آیت الله صدیقی روز سه شنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن در اختیار شما قرار دارد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رضاهُ وَ رَأفَتَه وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ»
مقدّمه
حادثهی نورانیِ افتخارآفرینِ مباهلهی پیامبر و دودمانِ ایشان علیهم السلام با جبههی باطل را به امام زمان ارواحنا فداه و شما بزرگوران و پاکدلها تبریک عرض میکنم.
مباهله؛ نشانهای روشن
جبههی حق در طول تاریخ محفوفِ به تأییداتِ غیبیِ پروردگارِ منّان بوده است، وقتی که حضرات انبیاء علیهم السلام پرچمِ هدایت را بلند کردند جامعه آمادگیِ کامل نداشت، در مقابل انبیاء علیهم السلام قدرتمندان و ثروتمندان و آلودگان صفبندی کردند و در تاریخ نبوّتِ انبیاء علیهم السلام فقط در مورد حضرت سلیمان بن داود علیه السلام داریم که هم پدر ایشان حضرت داود علیه السلام دارای مُلک و سلطنت بودند و هم حضرت سلیمان علیه السلام، بقیّهی انبیاء علیهم السلام از متنِ مردمِ ضعیف و پابرهنه بودند، ولی خدای متعال هم برای حفاظتِ خودشان اعجاز کرده است و هم برای توسعهی دینشان و نفوذ در دلها… خداوند منّان کاری را که متعارف نبوده است را نشان داده است و اینها اصطلاحاً آیاتِ الهی است، خدای متعال خود را نشان داده است تا اولاً نفوسِ مستعد خدای متعال را بشناسند و ثانیاً خدای متعال را دوست بدارند و ثالثاً خدای متعال را اطاعت کنند.
چرا شناختِ خدای متعال لازم است؟
معرفت الله، محبّت الله و طاعت الله به هم ارتباط دارند، وقتی انسان خدای متعال را با قدرت، با عظمت، با اسماء جمال و جلال میشناسد… آنچه که باعث محبّت است یا جمال است، یا اقتدار است، یا دارایی است، یا مهربانی است، یا امکانات و نعمتهای زیادی است که انسانها نسبت به آنها طمع و علاقه دارند، هرچه در عالَم موجبِ محبّت میشود را در خدای متعال میبینید، بنابراین اگر انسان خدای متعال را به واقع بشناسد نمیشود خدای متعال را دوست نداشته باشد، خدای متعال خداست! خدای متعال در همه چیز لایتناهی است، قدرت حدّ ندارد، علم کَران ندارد، جلال، جمال و هرچیزی که شما خوب میدانید از خدای متعال است، و برای خداست و همواره خدای متعال آنها را عطاء میکند؛ بنابراین انسان باید خدای متعال را بشناسد تا خدای متعال را دوست بدارد و اگر شخصی کسی را بواقع دوست داشت نمیتواند با او مخالفت کند، «تَعْصِی الإِله وَأنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ»[۲]، تو معصیتِ خدای متعال را میکنی… اشعار منسوب به حضرت امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام است…
تَعْصِی الإِله وَأنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ هذا محالٌ فی القیاس بدیعُ
خدای متعال را دوست داری و معصیتِ او را میکنی؟ این واقعاً از عجایب است!
انسان به کسی دل داده باشد و عشق داشته باشد و شیدای او باشد جرأت نمیکند کاری کند که از چشمِ او بیفتد.
مباهله؛ سندِ حقّانیّت
جریانِ مباهله یک حلقه از سلسله جریاناتِ دلانگیزی است که خدای متعال برای هدایتِ نفوسِ مطمئنّه و خلع سلاحِ نفوسِ خبیثه قرار داد، محبّتِ آنهایی که اهل معرفت بودند با دیدنِ این حادثه افزون شد، گرایشِ آنها اضافه شد، طاعت و عبودیّتِ آنها تثبیت شد؛ آنهایی هم که جنسشان خراب بود و دیگر قابل اصلاح نبودند با دیدنِ این جریان باز هم ایمان نیاوردند و همچنان با حق مقابله کردند.
