برای جمیع انبیاء، خاتم انبیاء، الائمه هدی، سید اوصیا، فاطمه زهرا  سلام الله علیها، شهدا؛ و علمای صالح درگذشته صلواتی ختم بفرمایید! برای سید و مولایمان امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات ختم بفرمایید! برای قبولی طاعات و عبادت و عنایت خداوند متعال در کسب اخلاص و رفع گرفتاری ها صلواتی ختم بفرمایید!

اعوذُ بِالله مِن الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

رَبّ‏ِ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ

الحمد لله و الصلاۀ علی خاتم الانبیاء، طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد و آله المعصومین، و لا سیَما مولانا کهف الحصین، و غیاث المضطرِ المستکین. و ملجأ الحاربین و بقیۀ الله فی العالمین ارواحنا فداه و عجل الله فرجه، و رزقنا الله رویته و خدمته و صحبته و نصرته، و رضاه و رغبۀ؛ و اللعن علی اعداهم اجمعین اِلی یوم الدین

 

وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى‏. طه؛ ۱۲۴٫

قرآن کریم ذکر است، علاوه براین که ذکر است، تمام آیاتش هم ذکر است. آیه یعنی نشانه، آیه آینه خداست، یعنی خدا در این آیات دیده می‌شود. خدا خودش را با قرآن به ما نشان داده است، تا دل ما را ببرد. نسخه ذکر هم است. چه اینکه ذکر را در آیات قرآن بر ما واجب فرموده است. آیات متعددی هم هست: اذْکُرُواْ اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا(۴۱) وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَ أَصِیلاً(۴۲). سوره مبارکه احزاب.

 ذکر وقتی واجب بود باید دانست که تعریف ذکر چیست؟ ذکر، ذکر تلاوتی قرآن کریم است. ذکر، نماز است که باز در قرآن فرمود: وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری. طه؛ ۱۴٫ نماز مقدمه یاد خداست. خدا نکند نماز، نماز نباشد. نماز مهمانی خداست. مهمانی خدا یعنی اینکه ما به پیش خدا می‌رویم که نزد او باشیم، در حد نماز باید با خدا بود. أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری در آیه دیگری إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ. عنکبوت؛ ۴۵٫ نماز از فحشا و منکر نهی می‌کند.

با استفاده از این آیه کریمه، در می یابیم که منظور از نماز، صرف رکوع، قیام، سجود و تشهد نیست؛ بلکه این امور پوسته کار هستند! نماز یک حقیقت دارای شعور و عقل است. هیچ وقت دیوار و درخت، آدم را نهی نمی‌کنند، اما موجودی که عقل دارد می‌گوید بکن و نکن! اگر قرآن توانمندی نهی کردن دارد، بیانگر این است که ذی عقل است! معلوم می‌شود اگر انسان نمازش را درست بخواند و نمازش مقبول باشد، این نماز دارای شعور و عقل خواهد بود!

هر وقت نمازگزار بخواهد در گودال گناه بیافتد، نماز فریاد می زند و دل ما می‌شنود. یعنی نماز نیرویی می‌شود که از افتادن در دریا نهی می‌کند! آدم رفیق خوبی داشته باشد، این رفیق دلسوز آدم باشد، تا بشنود که قرار است معامله ای انجام دهد و خیلی ضرر کند، فورا خودش را می‌رساند و می گوید فلانی حواست جمع باشد، این معامله تو را به روز سیاه می‌کشاند. نماز با آدم رفیق می‌شود و نمی‌گذارد هر جایی برود! هر کجا انسان بخواهد کار بدی انجام دهد، تلنگری در باطن خودش احساس می‌کند، آن خطرات در وجودش منعکس می‌شود و دنبال گناه نمی‌رود. حقیقت مرموزی است که ماورای حس است؛ ولی جان آدم را از کار بد نهی می‌کند.

این که روایت است؛ انسان را که در قبر می‌برند، آنجا یک گارد حفاظتی، دور انسان را از شش طرف می‌گیرد. یکی از آنها نماز است. نماز به عنوان یک حفاظ، در قبر با آدم است و جلو هجوم را می‌گیرد. إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ فحشا یعنی کارهای بد و زشت. نمازگزار از هر کار بد و قبیحی باید خجالت بکشد! نمازگزار مهمان خداست! چطور پس از نمازی که مهمانی خدا را کرده است، کار قبیح و بد را انجام دهد!؟ فحشا انجام دهد!؟

 کارهایی که عقل، فطرت آن را نمی‌شناسد، منکرند؛ بنابراین نماز بازدارنده است. نماز ترمز است. وقتی ماشین در سرازیری می‌رود، با دنده سنگین حرکت می ‌کند، باید ترمز داشته باشد و مرتب ترمز کند؛ و اگر ترمز نداشته باشد؛ ماشین در سرازیری سقوط می‌کند و هم ماشین و هم کسی که در ماشین است، از بین می‌روند.

