آیت الله صدیقی روز دوشنبه بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء در مسجد جامع ازگل به درس اخلاق پرداختند که مشروح آن تقدیم می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین طَبِیبِنَا حَبِیبِنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِم مُحَمَّدٍ و آلِهِ الأطْهَرینَ سِیَّمَا مَولَانَا بَقیَّهَ اللهِ فِی العَالَمینَ أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ رِضَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدمه
از خداوند عزیز و حکیم و کریم و بندهنواز درخواست میکنیم که آنچه در ماه مبارک رمضان به بندگانِ خوبِ خود عنایت فرموده است و جوایزی که روز عید به بندگان خود عنایت فرمود به همهی شما و ما عنایت بفرماید و آنچه عنایت فرموده است به حق اولیاء الهی برای ما نگهدارد تا بتوانیم آن نورانیّت، آن صفا، آن ارتباط الهیِ خودمان را حفظ کنیم؛ آنچه در ماه مبارک رمضان دریافت کردیم شیطان غارت نبرد و گرفتار غفلت نشویم که از دستِ ما برود، إن شاء الله خیلی چیزها بدست آوردهایم و حواسِ ما باشد که به خودِ خدای متعال بسپاریم.
مرور جلسات قبل
ما از سوره مبارکه صافات به محضر شریف شما هدایایی داشتیم.
خدای متعال به صافات و زاجرات و تالیات قسم یاد فرموده است؛ هم نظمِ جهان که همهی موجودات به صف قرار گرفتهاند و یک تعاون عمومی وجود دارد، حمایتِ موجودات از یکدیگر منسجم، بهم پیوسته و سازمان یافته است، خدای متعال به این حالتِ ملائکه و مظاهرِ ملائکه قسم یاد فرموده است، بعد به نیروهای بازدارنده، به آمرین به معروف، به ناهین از منکر که این هم جزوِ مقدّساتِ عالَم است قسم یاد کرده است، خدای متعال در ورای این عالَم ملائکهای دارد که اینها جلوی شیاطین را میگیرند و جلوی طغیانِ آنها را میگیرند، خدای متعال به ما درس میدهد، شما هم باید مانندِ ملائکه اولاً منظم باشید و ثانیاً نسبت به بدیها، نسبت به فساد، نسبت به ظلم، نسبت به استکبار زاجر باشید، منزجر باشید، بازدارنده باشید؛ اگر این دو قسمت، نظمِ عمومی در تحققِ پاکیها، ایدههای آسمانی و نیروهای بازدارنده که بمنزلهی گلبولهای سفید برای صیانت از سلامتی جلوی میکروبهای فساد را، ابتذال را، هرزگی را، رانتخواری را، سوءاستفاده از بیت المال را میگیرند، و اینها مقدّمهی این است که «فَالتَّالِیَاتِ ذِکْرًا»[۲]، با خدای متعال مرتبط بشوید و دلهای شما الهی بشود و شما هم با ملائکهای که ذکرِ الهی را تلاوت میکنند همنوا بشوید.
خدای شما یکی است
خدای متعال بعد از این قسمها پاسخِ قسم را که «إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ»[۳] می دهد،مسئلهی توحید، مسئلهی یگانگیِ خدای متعال، مسئلهی یکتایی خدای متعال، یگانگیِ معبود، که شما جز خدای متعال دلبری ندارید، شما جز خدای متعال موجودی که شایستهی پرستش باشد ندارید، اله شما واحد است، شما چند خدا ندارید، شما خدای واحد دارید، آنکه اله شماست و جز یکی نیست او «رَبُّ السَّمَاوَاتِ»[۴] است، که این ربوبیّت در میانِ مشرکین که قائل به تعدد ارباب بودند، برای خورشید، برای ماه، برای هر صنفی از موجودات یک ربّ قائل هستند، و برای انسان هم ربّالنوع قائل هستند، این آیات در مقامِ نفی شرک در ربوبیّت است و به ما توجّه میدهد که هم معبودِ شما یکی است و هم ربّ شما همان «رَبُّ السَّمَاوَاتِ» است و همان «رَبُّ الْمَشَارِقِ و المَغارب» است، این نظمی که در آسمانها و زمین، در کیفیّت طلوع خورشید در فصولِ مختلف از نقاط مختلف می بینید، این نظمِ دقیقِ ریاضیِ عمیقِ قابلِ مطالعهی پایانناپذیر، این انسجام، این وحدتِ عالَم، وحدت رَبّ را برای شما اثبات میکند، فرمود: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا»[۵]، اگر دو اله در عالَم داشتید، یعنی اگر آسمان و زمین یک مدیر نداشت، یک مربّی نداشت، یک اله نداشت، و اگر متعدد میشدند هر کدام یک اراده داشتند، تنازع پیش میآمد و نظمِ آسمان و زمین بهم میخورد، این نظمِ مستمرّ خللناپذیر که از وحدت قانون، از وحدت سنّت، از وحدت اراده و مشیّت حکایت میکند برای وحدانیّتِ معبودِ شما و ربّ شما کفایت میکند.