جریانِ مباهله از جریاناتِ برجستهی قرآنی است که خدای متعال در موردِ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام… اگر حدیثِ کساء است که برای همین ایّام است، خدای متعال با نزولِ آیهی تطهیر و اجتماع خَمسهی طیّبه زیرِ یک پوشش اینها را آفتابِ پاکیها معرّفی کرد، خدای متعال اینها را سندِ حقّانیّتِ دینِ خود معرّفی کرد، این دین دینی است که پاکترینِ پاکان پرچمدارانِ این دین هستند، آیهی مودّت که در همین ایّام نازل شده است جزوِ آیاتی است که پروردگارِ عزیز و عظیم هدایتِ بندگان را، سیرِ بندگان را، خواسته است تا هم تسهیل بشود و هم تسریع بشود، سیرِ محبّتِ دلی سریعتر از محبّتِ عملی است؛ لذا در روایت هم دارد که محبّتِ به دل اسرع است از خسته کردنِ بدن با عبادت! دل سلطانِ بدن است، وقتی دل عشق دارد و انگیزه قوی است بدن خستگی ندارد.
عبادتِ امیرالمؤمنین علیه السلام
وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شبها نمیخوابیدند و خودشان هم در آن اشعارِ دلنشینشان دارند «اِلـهی حَلیفُ الْحُبِّ فی اللَّیْلِ ساهِرٌ»[۳]…. خواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار است…
خدای متعال دلِ امیرالمؤمنین علیه السلام را بیدار کرده بود و ایشان اهلِ خواب نبودند، اهلِ خوراک هم نبودند، خوراکِ امیرالمؤمنین علیه السلام سه لقمه نان بود، اهلِ رفاه هم نبودند، امیرالمؤمنین علیه السلام از همهی خوشیها و لذائذِ دنیا گریز داشتند و خطاب میکردند: دنیا! سیلِ اشتیاق خودت را بسوی علی گسیل داشتهای؟ به من روی آوردهای؟ میخواهی دامانِ مرا بگیری؟ من چنین فرصتی به تو نمیدهم!
برو این دام بر مرغی دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه[۴]
امیرالمؤمنین علیه السلام که خواب نداشتند، خوراک نداشتند، آسایش نداشتند، آرامش داشتند! دلِ امیرالمؤمنین علیه السلام با یادِ خدای متعال آرام بود، این امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام عبادتی میکند که فرزندِ شهرهی عبودیّتِ ایشان امام سجّاد علیه السلام در برابرِ این درخواست و این دلسوزی که آقا! کمی با خودتان مدارا کنید، شب و روز ندارید، چرا این اندازه بدنِ خود را با عبادتهای شبانهروزی رنج میدهید؟ سجدههای امام سجّاد علیه السلام طوری بود که اعضای سجدهی ایشان پینه میبسته است و سالی چند مرتبه این پینهها را قیچی میکردند، با این حال وقتی دلسوزی میکنند که شما هم احتیاج به آسایش دارید، کمی با خودتان مدارا کنید، صحیفهی جدّشان امیرالمؤمنین علیه السلام را باز میکنند و با یک حسرتی میفرمایند: من چه زمانی میتوانم مانندِ امیرالمؤمنین علیه السلام عبادت کنم؟
او که بوده است؟ چطور عبادت میکردند که امام زین العابدین علیه السلام میفرمایند ما چه زمانی میتوانیم مانند جدّمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام عبادت کنیم؟
امیرالمؤمنین علیه السلام از عبادت خستگی نداشتند، هم از عبادتِ بدنی خستگی نداشتند و هم از عبادتِ مالی! هرگز امیرالمؤمنین علیه السلام خسته نشدند، «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَهً»[۵]… حضرت شب و روز داراییِ خود را در راه خدای متعال صرف میکردند و «سِرًّا وَعَلَانِیَهً» بودند، فقط آنچه را که مردم اطلاع داشتند نبود، انفاقهای نهانیِ امیرالمؤمنین علیه السلام خیلی فوق العاده بود، امیرالمؤمنین علیه السلام همهی شب را عبادت میکردند، یک بخشی از آن ارتباط با نماز بود، عبادتِ بدنی بود، سجدههای جانسوز بود، یک بخش هم این بود که بصورتِ ناشناس به مستمندان سرکشی میکردند، این وضعیّتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصلاه و السلام بود.
