از جمله شفیعان روز محشر که در روایات وارد شده، اهلبیت پیامبر(ص) میباشند. حضرت فاطمه(س) نیز دارای مقام محمود که همان مقام شفاعت است، میباشد .
۱ – از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: به خدا قسم ای جابر در روز قیامت حضرت فاطمه(س) جدا میکند و نجات میدهد شیعیان و محبین و دوستدارانش را همچنانکه مرغ دانهی خوب از دانهی بد را جدا میکند. زمانیکه شیعیان او با آن حضرت نزدیک در بهشت میرسند، خداوند در دلهای آنها میاندازد که برگردید و نگاه کنید، بر میگردند و نگاه میکنند. خداوند میفرماید: چرا برگشتید؟ در حالی که فاطمه(س) دختر حبیبم در بین شماست! و هر آینه شفاعت، او را دربارهی شما خواهم پذیرفت .
میگویند: خدایا دوست داریم قدر و منزلت ما شیعیان فاطمه(س) در این روز شناخته شود .
پس از جانب خداوند خطاب میشود، ای دوستان من برگردید و نگاه کنید و ببینید هر کسی شما را به خاطر دوستی فاطمه(س) دوست داشته است، هر کسی شما را اطعام کرده است؟ هرکس را که به خاطر زهرا(س) شما دوستداران فاطمه را اطعام کرده، نیکی نموده و با جرعهی آبی سیرابتان کرده است و یا غیبت افرد را از شما به خاطر دوستی فاطمه(س) برگردانده، دست او را بگیرید و به بهشت واردش کنید. سپس امام باقر(ع) فرمود: به خدا قسم باقی نمیماند در بین مردم جز شک کننده، یا منافق و یا کافر.([۴۶ ])
۲ – روزی رسولخدا(ص) با حضرت علی(ع) و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه: نشسته بودند، در این حال حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: پروردگارا تو میدانی که این جماعت اهلبیت : من هستند و گرامیترین مردم در نزد من میباشند، پس دوست بدار کسی که آنها را دوست میدارد و دشمن بدار کسی را که آنها را دشمن بدارد و … و آنها را از هر پلیدی پاکیزه دار و از هر گناهی حفظ فرما و از جانب خودت به روح القدس تأیید گردان. سپس فرمودند: ای علی پس از من تو جانشین من بر آنها هستی و … و گویا میبینم دخترم فاطمه که در روز رستاخیز مرکبی از نور سوار است و به پیش میآید و از طرف راست او هفتاد هزار فرشته و از چپ او هفتاد هزار فرشته، در مقابل هفتاد هزار فرشته و در پشت سرش هفتاد هزار فرشته حرکت میکند. سپس فرمودند: إنما امره صلت فی الیوم واللیله خمس الصلوات وصامت شهر رمضان وحجت بیت الحرام و زکت مالها واطاعت زوجها و ولایت علیاً بعدی دخلت الجنه بشفاعه بنتی فاطمه؛([۴۷]) هر زنی که در شبانهروز پنج نماز واجب را به جا آورد، در ماه رمضان روزه بدارد و حج خانهی خدا را انجام دهد، و زکوه مال خویش را بپردازد و از شوهر خود اطاعت نماید و ولایت علی(ع) را بعد از من بپذیرد؛ چنین زنی به شفاعت دخترم فاطمه(س) داخل بهشت میشود .
