«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۱]

«الْحَمْدُ لِلَّهِ ربِّ العالَمین وَ الصَّلَاهِ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبَنَا حَبِیبَنَا شَفِیعِ ذُنُوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِین سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللَّهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتِهِ وَ رِضَاهُ مِنَ رَأفَتَهُ».

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ».[۲]

محبّت نسبت به مؤمنین و اولیای خدا

از جلوه‌های محبّت خالق، محبّت محبوب، محبّت دلدادگان به حضرت دوست است. وقتی ما کسی را دوست داریم یکی از لوازم دوستی، دوستی با دوستان دوست است. بر ما است که هم دوست خود را دوست داشته باشیم و هم دوستان دوست خود را. خدا مؤمنین را دوست می‌دارد. مؤمنین خدا را دوست می‌دارند. «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»[۳] محبّت کسی که مؤمن است نسبت به خدا محبّت شدید است، از همه چیز در راه خدا می‌تواند بگذرد. چون مؤمن دل به خدا داده است، ایمان به خدا دارد، از این جهت باید نسبت به مؤمن محبّت داشت، ارتباط برقرار کرد. این ایجاد علقه‌ی برادری تجلّی محبّت حق تعالی است.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (7)

فقط مؤمنین با هم برادرند

در این آیه‌ی کریمه با کلمه‌ی «انَّما» فرموده است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»[۴] فقط مؤمنان برادر هستند.

این را باید جدّی گرفت. اگر در جامعه‌ای مدّعیان ایمان با هم اخوّت ندارند، هوای هم را ندارند، نسبت به هم نفرت دارند، نسبت به هم حسد می‌ورزند، برای هم پرونده درست می‌کنند. این نشان می‌دهد که ایمان ندارند. اگر ایمان داشتند… خدای متعال فرموده است: مؤمنین و جامعه‌ی ایمانی فقط ارتباط قلبی و برادری با هم دارند «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ».

در آیه‌ای دارد که «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»[۵] این‌هایی که در این‌جا ارتباطات حزبی داشتند، جریانات سیاسی بودند، تشکّل‌هایی بودند، دست به دست هم داده بودند که رئیس جمهور از خود این‌ها باشد، نماینده از خود این‌ها باشد. فکر نکنید این‌ها با هم برادر هستند، این‌ها به خاطر حزب منافع مشترک خود با هم هستند. ائتلاف این‌ها ائتلاف ظاهری است، دیپلماسی است. چون به خاطر دنیا است، وقتی منافع آن‌ها تضاد پیدا کند هم در دنیا به جان هم می‌افتند و با هم می‌جنگند، هم روزی می‌آید که در آن‌جا تمام ارتباطات منقطع می‌شود. هم انساب از بین می‌رود «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ * وَ أُمِّهِ وَ أَبیهِ».[۶]

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (10)

حسابرسی روز قیامت

روز قیامت برادر از برادر فرار می‌کند. انسان از پدر و مادر خود هم گریزان است، همه همدیگر را رها می‌کنند. قرآن می‌فرماید: آن روز نسب‌ها از هم گسسته شده است. چون توالد و تناسلی نیست. این‌جا بود با مرگ منقطع شد. آن‌جا هم همه از قبر می‌خیزند خانوادگی برنمی‌خیزند، هر کسی خودش است.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (8)

دوستانی که به دشمن تبدیل می‌شوند

 امّا «إِلاَّ الْمُتَّقُونَ»[۷] این رشته‌ی ایمان و اهل تقوا آن‌جا هم به دور هم هستند. اهل ایمان متشّتت نیستند، پراکنده نیستند. همدیگر را شفاعت می‌کنند، همدیگر را حمایت می‌کنند. «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ»[۸] دوستی‌ها در روز قیامت تبدیل به دشمنی می‌شود. همین گروه‌ها، همین تشکّل‌های سیاسی که باعث می‌شوند کارهای خلاف اخلاق انجام می‌شود، هنجار شکنی می‌کنند، مقدّسات را زیر سؤال می‌برند، برای جلب رأی بی‌حجاب‌ها، سلطنت‌ طلب‌ها، بی‌دین‌ها خیلی تاکتیک اجرا می‌کنند آن‌جا به جان هم می‌افتند و عداوت‌ها زیاد می‌شود.