یکی از ثمراتِ عشقِ واقعی
جریان مباهله علاوه بر آیهی تطهیر و آیهی مودّت… همین کارهایشان باعث شده است که امیرالمؤمنین علیه السلام این اندازه عاشق و شیدا دارد، که وقتی برای امیرالمؤمنین علیه السلام دست و پایشان را قطع میکردند اینها از شدّتِ عشق اصلاً متوجّهِ درد نمیشدند، همانطور که به تعبیرِ قرآن کریم زنانِ مصر با بریدنِ دستشان متوجّهِ درد و خون نشدند «وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ»[۶]… «رُشِیْدِ هَجَری» و «میثم تمّار» را بالای دار بردند و هم دستانشان را قطع کردند و هم پاهایشان را و هم زبانشان را بریدند! وقتی دخترِ «رُشِیْدِ هَجَری» وقتی آمد از کنار دارِ «رُشِیْدِ هَجَری» عبور کند و دید که دستها بریده است و خون جاری است گریهاش گرفت و برای پدرِ خود فغان میکرد، «رُشِیْدِ هَجَری» به او گفت: دخترم! غصّه نخور!… وقتی جمعیّت زیاد میشود و مردم به یکدیگر فشار میآورند چقدر درد دارد؟ من حتّی به آن اندازه هم ترس ندارم!
عشق انسان را متمرکز در جایی میکند که انسان از دردِ خود غافل میشود!
دو سه نفر از مراجعِ بزرگِ و از علمای ما و انسانهای برجستهی عصرمان را سراغ داریم، یکی از آنها علامهی بزرگوار آقای طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف، که وقتی میخواستند چشمِ ایشان را عمل کنند و بخاطرِ سنّ زیاد و خوفِ مرگ جایز نمیدانستند که ایشان را بیهوش کنند، لذا از نظرِ فتوای خودشان این را جایز ندیدند، به ایشان گفتند: بدونِ بیهوشی نمیشود، میخواهیم چشم را در بیاوریم و جرّاحی کنیم، گفته بود: من مشغولِ قرآن میشوم و شما کارِ خودتان را انجام دهید! علامه طباطبایی با تلاوتِ قرآن کریم اساساً هیچ دردی احساس نکردند، یک پیرمرد در آن سن را جرّاحیِ چشم کردند ولی هیچ متوجّه نشد و حتّی یک «آخ» نگفتند و کار تمام شد!
در مورد آقا سید جمال گلپایگانی و برخی از بزرگانِ دیگر هم همینطور است.
داستانِ زیبای «ابوالأسود دوئلی»
این شعری که مشهور است و در آن میگوید: «عشقِ حسین است چه ها میکند»، عشقِ امیرالمؤمنین علیه السلام چه ها نمیکند!
زخم و جراحت و شدائد و فشارها و فقر و … اصلاً برای انسانِ عاشق مهم نیست. «ابوالاسود دوئلی» از فرزانگان و سرافرازانِ در امتحانات است، انسانِ خیلی بزرگی است، وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلاه و السلام به شهادت رسیدند معاویه ماهانهی همهی طرفدارانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از جمله «ابوالاسود دوئلی» را قطع کرد، «ابوالاسود دوئلی» عائلهمند بود و دخترانِ متعدّدی داشت، اینها در اثرِ نداشتنِ درآمد به گرسنگی و فلاکت افتادند، و در این گرسنگی و فلاکت به معاویه گفتند: چه نشستهای؟ الآن زمانِ آن است که با «ابوالاسود دوئلی» که خیلی دَم از علی میزند معامله کنی و دینِ او را بخری، معاویه علیه الهاویه هم در این جهات شکارچیِ قهّاری بود، خیلی از اطرافیانِ امیرالمؤمنین علیه السلام با پول اسیرِ معاویه شدند و دست از حمایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام برداشتند، کمااینکه لشکر و قشونِ امام حسن علیه السلام، فرماندهانِ امام حسن علیه السلام که برخی از آنها از پسرعموهای خودِ ایشان بودند، «عبیدالله بن عباس» خودش را فروخت… کسی فقیر باشد، کسی نادار باشد، از آن طرف هم دنیای باطل و ظالمها پولدار باشند و بخواهند دینِ آن شخص را بخرند، چند نفر سراغ دارید ایمانِ خودشان را حفظ کنند و گرسنگی را تحمّل کنند اما به حق بد نگوید و با حق مقابله نکند و از حق طرفداری کند.
