آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن در اختیار شما قرار دارد.
- محبوبیّت ایمان، مؤثّرترین اصل تربیتی
- ارتقای اخلاقی و فرهنگی جامعه به دنبال کسب علم و دانش
- فضای غیبت و دروغ در جامعهی ما وجود دارد
- پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر
- مصائب و گرفتاری مجازات الهی و هشداری برای گناهکاران
- فرزندان ناخلف در میان شخصیّتهای مذهبی
- محبّت عامل مؤثر در خوبی و بدی انسان
- توجّه به طعام از منظر قرآن
- اعتقادات درست و عمل صالح برای تعالی انسان
- دیدگاه قرآن در مورد سخن ناشایست
- آیهی مودّت دلالتی بر دوستی و محبّت اهل بیت (علیهم السّلام)
- عشق امیر المؤمنین گناهان را ذوب میکند
- امام صادق و هدایت سیّد اسماعیل حمیری
- چهار چیز که در روز قیامت از انسان سؤال میشود
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمین وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ المُرسَلینَ طَبِیبِ نُفوسِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ مَولَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللَّهُ صُحْبَتَهُ وَ نَصَرْتُهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ * فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَهً وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ * وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ»[۲].
محبوبیّت ایمان، مؤثّرترین اصل تربیتی
در این آیات مبارکات سورهی مبارکهی حجرات، اساسیترین اصل تربیتی، اصل اجتماعی و اخلاقی مسئلهی محبوبیّت ایمان است. علمای علوم تربیت و روانشناسان برای مؤمن ساختن، برای اعتلای درجات اخلاقی در جامعه راههای مختلفی را مطرح کردند. یکی از آنها بالا بردن درجهی معرفت است. میگویند وقتی آگاهیهای انسان بیشتر شود، معلومات او اضافه شود، مصالح و مفاسد را بفهمد قهراً اخلاقی میشود. بعضیها میگویند نه، باید جامعه را به قانون آشنا کرد، باید حکومت عُرضهی حاکمیّت داشته باشد، باید مدرسهها رها نباشند، دانشگاهها رها نباشند. وقتی خانه صاحب ندارد، وقتی اداره مدیر ندارد، وقتی سازمانها، نهادها مسئول جدّی ندارد خلاف در آنجا زیاد میشود، امّا اگر چهارچوب داشت، قانون داشت، برنامه داشت و مدیری هم بالای سر آنها بود و جدّی بود هر خلافکاری را تنبیه میکرد. هر انسان ملتزم به امور آنجا را تشویق میکرد کار به سامان میرسید. بعضیها وراثتی میدانند، میگویند این امور خیلی اکتسابی نیست، خانواده خیلی دخیل است. اگر پدر و مادر، آبا و اجداد در خطّ خوبی بودند، آدمهای معتبری بودند، آدمهای مقدّسی بودند، آدمهای درست کاری بودند بچّههای آنها هم همینطور میشوند. ولی اگر خانواده ریشه ندارد، اصل ندارد، بته ندارد، توقّع نداشته باشید که از یک خانوادهی بیریشه آدمهای درستی در جامعه به وجود بیاید و از وجود آنها خیری به دیگران برسد.
ارتقای اخلاقی و فرهنگی جامعه به دنبال کسب علم و دانش
ولی از مجموعهی مکتب انسان ساز اسلام هم از آیات قرآن کریم و هم از روایات اهل بیت عصمت و طهارت استفاده میشود که همهی اینها مؤثّر هستند و نقش دارند. «یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ»[۳] هر کسی به عقل خود مراجعه کند، به وجدان خود مراجعه کند کسی که میداند با کسی که نمیداند یکسان نیست. مسلّماً طبیبی که مضرّات یک غذایی را، یک میکروبی را، مسئلهی ملموسی را بلد است با آن کسی که بلد نیست یک شکل نیستند. آن کسی که خطر را جدّی میداند کمتر خود را به خطر آشنا میکند. علم خیلی مؤثّر است. از این جهت در قرآن کریم آیات در مورد علم به موازات ایمان است. آیات قرآن کریم خیلی جامعه را تشویق به علم میکند و ارتقاء را، اعتلا را، ترقّی را معلول علم و ایمان شمرده است. گاهی سؤال میکند، گاهی خبر میدهد، گاهی تشویق میکند، گاهی الگو نشان میدهد، امّا آیات قرآن مشحون از تشویق به علم است. معلوم میشود که بدون علم پرواز مشکل است یا ناممکن است.