نعمتِ زیبایی آسمانها
بعد خدای متعال میخواهد غرورِ اهلِ خیال و توهّم را بشکند، «فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لازِبٍ»[۶]، بعد از آنکه خدای متعال توجّه به زیبایی و زینتِ کواکب داد که این امرِ فطری است، انسان از زیبایی لذّت میبرد، از تزئین و آراستگی لذّت میبرد، خدای متعال این را بعنوانِ یکی از منّتهای خود معرّفی فرموده است، ما خواستهایم برای شما دلبری کنیم، عالَم را زیبا آفریدیم و آسمان را با ستارگان و کواکب زینت دادیم، این نشان میدهد که انسانهای آسمانی باید آسمانِ وجودِ خودشان را که قلبِ الهی است به ستارههای معنویّت مزیّن کنند، هم در بُعدِ معارف، با اسماء حسنی الهی که هر کدام خورشیدی است و بر دلِ انسان میتابد و هم به اخلاقِ الهی، به صفاتِ الهی، و هم به روش و رفتاری که همه بوی خدای متعال بدهد، انسان باید در سیرتِ خود زشتی نداشته باشد، باید قبحی در رفتارِ انسان نباشد، باید ظاهر و باطنِ انسان آسمانی باشد، آسمان زیباست، آسمان پُر ستاره است، در کنارِ زیبایی… ما فقط بخاطرِ زیبایی نیست که این ستارگان را با یک ترتیب و نظامِ خاصّی که برای شما چشمک میزنند و نور میدهد و دلِ شما را روشن میکنند، اعصاب و روانِ شما را آرام میکنند، اگر در دلِ شب به این کوهها بروید و از این محیطِ شلوغِ هوای آلوده خودتان را کنار بکشید، وقتی در دلِ این شب بالای تپّه و کوهی میروید به آسمان نگاه کنید، اولاً کثرتِ ستارگان واقعاً انسان را گرفتارِ حیرت میکند، به هر کجا نگاه میکنید تودههایی از ستارگان که به نظرِ ما به اندازهی یک قرصِ کوچکی هستند، همهی اینها از زمینِ شما بزرگتر هستند، چه عوالمی! چه جهانهای متعددی! آنها در عالَمِ خودشان عوالمِ بزرگی هستند اما وقتی شما نگاه میکنید انگار خدای متعال یک سقفی را چراغانی کرده است و لامپهای مختلفی دارد و میخواهد برای شما زینت و آراستگی پیش بیاورد که چشم و دلِ شما روشن بشود و آرامش پیدا کند.
این خدای متعال عالَم را زیبا آفریده است، به شما فطرتی داده است که شما زیبایی را دوست داشته باشید و به دنبالِ زیباییها باشید، ولی هر موجودی که برای شما زینت قرار دادیم، برای دنیای شما، برای زندگیِ شما زینت قرار دادیم تنها زینت نیست، اینها مسئولیّتها و مأموریّتهایی برای حفاظتِ شما از شیاطین، برای مقابلهی با جاسوسها، برای مقابله با کسانی که استراق سمع میکنند، برای کسانی که به دنبالِ کشفِ اسرارِ شما هستند دارند، هر کدام از این ستارهها بمنزلهی یک مأمورِ مانعِ عبورِ این شیاطینِ جن هستند که اینها نمیتوانند با وجودِ این ستارگان به عوالمِ بالا حرکت کنند.