۳ – در روایت دیگری وارد شده که حضرت فاطمه(س) مهریهی خود را شفاعت گنهکاران امت پیامبر اکرم(ص) قرار داد، چنان که در هنگام عقد ازدواج فرمود: پدرجان چه فرقی بین من و زنان دیگر است؟ من میخواهم مهریهام با آنان فرق داشته باشد و آن را شفاعت گنهکاران امت شما قرار دهم. این درخواست مورد قبول خداوند سبحان واقع شد و جبرئیل فرود آمد و ورقهای از حریر آورد که این مهریه در آن نوشته شده بود، چون هنگام مرگش فرا رسید وصیت کرد آن ورقه را در کفنش و بر روی سینهاش بگذارند و فرمود: در هنگام حشر این ورقه را به دست گیرم و از گنهکاران امت پدرم شفاعت کنم.([۴۸ ])
۴ – جابربن عبدالله از رسول خدا(ص) روایت میکند که حضرت فرمودند :
هنگامی که روز قیامت فرا میرسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقهای از ناقههای بهشتی وارد عرصه محشر میشود که مهار آن ناقه از مروارید درخشان و … چشمانش از یاقوت سرخ است و برفراز آن قبّهای (خیمهای) از نور که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است، فضای داخل آن قبه انوار عفو الهی و خارج آن حتمیه پرتو رحمت خدایی است و … از جانب راست آن مرکب هفتاد هزار ملک، و از طرف چپ آن هفتاد هزار ملک و فرشته است و جبرئیل در حالیکه مهار ناقه را گرفته است با همان صدای بلند ندا میکند: “نظرها به پایین افکنید این فاطمه(س) دختر محمد(ص) است که عبور میکند.” در آن هنگام حتی انبیا و صدیقین و شهدا، همگی از ادب دیده فرو میگیرند تا اینکه فاطمه عبور میکند و در مقابل عرش پروردگارش قرار میگیرد، آنگاه از جانب خداوند عزوجل ندا میشود ای محبوبهی من، ای دختر حبیب من، بخواه از من، آنچه میخواهی تا عطایت کنم، شفاعت کن هر که را مایلی تا قبول کنم. در جواب حضرت میفرماید :
ای خدای من، ای مولای من، دریاب ذریهی مرا، شیعیان مرا، پیروان مرا، دوستان مرا، دوستان ذریهی مرا، بار دیگر از جانب حق خطاب میرسد، کجا هستند ذریهی فاطمه و پیروان او، کجایند دوستدارانش و دوستداران ذریهی او؟ در آن هنگام جماعتی به پیش میآیند (جلو میآیند ) فرشتگان رحمت آنان را از هرسوی در میان میگیرند و فاطمه(س) در حالیکه پیشگام آنهاست؛ همگی را همراه خود به بهشت وارد میکند.([۴۹ ])
سخن پایانی
اولیای خداوند که عمری او را اطاعت نمودهاند و گام از دایره عبودیت بیرون ننهادهاند؛ شایسته تکریم و احترام میباشند، چه احترامی بالاتر از این که دعای آنان درباره بندگان گنهکار، امّا شایستهی رحمت و مغفرت؛ مستجاب گردد .
فاطمه(س) محبوب خداوند و واسطه فیض رسانی و رحمت به بندگانی که به واسطهی گناهان در حجاب مستور شدهاند، میباشد او به واسطه ارادهی حکیمانه خداوند که محبت و بخشش به بندگان است، انسانهای خاکی را از پستیها به اوج عزّت رسانیده و چون مادری مهربان با عشق به امت رسول خدا(ص) شیعیان و محبان ولایت را شفاعت نموده و از آبروی خویش در درگاه ایزدی مدد جسته و باعث نجات امت میگردد .
او کسی است که به هنگام ازدواج نیز نگران امت رسول خدا(ص) بوده و از پدر میخواهد که مهریهی او را بخشش و شفاعت از شیعیانش قرار دهد، و این زیباترین جلوهی محبت و مهربانی است که از سرچشمه زلال محبت الهی نشأت گرفته است. نیز فاطمه(س) با این حرکت زیبا یادآور روزی است که چشمها گریان و روحها پریشان خواهد بود و همه محتاج مدد و پناهگاه هستند، در چنین لحظاتی مشتاق دستگیری محبّین و آنهایی است که، ذرهای ایمان حقیقی داشته و ارتباط خود را با خداوند و اولیایش قطع ننمودهاند و انتسابی از جهت ایمانی به او دارند. امام باقر(ع) فرمود: به خدا قسم همه شامل این شفاعت میشوند مگر کسی که کافر و منافق باشد و به این مقام شک کند و این همه به خاطر عظمت و شأن این بانوی بزرگوار بوده که خداوند او را شفیعه محشر قرار داده است .
یا وجیهه عندالله، اشفعی لنا عندالله
منبع:پرسمان
پینوشت :
[۴۶]. همان، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۵ و ج ۸ ، ص ۵۲ .
[۴۷]. شیخ صدوق، امالی، ص ۲۹۱، به نقل از کتاب شفاعه، ص ۶۶ ، از علی درّی اصفهانی (نشر ام ابیها ).
[۴۸]. احمدبن یوسف، اخبارالاول والاثار، ص ۸۸ ، به نقل از چشمه در بستر ص ۲۷۸ سید مسعود پور سید آقایی و شفاعت، علی دری اصفهانی، ص۶۶ .
[۴۹]. همان، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۹ و ۲۲۰ و شیخ صدوق، امالی، ص ۲۵ .
شفیعه محشر
فاطمه ( س ) شخصیتی است که جلالت و بزرگی او در قالب عبارات و الفاظ نمیگنجد. درجه رشد و کمالات او را فقط خدا میشناسد و رسول او .
فاطمه (س ) در عمر کوتاهش همهی ارزشها، جوشش، شکوفایی و رویش داشت؛ جوششی که از مرز قرنها گذشت و از محدودهی جغرافیا و تاریخ پر کشیده است، او رابط و پیوند دهندهی رسالت و ولایت و امامت است .