اینکه در انتخاباتهای دنیا پولدارها برنده هستند برای این است که مردم دین میفروشند، با پول خودشان را میفروشند، که گاهی در مملکتِ ما هم همین امتحانات پیش میآید و بعضی از ما هم بد امتحان میدهیم و جزای کارِ خود را هم میبینیم.
خیلی از یارانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلاه و السلام دَم از ایشان میزدند ولی امیرالمؤمنین علیه السلام را تنها گذاشتند و با امیرالمؤمنین علیه السلام جنگیدند، همینطور با امام حسن علیه السلام، همینطور با امام حسین علیه السلام… امام حسین علیه السلام که حلالی را حرام نکرده بودند، حرامی را حلال نکرده بودند، ولی مردم بدبخت بودند و گرسنه بودند، اینها با مقداری خرما دینِ خود را فروخته بودند و آمدند و خونِ امام حسین علیه السلام را ریختند!
خیلی سخت است! وقتی فضا یک فضای احساسی شد و مردم نادار شدند و همه نشستند و از نداریها گفتند، آرام آرام آمادگی پیدا میکند که هرنوع معامله علیهِ دین را به جان بخرند، همچنین فضایی بود! معاویه هم همه را میخرید، گفت: الآن وقتِ آن رسیده است که ما «ابوالأسود» را هم به سمتِ خودمان بکشیم، یک مَشکِ عسل، آن هم عسلِ مصفّایی که در آن زعفران ریختهاند، بوی زعفران هم خیلی مطبوع است… وقتی انسان گرسنه نیست و از مقابل نانوایی گذر میکند هیچ احساسی ندارد ولی وقتی انسان روزه است و روز طولانی است انسان هنوز به نانوایی نرسیده است بوی نان را احساس میکند! این حسّاسیّت ترشّحِ غدد است که انسان بزودی متوجّه میشود.
اینجا هم فرزندان دو سه روز بود که گرسنه بودند، عسلی فرستادند که بوی زعفران میداد، وقتی فرستادند «ابوالأسود» منزل نبود و در زدند و گفتند امیر هدیه فرستاده است و این مشک عسل را به داخل خانه دادند، بچّههای گرسنه بیاختیار به سوی این مشک کشیده شدند و درِ مشک را باز کردند و انگشتی به عسل زدند و در دهانِ خود بردند و در همین حال «ابوالأسود» رسید، پرسید که این عسل چیست؟ گفتند: امیر یادِ ما کرده است و فهمیده است که وضعِ ما خراب است و برای ما عسل فرستاده است؛ «ابوالأسود» گفت: آیا میدانید این عسل به چه قیمت تمام میشود؟ گفتند: نمیدانیم، گفت: این عسل را فرستاده است که از شما عشق و محبّتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بگیرد! این بچّهی گرسنه عسل را از دهانِ خود بیرون ریخت و در دهان خود انگشت میزد که بالا بیاورد و هیچ چیزی از این عسل در وجودِ او باقی نماند! بعد میگفت: «مَعاذَالله وَ کَیفَ یَکونُ هذا وَ مَولانا أمیرالمؤمِنینا»… پناه بر خدا! معاذ الله… چطور میشود ما این را قبول کنیم، در حالی که مولای ما امیرالمؤمنین علیه السلام است؟
شباهتهای مباهله و غدیر
این آیات و برجستگی که مودّتِ آل بیت علیهم السلام در قرآن آمده است، آیهی تطهیر در قرآن کریم آمده است، سورهی «هَل أتی» شیداییِ این خانواده را بعنوانِ راهِ بندگی، بعنوانِ ریلِ عبودیّت برای مردم بازگو کرده است، «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا»[۷]، همهی اینها چراغِ هدایت هستند، همهی اینها کشتیهای آماده هستند که طوفانزدهها به این کشتی پناه ببرند، خدای متعال خواسته است که امنیّتِ این کشتیها را برای شما مشخّص کند که اینها بیمهشده هستند، هم خودشان بیمه هستند و هم هر کسی بهمراهِ اینها برود این کشتیها در برابرِ طوفانهایی که ابدیّتِ انسان را و سعادتِ انسان را بر باد میدهد امان میدهند و بشریّت را سالم به مقصد میرسانند.