بعضی از این ستارگان «مارِد» هستند، یعنی متمرّد هستند، «مارِد» را «متمرّد» میگوید، «أمرَد» زمینِ «مَرَد» آنجایی است که هیچ چیزی در آنجا نیست، انسانی که هیچ حیاء ندارد، هیچ ملاحظه ندارد، هیچ حریمی را نمیشناسد مانندِ زمینی است که هیچ رویش ندارد، لذا همچنین کسی میتواند هر کاری را کند، انسانِ متمرّد انسانِ چموشی است که نه از خدای متعال میترسد، نه از قیامت حساب میبرد، نه از آتشِ جهنّم پروا دارد، نه از انسانها خجالت میکشد، مثلِ این بدحجابها و بیحجابهای لجوج که خیال میکنند آزاد هستند در حالی که در چنگِ بیرونیها هستند، بیگانهها اینها را کوک میکنند و اینها خودنمایی میکنند.
این کشور این همه شهید داده است، ، این کشور این همه مسجد دارد، این کشور این همه نمازجمعه دارد این کشور این همه نمازخوان دارد، در و دیوارِ این کشور با نامِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام مزیّن است، در و دیوارِ این کشور با نامِ اهل بیت علیهم السلام مزیّن است، این همه اموری که اگر ملاحظه کنیم باید کارِ بد نکنیم، باید گناه نکنیم، باید با ملاحظه و حیاء زندگی کنیم، هیچ چیزی را در نظر نمیگیرند، اینها متمرّد میشود، اینها «مارِد» میشوند، هیچ رویشی در اینها نیست، اینها مانندِ زمینِ شوره زار میمانند که هیچ گل و گیاه و درخت و میوهای در این زمین بوجود نمیرسد، لذا زمینِ «مَرَد» یعنی زمینی که هیچ رویشی ندارد و جوانی که هنوز موی صورتِ او درنیامده است به او «أمرَد» میگویند، شیطانِ مارِد شیطانی است که هیچ ملاحظهای، هیچ خطّ قرمزی نمیشناسد، نه شهید، نه خدای متعال، نه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، نه مقدّسات، نه بزرگترها، نه مساجد، نه امامزادهها، نه بقاعِ متبرّکه، ملاحظهی هیچ چیزی را نمیکند، لذا هر کاری که دوست دارد در نهایتِ گردنکلفتی انجام میدهد و تمرّد میکند، این شخص مارِد است.
این ستارگانِ زیبا که برای شما زیبایی دارد برای آن شیاطین دافعه دارد، برای شما مؤمنین جاذبه دارد، چون اینها را مظهرِ جمالِ خدای متعال میبینید، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمَالِکَ جَمِیلٌ»[۷]، نازنین همه را نازنین بیند، چون دیدِ شما زیباست همه جای عالَم را زیبا میبینید و ستارگان برای شما جاذبه دارد و جمیل است، اما شیطانی که میخواهد از منافذِ آسمان عبور کند و به محلّ تجمّع فرشتگانی که اسرارِ شما در اختیارِ آنهاست و گاهی در موردِ اسرارِ شما در میانِ آنها گفتگویی هست، این شیاطین میخواهند بروند و آنها را استراق سمع کنند تا بتوانند با توجّه به اسراری که از شما در اختیار دارند بر علیهِ شما توطئه کنند، این ستارهها برای آن شیاطین سیمهای خاردار هستند، بعضیها آنقدر مارِد و بیحیاء هستند از منافذِ سیمخارداری که برای آنها سیم خاردار است و برای شما جمال و جمیل است میخواهند عبور کنند، خدای متعال برای آنها شهاب ثاقب قرار داده است.
این شهاب سنگهایی که در آسمان میبینید، گاهی انسان در جلوی چشمِ خود میبیند که گویا یک شعلهای یک مسیری را روشن کرد اینها تیراندازیهای آسمانی است، این شیاطینِ جنّی که میخواهند از این منافذ عبور کنند را با این شهابسنگها میزنند و آنها را «دُحُورًا»[۸] یعنی آنها را به اُنف برمیگردانند و نابود میکنند.