حضرت فاطمه ( س ) که با درخشش خود تا امروز در چشمها و دلهای ما نشسته، اما این ارزشها و رویشها از چه سرچشمه گرفته است؟ و چه چیز باعث پرواز و اوج او در قرب پروردگار گردیده است؟! آیا چیزی جز معرفت و عشق و ایمان و عمل و تقوا او را به این مرتبه رسانیده است؟ !
فاطمه۳ چشمهای است که هر کس به قدر تشنگی خود از او بهره میبرد .
آنچه ما میگوییم و دیگران گفتهاند به اندازهی ظرف وجودی و درک و فهم و میزان ارادت ماست؛ گفتار دربارهی این نور الهی موضوعی نیست که در یک مقاله بگنجدامّا سعی داریم که در این نوشتار، به شفاعت؛ یکی از مقامات حضرت زهرا۳ بپردازیم .
معنای شفاعت
لفظ شفاعت از مادهی شفع به معنای جفت و زوج، در مقابل وتر به معنای تک، است.([۱ ])
از آن رو شخص متوسل به شفیع میشود که نیروی خویش را برای رسیدن به هدف کافی نمیبینید، و احتیاج به مدد و نیروی مضاعف دارد .
شرایط شفاعت :
فرد مورد شفاعت دارای لیاقت باشد؛ پس کسی که اصلاً لیاقت برای رسیدن به کمال را ندارد، مورد شفاعت قرار نمیگیرد. مثل بردهای که به هیچ وجه نمیخواهد از مولایش اطاعت کند و در عین یاغیگری به وسیله شفاعت مورد عفو مولایش قرار گیرد .
در اینجا شفاعت سودی ندارد، چون شفاعت وسیلهای است برای تتمیم سبب، نه اینکه خودش مستقلاً سبب باشد. دیگر اینکه شفیع هیچگاه نمیخواهد مولویت خداوند را نادیده گرفته و یا عبودیت عبد را لغو نماید که این معنای شفاعت نیست، بلکه شفیع با در نظر گرفتن مقام مولا و عبودیت عبد، از صفت رحمت پروردگار و بیچارگی و مسکنت بنده و جاهتی که خود او در نزد خداوند دارد، بهره برده و فرد را مورد شفاعت قرار میدهد. به عبارت دیگر، شفاعت کمک کردن اولیای خدا است با اذن پروردگار، به افرادی که در عین گنهکار بودن، پیوند ایمانی خود را با خدا و اولیایش قطع نکرده و استعداد جهش و پیشرفت را دارا بوده و میتوانند از موجود بالاتر استمداد و مدد طلبند، و این همه در حالی است که مددخواه از نظر کمال روحی به حدی سقوط نکند که نیروی تکامل را از دست بدهد و امکان تبدیل او به یک فرد پاک از میان برود .
سازندگی و آثار تربیتی اعتقاد به شفاعت
اعتقاد به شفاعت اولیای خداوند )البته با شرایط خاص( درباره گنهکاران سبب میشود که فرد گنهکار معتقد گردد که وی از این به بعد، میتواند سرنوشت خود را دگرگون سازد، و اعمال گذشتهی وی طوری نیست که برای او یک سرنوشت شوم قطعی و غیرقابل تغییر، ساخته باشد، بلکه او از همین حالا به کمک اولیای خدا و تصمیم راسخ خود، بر اطاعت و فرمانبرداری از خدا، میتواند سرنوشت خود را عوض کرده و درهای سعادت را به روی خود بازکند، ولی برعکس، یأس و نومیدی و این که دیگر کاری از او و دیگران ساخته نیست، چراغ امید را در دلش خاموش میسازد، پس اعتقاد به شفاعت دارای آثار تربیتی و سازندگی بوده و چراغ امید را روشن نگه میدارد .
شفاعت تکوینی و تشریعی :
با استفاده از آیات قرآن به دست میآید که شفاعت بر دو قسم است؛ تکوینی و تشریعی .
از آنجا که جهان آفرینش براساس علیت و معلولیت آفریده شده و هر پدیدهای برای خود علتی دارد، ولی علت العلل همهی اسباب خداوند است و علل طبیعی هیچگاه به طور مستقل نمیتوانند عمل کنند، بلکه اذن و مشیت پروردگار آنها را دارای اثر مینماید و خدای سبحان مبدﺀ نخستین هر سبب و هر تأثیری است و سببیت هر سببی منتهی به اوست، و او وسیلهی خلق و ایجاد است و دیگران وسیله و واسطه بین او و غیر میباشند؛ از نظر تکوین، سببیت خدا قابل بحث و مناقشه نیست. چنانچه قرآن میفرماید: )إن ربکم الله الذی خلق السماوات والأرض فی سته أیام ثم استوی علی العرش یدبر الأمر مامن شفیع إلاّ من بعد إذنه ذلکم الله ربکم فاعبدوه أفلا تذکرون(([۲])؛ پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید. سپس بر عرش استیلا یافت. کار [آفرینش] را تدبیر میکند. شفاعتگری جز پس از اذن او نیست. این است خدا، پروردگار شما، پس او را بپرستید. آیا پند نمیگیرید؟
براساس آیه تدبیر جهان خلقت و رهبری مجموع جهان به سوی کمال با خداوند است و هرگز برای او شریکی نیست .