فضای غیبت و دروغ در جامعهی ما وجود دارد
منتها علوم درجاتی دارد، همهی مردم بحمدلله دین خود را میشناسند، حلال و حرام را یاد گرفتند. فی الجمله با کسبهای حرام آشنایی دارند، اطّلاع دارند. حرفهایی که حرام است، همه میدانند دروغ حرام است، غیبت حرام است، مردم آزاری حرام است و این دانستن تأثیر دارد ولی تأثیر آن در یک حدّی است. همهی تأثیر برای علم نیست. نشانهی آن هم همین است. همین جامعهای که میداند دروغ حرام است، ولی دروغ در آن فراوان است. هم در ادارات، هم در کسب و کار، هم در خانوادهها دروغ است. چه کسی نمیداند دروغ حرام است؟ با اینکه میدانند ولی در عین حال دروغ ریشه کن نشده است و میگویند.
در میان گناهان غیبت جزء نادر گناهانی است که در قرآن کریم آن حقیقت مثالی و باطنی آن ارائه شده است. یکی خوردن مال یتیم است که حقیقت آن در قرآن کریم بازگو شده است، یکی هم غیبت است. با این حال آیا -شما در جامعهی ما گناهی شایعتر از غیبت سراغ دارید؟ غیبت به وفور در جامعهی ما وجود دارد. آن چیزی که در جامعهی ما قبح ندارد پشت سر یکدیگر سخن گفتن است، همه میگویند و این خطر است. یک وقت آدم نمیداند و مبتلا میشود، یک وقت آدم میداند و مبتلا میشود. همینطور مردم آزاری، نیش زدن، رو کم کردن همه محرّمات و ایذاء مؤمن است. همه میدانند ایذاء مؤمن حرام است، ولی علم آنها برای اینها ترمز نشده است، همچنان رها هستند و گناه بیداد میکند، گناه مایهی خطر است. خدا کند که ما بیدار شویم.
پیامدهای ترک امر به معروف و نهی از منکر
این بلاهایی که گاهی هیچ کسی فکر نمیکند یک مرتبه جامعه را به خود مشغول میکند فکر نکنید که همینطور است. قرآن کریم میفرماید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ»[۴] این میان شما واقع نمیشود. «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم». این عکس العمل است. بلا عکس العمل است، بیماریها عکس العمل است، خشکسالیها عکس العمل است، مسئول بد عکس العمل است. اینها در روایات است. یکی از آثاری که بر ترک امر به معروف و نهی از منکر در روایات ما بازگو شده است اثر امر به معروف نکردن، نهی از منکر نکردن است. در روایت دارد که اشرار شما بر شما مسلّط میشوند. مسئولین شما آدمهای خیرخواهی نخواهند بود، آدمهای بدخواه و شر خواهند بود.
یکی دیگر از آثار آن این است که دعاهای شما دیگر مستجاب نمیشود. گرفتار میشوید، هر چه هم ناله میکنید دیگر جواب نمیشنوید. «اللَّهُمَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»[۵] بعضی از گناهان آدم را گرفتار میکند. خدا با کرم خود با ما رفتار میکند.
مصائب و گرفتاری مجازات الهی و هشداری برای گناهکاران
«وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ»[۶] دنبال همین آیه است. میگوید تمام مصیبتهای شما در اثر گناهان شما است «وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ» و خیلی از آنها را خدا به شما ارفاق میکند. یعنی با هر گناهی شما را نمیزند وگرنه نابود میشدید. خدا به پارهای از گناهان شما را اخذ میکند که بیدار شوید، باید توبه کنید. ما میدانیم و گناه میکنیم و این خیلی بد است. چون اطّلاع داریم اثر مضاعفی دارد. تنها علم به عمامه نیست، هر کسی به اندازهی خود به دین خود آشنا است، به وظایف خود آشنا است، حلال و حرام را میداند و عالم بیعمل است. آن کسی که علم دارد و عمل نمیکند نکبتهایی دامن او را میگیرد.
فرزندان ناخلف در میان شخصیّتهای مذهبی
همینطور در خانوادههای بسیار اصیل آدم بچّههای ناخلف میبیند. اگر وراثت عامل تام باشد باید در خانوادههای خوب هیچ بچّهی بدی پیدا نشود. در حالی که از انبیاء و اولیاء گرفته تا علما و صالحین پیدا شدند که بعضی از بچّههای آنها هیچ تناسبی با آن خانواده ندارند. پسر نوح با بدان بنشست.
