ولکنّک استبددت علینا بالأمر وکنّا نرى لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم نصیباً حتّى فاضت عینا أبى بکر…
صحیح البخارى: ۵/۸۲، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر.
بخاری می گوید :
امیرالمؤمنین علی به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودی و ما بواسطه قرابت و خویشاوندیمان با رسول خدا معتقدیم که حق و نصیبی در خلافت بعد از رسول خدا داریم ( این کلمات را حضرت فرمودند) تا اشک از چشمان ابوبکر جاری شد .
در صحیح مسلم آمده :
استبددت علینا بالأمر وکنّا نحن نرى لنا حقّاً لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم…
صحیح مسلم : ج ۵ ص ۱۵۴، باب قول النبی صلى الله علیه وسلم لا نورث ما ترکنا فهو صدقه .
امیرالمؤمنین به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودی و ما بواسطه قرابت و خویشاوندیمان با رسول خدا معتقدیم که حق خلافت بعد از رسول خدا از آنِ ماست .
نظرامیرالمؤمنین علی در باره ابوبکر و عمر
حضرت امیر علیه السلام و عباس عموی پیامبر اکرم ابوبکر و عمر را دروغگو ، گناهکار، پیمان شکن و خائن می دانستند. به این عبارت دقت کنید مسلم در صحیحش می گوید :
فلمّا توفّی رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم ، قال أبو بکر: أنا ولی رسول اللّه ، … فقال أبو بکر: قال رسول اللّه صلى الله علیه وسلم : نحن معاشر الأنبیاء لا نورث، ما ترکناه فهو صدقه، فرأیتماه کاذباً آثماً غادراً خائناً ،… ثمّ توفّی أبو بکر فقلت: أنا ولیّ رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم و ولی أبی بکر، فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً .
صحیح مسلم ج ۵ ص ۱۵۲، کتاب الجهاد باب ۱۵ حکم الفئ حدیث ۴۹، فتح الباری ج ۶ ص ۱۴۴.
عمر به امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه و عباس عموی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می گوید :
زمانی که رسول خدا صلى اللّه علیه (و آله) وسلم از دنیا رفت ، ابوبکر گفت من جانشین رسول خدا هستم … أبو بکر گفت : رسول اللّه صلى الله علیه (وآله) و سلم فرموده است ما گروه پیامبران بعد از خود ارثی به جا نمی گذاریم ، هر آن چه بعد از خود به جا می گذاریم صدقه است ( و باید برای عموم مسلمین صرف شود ) شما نظرتان این بود که ابوبکر در گفتارش درغگو ، گناهکار ، پیمان شکن و خائن است … سپس ابوبکر از دنیا رفت (بعد از مرگ او ) من گفتم : من جانشین رسول خدا و ابوبکر هستم شما مرا هم مانند ابوبکر درغگو ، گناهکار ، پیمان شکن و خائن دانستید .
کراهت حضرت امیر از همنشینی با عمر
فأرسل إلى أبى بکر أن ائتنا ولا یأتنا أحد معک کراهیّه لمحضر عمر.
صحیح البخارى: ۵/۸۲، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، صحیح مسلم : ۵/۱۵۴، کتاب الجهاد، باب قول النبی(صلى الله علیه وآله وسلم)لا نورث… .
امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه به دنبال ابوبکر فرستاد و پیغام داد تنها بیا و کسی را با خودت نیاور بخاطر اینکه از همنشینی با عمر کراهت داشت
کنار زدن حضرت از خلافت بخاطر عمل نکردن به سنت ابوبکروعمر
… وخلا (عبد الرحمن بن عوف) بعلی بن أبی طالب ، فقال : لنا اللّه علیک ، إن ولیّت هذا الأمر ، أن تسیر فینا بکتاب اللّه وسنّه نبیّه وسیره أبی بکر وعمر.
فقال : أسیر فیکم بکتاب اللّه وسنّه نبیّه ما استطعت.
تاریخ الیعقوبی ج ۲ ص ۱۶۲،باب أیام عثمان بن عفان. برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به: تاریخ الطبری ج ۳ ص ۲۹۷.
( بعد از مرگ عمر وقتی شورای شش نفر می خواستند خلیفه انتخاب کنند ) عبد الرحمان بن عوف امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله و سلامه علیه را به کناری صدا زد و به ایشان عرض کرد : خداوند بین من و تو حاکم باشد ، اگر خلیفه شدی بین ما طبق کتاب خدا و سنت پیامبر و روش ابوبکر و عمر حکم کن . امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله و سلامه علیه به عبدالرحمان بن عوف فرمودند من تاجایی که توان داشته باشم در میان شما طبق کتاب خدا و سنت پیامبراکرم حکم خواهم نمود .
عدم همکاری حضرت با خلفا
عمر نزد ابن عباس می رود و از علی شکایت می کند :
أشکو الیک ابن عمّک، سألته أن یخرج معی فلم یقبل، ولم أزل أراه واجداً فیم تظنّ موجدته … قلت : یا أمیر المؤمنین إنّک تعلم، قال: أظنّه لا یزال کئیاً لفوت الخلافه! قلت: هو ذاک .
شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج ۱۲، ص ۷۸ ، باب نکت من کلام عمر و سیرته و أخلاقه.
از پسر عمویت شکایت دارم ، از او درخواست نمودم ( در جنگ ) به همراه من بیاید قبول نکرد ، و دائما او را غضبناک می بینم ، به نظر تو چرا از من غضبناک است … ابن عباس می گوید : خودت می دانی ، عمر گفت :گمان می کنم غضب او بخاطر امر خلافت باشد ! ابن عباس می گوید : همینطور است .
منبع:پرسمان
پاسخ دهید