اینها برای ما درس است، ما شیاطینِ نامرئی را میزنیم و شما هم میخواهید به آسمانِ عزّت برسید، میخواهید به آسمانِ استقلال برسید، میخواهید به آسمانِ معنویّت و دیانت برسید، میخواهید به آسمانِ امانت برسید، میخواهید به آسمان تعاون و تقوا برسید، شما شیاطینِ انسی دارید، شما هم باید برای اینها شهابِ ثاقب باشید، هر کدام از شما سدّ آهنینی برای نفوذِ بیدینیها باشید، با وجود شما جرأت نکنند به حریمِ مقدّسات دستدرازی کنند، جرأت نکنند عفّتِ بانوانِ شما و دیانتِ جوانهای شما را مورد دستبرد قرار بدهند، هر کدام از شما ستاره و سدّی باشید و جلوی شیاطین را بگیرید، و اگر شیاطینی نامرئی شدند و بعنوانِ جاسوس آمدند و میخواهند از شما اسراری دریافت کنند… در قالبهای مختلف میآیند، اینها را باید با شهابِ ثاقب راند، این سدّ تنها کفایت نمیکند، باید اینها را مجازات کنید، باید اینها را عبرت قرار بدهید که دیگر کسی از اسرارِ شما، از نوامیسِ شما مطّلع نشود.
این درسهای خدای متعال در موردِ توحید، یگانگیِ عالَم، انسجامِ عالَم، پیوستگیِ عالَم و وحدتِ عالَم بود، که دلیلِ وحدتِ اله و وحدتِ رَبّ است، حال مقدّماتی فراهم میکنند که ما به معاد هم توجّه کنیم.
مرگ یکی از مظاهرِ توحید است
معاد از لوازمِ ربوبیّت، حکمت و علم و قدرتِ خدای متعال است، مرگ یکی از مظاهرِ توحید است، هیچ قدرتی در طولِ زمان نتوانسته است با این سنّتِ الهی مقابله کند، «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ»[۹]، هیچ فرعونی، هیچ نمرودی، هیچ قدرتِ اتمیای، هیچ طبیبی که آنقدر انسانها را از مرگ نجات داده است وقتی زمانِ مرگِ خودِ او رسیده است نتوانسته است با مرگ دست و پنجه نرم کند، این مظهرِ قهّاریّتِ خدای متعال است، «مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَ الْبَقَاءِ وَ قَهَرَ عِبَادَهُ بِالْمَوْتِ وَ الْفَنَاءِ»[۱۰]، خدای متعال بندگانِ خود را مقهور و مغلوب کرده است، با چه چیزی؟ با مرگ و فنا!
تمامِ مدّعیان وقتی حضرت عزرائیل میآیند در چنگِ ایشان موم هستند و ضعیف هستند و نمیتوانند مقابله کنند، این از مظاهرِ قدرتِ خدای متعال است، این از مظاهرِ حکمتِ خدای متعال است، این از مظاهرِ ربوبیّتِ پروردگارِ متعال است، در عینِ حال ابدیّتِ شماست، مرگ به شما میگوید خودت را آماده کن، شما با مرگ نمیمیرید، خدای متعال شما را از اینجا به یک جهانِ دیگری منتقل میکند، شما نمی توانید خودتان را در اینجا ماندگار کنید، اینجا بقاء وجود ندارد، بقاء شما با مرگِ شما آغاز میشود، ببینید برای آنجا چکار میکنید.
شیطانصفتها بدانند
«فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لازِبٍ»[۱۱]، از اینهایی که شیطان صفت هستند سوال کن که خیلی روی خودتان حساب باز کردهاید و میخواهید به همه جا دست بیابید، میخواهید به همه جا دست درازی کنید، میخواهید از همه جا سر در بیاورید، از آنها استفتاء کن، خبر بگیر، استفتاء یعنی استخبار، یعنی استنباء، خبر گرفتن، سوال کردن، «فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا» شما از نظرِ خلقت خیلی مستحکم هستید، «أَمْ مَنْ خَلَقْنَا» یا آنهایی که ما خلق کردیم؟ «إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِینٍ لازِبٍ» ما بشر را از یک گلِ چسبنده آفریدهایم.
یعنی به اصلِ خودت نگاه کن، ببین یک گِلِ چسبنده بودهای، در بعضی از آیات دارد که یک گِلِ گندیده بود، لجن بود، خدای متعال به ما تنبّه میدهد که خیلی غرور تو را نگیرد، اولِ خودت را نگاه کن که گِلِ چسبنده بودی، آخرِ خودت را هم نگاه کن! باز هم به خاک تبدیل میشوی! با آمدنِ یک باران باز هم گِل میشوی!
ما شما را از گِلِ چسبنده خلق کردیم، چرا گذشتهی خودتان را فراموش میکنید؟ «بَلْ عَجِبْتَ وَیَسْخَرُونَ»[۱۲] شما تعجّب میکنید از اینکه اینها معاد را قبول نمیکنند، و آنها این تعجّبِ شما را مسخره میکنند!