مسیر گناه مسیر سراشیبی و لیزی است و انسان با این مرکب تستش وقتی در این مسیر سرازیری قرار می‌گیرد، یکی از ترمزها نماز است؛ و اگر این نماز، نماز درستی باشد، واقعا در افتادن در بدبختی ها انسان را نگه می‌دارد. یکی دیگر از برکت های نماز، آن است که رفیق خوبی می‌شود، تا بخواهی پایت را عوضی بگذاری، به تعبیر من مثل رفیقی می‌شود که می‌گوید: تو را به خدا پاهایت را آنجا نگذار! منفجر می‌شوی و می‌میری!؟ نماز رفیقی می‌شود که در باطن به تو می‌گوید: نرو نرو آنجا می افتی، داغون می‌شوی.

اما شأن نماز چیز بالاتری است. ذکر الله اکبر است. در این ذکر الله، آیا الله فاعل و ذکر فعل است؟ اگر گفتیم که ذکر الله اکبر است؛ یعنی کاری کردید که خدا شما را یاد کند. نمازتان منجر شده است تا یاد خداوند سبحان شامل حال شما گردد. خودش فرموده است که یادم کنید تا یادتان کنم. فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ. بقره؛ ۱۹۲٫ چطور یاد کنیم؟ باید نماز بخوانیم. من خودم به شما یاد می‌دهم که تو نماز بخوانی و من هم یادت می‌کنم! نماز دو بعد دارد: یک بعد باز دارننده و تخلیه دارد؛ یک بُعد تحلیه و اثباتی دارد. یعنی نماز دلت را طلایی، بلوری و صاف می‌کند. وقتی دلت صاف شد جمال الهی در دلت دیده می‌شود.

وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ. این که شما خدا را یاد کنید، خوب است؛ اما این چه خاصیتی برای خدا دارد؟! اگر شما تمام عمرتان و همه عالمیان همیشه یاد خدا کنند، چیزی از خدا کم نمی‌شود و یا چیزی به خدا اضافه نمی‌شود!!؟ اگر همه هم گناه کنند، چیزی از خداوندی خدا کم نمی‌شود! او اصلا موجودی است که هیچ زیانی او را تهدید نمی‌کند، اما نماز شما مقدمه می‌شود که خدا شما را یاد کند! اگر خدا آدم را یاد کند چه می‌کند؟ اگر کریمی آدم را یاد کند، چه می شود!؟

بنده امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را یاد می‌کنم چه کار می‌توانم انجام دهم. نوکری من نفعی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ندارد. افتخاری برای خودم است. در خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بودن به نفع خادم است نه حضرت! حضرت هیچ نیازی به نوکری ما ندارد. خدا هم هیچ نیازی به بندگی ما ندارد. پیغمبر و ائمه و حضرت زهرا علیهم السلام هم هیچ نیازی به محبت ما ندارند، اما وقتی ما که این کار را انجام می‌دهیم  بازتاب می‌آورد. بازتابش چیست؟ این است که من استحقاق و قابلت پیدا می‌کنم تا عنایتش جذب من شود.

خدا ما را یاد کند نان ما در روغن است. همه چیز برای خداست. خدا رحیم است، خدا قدرتمند است، خدا عزت، جمال و جلال دارد. چنین کسی ما را یاد کند، معلوم است خیلی کارها می‌تواند برای ما انجام دهد! چیزهایی که از عهده هیچ کسی ساخته نیست، کسی نمی‌تواند آن را انجام دهد، خدا برای ما محقق می‌کند!

وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ این هم یک نوع ذکر است که انسان بداند نماز ذکر خداست. نماز خودش غفلت نباشد. در نماز خدا را نمی‌پرستیم. خیلی هم حواسمان جمع است که حروف واو، دال را درست بگوییم. حروف را رعایت کنیم. تمام فکرمان به تجوید، به قرائت و ذکر است و تنها چیزی که در طول نماز یادمان نمی‌آید خداست. مثلا پیش خدا رفته‌ایم؛ اما اصلا هیچ یادی از خدا نمی‌کنیم. سرگرم الطاف و احکام ظاهری شده‌ایم؛ و محتوا و حقیقت نماز را فراموش کرده‌ایم که حضور قلبی است. (۱۵:۲۱)

این دو آیه إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ؛ و وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری [به ما تذکر می دهند که هدف اصلی از نماز یاد خداست، حقیقت نماز با حضور قلب محقق می شود.]