یکی از این آیاتِ هدایت جریان مباهله است، جریانِ مباهله از عظیمترین آیاتِ ولایتِ الهی است، بعد از غدیر شبیهترین حادثه به مسئلهی غدیرِ خُم همین جریان مباهله است، در حریان غدیر خم خداوند متعال پیغمبرِ خود را مأمور کردند که در بیابان این کار را این کار را بکنند، زیرِ آفتابِ سوزان این کار را بکنند، در جایی که هیچ حائلی وجود ندارد که مردم بگویند مثلاً ما پشتِ دیوار بودیم و ندیدهایم، یک خیمهای نبود مانندِ عرفات باشد… صحرای عرفات هم بیابان است، همهی حاجیها در آنجا جمع میشوند ولی هر گروهی برای خود خیمهای میزند و زیرِ سایه قرار میگیرد، اگر شخصی در جایی بروز و ظهوری داشته باشد اشخاص در خیمه هستند و نمیبینند… خدای متعال غدیر را بر اساسِ حکمت در یک بیابانِ باز در برابرِ مردمی که مکّه رفتند و حاجی شدهاند و توبه کردهاند و پاک شدهاند قرار دادند، آنها اگر چیزی ببینند شهادتِ قابلِ قبولی میدهند، حاجی است که تازه حج رفته است و مُحرِم شده است، «لبّیک اللهم لبّیک» گفته است… خدای متعال جریان غدیر را در یک همچنین بیابانی با یک همچنین ویژگیهای خاصّ هیجانانگیزی صورت داد و امیرالمؤمنین علیه السلام را در دیدگان و منظر و مَسمَعِ مردم قرار داد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به مأموریّتِ الهی جریانِ ولایتِ امیرالمؤمنین علیه السلام و امامتِ حضرت را سَمعی بَصری کردند و هیچ ابهامی در قضیّه باقی نگذاشتند تا همه باخبر بشوند؛ ولی دنیا چقدر خطرناک است! پولِ حرام چقدر خطرناک است! ترس از غیرخدا چقدر خطرناک است! حاجیها، احرام بستهها، عرفات رفتهها، مشعر رفتهها، در منا بیتوته کردهها، بعد از هفتاد روز از رحلتِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم آنچه را که با چشمانِ خود دیده بودند انکار کردند!
امیرالمؤمنین علیه السلام از «انس بن مالک» خواستند بیاید تا شهادت بدهد، گفت: در خاطر ندارم! حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم نفرین کردند و فرمودند: اگر دروغ میگویی که در خاطر نداری خدای متعال تو را به دردی مبتلا کند که نتوانی آن را مخفی کنی، او هم گرفتارِ پیسی شد و هرچه عمامه را جلو میآورد سفیدی بیشتر میشد و نمیتوانست آن را مخفی کند! یعنی مشمولِ نفرین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصلاه و السلام قرار گرفت.
جریان مباهله؛ اینکه در بیابان واقع شده است نشان میدهد که نظیرِ جریانِ غدیر است، مؤکّد و مؤیّدِ جریان غدیر است، این جریان در بیابان واقع شده است، خدای متعال در این جریان حجّتها را بر عالمیان نشان داده است تا مردم اینها را بشناسند و از خطّ اینها خارج نشوند، «قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ»[۸]، خدای متعال با این جریان هم شناسنامه برای امام حسن و امام حسین علیهما السلام در این آیه معرّفی کرده است که اینها پسرانِ پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، هم حضرت زهرا سلام الله علیها در میانِ همهی زنهای عالَم تنها زنی است که اینقدر تقرّب به پروردگار متعال دارد که اگر کسی را جعلِ لعن کند خدای متعال به ایشان این قدرت را داده است، «نَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ»!
قرآن کریم هم امیرالمؤمنین مولی الموحّدین یعسوب الدّین ابوالأئمّه المعصومین را در این آیهی کریمه «أَنفُسَنَا» جانِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم معرّفی کرده است، به حکمِ این آیه و صراحتِ این آیه حقیقتِ وجودِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین علی علیه الصلاه و السلام است، تمامِ کمالاتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم داشتند بجز نبوّت که آیه ایشان را خاتم معرّفی کرده است و بعد از او پیامبری نیست، جز مسئلهی پیامبری تمامِ کمالاتی را که پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم دارند به حکمِ این آیه امیرالمؤمنین علیه السلام هم دارند.
