بداء ، در عقیده شیعی به چه معنایی است ؟ و آیا دلیلی بر اثبات این اعتقاد ، در کتب اهل سنت و وهابیت یافت میشود ؟
برخی تصور کرده اند که مراد از بداء آن است که چیزی بر خدواند متعال مخفی و پنهان بوده و سپس آشکار و معلوم می شود و با توجه به آیات قرآنی و روایات معصومین علیهم السلام و گفتار علمای شیعه و سنی – که متعاقبا ذکر خواهد شد – این تصور باطل و بلکه کفر است.
معنای صحیح بداء نزد شیعه به استناد آیات و روایات ، عبارت است از اظهار مصالح تشریع ، ملاکات احکام و… که نزد مردم مخفی بوده است ، نه به معنای آشکار شدن آنچه از دید خداوند مخفی بوده است ؛ زیرا تمام آنچه در عالم و ماوراء آن وجود دارد ، برای خداوند آشکار است و بلکه خداوند خود خالق تمامی آنها است ؛ همان گونه که در آیه ذیل به همین مطلب اشاره کرده و فرموده است :
یَمْحُوا اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ . الرعد / ۳۹
خداوند آنچه را بخواهد محو یا اثبات می کند و اصل کتاب نزد اوست .
معنی این سخن این است که گاهی اوقات خداوند بر زبان پیامبرش چیزی را جاری میکند که تا آن زمان بر عموم مردم مخفی بوده است .
بداء در روایات اهل بیت (علیهم السلام)
آنچه که برای بداء ذکر شد ، در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است که به چند مورد اشاره می شود:
امام صادق علیه السلام می فرماید :
« ما بدا لله فی شیء إلا کان فی علمه قبل أن یبدو له » .
الکافی ، شیخ کلینی ، ج۱ ص۱۴۸، باب البداء .
خداوند در هیچ زمینه ای بداء انجام نداد مگر آنکه قبل از این بداء و آشکار سازی ، آن مطلب در علم خداوند موجود بوده است .
و نیز فرمود:
إن الله لم یبد له من جهل .
همان مصدر
برای خداوند هیچ چیزی ، از روی جهل به آن آشکار نمی شود .
ونیز فرمود:
من زعم أن الله یبدو له فی شیء الیوم لم یعلمه أمس فابرؤوا منه .
شیخ صدوق ، کمال الدین وتمام النعمه ، ص۷ مؤسسه النشر الإسلامی ـ قم .
کسی که گمان کند که برای خداوند امروز چیزی آشکار ومعلوم شده است که دیروز آن را نمی دانسته است ، از چنین شخص بیزاری بجویید .
شیخ صدوق در شرح این روایت می گوید:
وإنما البداء الذی ینسب إلى الإمامیه القول به هو ظهور أمره .
صدوق ، کمال الدین وتمام النعمه ، ص۷۰ .
بدایی که به شیعه امامیه نسبت داده می شود اعتقاد به ظاهر شدن کاری از طرف خداوند است .
بداء در کلمات علمای شیعه :
علمای شیعه نیز بداء را طبق آن چه که ذکر شد ، معنا کرده اند ؛ و هیچ یک از آنان ، بداء را بر خلاف آنچه که گفته شد ( یعنی بداء به معنی باطل و محال آن که شیعه را به آن متهم کرده اند ) تفسیر ننموده اند .
شیخ طوسی در این زمینه می گوید:
والوجه فی هذه الأخبار [أی أخبار البداء] ما قدمنا ذکره من تغییر المصلحه فیه واقتضائها تأخیر الأمر إلى وقت آخر على ما بیّناه ، دون ظهور الأمر له تعالى ، فإنا لا نقول به ولا نجوزه ، تعالى الله عن ذلک علواً کبیراً .
الغیبه ، الشیخ الطوسی، ص۴۳۱ .