 

اهل بیت علیهم‌السلام – در روایات و آیات- هم به عنوان ذکر، هم به عنوان اهل ذکر معرفی شده‌اند. فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ. انبیا؛ ۷٫ خداوند در این آیه می فرماید اگر نمی دانید، آگاه باشید که مرجعیت معارف، اخلاق، احکام به دودمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم سپرده شده است. حضرت علی علیه السلام و اولاد علی علیهم السلام مخاطب قرآن و خود قرآن هستند. آن‌ها قرآن را از خود خدا شنیده‌اند و می‌شنوند، آن‌ها خود قرآنند، آن‌ها قرآن را می‌فهمند و چون قرآن ذکر است، این‌ها نیز اهل ذکر هستند. اگر کسی می‌خواهد با راه ذکر آشنا شود؛ باید با اهل ذکر آشنا شود. و اهل آن علی علیه السلام و الائمه علیهم السلام هستند.

یک نوع از ذکر هم، ذکر عملی است. إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون. اعراف؛ ۲۰۱٫ فرمود: مومنان کسانی هستند که وقتی گروهی از شیاطین می‌آیند و آن‌‌ها را مس و وسوسه می‌کنند؛ تَذَکَّرُوا! یک مرتبه گناه را برای خدا ترک می کنند و بصیرتی در وجود خودشان احساس می‌‌کنند که عواقب گناه برایشان وحشتناک می‌‌شود و گناه نمی‌کنند. فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون.

در حدیثی از وجود امام جعفرصادق علیهم السلام می‌فرماید: أَشَدُّ الْأَعْمَالِ‏ ثَلَاثُ خِصَالٍ إِنْصَافُکَ النَّاسَ‏ مِنْ نَفْسِکَ وَ مُوَاسَاهُ الْأَخِ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ. أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص۱۳۳، طرائف من الأخبار فی بیان صفه الشیعه و ذکر أحادیث متفرقه. در میان اعمال قربی که آدم را به خدا نزدیک می‌کند؛ سه عمل خیلی شدید است؛ و به این سادگی مردم به آن پایبند نمی‌شوند. از میان واجبات سه واجب، از واجبات شدید است! این سه واجب چیست؟!

نکته اول که جزء اشد اعمال است؛ إِنْصَافُکَ النَّاسَ‏ مِنْ نَفْسِکَ. وقتی با مردم معاشرت دارید، با انصاف باشید! یک طرفه قضاوت نکنید. وقتی از کسی توقعی داریید، خودتان را جای او بگذارید. می‌خواهی فحشی، احسانی، خدمتی کنی، ببین آیا اگر خودت جای او بودی، راضی بودی کسی به تو فحش دهد؟! پس عملی که برای خود نمی‌پسندی، برای آن‌ها هم مپسند. این گونه مباش که در گرفتن حق خودت هیچ کم نگذاری، ولی در دادن حق دیگران کم بگذاری

انسان های بی انصاف؛ همیشه منافع خودشان را می‌بینند. همیشه عواطف، شخصیت، آبروی خودشان را می‌بینند. نزد خود حساب نمی‌کنند که طرف مقابل هم شخصیت، عاطفه، آبرو دارد. او هم خواسته هایش مانند خواسته من است! چنین کسی از زنش توقع دارد، اما زنش می‌خواهد حرفی بزند به او حق نمی‌دهد. یا زنی مرتب از شوهرش توقع دارد، خودش را جای او نمی‌گذارد، که اگر جای او بودم و درآمد چندر غازی (نقدینه نا قابل، پولی بسیار ناچیز) داشتم، تحت فشار بودم و بار زندگی کمرم را خم می‌کرد، چگونه عمل می کردم!؟ اگر یک مرتبه خودش را جای شوهرش می گذاشت، رنج‌ها و سختی‌های او را می دید، درآمد کم او را می دید، دیگر زیاد نق نمی زد!! اما چون خودش را جای او نمی‌بیند، مرتب نق می‌زند و توقع دارد.

همه همین طور هستند. ما وقتی وارد می‌شویم، اگر احترام ما نکنند می لرزیم. اما اگر یکی وارد شود احترامش نکنیم عیبی ندارد که چرا مومنی آمد تحولیش نگرفتیم. انصاف واجب است. کم فروشی حرام است. بی انصافی کم فروشی است. کم گذاشتن در حقوق دیگران است.