شفاعت از جهت تشریعی نیز به این معنا است که پیامبران و اولیای خداوند از طرف پروردگار تعالیمی برای انسانها آورده و با رهبریهایِ صحیح خود مایهی نجات پیروان خویش میشوند و شفیعان آنها در درگاه الهیاند. زیرا خداوند به آنها مقام شفاعت را اعطا کرده و میفرماید: )یومئذ لاتنفع الشفاعه إلاّ من أذن له الرحمان ورضی له قولاً(([۳])؛ در آن روز، شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید .
پس شفاعت در معنای دوم به عدهای از بندگان خدا تعلق میگیرد، البته این تملیک به اذن و ارتضای پروردگار میباشد، و این بندگان که خدا مقام شفاعت را به آنان داده، میتوانند به رحمت و عفو خدا تمسک نموده و بنده گنهکار را نجات بخشند، که در این صورت از مورد حکم عقوبت بیرون شده و شامل رحمت پروردگار گردیده و به مقام مغفرت خداوند نایل میشوند .
شفاعت در آیات و روایات :
در اینجا دو دسته آیه وجود دارد، یکی آیاتی که شفاعت را مختص خداوند میداند، مانند :
۱ – وأنذر به الذین … لیس لهم من دونه ولی ولاشفیع لعلهم یتقون(([۴]) ؛ و به وسیلهی این [قرآن] کسانی را که بیم دارند… که غیر او برای آنها یار و شفیعی نیست، باشد که پروا کنند .
۲ – الله الذی … مالکم من دونه من ولی ولاشفیع أفلا تتذکرون(([۵]) ؛ خدا کسی است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است، در شش هنگام آفرید.. غیر از او سرپرست و شفاعتگری نیست؛ آیا باز هم پند نمیگیرید؟
۳ – قل لله الشفاعه جمیعاً له ملک السماوات واﻷرض…(([۶]) ؛ بگو: شفاعت، یکسره از آن خداست. فرمانروایی آسمانها و زمین خاص اوست …
دستهی دوم آیاتی است که شفاعت غیر خداوند را تأیید کرده مانند :
۱ – … من ذاالذی یشفع عنده إلاّ بإذنه یعلم مابین أیدیهم وما خلفهم…(([۷]) ؛ … کیست آنکس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ … ظاهر آیه این است که بدون اذن او شفاعت نخواهد بود، ولی تلویحاً میرساند که شفیعانی هستند که در روز قیامت شفاعت میکنند .
۲ – … ما من شفیع إلاّ من بعد إذنه ذلکم الله ربکم فاعبدوه …(([۸]) ؛ …شفاعتگری جز پس از اذن او نیست …
۳ – لایملکون الشفاعه إلاّ من اتخذ عند الرحمن عهداً(([۹])؛ [آنان] اختیار شفاعت را ندارند، جز آنکس که از جانب [خدای] رحمان پیمانی گرفته است .
یعنی گروهی که از خداوند وعدهی شفاعت دریافت کرده باشند، میتوانند شفاعت نمایند .
۴ – یومئذ لاّتنفع الشفاعه إلاّ من أذن له الرحمان ورضی له قولاً(([۱۰])؛ در آن روز، شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید .
شرط شفاعت اذن پروردگار است و این گونه شفاعت هیچ منافاتی با آیات مختص به شفاعت خداوند ندارد، زیرا شفیع استقلال در کار خود ندارد و وساطت او به اجازهی پروردگار است، و او تنها مجری امر خداوند و مظهر ارادهی حکیمانه او میباشد. از اینرو اولیای الهی سبب میباشند و مؤثر اصلی خود خداوند است .
شفاعت در روایات
پیامبر۹ و جانشینان وی به پیروی از قرآن موضوع شفاعت را در سخنان خود یاد کرده و آن را به صورت یک اصل مسلم اسلامی که دارای حدود و شرایط میباشد، بیان نمودهاند .