بیان این روایات ، همان است که ما ذکر نمودیم ؛ که مصلحت کاری تغییر پیدا کرده اما آشکار ساختن آن به سبب مصلحتی به تاخیر افتاده است ؛ بدون آنکه مطلبی برای خداوند آشکار شده باشد ؛ زیرا ما نه اعتقاد به این مطلب داشته و نه آن را ممکن می دانیم ؛ و خداوند بزرگ تر از آن است که چنین باشد .
شیخ صدوق نیز می گوید:
وعندنا من زعم أن الله عز وجل یبدو له الیوم فی شئ لم یعلمه أمس فهو کافر والبراءه منه واجبه .
کمال الدین وتمام النعمه، شیخ صدوق، ص۶۹ ، تصحیح : علی أکبر غفاری، ناشر: مؤسسه النشر الإسلامی .
به اعتقاد شیعه اگر کسی بگوید که امروز برای خداوند چیزی آشکار شده است که آن را در گذشته نمی دانسته است ، چنین شخصی کافر و بیزاری جستن از او واجب است .
و نیز کفته است :
لیس البداء کما یظنه جهال الناس بأنه بداء ندامه تعالى الله عن ذلک … والبداء هو رد على الیهود لأنهم قالوا : إن الله قد فرغ من الأمر فقلنا : إن الله کل یوم فی شأن ، یحیى ویمیت ویرزق ویفعل ما یشاء .
والبداء لیس من ندامه ، و هو ظهور أمر ، یقول العرب : بدا لی شخص فی طریقی أی ظهر ، قال الله عز وجل : ( وبدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون . الزمر / ۴۷ ) أی ظهر لهم ، ومتى ظهر لله تعالى ذکره من عبد صله لرحمه زاد فی عمره ، ومتى ظهر له منه قطیعه لرحمه نقص من عمره ، ومتى ظهر له من عبد إتیان الزنا نقص من رزقه وعمره ، ومتى ظهر له منه التعفف عن الزنا زاد فی رزقه وعمره » .
التوحید ، شیخ صدوق ، ص ۳۳۵ – ۳۳۶ .
بداء آنچنان که گمراهان مردم می پندارند نیست ، به این معنی که خداوند کاری انجام دهد و سپس از آن پشیمان گردد … بداء در مقابل نظر یهود است که می گفتند خداوند تمام کار را انجام داده است ( و دیگر تغییری انجام نخواهد شد ) ؛ اما ما می گوییم : خداوند هر روزی چیزی را تعیین می کند ، می میراند و زندگی می بخشد روزی می دهد و کاری را که بخواهد انجام می دهد .
بداء به معنی پشیمانی نیست ؛ بلکه به معنی آشکار شدن چیزی است ؛ عرب می گوید :در مسیر راه شخصی در برابر من ظاهر شد ؛ خداوند نیز فرموده است : و برای ایشان از جانب خدا چیزی (بداء) آشکار شد که گمان آن را نمی کردند . و هر زمان بنده ای صله رحم به جا آورد بر عمر وی می افزاید ؛ و هر زمان بنده ای قطع رحم نماید خداوند از عمر وی بکاهد ؛ و هر زمان بنده ای مرتکب فحشا شود از عمر و روزی او بکاهد ؛ و هر زمان بنده ای از زنا دوری کند وراه عفت بر گزیند خداوند برعمر و روزی او بیفزاید.
مرحوم مازندرانی (شارح کتاب کافی ) در تفسیر روایات بداء می گوید :
فهو سبحانه کان فی الأزل عالماً بأنه یمحو ذلک الشیء فی وقت معین لمصلحه معینه عند انقطاع ذلک الوقت وانقضاء تلک المصلحه ، ویثبت هذا الشیء فی وقته عند تجدد مصالحه ، ومن زعم خلاف ذلک واعتقد بأنه بدا له فی شیء الیوم مثلاً ، ولم یعلم به قبله ، فهو کافر بالله العظیم ونحن منه براء .
شرح أصول کافی ، محمد صالح مازندرانی ، ج۴ ص۲۵۰ـ ۲۵۱ ، دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت .
علم خداوند سبحان ازلی است و می دانسته است که مطلبی را در زمان معین به سبب تمام شدن مصلحتش محو خواهد ساخت و یا وقتی مصلحت آن دوباره بازگشت آن را در زمان خودش ایجاد خواهد کرد ؛ وکسی که بر خلاف این مطلب اعتقاد داشته باشد ، و مثلا بگوید که خداوند امروز چیزی را می داند که قبل از آن نمی دانسته است ، او به خداوند کافر شده است و ما از او بیزاریم .
با توجه به سخنان اندیشمندان وبزرگان مذهب شیعه که اندکی از آنرا مشاهده کردیم آیا شایسته وسزاوار است که به یک یا چند حدیث از کتب روایی وتفسیری شیعه با تفسیری غلط وبدون امانتداری و مراجعه به آراء وفهم مفسران آنگونه که خود می پسندیم تفسیر کنیم وچهره ای ناپسند از عقاید پیروان آن مذهب به نمایش در آوریم؟
پس کمی هم انصاف را رعایت کنیم.
بداء در کتب اهل سنت :
در کتب و روایات اهل سنت نیز بداء با همان مفهوم و توضیحی که از منابع شیعه واقوال و سخنان علمای شیعه نقل کردیم ، آمده است .
بخاری در کتاب صحیح خودش از ابو هریره واو از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت می کند که فرمود:
إِنَّ ثَلاَثَهً فِى بَنِى إِسْرَائِیلَ أَبْرَصَ وَأَقْرَعَ وَأَعْمَى بَدَا لِلَّهِ أَنْ یَبْتَلِیَهُمْ ، فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ مَلَکًا ، فَأَتَى الأَبْرَصَ . فَقَالَ أَىُّ شَىْءٍ أَحَبُّ إِلَیْکَ قَالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَجِلْدٌ حَسَنٌ ، قَدْ قَذِرَنِى النَّاسُ . قَالَ فَمَسَحَهُ ، فَذَهَبَ عَنْهُ ، فَأُعْطِىَ لَوْنًا حَسَنًا وَجِلْدًا حَسَنًا … إلى آخر الحدیث» .
صحیح بخاری ، ج۲ ص۳۸۴ ، کتاب أحادیث الأنبیاء .
در قوم بنی اسرائیل سه نفر گرفتار سه بیماری مشخص ؛ یعنی پیسی وناشنوایی و نابینایی شده بودند ؛ برای خداوند بداء حاصل شد که ایشان را مورد امتحان قرار دهد ؛ فرشته ای را نزد آنان فرستاد از شخصی که مبتلا به پیسی بود پرسید : چه چیزی را بیشتر از همه دوست داری؟ گفت : پوست و رنگ نیکو …
با مراجعه به کتابهایی که در شرح کتاب بخاری نوشته شده است ، مشاهده می کنیم که اهل سنت نیز بداء را در این روایت به همان معنایی تفسیر کرده اند که شیعه گفته است ومعتقد است .
به این سخن ابن حجر توجه کنید که می گوید :
قوله : (بدا لله) بتخفیف الدال المهمله بغیر همز ، أی سبق فی علم الله فأراد إظهاره ، ولیس المراد أنه ظهر له بعد أن کان خافیاً ؛ لأن ذلک محال فی حق الله تعالى .
فتح الباری ، ج۶ ، ص۳۶۴.
اینکه در روایت آمده است « برای خدا بداء حاصل شد » معنای آن این است که خداوند از اول می دانسته است ، سپس آن را اظهار نموده است ؛ نه آنکه چیزی بر خداوند مخفی بوده سپس آن را آشکار نموده باشد؛ زیرا در حق خداوند محال است .
شارحی دیگر به نام عینی نیز در عمده القاری همین عبارت را آورده است .
ابن ابی حاتم در تفسیر آ یه : (الله یتوفی الا نفس) از ابن عباس روایتی نقل کرده است که گفت :
( اللَّهُ یَتَوَفَّى الأَنفُسَ ) قال : « فإن بدا لله أن یقبضه قبض الروح ، فمات ، أو اُخر أجله رد النفس إلى مکانها من جوفه » .
