سوال ۱- حقیقت مرگ چیست ؟
خداوند سبحان حقیقت مرگ را در آیه ای از قرآن بیان نموده و فرموده است : نحن قدرنا بینکم الموت ، و ما نحن بمسبوقین علی ان نبدل امثالکم ، و ننشاءکم فیما لاتعلمون (واقعه : ۶۰ و ۶۱)
یعنی ما مسبوق به علل نیستیم ، و کار ما یعنی میراندن شما روی این اساس است علی ان نبدل امثالکم ، وننشاءکم فیما لاتعلمون بنابراین مرگ انتقال از نشاءه ای به نشاءه دیگر است ، و این کار به دست ملک الموت خواهد بود .
سوال ۲- خداوند متعال می فرماید : کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا فاحیاکم . . . (بقره : ۲۸)
چگونه به خدا کفر می ورزید با آنکه مردگانی بودید و خداوند شما را زنده کرد . . .
آیا از این آیه شریفه استفاده می شود که انسان ، عدم بوده است ؟
عدم نبود ، ماده بود؛ زیرا در عرف قرآن ، موت به عدم اطلاق نمی شود ، بلکه انتقال از نشاءه ای به نشاءه دیگر است . خداوند متعال می فرماید : نحن قدرنا بینکم الموت ، و ما نحن بمسبوقین علی ان نبدل امثالکم و ننشاکم فیما لا تعلمون ، و لقد علمتم النشاه الاولی ، فلولا تذکرون ؟ (واقعه : ۶۰ ۶۱)
مقصود از ننشاءکم فیما لاتعلمون عالم برزخ ، و منظور از (النشاه الاولی ) عالم دنیاست .
سوال ۳- آیا انسان با مردن نابود می گردد ؟
موت ، انتقال از عالمی به عالم دیگر است ، چنانکه خداوند می فرماید : نحن قدرنا بینکم الموت ، و ما نحن بمسبوقین علی ان نبدل امثالکم ، و ننشاکم فی ما لاتعلمون (واقعه : ۶۰ ۶۱)
در جای دیگر از قرآن کریم آمده است که مشرکین و منکرین معاد می گفتند : و قالوا : ااذا ضللنا فی الارض ، اانا لفی خلق جدید ؟ (سجده : ۱۰)
و می گفتند : آیا وقتی در دل زمین گم شدیم ، باز خلقت جدیدی خواهیم داشت ؟ !
یعنی وقتی که ما مردیم و اجزای ما روی زمین متلاشی شد و نابود گشتیم ، چگونه دوباره مبعوث می گردیم ؟ ! خداوند متعال در جواب آنها می فرماید : قل : یتوفاکم ملک الموت الذی و کل بکم (سجده : ۱۱)
بگو : فرشته مرگی که بر شما گمارده شده ، جانتان را کاملا می ستاند .
یعنی شما تا قیام قیامت و انتقال به عالم دیگر در قبضه و سیطره ملک الموت هستید و با مرگ نابود نمی شوید ، زیرا حقیقت شما همان جان (کم ) شماست که باقی است ، بدن هر چه بشود ، ضروری به این مطلب نمی رساند .
سوال ۴- آیا انتقال به نشاءه دیگر ، روحی است ؟
همانی که در دنیا انسانیت به اوست ، به نشاءه دیگر منتقل می شود .
منبع: ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره؛ نشر نهاوندی؛ مؤلف: محمدحسین رخشاد
پاسخ دهید