۱ – پیامبر اکرم۹ فرمود: لکل نبی دعوه مستجابه فتعجل کل نبی دعوته وإنی اختیاب دعوتی شفاعه لأمتی فهی نائله من مات منهم لایشرک بالله شیئاً؛ خداوند بزرگ برای هر پیامبری دعای مستجابی قرار داده است، پیامبران گذشته در همین دنیا از آن استفاده کردند، اما من آن دعا را برای شفاعت امت خود در آخرت نگه داشتهام، و شفاعت من نصیب افرادی از امت خواهد شد که با ایمان از دنیا بروند و مشرک نباشند.([۱۱ ])
۲ – و نیز پیامبر اکرم۹ فرمود: إن شفاعتی یوم القیامه لأهل الکبائر من اُمتی؛ شفاعت من در روز قیامت برای کسانی از امتم است؛ که مرتکب گناهان بزرگ شده باشند.([۱۲ ])
۳ – پیامبر اکرم۹ در ضمن حدیثی فرمودند: شفاعتی لکل مسلم؛ هرکس مسلمان باشد، از شفاعت من بهرهمند خواهد شد.([۱۳ ])
در روایات دیگری شفاعت به افراد و گروه خاص اختصاص پیدا کرده است .
۱ – ثلاثه شفیعون إلی الله عزّوجل فیفشفعون: الانبیاء، ثم العلماﺀ، ثمّ الشهداﺀ؛([۱۴]) سه گروه هستند که در پیشگاه خداوند شفاعت میکنند و شفاعت آنان پذیرفته میشود: پیامبران، علما، شهد
۲ – الشفاعه لأنبیاﺀ والأوصیاﺀ والمؤمنین والملائکه؛([۱۵]) شفاعت برای انبیا و اوصیا و مؤمنین و ملائکه میباشد .
۳ – الشفعاﺀ خمسه: القرآن والرّحم والأمانه، ونبیکم و اهل بیت نبیکم؛([۱۶]) شفاعت کنندگان پنج دستهاند: قرآن، خویشاوندان، امانت، نبی۹، و اهلبیت نبی : .
روایات متواتر و قطعی مربوط به شفاعت بیش از آن است که بتوان آن را در چند صفحه تنظیم کرد و آنچه ذکر شد تنها نمونه است .
نکته قابل توجه در روایات این است که پیامبر۹ و پیشوایان: ما نخواستهاند با این سخنان به مردم جرأت معصیت بدهند، بلکه منظور بیان واقعیتی است که در جهان پس از مرگ واقع خواهد شد. از اینرو در برخی از روایات تصریح یا اشاره شده است که مردم نباید به اتکای شفاعت، خود را به گناه آلوده کنند و از انجام وظایف دینی سرپیچی نمایند . چه بسا تجری برگناه باعث سلب توفیق گردد .
شفاعت از چه کسانی صادر میشود؟
شافعان در دنیا عبارتاند از: توبه،([۱۷]) ایمان به رسول خدا۹،([۱۸]) قرآن کریم،([۱۹]) ملائکه،([۲۰]) مؤمنین،([۲۱]) عمل صالح.([۲۲ ])
و شافعان در آخرت نیز بر دو قسماند، یکی افراد و اشخاصی که در نزد پروردگار دارای مقام شفاعت میباشند، و دوم، اعمالی که در روز قیامت تجسم پیدا میکند و باعث شفاعت افراد میگردد .
افرادی که شفاعت آنها مورد رضایت پروردگار است :
پیامبران([۲۳]) به خصوص رسول خدا۹،([۲۴]) علی۷،([۲۵]) فاطمه۳،([۲۶]) و یازده فرزند معصومش:،([۲۷]) قرآن،([۲۸]) فرشتگان،([۲۹]) شهدا،([۳۰]) علما،([۳۱ ]) خویشاوندان،([۳۲]) و همسایگان([۳۳]) و افراد با ایمان و شیعیان میباشند.([۳۴ ])
و اعمالی که در روایات از آنها به عنوان شفیع نام برده شده عبارت است از :
امین بودن،([۳۵]) روزه،([۳۶]) درود فرستادن بر محمد و آل محمد۹،([۳۷]) توسل به رسول خدا۹.([۳۸ ])
چه گروهی مورد شفاعت قرار گرفته و چه گروهی شفاعت نمیشوند؟
از آیات و روایات استفاده میشود که تمام کسانی که به خدا ایمان داشته باشند و همچنین با رسول خدا۹ و اهل بیت او دشمنی نداشته باشند؛ مشمول شفاعت میگردند. در بخشی از روایات میخوانیم هرکس یک ذره ایمان داشته باشد، شفاعت میشود و در برخی دیگر از روایات سبک شمردن نماز، خیانت، ستم و … مانع از شفاعت میشود. این دو دسته از روایات با هم تنافی ندارند، زیرا مقصود از دسته دوم این است که این گناهان باعث میشود انسان مدتها در عذاب بماند و از شفاعت محروم باشد، نه این که اصلاً شفاعت نشود و روایات دسته اول میگوید هرکس ایمان به خدا داشته باشد و دین او مورد ارتضا و پسند الهی باشد، و بالاخره شفاعت موجب نجات او میشود، و فقط کفر و دشمنی با رسول اکرم۹ و اهل بیت: انسان را از شفاعت محروم میسازد .