دعا
خداوند منّان بحقّ امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمهی اطهار سلام الله علیهم ما را قدردانِ این مرقدها، این آگاهیها، این گرایشها و این محبّتها که هنرِ خودمان نبوده است و خدای متعال به ما داده است، خدای متعال مادرانمان را مشمولِ عنایات و رحمتِ واسعهی خود قرار دهد، خدای متعال پدرانِ ما را رحمت کند و ان شاء الله این سرمایه را از ما نگیرد.
ان شاء الله فردا در حوزه علمیه امام خمینی رحمه الله علیه ازگل برای بزرگداشتِ مباهله برنامههایی است، توقّع میرود هم مؤمنین در آنجا حضور داشته باشند و هم همهی طلبههای عزیز، اگر بنا شد ما هم آنجا حرفی داشته باشیم ادامهی همین بحثِ امشب را آنجا خواهیم داشت.
خدایا! به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و حقیقتِ امیرالمؤمنین علیه السلام، به نورانیّتِ امیرالمؤمنین علیه السلام، به امامتِ امیرالمؤمنین علیه السلام، به جهادِ امیرالمؤمنین علیه السلام، به نمازهای امیرالمؤمنین علیه السلام، به سجدههای امیرالمؤمنین علیه السلام، به فرقِ شکافتهی امیرالمؤمنین علیه السلام، امامِ زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! به ما آمادگیِ پذیرشِ عدل امام زمان ارواحنا فداه را بده.
خدایا! آنچه به برکت خون شهدا به این مملکت عطاء کردهای که پرچمِ ولایتِ غدیر به اهتزاز درآمد و امروز هم پرچمداریِ غدیر به دستِ فردِ شایستهای در زمانِ غیبتِ امام زمان ارواحنا فداه قرار گرفته است، خدایا! آنچه به قیمتِ این همه خون به ما دادهای از ما نگیر.
خدایا! دستهای ناپاکی که میخواهند انقلاب را از مسیرِ خود خارج کنند و میخواهند مردمِ انقلاب کرده را کیفر و مجازات و فقیر و بیچاره و بیدین کنند، خدایا! به محمّد و آل محمّد علیهم السلام شیشهی عمرشان را بشکن.
خدایا! اینها را بر ما مسلّط نکن.
خدایا! عاقبتِ امرمان را ختم به خیر بفرما.
خدایا! جوانهایِ عزیزِ ما که آیندهسازانِ این کشورِ امیرالمؤمنین علیه السلام هستند از انحرافاتِ عقیدتی، از فساد اخلاقی، از هنجارشکنیهای رفتاری دور بدار.
خدایا! حاضرین را در دنیا و آخرت مشمول جذبههای خاصِّ امیرالمؤمنین علیه السلام و اولاد طاهرینِ ایشان علیهم السلام قرار بده.
خدایا! مریضها عموماً، منظورین خصوصاً شفاء مرحمت بفرما.
خدایا! امام راحل، شهدای سرافرازِ ما را با حضرت امیرالمؤمنین علی علیه الصلاه و السلام محشور بفرما.
خدایا! سایهی پربرکتِ رهبرِ بزرگوارمان را با اقتدار و عزّت و نشاط تا ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه و تحقّقِ حکومتِ عدلِ جهانیِ آن حضرت مستدام و در حکومتِ امام زمان ارواحنا فداه هم جزوِ پرچمدارانِ برجستهی جهانی قرار بده.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه ی طه آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] البرهان فی تفسیر القرآن، السید هاشم البحرانی، جلد ۱، صفحه۶۱۱٫ (تَعْصِی الإِله وَأنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ * هذا محالٌ فی القیاس بدیعُ * لَوْ کانَ حُبُّکَ صَادِقاً لأَطَعْتَهُ * إنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِیعُ * فی کلِّ یومٍ یبتدیکَ بنعمهٍ * منهُ وأنتَ لشکرِ ذاکَ مضیعُ)
[۳] مفاتیح الجنان، مناجات منظوم، منسوب به امیرالمؤمنین علیه السلام
[۴] غزلیّات حافظ
[۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۷۴ (الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَهً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ)
[۶] سوره مبارکه یوسف، آیه ۳۱ (فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ ۖ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنْ هَٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ)
[۷] سوره مبارکه انسان، آیه ۹
[۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۱ (فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ)
پاسخ دهید