تفسیر ابن أبی حاتم ، ج۱۰ ، ص۳۲۵۲، المکتبه العصریه .
خداوند مردم را می میراند : اگر برای خدا بداء حاصل شد که روح را بگیرد ، آن را گرفته و شخص می میرد ؛ و یا آن را تا مهلت معین به تاخیر می اندازد ؛ پس روح را به جایگاه خویش باز می گرداند .
هیثمی نیز در مجمع الزوائد در باب « طلوع الشمس من مغربها » از عبد الله بن عمرو روایت می کند که :
أنها [الشمس] کلما غربت أتت تحت العرش فسجدت واستأذنت فی الرجوع فأذن لها فی الرجوع حتى إذا بدا لله أن تطلع من مغربها فعلت کما کانت تفعل أتت تحت العرش فسجدت واستأذنت فی الرجوع فلم یرد علیها شیء ، ثم تستأذن فی الرجوع فلا یرد علیها شیء … الحدیث .
مجمع الزوائد ، هیثمی ، ج۸ ص۸ .
خورشید هر زمان که غروب می کند زیر عرش رسیده پس سجده می نماید و از خداوند اجازه بازگشت می طلبد ؛ پس به او اجازه داده می شود ؛ تا زمانی که برای خداوند بداء حاصل شود که خورشید از مغرب طلوع کند ، در این هنگام خورشید مانند هر روز بالا آمده تا به زیر عرش می رسد سپس اجازه بازگشت می طلبد اما به او اجازه داده نمی شود ؛ …
و سپس می گوید :
رواه أحمد والبزار والطبرانی فی الکبیر ورجاله رجال الصحیح .
المصدر نفسه ، ج۸ ، ص۹ .
این روایت را احمد و بزار و طبرانی در معجم کبیر نقل کرده اند و همه راویان آن مورد اعتماد می باشند .
عبارت استفاده شده در این روایات ، مطابق با همان عبارتی است که در کتب شیعه استفاده شده است ؛ پس تفسیر بداء نزد علمای اهل سنت همانند تفسیر علمای شیعه است که بداء یعنی فرا رسیدن زمان ابلاغ وتغییر بر اساس مصالح بندگان نه آنکه گفته شود: مراد از بداء عالم شدن خداوند است به آنچه از وی پنهان بوده است ؛ زیرا چنین وصفی در باره ذات باری تعالی نزد ائمه و علمای شیعه و نیز علمای اهل سنت محال است .
آثار بداء در عقیده :
واضح است که بداء با معنی صحیحی که برای آن ذکر شد ، بیانگر قدرت مطلقه خداوند در تصرف در تکوینیات است ؛ و اینکه قلم خلقت و تکوین هنوز خشک نشده و می توان آن را تغییر داد ؛ و این بر خلاف اعتقاد یهود است که می گفتند دستان خداوند بعد از آفرینش بسته شده و نمی تواند آن را از صورت کنونی و ظاهری اش تغییر دهد .
همانطور که قرآن از زبان یهود این چنین نقل می کند:
وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاء
سوره مائده آیه ۶۴
و یهود گفتند که دست خداوند بسته است ؛ دست های خودشان بسته باد ؛ و به ( سزای ) آنچه گفتند از رحمت خداوند دور شدند ؛ بلکه هر دو دست او گشاده است ؛ هرگونه بخواهد می بخشد .
و به همین جهت است که ائمه علیهم السلام تاکید بسیاری بر اعتقاد به بداء داشته اند تا در نظر یهود را نفی ودر برابر آن بایستیند و نیز این عقیده را که خداوند قدرت خود را به حدود خاصی محدود ساخته است از بین ببرند ؛ و اثبات نمایند که قدرت خداوند در عالم خلقت و تکوین جاری است .
منبع:پرسمان
پاسخ دهید