مسئلهی معاد و مرگ برای انسانهای عاقل و متفکّر مانندِ روز روشن است، برای انسانهای دنیاپرست موجبِ مسخره است، از اینکه تو تعجّب میکنی آنها تو را مسخره میکنند!
«وَإِذَا ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ»[۱۳]، وقتی شما از معاد صحبت میکنید، دلیل میآورید، اخبارِ الهی را برای آنها میگویید اینها اهلِ دل نیستند که بیدار بشوند، تذکّرِ تو اینها را متذکّر نمیکند.
به خدای متعال پناه میبریم، گناه آنچنان انسان را مسخ میکند که انسان روزِ روشن را شبِ تاریک میبیند.
«وَإِذَا رَأَوْا آیَهً یَسْتَسْخِرُونَ»[۱۴]، اینها معجزه هم که میبینند معجزه را هم به سُخره میگیرند و میگویند: «وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُبِینٌ»[۱۵]، نامِ معجزه را هم سِحر میگذارند.
بجای اینکه قبول کنند اگر معجزه هم سحر بود باید دیگران هم راهی داشتند و این کار را میکردند، تفاوتِ اعجاز و سحر این است که سحر قابلِ آموزش است اما اعجاز قابلِ آموزش برای احدی حتّی اولیاء الله نیست، اعجاز قدرتِ خدای متعال است و هر زمانی که بخواهد قدرتنمایی کند در وجودِ پیامبری یا امامی قدرتنمایی میکند و راهِ علمی ندارد تا در یک دانشگاه یا حوزهای یاد بدهند و کسی بتواند اعجاز کند.
ما پیامبران را با اعجاز آوردیم که هیچ کسی نتواند کاری شبیهِ آن کار را انجام بدهد و معلوم بشود که کارِ بشر نیست، بلکه قدرت قدرتِ لایزالِ خدای متعال است و خواسته است که در دستِ این بندهی خدای متعال روشن بشود.
اما با اینکه اینها معجزه میبینند و تفاوت معجزه و سحر را هم عقل میتواند به راحتی تشخیص بدهد، بجای اینکه تحت تأثیر قرار بگیرند میگویند: «وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُبِینٌ»، «إن هذا» یعنی تحقیر میکنند، این شقّ القمر را، این حرف زدنِ ریگهای بیابان که به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شهادتِ نبوّت دادند، یک شخص عرب یک سوسمار برای اذیّت کردنِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آورد و رها کرد که مثلاً رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شوکه بشوند و بترسند، آن سوسمار شهادت به رسالتِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داد، همهی اینها را دیدند و گفتند این سحرِ آشکار است! یعنی معجزهی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را کوچک کردند.
انسان وقتی گناه کرد خدای متعال عقل را از او میگیرد، خدای متعال تشخیص را از او میگیرد، انسان دیگر با واقعیّات مقابله میکند و زیرِ بارِ هیچ حقیقتی نمیرود.
روضه
صَلَّی الله عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
در این ماه شوّال شهادتِ حضرت حمزه سیّدالشّهداء علیه السلام واقع شده است، امام زین العابدین علیه السلام پسر عموی خود یعنی فرزندِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را بعد از شهادت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام دیدند، حضرت سجّاد علیه السلام گریه کردند و فرمودند هیچ روزی برای جدّ من رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سختتر از اُحُد نبود که عموی ایشان حضرت حمزه سیّدالشّهداء علیه السلام به وضعِ فجیعی شهید شدند، هم وحشی تیری را به حضرت حمزه سیّدالشّهداء علیه السلام زد و ایشان از روی اسب افتادند، هم مادرِ خبیث و ناپاکِ معاویه یعنی هندجگرخوار که نظاره میکرد، دستور داد شکمِ این شهید را پاره کردند و این زنِ ناپاک جگرِ ایشان را از روی عداوت زیرِ دندانِ خود گرفت اما مثلِ سنگ سخت شد و این وجودِ جهنّمی نتوانست عضوِ بهشتی را بخورد، اما او خباثتِ خود را نشان داد…
به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خبر دادند که فاطمیّات در حالِ آمدن از مدینه به سمتِ جبهه هستند، خواهرِ حضرت حمزه سیّدالشّهداء علیه السلام هم در این فاطمیّات هستند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیایند، بانوانِ دیگر بیایند، اما نگذارید عمّهام صفیّه بیاید، او نمیتواند بدنِ برادرِ خود را اینطور ببیند… صفیّه پیام داد که یا رسول الله! اجازه بدهید تا شهید خود را ببینم، قول میدهم صبر کنم، وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عبای خودشان را روی بدنِ مجروحِ حضرت حمزه سیّدالشّهداء علیه السلام کشیدند اما بدن قدبلند بود و عبای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همهی بدن را پوشش نداد، دستور دادند از علفهای بیابان آوردند و مابقیِ بدن را پوشاندند که وقتی خواهر میآید بدن را با این وضع نبیند…
