امام علی(ع) در روایتی تقریباً مفصل می‌فرماید؛ نور پیامبر(ص) قبل از خلقت، آفریده شده بود و هزاران سال در حجاب‌های دوازده‌گانه بوده و در آن‌جا توسط ذکرهای مختلف، خداوند را عبادت می‌کرد: خداوند ۴۲۴ هزار سال پیش از آن‌که آسمان‌ها، زمین و عرش و کرسى و لوح و قلم و بهشت و دوزخ را بیافریند و پیش از آن‌که آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، موسى، عیسى، داود، سلیمان و سایر پیامبران را بیافریند، نور محمد را همراه با دوازده حجاب(قدرت، عظمت، منّت، رحمت، سعادت، کرامت، منزلت، هدایت، نبوّت، رفعت، هیبت و شفاعت) آفرید. سپس نور محمد(ص) در هر حجابی سالیانی را با ذکرهایی نگه‌داشت:
۱ – 
دوازده هزار سال در حجاب قدرت: ذکر «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى»؛ پاک و منزّه است پروردگار من که برتر است.
۲ – 
یازده هزار سال در حجاب عظمت: «سُبْحَانَ عَالِمِ السِّرِّ»؛ پاک و منزه است داناى راز نهان.
۳ – 
ده هزار سال در حجاب منت: «سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا یَلْهُو»؛ پاک است آن خدایى که پایدار است و کار بیهوده‌ای ندارد.
۴ – 
نُه هزار سال در حجاب رحمت: «سُبْحَانَ الرَّفِیعِ الْأَعْلَى»؛ پاک است خداى بلند برتر.
۵ – 
در حجاب سعادت هشت هزار سال: «سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا یَسْهُو»؛ پاک است آن‌که پایدار است و عمل سهو انجام نمی‌دهد.
۶ – 
در حجاب کرامت هفت هزار سال: «سُبْحَانَ مَنْ هُوَ غَنِیٌّ لَا یَفْتَقِرُ»؛ پاک است آن خدایی که بی‌نیاز است و هرگز نیازمند نگردد.
۷ – 
در حجاب منزلت شش هزار سال: «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَلِیِّ الْکَرِیمِ»؛ پاک است پروردگار من که بلند و با کرامت است.
۸ – 
در حجاب هدایت پنج هزار سال: «سُبْحَانَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ»؛ پاک است پروردگار عرش بزرگ.
۹ – 
در حجاب نبوّت چهار هزار سال: «سُبْحَانَ‏ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ»؛ پاک است پروردگار عزّت از آنچه وصف کنند.
۱۰ – 
در حجاب رفعت سه هزار سال: «سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ»؛ پاک است صاحب ملک و ملکوت.
۱۱ – 
در حجاب هیبت دو هزار سال: «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ»؛ پاک است خدا و به حمد او مشغولم.
۱۲ – 
در حجاب شفاعت هزار سال: «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ»؛ پاک است پروردگار من که بزرگ است و به حمدش مشغولم.
سپس خداى عزّ و جلّ نامش را به صورت نور رخشانى بر لوح آشکار کرد تا چهار هزار سال و بر عرش عیان ساخت تا هفت هزار سال تا این‌که آن‌را در صُلب حضرت آدم(ع) نهاد و از آن‌جا به پشت حضرت نوح(ع) انتقال داد و از پشتى به پشتى گردانید تا از پشت عبد اللَّه بن عبد المطلب در آورد و شش کرامت را تنها به او اختصاص داد؛ پیراهن رضا بر تنش پوشید، رداء هیبت به دوشش انداخت، تاج هدایت بر سرش نهاد، شلوار معرفت بر او پوشانید و بند آن‌را محبت قرار داد، نعلین خوف به پایش کرد و عصاى منزلت به دستش داد. سپس خدا به او فرمود: اى محمد! برو نزد مردم و به آنها بگو، بگوئید «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»‏. ماده این پیراهن از شش چیز بود: تنش از یاقوت، دو آستینش از لؤلؤ، محل شکافش از بلور زرد، دو زیر بغلش از زبرجد، گردنبدنش از مرجان سرخ و یقه‌اش از نور پروردگار جل جلاله، به برکت این پیراهن توبه آدم را پذیرفت و انگشتر سلیمان را به او برگردانید و یوسف را به یعقوب رسانید و یونس را از شکم ماهى رهانید و پیغمبران دیگر را از گرفتارى نجات بخشید، آن پیراهن همانا پیراهن محمد بود.[۱]
گفتنی است که این روایت، روایت مشهوری نبوده و تنها معدودی از منابع آن‌را نقل کرده‌اند.

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏۲، ص ۴۸۲ – ۴۸۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۴ – ۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.