آنان که شفاعت نمیشوند عبارتاند از :
کافر،([۳۹]) ستمگر،([۴۰]) دشمنان خاندان رسالت،([۴۱]) کسانی که فرزندان رسول خدا را آزار دادهاند،([۴۲]) کسانی که به شفاعت اعتقاد نداشته باشند،([۴۳]) خائن،([۴۴ ]) سهلانگار نسبت به نماز. ([۴۵ ])
نتیجهگیری
در انتهای بحث باید چنین گفت، شفاعت یک نوع تطهیر و پالایش است، از نظر قرآن، مرگ پایان زندگانی نیست، بلکه روزنهای است به جهان دیگر به نام جهان برزخ، که شیوهی زندگی در آنجا، با شیوهی زندگی در این جهان کاملاً متفاوت است، گروهی در آنجا معذب، و گروهی دیگر متنعّم میباشند، افرادی که رابطهی ایمانی خود را با خدا قطع نموده، ولی پیوند معنوی خویش را با خاصان درگاه او حفظ کردهاند، در برزخ تا حدی به کیفر اعمال خود میرسند، یعنی: کیفرها مقدمهی تصفیه و پالایش قسمتی از عوارض گناه میباشد، این افراد هنگامی که گام به محشر مینهند به خاطر تصفیه و پالایشی که در جهان برزخ دربارهی آنان انجام گرفته، آمادگی بیشتری برای مغفرت و آمرزش پروردگار جهان دارند .
مغفرت و آمرزش خدا که از طریق شفیعان درگاه وی متوجه آنان میگردد، جز تطهیر و شست و شوی اساسی و محو عوارض گناه و پاک گردانیدن روح و روان چیزی نیست .
حضرت فاطمه۳ و شفاعت
از جمله شفیعان روز محشر که در روایات وارد شده، اهلبیت پیامبر۹ میباشند. حضرت فاطمه۳ نیز دارای مقام محمود که همان مقام شفاعت است، میباشد .
۱ – از امام باقر۷ نقل شده که فرمود: به خدا قسم ای جابر در روز قیامت حضرت فاطمه۳ جدا میکند و نجات میدهد شیعیان و محبین و دوستدارانش را همچنانکه مرغ دانهی خوب از دانهی بد را جدا میکند. زمانیکه شیعیان او با آن حضرت نزدیک در بهشت میرسند، خداوند در دلهای آنها میاندازد که برگردید و نگاه کنید، بر میگردند و نگاه میکنند. خداوند میفرماید: چرا برگشتید؟ در حالی که فاطمه۳ دختر حبیبم در بین شماست! و هر آینه شفاعت، او را دربارهی شما خواهم پذیرفت .
میگویند: خدایا دوست داریم قدر و منزلت ما شیعیان فاطمه۳ در این روز شناخته شود .
۲ – پس از جانب خداوند خطاب میشود، ای دوستان من برگردید و نگاه کنید و ببینید هر کسی شما را به خاطر دوستی فاطمه۳ دوست داشته است، هر کسی شما را اطعام کرده است؟ هرکس را که به خاطر زهرا۳ شما دوستداران فاطمه را اطعام کرده، نیکی نموده و با جرعهی آبی سیرابتان کرده است و یا غیبت افرد را از شما به خاطر دوستی فاطمه۳ برگردانده، دست او را بگیرید و به بهشت واردش کنید. سپس امام باقر۷ فرمود: به خدا قسم باقی نمیماند در بین مردم جز شک کننده، یا منافق و یا کافر.([۴۶ ])
روزی رسولخدا۹ با حضرت علی۷ و امام حسن و امام حسین و حضرت فاطمه: نشسته بودند، در این حال حضرت رسول اکرم۹ فرمودند: پروردگارا تو میدانی که این جماعت اهلبیت: من هستند و گرامیترین مردم در نزد من میباشند، پس دوست بدار کسی که آنها را دوست میدارد و دشمن بدار کسی را که آنها را دشمن بدارد و … و آنها را از هر پلیدی پاکیزه دار و از هر گناهی حفظ فرما و از جانب خودت به روح القدس تأیید گردان. سپس فرمودند: ای علی پس از من تو جانشین من بر آنها هستی و … و گویا میبینم دخترم فاطمه که در روز رستاخیز مرکبی از نور سوار است و به پیش میآید و از طرف راست او هفتاد هزار فرشته و از چپ او هفتاد هزار فرشته، در مقابل هفتاد هزار فرشته و در پشت سرش هفتاد هزار فرشته حرکت میکند. سپس فرمودند: إنما امره صلت فی الیوم واللیله خمس الصلوات وصامت شهر رمضان وحجت بیت الحرام و زکت مالها واطاعت زوجها و ولایت علیاً بعدی دخلت الجنه بشفاعه بنتی فاطمه؛([۴۷]) هر زنی که در شبانهروز پنج نماز واجب را به جا آورد، در ماه رمضان روزه بدارد و حج خانهی خدا را انجام دهد، و زکوه مال خویش را بپردازد و از شوهر خود اطاعت نماید و ولایت علی۷ را بعد از من بپذیرد؛ چنین زنی به شفاعت دخترم فاطمه۷ داخل بهشت میشود .