امّا اهل ایمان این‌طور نیستند، این‌ها که با هم جبهه رفتند، این‌ها که با هم کربلا می‌رفتند، این‌ها که با هم جمکران می‌روند. این‌ها که در این مجالس می‌آیند درس‌هایی از قرآن می‌آموزند. آن کسی که ما را این‌جا جمع کرده است آن‌جا هم جمع می‌کنند.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (9)

وجه مشترک مؤمنین چیست؟

این است که بعضی از مفسّرین می‌گویند همان‌گونه که مسئله‌ی اخوّت و امیّت وجه مشترک بین دو برادر است، شخص ما در دامان مادر پرورش یافته است. دو برادر که در خانه از یک مادر و از یک پدر هستند، منشأ شخص این‌ها یکی است. لذا شناسنامه‌ی این‌ها به عنوان پدر و مادر مشترک صادر می‌شود و مردم این‌ها با را هم برادر و خواهر می‌شناسند. چرا؟ برای این‌که پدر و مادر این‌ها یکی است.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (11)

پرورش شخصیّت ایمانی و معنوی

امّا مسئله‌ی شخصیّت غیر از شخص است. شخصیّت ما در زمین ایمان است، در زمینه‌ی ایمان است. مادر همه‌ی ما ایمان است. این ایمان شخصیّت معنوی ما را پرورش داده است. لذا منشأ واحدی داریم، خدای واحد داریم، پیغمبر مشترک داریم، قبله‌ی مشترک داریم. یک امام زمان دل همه‌ی ما را می‌برد. همه‌ی ما می‌گوییم یا صاحب الزّمان ادرکنی. دل ما به یک نقطه‌ای وصل است. شمع جمع ما یکی است. وقتی جمع ما جمع شود می‌گوییم جمع ما جمع است ولی گل ما کم است. شمع جمع ما نیست، گل ما نیست، امام زمان ما نیست. آن نور واحد است که به صورت یک رشته‌ای در این دل‌ها استقرار پیدا کرده است و این دل‌ها را به هم پیوند زده است منشأ شخصیّت ایمانی ما است. لذا ایمان یک توالد و تناسل خاصّی در بعد شخصیّتی برای جامعه‌ی بشری دارد.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (12)

ارتباط مؤمنین در عالم تکوین

این اخوّت بر این آیات کریمه را خدمت شما عرض کردیم. آیت الله طباطبایی می‌گویند: این مجاز نیست، این اعتباری الهی است که اعتبارات و قوانین اعتباری بازگشت به تکوین دارد. مؤمنین واقعاً در عالم تکوین به یک امر واحدی و مشترکی با هم مرتبط هستند. ما در روایت هم داریم که «الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَه»[۹] ارواح و جان‌های ما متحّد به جان‌های شیران خدا است. جان‌های ما در یک عالمی که اگر می‌خواهید نام آن را عالم زر یا عالم فطرت بگذارید… در یک عالمی ما با هم بودیم، سر یک سفره بودیم، با یک معبود بودیم، یکی بودیم. این‌ها که در این‌جا با هم الفت دارند، تجانس دارند، ارتباط و سنخیّت تکوینی دارند. «فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَف‏» آن‌جا با هم معارفه داشتند، همدیگر را به عنوان جلوه‌ی خدا می‌شناختند، این‌جا که می‌آیند با هم الفت پیدا می‌کنند «فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَف‏».

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (13)

ارتباطات روحی در عالم بالا

 این است که این‌جا با هم الفت پیدا می‌کنند. هیچ وقت او را می‌بینید با این‌که تا به حال ندیده است ولی گویا از بدو تولّد با او بوده است، می‌گوید من شما را کجا دیدم؟! شما خیلی در ذهن من آشنا هستید. این آشنایی شما جایی دیگر بوده است، هیچ وقت همدیگر را ندیده بودید، اوّلین بار است. امّا آدم‌هایی هستند، همسایه‌ی ۳۰ ساله‌‌ی ما است، هر وقت او را می‌بینم انگار آدم بیگانه‌ای می‌بینیم، هیچ وقت با دیدن او به هیجان نمی‌آیم. با هم مسامخت و هماهنگی روحی ندارند.

