امیرالمؤمنین علی به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودی و ما بواسطه قرابت و خویشاوندیمان با رسول خدا معتقدیم که حق و نصیبی در خلافت بعد از رسول خدا داریم ( این کلمات را حضرت فرمودند) تا اشک از چشمان ابوبکر جاری شد .

در صحیح مسلم آمده :

استبددت علینا بالأمر وکنّا نحن نرى لنا حقّاً لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم

صحیح مسلم : ج ۵ ص ۱۵۴، باب قول النبی صلى الله علیه وسلم لا نورث ما ترکنا فهو صدقه .

امیرالمؤمنین به ابوبکر فرمود : تو در امر خلافت با ما مستبدانه برخورد نمودی و ما بواسطه قرابت و خویشاوندیمان با رسول خدا معتقدیم که حق خلافت بعد از رسول خدا از آنِ ماست .

 

 

نظرامیرالمؤمنین علی در باره ابوبکر و عمر

 

حضرت امیر علیه السلام و عباس عموی پیامبر اکرم ابوبکر و عمر را دروغگو ، گناهکار، پیمان شکن و خائن می دانستند. به این عبارت دقت کنید مسلم در صحیحش می گوید :

فلمّا توفّی رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم ، قال أبو بکر: أنا ولی رسول اللّه ، … فقال أبو بکر: قال رسول اللّه صلى الله علیه وسلم : نحن معاشر الأنبیاء لا نورث، ما ترکناه فهو صدقه، فرأیتماه کاذباً آثماً غادراً خائناً ،… ثمّ توفّی أبو بکر فقلت: أنا ولیّ رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم و ولی أبی بکر، فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً .

صحیح مسلم ج ۵ ص ۱۵۲، کتاب الجهاد باب ۱۵ حکم الفئ حدیث ۴۹، فتح الباری ج ۶ ص ۱۴۴.

عمر به امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه و عباس عموی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می گوید :

زمانی که رسول خدا صلى اللّه علیه (و آله) وسلم از دنیا رفت ، ابوبکر گفت من جانشین رسول خدا هستم … أبو بکر گفت : رسول اللّه صلى الله علیه (وآله) و سلم فرموده است ما گروه پیامبران بعد از خود ارثی به جا نمی گذاریم ، هر آن چه بعد از خود به جا می گذاریم صدقه است ( و باید برای عموم مسلمین صرف شود ) شما نظرتان این بود که ابوبکر در گفتارش درغگو ، گناهکار ، پیمان شکن و خائن است … سپس ابوبکر از دنیا رفت (بعد از مرگ او ) من گفتم : من جانشین رسول خدا و ابوبکر هستم شما مرا هم مانند ابوبکر درغگو ، گناهکار ، پیمان شکن و خائن دانستید .

 

کراهت حضرت امیر از همنشینی با عمر

 

فأرسل إلى أبى بکر أن ائتنا ولا یأتنا أحد معک کراهیّه لمحضر عمر.

صحیح البخارى: ۵/۸۲، کتاب المغازی، باب غزوه خیبر، صحیح مسلم : ۵/۱۵۴، کتاب الجهاد، باب قول النبی(صلى الله علیه وآله وسلم)لا نورث… .

امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه به دنبال ابوبکر فرستاد و پیغام داد تنها بیا و کسی را با خودت نیاور بخاطر اینکه از همنشینی با عمر کراهت داشت

کنار زدن حضرت از خلافت بخاطر عمل نکردن به سنت ابوبکروعمر

وخلا (عبد الرحمن بن عوف) بعلی بن أبی طالب ، فقال : لنا اللّه علیک ، إن ولیّت هذا الأمر ، أن تسیر فینا بکتاب اللّه وسنّه نبیّه وسیره أبی بکر وعمر.

فقال : أسیر فیکم بکتاب اللّه وسنّه نبیّه ما استطعت.

تاریخ الیعقوبی ج ۲ ص ۱۶۲،باب أیام عثمان بن عفان. برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به: تاریخ الطبری ج ۳ ص ۲۹۷.

( بعد از مرگ عمر وقتی شورای شش نفر می خواستند خلیفه انتخاب کنند ) عبد الرحمان بن عوف امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله و سلامه علیه را به کناری صدا زد و به ایشان عرض کرد : خداوند بین من و تو حاکم باشد ، اگر خلیفه شدی بین ما طبق کتاب خدا و سنت پیامبر و روش ابوبکر و عمر حکم کن . امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب صلوات الله و سلامه علیه به عبدالرحمان بن عوف فرمودند من تاجایی که توان داشته باشم در میان شما طبق کتاب خدا و سنت پیامبراکرم حکم خواهم نمود .

 

 

عدم همکاری حضرت با خلفا

 

عمر نزد ابن عباس می رود و از علی شکایت می کند :

أشکو الیک ابن عمّک، سألته أن یخرج معی فلم یقبل، ولم أزل أراه واجداً فیم تظنّ موجدته … قلت : یا أمیر المؤمنین إنّک تعلم، قال: أظنّه لا یزال کئیاً لفوت الخلافه! قلت: هو ذاک .

شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج ۱۲، ص ۷۸ ، باب نکت من کلام عمر و سیرته و أخلاقه.

از پسر عمویت شکایت دارم ، از او درخواست نمودم ( در جنگ ) به همراه من بیاید قبول نکرد ، و دائما او را غضبناک می بینم ، به نظر تو چرا از من غضبناک است … ابن عباس می گوید : خودت می دانی ، عمر گفت :‌گمان می کنم غضب او بخاطر امر خلافت باشد ! ابن عباس می گوید : همینطور است .

 

 

 

منبع:پرسمان