۳ – در روایت دیگری وارد شده که حضرت فاطمه۳ مهریهی خود را شفاعت گنهکاران امت پیامبر اکرم۹ قرار داد، چنان که در هنگام عقد ازدواج فرمود: پدرجان چه فرقی بین من و زنان دیگر است؟ من میخواهم مهریهام با آنان فرق داشته باشد و آن را شفاعت گنهکاران امت شما قرار دهم. این درخواست مورد قبول خداوند سبحان واقع شد و جبرئیل فرود آمد و ورقهای از حریر آورد که این مهریه در آن نوشته شده بود، چون هنگام مرگش فرا رسید وصیت کرد آن ورقه را در کفنش و بر روی سینهاش بگذارند و فرمود: در هنگام حشر این ورقه را به دست گیرم و از گنهکاران امت پدرم شفاعت کنم.([۴۸ ])
۴ – جابربن عبدالله از رسول خدا۹ روایت میکند که حضرت فرمودند :
هنگامی که روز قیامت فرا میرسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقهای از ناقههای بهشتی وارد عرصه محشر میشود که مهار آن ناقه از مروارید درخشان و … چشمانش از یاقوت سرخ است و برفراز آن قبّهای )خیمهای( از نور که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است، فضای داخل آن قبه انوار عفو الهی و خارج آن حتمیه پرتو رحمت خدایی است و … از جانب راست آن مرکب هفتاد هزار ملک، و از طرف چپ آن هفتاد هزار ملک و فرشته است و جبرئیل در حالیکه مهار ناقه را گرفته است با همان صدای بلند ندا میکند: “نظرها به پایین افکنید این فاطمه۳ دختر محمد۹ است که عبور میکند.” در آن هنگام حتی انبیا و صدیقین و شهدا، همگی از ادب دیده فرو میگیرند تا اینکه فاطمه عبور میکند و در مقابل عرش پروردگارش قرار میگیرد، آنگاه از جانب خداوند عزوجل ندا میشود ای محبوبهی من، ای دختر حبیب من، بخواه از من، آنچه میخواهی تا عطایت کنم، شفاعت کن هر که را مایلی تا قبول کنم. در جواب حضرت میفرماید :
ای خدای من، ای مولای من، دریاب ذریهی مرا، شیعیان مرا، پیروان مرا، دوستان مرا، دوستان ذریهی مرا، بار دیگر از جانب حق خطاب میرسد، کجا هستند ذریهی فاطمه و پیروان او، کجایند دوستدارانش و دوستداران ذریهی او؟ در آن هنگام جماعتی به پیش میآیند )جلو میآیند( فرشتگان رحمت آنان را از هرسوی در میان میگیرند و فاطمه۳ در حالیکه پیشگام آنهاست؛ همگی را همراه خود به بهشت وارد میکند.([۴۹ ])
سخن پایانی
اولیای خداوند که عمری او را اطاعت نمودهاند و گام از دایره عبودیت بیرون ننهادهاند؛ شایسته تکریم و احترام میباشند، چه احترامی بالاتر از این که دعای آنان درباره بندگان گنهکار، امّا شایستهی رحمت و مغفرت؛ مستجاب گردد .
فاطمه۳ محبوب خداوند و واسطه فیض رسانی و رحمت به بندگانی که به واسطهی گناهان در حجاب مستور شدهاند، میباشد او به واسطه ارادهی حکیمانه خداوند که محبت و بخشش به بندگان است، انسانهای خاکی را از پستیها به اوج عزّت رسانیده و چون مادری مهربان با عشق به امت رسول خدا۹ شیعیان و محبان ولایت را شفاعت نموده و از آبروی خویش در درگاه ایزدی مدد جسته و باعث نجات امت میگردد .