اما امام سجّاد علیه السلام فرمودند که هیچ لحظهای برای پدرمان حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام سختتر از لحظهای نبود که در کنار نهر علقمه آمدند… دیگر بدنی از حضرت اباالفضل العباس علیه السلام نمانده بود… نه تنها دستهای مبارک را از بدنِ مبارک ایشان جدا کردند، بلکه آنقدر شمشیر زدند، آنقدر نیزه زدند که وقتی حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام دست زیرِ بدن بردند و خواستند بدن را بلند کنند بدن بهم ریخت… حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام در آنجا سخت گریه کردند… فرمودند: «الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری»… الآن کمرِ من شکست…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ علیه السلام
برای شفای مریضها، بیمارانِ مورد نظر، حضرت آقای فاطمینیا که ان شاء الله بشارت دادهاند که در ایام شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام که در آن سه شب روضه داریم قول دادهاند که ان شاء الله بیایند، ایشان فرمودهاند میخواهم اولین منبرهای خود را در همین مسجد بروم، ان شاء الله دعای شما مستجاب باشد و شفای کامل عاید بشود؛ چند مریضِ مورد نظر هستند، چند نفر مریضِ سرطانی، چند نفر مریضِ روحی و افسردگی و وسواس…
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ»[۱۶]
نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ الاجَّلِ الأکرم اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین وَ بِالأئِمَّهِ مِن وُلدِ الحُسَین یا الله…
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین، یا غیاثَ المُستَغِیثِین، یا اِلَهَ العَاصِین، یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ، یا سَریعَ الرِّضا…
خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! گناهانمان را ببخش و بیامرز.
خدایا! گذشتگانمان را ببخش و بیامرز.
خدایا! شهدا و امامِ شهدا را با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و آل رسول علیهم السلام محشور بفرما.
خدایا! پایان عمرِ ما را با مهرِ شهادت ممهور بفرما.
خدایا! ما را با حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام و شهدای کربلا محشور بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم نسلِ جوانِ ما را از مشکلاتِ جاری نجات عنایت بفرما.
خدایا! امرِ اشتغال و ازدواج را برای نسلِ جوان تسهیل بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم در این هجمههای اقتصادی، در این جنگِ اقتصادی به ما صبر و استقامت و پیروزی و به دشمنانِ ما ناکامی و شکست نصیب بگردان.
خدایا! ما را دشمن شاد نکن.
خدایا! مردمِ ما را بیش از این در فشار قرار مده.
خدایا! گشایشی بر همهی ما فراهم بفرما.
خدایا! دعاهای ما را مستجاب بفرما.
خدایا! قرضِ مقروضین را اداء بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم مریضها را شفای کامل و عاجل روزی بفرما.
خدایا! ما را قدردان و شکرگزار نعمتهای خودت قرار بده.
خدایا! سایه پر برکتِ رهبرِ بزرگوارمان را با کرامت و کفایت تا ظهور در کنار حضرت مهدی ارواحنا فداه مستدام بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه صافات، آیه ۳
[۳] سوره مبارکه صافات، آیه ۴
[۴] سوره مبارکه صافات، آیه ۵ (رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ)
[۵] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۲۲ (لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَهٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ۚ فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ)
[۶] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۱
[۷] دعای سحر
[۸] سوره مبارکه صافات، آیه ۹ (دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ)
[۹] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۵۷
[۱۰] دعای صباح
[۱۱] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۱
[۱۲] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۲
[۱۳] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۳
[۱۴] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۴
[۱۵] سوره مبارکه صافات، آیه ۱۵
[۱۶] سوره مبارکه نمل، آیه ۶۲ (اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ)
پاسخ دهید