در قرآن کریم صریحاً خدا به حضرت نوح عتاب کرد «وَ لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا»[۷] در مورد این بچّهی ظالم با من سخن نگو. خدای متعال با یک عتابی با پیغمبر خود صحبت فرموده است. فرمود: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ»[۸] او از اهل تو نیست. رابطهی او با تو قطع شده است، او عمل غیر صالح است.
همینطور از فرزندان امامان ما جعفر کذّاب فرزند بلافصل امام است، ولی به هر حال کذّاب بودن نه اینکه مرتّب دروغ میگفت، دروغی که میگفت خیلی بزرگ بود و به او کذّاب گفتند. در همهی زندگی که او دروغ نمیگفت. انکار امامت امام زمان ما کم دروغی است! قبول نداشت بعد از امام حسن عسکری او فرزند دارد، مدعی ارث بود. اموال امام زمان را غارت کرد. انکار کرد، رفت جای امام زمان را خبر داد که حکومت او را بگیرد و به شهادت برساند.
همینطور ما در میان علما اشخاصی داریم که خود آنها خیلی خوب هستند ولی بچّهی آنها ناخلف است. در مقابل آن آدمهایی که خانوادهی خیلی اصیلی نبودند ولی بچّهی نورانی از آن درآمده است، بچّهی خوبی درآمده است. در این جهت هم کم نیستند اشخاصی که از خانوادهی بد بودند، ولی خود آنها خیلی خوبی بودند.
محبّت عامل مؤثر در خوبی و بدی انسان
بنابراین معلوم میشود وراثت تأثیر دارد ولی قابل دست کاری است. علم تأثیر دارد ولی علّت تام نیست. آن چیزی که اثر آن اثر جدّی است دلدادگی است، محبّت است، عشق است. عشق آدم را دگرگون میکند. عاشق به چیز بدعشق داشته باشد، وابستگی روحی و قلبی داشته باشد خیلی بد میشود و اگر به امیر المؤمنین عاشق باشد، اگر به پیغمبر خود عشق پیدا کند، اگر به امام زمان خود شیدا شود… این محبّت اکسیر است، محبّت آدم را متحوّل میکند، محبّت آدم را دگرگون میکند. محبّت آدم را زنجیری میکند. آدم خلاف مسیر محبوب نمیتواند حرکت کند.
این نکته علاوه بر اینکه نکتهی معرفتی است نکتهی تربیتی است. اگر انسان شاخصهای تربیت را بشمارد امور مختلفی در تربیت دست به دست میدهد. خانواده موثّر است، آگاهی مؤثّر است، معلّم خیلی نقش دارد، مدرسه خیلی نقش دارد، محیط خیلی نقش دارد، غذا خیلی نقش دارد. تمام اینها در خوبی و بدی انسان تأثیر دارد، امّا تأثیر اساسی برای محبّت است.
توجّه به طعام از منظر قرآن
لذا در میان تمام اموری که در اسلام است خداوند متعال روی همهی این سوژهها آیه فرستاده است، راهنمایی کرده است، نسبت به خوراک «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ»[۹] آدم باید به غذای خود نگاه کند، غذا اثر دارد. هر غذایی را نخورید. شما را بیدین میکند، عاقبت به شر میکند. شما را مسموم میکند، شما را هلاک میکند. به غذا دقّت کنید.
اعتقادات درست و عمل صالح برای تعالی انسان
در مورد پدر و مادر این آیهی «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّه»[۱۰] اگر زمین، زمین درستی نباشد تخم در آنجا خوب به عمل نمیآید. اگر خواستید تخم شما ضایع نشود، بذر شما حاصل دهد زمین پاک انتخاب کنید. همینطور اگر زمین شما زمین خوبی باشد ولی بذر شما بذر خوبی باشد، شما در زمین خوب هم بذر بد بیافشانید شما تخم خار افشاندهاید. گل نمیروید، خار میروید. تخم باید تخم درستی باشد، زمین هم زمین صالحی باشد، لذا هم «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ»، هم «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ»[۱۱] ما وقتی در وجود خود حساب کنیم اعمال ما بذر ما است، ما رویش میکنیم.
خدای متعال دل ما را، جان ما را به صورت زمین در اختیار ما قرار داده است. اگر ما اعمال صالح انجام دهیم، انفاق کنیم، احسان کنیم، گره گشایی کنیم، ولی بد دل باشیم، روح ما خبیث باشد، طینت ما خراب باشد، اعتقادات ما بد باشد اعمال خوب در زمین بد رشد نمیکند. دل ما خوب باشد، عقیدهی ما خوب باشد امّا عمل ما بد باشد، رویش ندارد. هم باید اعتقادات خود را درست کنیم، احساسات خود را درست کنیم، اخلاق و ملکات را درست کنیم، هم کار خوب انجام دهیم.
«الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»[۱۲] ایمان زمین دل را بَرَز میکند، پاک میکند. عمل صالح هم آن را تبدیل به گلستان میکند. شما هر کار خوبی را در زمینهی ایمان بکارید میوهی خوب به شما میدهد. این عمل وجود شما را مثمر میکند. خود شما را بهشت میکند و در باطن شما میوههای بهشتی، ریاحین بهشتی… فضای جان شما را معطّر میکند. به شما قدرت میدهد، قوّت میدهد. امّا اگر بذر خراب بود، در دل خود اعتقادات خوبی دارید امّا عمل ندارید فایده ندارد. عقیدهی بد دارید، عمل خوب دارید فایده ندارد. همهی اینها را قرآن کریم بیان فرموده است.
دیدگاه قرآن در مورد سخن ناشایست
«الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ»[۱۳] اینهایی که بد دهان هستند، این آیه در مورد سخن است. «الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبات» این آیهی کریمه میگوید اینهایی که حرفهای بد میزنند، فحش میدهند و بد دهان هستند روح آنها خراب است. باطن بد است که حرف بد میآورد. آدم سالم حرف بد نمیگوید. «الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ» این حرفهای خبیث برای روحهای خبیث است. آدمی که باطن او نور است، باطن او معطّر است، سخن او هم طیب کلام خواهد داشت. هم پاکیزه است و هم حرفهای او یک محفلی و یک مجلسی را عطرآگین میکند.
آیهی مودّت دلالتی بر دوستی و محبّت اهل بیت (علیهم السّلام)
اینها همه به صورت موادی هستند که تأثیر دارند، نقش دارند، امّا نقش اساسی برای چیست؟ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»[۱۴] حبّ علی یعنی ایمان. عشق علی اکسیر است. کسی عاشق باشد نمیتواند به خود اجازه دهد کاری کند که حضرت امیر از او ناراضی باشد. امام حسین را نمیتواند نادیده بگیرد، امام زمان را نمیتواند نادیده بگیرد. لذا محبوبیّت ایمان صرف محبوبیّت فضای فکری نیست. محبوبیّت ایمان مجذوبیّت به علی و اولاد علی است. خود علی ایمان است. این شجرهی طیبه وجود نازنین پیغمبر است. ساقهی آن امیر المؤمنین است. شاخههای آن اهل بیت عصمت و طهارت هستند. میوهی آن حسنین (سلام الله علیها) است و برگهای آن خود شیعیان هستند. «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ»[۱۵] شامل همهی این جهات میشود. امیر المؤمنین حقیقت ایمان هستند. وجود نازنین حضرات معصومین (علیهم السّلام) حقیقت ایمان هستند.
عشق امیر المؤمنین گناهان را ذوب میکند
لذا عینیّت ایمان، تجسّم ایمان، تمثّل ایمان، وجود مقدّس حضرت علی و اولاد طاهرین او است. اگر انسان آن را داشت خواه یا ناخواه از بدیها توبه میکند. یکی از جهاتی که «حُبُ عَلِیٍ حَسَنَهٌ لَا تُضِرُّ مَعَهَا سَیِّئَه»[۱۶] اینکه محبّت امیر المؤمنین گناه سوز است، معصیّت سوز است. یعنی آدم گناه میکند آلوده میشود، غرق در گناه میشود و به برکت محبّت علی بخشیده میشود یا نه، محبّت علی نمیگذارد انسان آلوده شود. امام صادق (علیه السّلام) یک اشعاری دارند
«تَعصِی الإله وَ أنتَ تَظهَرُ حُبُّهُ هذا مَحالٌ فِی الفِعالِ بَدیع»[۱۷]
معصیّت خدا میکنید آن وقت ادّعا میکنید خدا را دوست دارید. این از عجایب امور است. کسی که دوست دارد ولی توجّه به محبّت ندارد حضرت امیر او را آرام آرام متوجّه میکند. از گناهان خود توبه میکند و با گناه مقابله میکند. چون سنخیّت او با امیر المؤمنین و ائمه است. محبّت دلیل سنخیّت است، دلیل هماهنگی وجود است، لذا محبّت را تقویت کنید. این زیارت نامه خواندن، این متوسّل شدن، معجزات این بزرگواران را به یاد آوردن، در بیچارگی به این کشتی پناه آوردن، آنها را پناهگاه دیدن محبّت را مشتعل میکند.
