جنّت نشانی از حرم توست یا حسن

فردوس سائل کرم توست یا حسن

تنها نه آسمان و زمین عالم وجود

در زیر سایه ی علم توست یا حسن

عرش خدا مدینه، دل انبیا بقیع

جان شمع روشن حرم توست یا حسن

عالم اگر ثنای تو گویند صبح و شام

تا صبح روز حشر کمِ توست یا حسن

سر تا به پات حسن خداوند سرمد است

آیینه ی تمام نمای محمد است

♦ ♦ ♦

دریای نور در دهنت آفریده اند

آیات وحی در سخنت آفریده اند

سر تا به پات آینه ی حسن کبریاست

در بین پنج تن حسنت آفریده اند

انفاس آسمانی عیسی مسیح را

از لحظه های دم زدنت آفریده اند

بینایی دو دیده یعقوب را درست

 از بوی عطر پیراهنت آفریده اند

سرو ریاض آرزوی ختم انبیا

باغ بهشت یاسمنت آفریده اند

آیینهی محمد و زهرا و حیدری

از هر چه گفته اند و نگفتند برتری

♦ ♦ ♦

منظومه ی نبوّت و شمس امامتی

الگوی عزّت و شرف و استقامتی

 در چارده کریم که روح کرامتند

مشهورتر به لطف و عطا و کرامتی

 با نام تو جحیم شود بوستان گل

تنها به یک نگاه شفیع قیامتی

بی مهر تو تمام عبادات جن و انس

در حشر نیست غیر زیان و غرامتی

 تا حشر بر ریاض  جنان ناز میکنم

گر باشدم شبی به بقیعت اقامتی

دورم اگر ز صحن و سرای بقیع تو

چشمم بوَد به پنجره های بقیع تو

تو مظهر خدایی و جان پیمبری

قرآن مصطفی به سر دست حیدری

هم دومین وصی رسول مکرمی

هم اولین سلالهی زهرای اطهری

باید سرود مدح تو را با زبان وحی

کز وصف جن و انس و ملایک فراتری

حُسن خدا به حُسن تو دیدار میشود

چون حُسن بی حدود خدا را تو مظهری

هم صبرتوست حکم خدا هم قیام تو

در هر دو حال بر همه مولا و رهبری

چون و چرا به کار تو خود کفر دیگر است

چون و چرا به کار خداوند اکبر است

♦ ♦ ♦

ای دین حق به صبر تو پاینده یا حسن

صبرت حدیث نهضت آینده یا حسن

صبر تو بود تیغ خداوند در غلاف

صلحت به خصم، ضربه کوبنده یا حسن

 صلح تو و معاویه؟ ـ باور نمی کنم

دشمن ز کار توست سرافکنده یا حسن

تو خود تمام دینی و او خود تمام کفر

او تیرگی، تو مهر فروزنده یا حسن

 تا بود، بود حق به وجود تو پایدار

 تا هست، هست دین ز دمت زنده یا حسن

شمشیر شیر حق همه جا در نیام توست

«میثم» هماره پیرو صلح و قیام توست

 

شاعر: غلامرضا سازگار (میثم)