او کسی است که به هنگام ازدواج نیز نگران امت رسول خدا۹ بوده و از پدر میخواهد که مهریهی او را بخشش و شفاعت از شیعیانش قرار دهد، و این زیباترین جلوهی محبت و مهربانی است که از سرچشمه زلال محبت الهی نشأت گرفته است. نیز فاطمه۳ با این حرکت زیبا یادآور روزی است که چشمها گریان و روحها پریشان خواهد بود و همه محتاج مدد و پناهگاه هستند، در چنین لحظاتی مشتاق دستگیری محبّین و آنهایی است که، ذرهای ایمان حقیقی داشته و ارتباط خود را با خداوند و اولیایش قطع ننمودهاند و انتسابی از جهت ایمانی به او دارند. امام باقر۷ فرمود: به خدا قسم همه شامل این شفاعت میشوند مگر کسی که کافر و منافق باشد و به این مقام شک کند و این همه به خاطر عظمت و شأن این بانوی بزرگوار بوده که خداوند او را شفیعه محشر قرار داده است .
یا وجیهه عندالله، اشفعی لنا عندالله
منبع:پرسمان
پینوشت :
[۱]. سعید شرتونی لبنانی، اقرب الموارد، ص ۵۹۹ ؛ فرهنگ معین، ج ۲، ص ۲۰۵۱ ؛ جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۶۴ .
[۲]. یونس )۱۰( : ۳ .
[۳]. طه )۲۰( : ۱۰۹ .
[۴]. انعام )۶( : ۵۱ .
[۵]. سجده )۳۲( : ۴ .
[۶] . زمر )۳۹( : ۴۴ .
[۷]. بقره )۲( : ۲۵۵ .
[۸] . یونس )۱۰( : ۳ .
[۹]. مریم )۱۹( : ۸۷ .
[۱۰]. طه )۲۰( : ۱۰۹ .
[۱۱]. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۴۴۰ ؛ صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۳۰ و صحیح بخاری، ج ۸ ، ص ۸۳ .
[۱۲]. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۴۴۱ و مسند احمد، ج ۳، ص ۲۱۳ .
[۱۳]. سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۴۴۴ .
[۱۴]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۸ ، ص ۳۴ و میزان الحکمه، ج ۵ ، ص ۱۲۱، محمدی ریشهری .
[۱۵]. همان، ص ۵۸ و همان ص ۱۲۲ .
[۱۶]. همان، بحارالانوار، ج ۸ ، ص ۱۳۴ .
[۱۷]. زمر )۳۹( : ۵۴ .
[۱۸]. حدید )۵۷( : ۲۸ .
[۱۹]. مائده )۵( : ۱۶ .
[۲۰]. مؤمن )۲۳( : ۷ .
[۲۱] . بقره )۲( : ۲۸۶ .
[۲۲] . مائده )۵( : ۹ .
[۲۳]. مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۰۴ .
[۲۴]. انبیاﺀ )۲۱( : ۲۶ و ۲۷ .
[۲۵]. ابن شهرآشوب، مناقب، ج ۲، ص ۱۵ .
[۲۶]. شیخ صدوق، امالی، ص ۲۹۱ .
[۲۷] . همان، مناقب، ج ۲، ص ۱۵ .
[۲۸] . مسند احمد، ج ۶ ، ص ۴۴۸ .
[۲۹]. صحیح بخاری، ج ۹، ص ۱۶۰ .
[۳۰] . سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۴۴۳ .
[۳۱]. شیخ صدوق، خصال، ص ۱۵۶ .
[۳۲]. محاسن برقی، ص ۱۸۴ .
[۳۳]. همان .
[۳۴]. کل این مطلب: محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج ۱، ص ۲۶۰، ذیل آیه ۴۷ و ۴۸ .
[۳۵]. همان، مناقب، ج ۲، ص ۱۴ .
[۳۶]. مسند احمد، ج ۲، ص ۱۶۵ .
[۳۷]. صحیفه سجادیه، ص ۱۶۵ .
[۳۸]. همان، ص ۲۲۹ .
[۳۹]. همان، خصال، ص ۳۵۵ .
[۴۰]. همان .
[۴۱]. محاسن برقی، ص ۱۸۴ .
[۴۲]. شیخ صدوق، امالی، ص ۱۷۷ .
[۴۳] . عیون اخبار الرضا۷، ج ۲، ص ۶۶ .
[۴۴] . مسند احمد، ج ۱، ص ۷۲ .
[۴۵]. اصول کافی، ج ۳، ص ۲۷۰ .
[۴۶]. همان، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۵ و ج ۸ ، ص ۵۲ .
[۴۷]. شیخ صدوق، امالی، ص ۲۹۱، به نقل از کتاب شفاعه، ص ۶۶ ، از علی درّی اصفهانی )نشر ام ابیها (.
[۴۸]. احمدبن یوسف، اخبارالاول والاثار، ص ۸۸ ، به نقل از چشمه در بستر ص ۲۷۸ سید مسعودپور سید آقایی و شفاعت، علی دری اصفهانی، ص۶۶ .
[۴۹]. همان، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۹ و ۲۲۰ و شیخ صدوق، امالی، ص ۲۵ .
پاسخ دهید