 می‌گویند این سنخیّت برای عالم بالا است. آن‌جا اتّحاد بوده است و در مقام تنزّل چند تا شدیم، وگرنه در عالم وحدت یک وحدتی ما را جمع کرده بود. این‌جا آمدیم کثیر شدیم و وقتی بر می‌گردیم باز هم به هم می‌رسیم.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (5)

اخوّت تکوینی جدایی ناپذیر است

 چون این اخوّت در این‌جا منشأ تکوینی دارد، یک نور است، یک محور است، یک رشته است که این دل‌ها را به هم وصل می‌کند در قیامت گسسته نمی‌شود و در بهشت هم تشدید می‌شود. در جهنّم کسی با کسی نیست. آن‌جا «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَها»[۱۰] هر گروهی که وارد جهنّم می‌شود گروه قبلی را لعن می‌کند. به همدیگر ناسزا می‌گویند.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (2)

ویژگی‌های بهشت و جهنّم

یکی از عذاب‌های اهل جهنّم عدوات جهنّمی‌ها با همدیگر است. آن‌ها هیچ انسی با هم ندارند. با هم سراسر دشمنی دارند. به هم فحش می‌دهند، به هم تنه می‌زنند، به روی هم چنگ می‌اندازند.

بر خلاف آن‌ها که بهشت می‌روند «وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»[۱۱] قبل از آن که وارد بهشت شوند از یک نهری که اسم آن نهر رجب است و کسانی که در ماه رجب روزه می‌گیرند آن نهر نصیب آن‌ها می‌شوند که می‌نوشند. از شیر سفیدتر است، از عسل شیرین‌تر است و آن اکسیری است که آدم را تغییر می‌دهد. در گوشه‌ای از ذهن خود اگر از کسی کینه‌ای هم داشته است «نَزَعْنا» آن‌جا با خوردن آب رجب دل آدم به کلّی پاک می‌شود، صاف می‌شود «وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ».

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (4)

بهشتیان مقابل یکدیگر هستند

«إِخْواناً عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلینَ»[۱۲] این‌ها با هم برادر می‌شوند. بهشتی‌ها به همدیگر پشت نمی‌کنند. می‌گویند گل پشت و رو ندارد، واقعاً آن‌جا همه گل هستند و هیچ کسی پشت ندارد. می‌گویند در جنگ‌ها هیچ کسی پشت امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) را نمی‌دید. از هر طرف می‌آمدند روی امیر المؤمنین را می‌دیدند. از جزء کرامت‌های امیر المؤمنین است و در عین حال یک چیزی را هم نشان می‌دهد. خیال نکنید که امیر المؤمنین یک جسم بود. علی (علیه السّلام) یک نور بود. نور که پشت و رو ندارد. علی (علیه السّلام) نور خدا بود.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (3)

درخشش نور بهشتیان

 بهشتی‌ها همه نور الله هستند. «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى‏ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِم‏»[۱۳] یک روزی می‌بینید، آن وقتی که آفتاب نور خود را از دست داده است، ستارگان به هم ریختند، چراغی در آن‌جا نیست، گازی در آن‌جا نیست، برقی در آن‌جا نیست، هر کسی نوری دارد، نور خود او است. «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ» ای پیغمبر آن‌جا مؤمنین را می‌بینند که آن‌ها نور خود را با خود آوردند. آن‌جا نور خدا است که در وجود آدمی می‌درخشد. قرآن کریم می‌فرماید: این‌ها برادر می‌شوند، اخوان هستند. آن‌جا اخوّت تجلّی می‌کند. «عَلى‏ سُرُرٍ»[۱۴] همه تخت نشین هستند، کرسی نشین هستند، بر عرش استقرار کردند، فرماندهی دارند ولی متقابل هستند، به هم رو می‌کنند. هیچ کسی به کسی پشت نمی‌کند، هیچ کسی نسبت به دیگری روی گردان نیست. همه به هم اقبال دارند و هر کسی از هر طرف بیاید روی مؤمن را می‌بیند، سیمای مؤمن را می‌بیند.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (1)

اصلاح و آشتی  بین مؤمنان

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه»[۱۵] فقط مؤمنین از یک چنین نوری از چنین جذبه‌ای، از چنین رشته‌ای بهره‌مند هستند. حالا که با هم دیگر منشأ واحدی دارید، مادر شما دین شما است، مادر شما آخرت شما است. «کونوا من أبناء الاخره»[۱۶] در دامن اعتقادات خود پرورش یافتید، شخصیّت شما با هم همخوانی دارد، همگونی دارد، سنخیّت دارد «فَ» نتیجه «ف» تفریع است، «فَأَصْلِحُوا»[۱۷] نگذارید این نور کم شود و بین شما فاصله بیفتد. «فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ» اگر دیدید بین شما مشاجره‌ای پیش آمده است، رنجشی پیش آمده است، نروید این رنجش را اضافه کنید. نه «فَأَصْلِحُوا» بلافاصله اقدام به اصلاح بین برادران خود کنید «فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ».