امام صادق و هدایت سیّد اسماعیل حمیری
محبّت به امیر المؤمنین و ائمّه در وجود ما که آلوده هستیم آتش زیر خاکستر است. آرام آرام در گرفتاری این خاکسترها کنار میرود و این آتش مشتعل میشود و آن لحظهی آخر خود رانشان میدهد. در جریان سیّد اسماعیل حمیری همین را دارد. سیّد اسماعیل حمیری آلودگیهایی در زندگی داشت که نمیخواهم بگویم آلودگی او چه بود. حمیری سابقهی خوبی از نظر اعتقاد ندارد، ولی امام جعفر صادق مایهی هدایت او شد و شیعهی خالص بود ولی آلودگی داشت.
در لحظهی آخر که مریضی سخت داشت و مرض منجر به موت بود، در حال احتضار بود که همسایههای او که موالی نبودند، اهل سنّت نبودند برای عیادت او آمده بودند دیدند در موقع جان دادن تمام چهره مانند قیر سیاه شد! اینها به هم نگاه میکردند و چه بسا خوشحال شدند که این دم از علی میزد میگفت من شیعه هستم. شیعیان عاقبت به خیر هستند، امّا ببینید این چطور شد. هم زبان او بند آمد و هم صورت او مانند قیر سیاه شد. امّا طولی نکشید یک مرتبه دیدند زبان باز کرد و از یک نقطهای گویا نوری روشن شده است، گویا دارند آبی میریزند و این سیاهیها را میشورند همینطور توسعه پیدا میکرد. و این شعرها را در آخرین لحظهی خود گفت و روح او پرواز کرد.
«کَذَبَ الزَّاعِمُونَ أَنَّ عَلِیّاً لَنْ یُنْجِیَ مُحِبَّهُ مِنْ هَنَاهٍ»[۱۸]
دروغ گفتند آن کسانی که گفتند علی شیعیان خود را از سختیها نجات نمیدهد. معلوم میشود محبّت اگر واقعیّت داشته باشد اثر خود را میگذارد، آدم را عاقبت به خیر میکند.
چهار چیز که در روز قیامت از انسان سؤال میشود
مواظب این اکسیر محبّت باشید، مواظب این گنج محبّت باشید. علّت اینکه روز قیامت قدم از قدم بر نمیداریم مگر اینکه باید در مورد چهار امر جواب دهیم. یکی از عمر ما میپرسند که کجا عمر را گذراندید، یکی از جوانی میپرسند که جوانی خود را کجا کهنه کردید و پیر کردید. یکی از مال شما میپرسند که از کجا در آوردید و در کجا مصرف کردید و یکی از چیزهایی که میپرسند «إِنَّ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَیْت»[۱۹] از محبّت اهل بیت سؤال میکنند که شما یک چنین سرمایهای داشتید و استفاده نکردید. دل به علی داده بودید، دل به امام حسین داده بودید، دل به فاطمه داده بودید. شما دیگر چرا اینکار را کردید؟ چرا از این کلاس استفاده نکردید؟ لذا بعد تربیتی این آیهی کریمه مهمترین عاملی است که انسان به برکت محبّت علی و اولاد علی دامن اینها را بگیرد و از گناهان خود خداحافظی کند.
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی حجرات، آیات ۷ تا ۹٫
[۳]– سورهی زمر، آیه ۹٫
[۴]– سورهی شوری، آیه ۳۰٫
[۵]– زاد المعاد، ص ۶۱٫
[۶]– سورهی شوری، آیه ۳۰٫
[۷]– سورهی هود، آیه ۳۷؛ سورهی مؤمنون،آیه ۲۷٫
[۸]– سورهی هود، آیه ۴۶٫
[۹]– سورهی عبس،آیه ۲۴٫
[۱۰]– سورهی اعراف، آیه ۵۸٫
[۱۱]– سورهی ابراهیم، آیه ۲۴٫
[۱۲]– همان، آیه ۲۳٫
[۱۳]– سورهی نور، آیه ۲۶٫
[۱۴]– سورهی شوری، آیه ۲۳٫
[۱۵]– سورهی حجرات، آیه ۷٫
[۱۶]– عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج ۴، ص ۸۶٫
[۱۷]– وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۰۸٫
[۱۸]– بحار الأنوار، ج ۳۹، ص ۲۴۱٫
[۱۹]– بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۷۷٫
پاسخ دهید