبوية لابن كثير ج3 ص99 ؛ السيرة الحلبية (ط دار المعرفة) ج2 ص553.