حفظ مصالح با راه اندازی توطئه بر علیه مکتب اسلام

 اصلاح ذات البین می‌تواند منشأهای مختلفی داشته باشد. سیاسیون خیلی مواظب هستند که تشکّل آن‌ها محفوظ باشد. یک شخصی لیدر این‌ها می‌شود، تعهّد می‌کنند که هر چیزی که این آقا گفت این‌ها گوش کنند. منشأ این‌ها تقوا نیست، حفظ مصالح مختلف است و یا دشمن مختلف این‌ها اسلام است. یهود و نصارا با هم تضاد اعتقادی دارند. نصارا معتقد هستند که حضرت مسیح را یهود کشته است امّا امروز یهود و نصارا دست به دست هم دادند و علیه اسلام جبهه‌ی مشترک تشکیل دادند. جنگ اقتصادی با ما می‌کنند. صهیونیست‌ها با رؤسای جمهوری آمریکا -که مسیحی هستند و  معتقدند این‌ها قاتل پیغمبر آن‌ها هستند- دست به دست هم دادند و بر علیه اسلام و مکتب ما توطئه می‌کنند. منشأ این تقوا نیست، شیطنت است. این دوام ندارد و یک روز هم این‌ها به جان هم می‌افتند. «تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى‏»[۱۸] دل‌های این‌ها با هم نیست. این‌ها منافع مشترک دارند. عقل آن‌ها می‌رسد. امر اقتضا می‌کند که با هم باشند تا بتوانند کشورهای جهان سوم را از بین ببرند.

Sadighi-13960114-Masjed-ThaqalainSite (6)

چگونگی اصلاح ذات البین در فرهنگ دینی

 امّا شما این‌طور نباشید، به خاطر منافع خود با توقّع نروید اصلاح ذات البین کنید. «وَ اتَّقُوا اللَّه‏»[۱۹] این تقوا است. منشأ کارهای شما تقوای شما باشد، نه منافع مادی، نه توسعه‌ی سیاسی، نه توسعه در قدرت که وقتی با هم هستید قدرت نمایی کنید. این‌طور نباشید.

دل مؤمنین انعکاس نور الهی

 «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه» مؤمنین با هم یک اخوّتی دارند، یک رشته‌ی نامرئی دارند، دل‌های آن‌ها را یک نوری… یک نور بر این دل می‌تابد. این دل‌های شما انعکاس نور است، دل شما آینه است. در همه‌ی دل‌های شما یک نور تابش می‌کند. همه‌ی شما عکس العمل و بازگرداندن یک نور هستید. عین چلچراغ‌هایی که در یک آستان مقدّسی مانند آستان حضرت رضا (علیه السّلام) که دیوارهای آینه‌ای دارد، شما به هر آینه نگاه کنید این چلچراغ‌ها را می‌بینید. چلچراغ‌ها یکی است ولی شما در هزار آینه این را می‌بینید. شما هزار دل دارید همه‌ی دل‌های شما آینه است و یک نور در آن است. در همه‌ی دل های شما نور خدا است، نور پیغمبر است، نور حضرت زهرا است، نور امیر المؤمنین است، نور ائمه‌ی هدی است. دل‌های شما آینه است.

اصلاح بین مردم با انگیزه‌ی دنیوی نباشد

 نگذارید این آینه غبار بگیرد. نگذارید در این آینه حجاب گناه بیاید و نور منعکس نشود. اگر دل شما محجوب نباشد… یک نور همه‌ی دل‌ها را روشن کرده است. همه‌ی دل‌ها آینه است. وقتی این‌طور است منشأ حسّاسیّت شما که اختلافی در خانواده پیش نیاید، اختلافی در میان فامیل پیش نیاید، اختلافی در محلّه‌ای پیش نیاید می‌تواند تقوای شما باشد «وَ اتَّقُوا اللَّه‏» اصلاح ذات البین با انگیزه‌ی دنیوی نباشد. ولو به ضرر شما هم تمام شود.

 این تز کفّار انگلیس‌ها است. اختلاف بیاندازند و حکومت کنند. گاهی دو نفر با هم تضاد داشته باشند منافعی دارد، امّا از خدا بترسید. به خاطر منفعت طلبی ایجاد اختلاف نکنید، بلکه ایجاد صلح کنید. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُم‏وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون‏».

تقوای الهی پیشه کنید تا مورد رحمت و مغفرت خدا قرار بگیرید

 بلا در راه است، موج بلا حرکت کرده است. سیل فتنه‌ها را به سوی شما انداختند. نمی‌خواهید خدا به شما رحم کند. نمی‌خواهید خدا در برابر این همه آتش شما را ابراهیم وار نگه دارد. تقوا داشته باشید. اصلاح ذات البین شما نشانه‌ی رحم شما است. اگر قساوت داشتید بنزین می‌ریختید که آتش عداوت را بیشتر کنید. امّا چون رحم و دلسوزی دارید این کار را نمی‌کنید و می‌خواهید آتش عدوان را خاموش کنید. این علامت تقوا است و اگر انسان تقوا داشت و جامعه را به تقوا دعوت کرد مورد ترحّم خدا قرار می‌گیرد «‏وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون‏» تقوای الهی را پیشه کنید شاید خدا به شما رحم کرد، شاید خدا شما را نجات داد. شاید خدا گره‌های شما را باز کرد. شاید خدا مشکلات شما را حل کرد. جز دست خدا هیچ دست دیگری باز نمی‌کند. خدا را داشته باشید و از دیگران نترسید. داشتن خدا به این است که دل انسان رقیق باشد، نسبت به مؤمنین دلسوز باشد و قدمی برای اصلاح ذات البین بردارد.

رجب؛ ماه بارش رحمت الهی

ماه رجب است، رجب عَصَب است، ریزش و بارش مغفرت و رحمت حق قطره‌ای نیست، بلکه فراگیر است. مانند آبشار که می‌آید و تمام بدن انسان زیر آب می‌رود، در ماه رجب بخشش و رحمت خدا این‌طور است مانند آبشار است. «یَا مَنْ‏ أَرْجُوهُ‏ لِکُلِ‏ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ مِنْ کُلِّ شَر…یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْه‏»[۲۰] خدایا رحمت تو می‌جوشد، من هم به تو احتیاج دارد. خدایا خود شما گفتید که ماه رجب حبل و رشته‌ای بین من و بندگان من است «مَن تَمَسَّکَ بِهِ عَصَمَ فی دُنیاه‏»[۲۱] کسی دامن رجب را بگیرد به من وصل می‌شود. این ماه هم وفات حضرت زینب کبری (سلام الله علیه) است، هم شهادت امام هادی (علیه السّلام) است، هم شهادت حضرت موسی کاظم (علیه الصّلاه و السّلام) است.

مظلومیّت امام هادی (علیه السّلام)

ما هم بهانه زیاد داریم. آقا امام هادی (علیه السّلام) در میان امامان ما مظلومیّت خاصّی دارد. یکی از مظلومیّت‌های ایشان این است که ما برای امام هادی مجلس کم برگزار می‌کنیم. همین قبر ایشان مظلوم است. مردم کربلا شیعه هستند، مردم نجف شیعه هستند، ولی قبر امام هادی، امام حسن عسکری (علیهم السّلام) در آن‌ها قرار گرفته است. این بود که جرأت کردند قبر را منفجر کردند و گنبد را از بین بردند.


[۱]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌‌ی حجرات، آیه ۱۰٫

[۳]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۶۵٫

[۴]– سوره‌‌ی حجرات، آیه ۱۰٫

[۵]– سوره‌ی زخرف، آیه ۶۷٫

[۶]– سوره‌ی عبس، آیات ۳۴ و ۳۵٫

[۷]– سوره‌ی انفال، آیه ۳۴٫

[۸]– سوره‌ی زخرف، آیه ۶۷٫

[۹]– من لا یحضره الفقیه، ج‏ ۴، ص ۳۸۰٫

[۱۰]– سوره‌ی اعراف، آیه ۳۸٫

[۱۱]– همان، آیه ۴۳٫

[۱۲]– سوره‌ی حجر، آیه ۴۷٫

[۱۳]– سوره‌ی حدید، آیه ۱۲٫

[۱۴]– سوره‌ی حجر، آیه ۴۷٫

[۱۵]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۰٫

[۱۶]– شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج‏ ۷، ص ۵٫

[۱۷]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۰٫

[۱۸]– سوره‌ی حشر، آیه ۱۴٫

[۱۹]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۰٫

[۲۰]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۱۶٫

[۲۱]– إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج‏ ۳، ص ۱۴۰٫