نکته دوم که جزء اشد اعمال است؛ وَ مُوَاسَاهُ الْأَخِ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. مساوات یعنی همدردی؛ آدم باید درد مردم را احساس کند، با مردم مساوات نماید. یکی از حکمت‌های روزه‌داری، این است که اغنیا درد فقرا را لمس کنند. این مساوات را در روزه‌داری باید یاد بگیریم. آدم‌‌هایی که مریض‌اند و در مریض‌خانه هستند، چرا سراغی از آن‌ها نمی‌گیریم؟! چون خودمان درد نداریم به سراغ آن‌ها نمی‌رویم!

سراغی از آدم‌هایی که موقع افطار نمی توانند یک برگه گوشت بخورند، نمی‌گیریم. گرفتارها را در زندگی از نظر دور می‌کنیم؛ اما اهل مساوات کسانی اند که بی خبر از حال دیگران نیستند! انسان اهل مساوات، اگر نمی‌تواند درد او را برطرف کند، مقداری پایین می‌آید و با او راه می‌رود تا به او فشار نیاید. این یعنی مساوات.

یا اباالفضل العباس علیه‌ السلام جان ناقابلم به قربان نام قشنگت بشود! نتوانست به بچه‌های امام حسین علیه السلام آب دهد. نتوانست آب را به معشوق خودش امام حسین‌ علیه السلام برساند. اما خودش هم آب نخورد. این اسمش مساوات است!

این‌که آدم همین‌‌طور بتازد و پیاده‌ها را رعایت نکند، خدا را خوش نمی‌آید! یک مقدار بیا پایین! در هزینه‌ها، رعایت حال همسایه‌ها و دیگران را بکنید! طوری زندگی کنیم که مردم با دیدن زندگی ما سختی نکشند. این هم دستور اخلاقی و سیاسی و اجتماعی است.

در تفسیر آیه کریمه وَ أَنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ. بقره؛ ۱۹۵٫ حضرت امام رضوان‌ الله‌ تعالی ‌علیه می‌فرمایند: این آیه هشداری است برای کور نشدن جامعه! شما اگر مساوات و همدردی با گرفتارها و فقرا نکردی، فقرا علیه شما قیام می‌کنند؛ و جنگ طبقاتی به ‌وجود می‌آید، افراد جامعه به جان هم می‌افتند. فقرا در جامعه نیروی عظیمی هستند. باید رییس جمهور، مسئولین امر، وزرا، به طبقات ضعیف جامعه توجه کنند!  اگر ساده زیستی نکنند و اشرافی زندگی کنند، مردم علیه آن‌ها می‌شورند و با آن‌ها دشمن می‌شوند، کارشکنی می‌کنند! دارایشان زهرمار می‌شود. آه‌ها، نفرین‌ها پشت سرشان می‌کشند؛ نمی گذارند از گلویشان پایین برود!

آن‌هایی که خانه‌های متعددی دارند و به کارمند‌های کم درآمد، با قیمت‌های گزاف کرایه می‌دهند، این بیچاره با خون جگر مجبور است این کرایه را، فراهم کند وآن ‌طور که دل صاحب خانه می‌خواهد به او بدهد، ولی تو(صاحب خانه) بارت را سالم به مقصد نخواهی رساند. دیر یا زود خدا تو را می‌زند. چون تو نه انصاف داری و نه مساوات!؟ (۲۵:۲۳)

نکته سوم که جزء اشد اعمال است، ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ است. در همه احوال خدا را یاد کردن است! خدا را فراموش نکنید. اگر کاسب هستی؛ وقتی مشتری آمد خدا را از یاد نبر، سرش کلاه نگذار، گران فروشی نکن، بر سر اجناس او نزن، قیمتش را پایین نیاور، او را بدبخت نکن، ربا نگیر! اگر معلم هستی؛ کوتاهی نکن، تربیت بچه را در راس کارهایت بگذار، بین بچه‌ها تبعیض قائل نشو! اگر مسئول هستی؛ این مسئولیت امانت الهی است. نکند از بیت المال مسلمین ارتزاق بکنی؛ و به ولی نعمت های خودت طعنه بزنی، اخم کنی و قیافه بگیری و خودت را رییس مردم بدانی. (۲۶:۳۴)

ذِکْرُ اللَّهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ، یعنی؛ در هرکاری که هستی، در برابر خدا، حد آن کار را ادا کن و کم نگذار.

در اینجا امام علیه السلام ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ را توضیح دادند، فرمودند منظورم این نیست که زیاد بگویید سبحان الله، الحمد لله، لااله الا الله و الله اکبر! درست است که این نیز ذکر است اما آن‌که اشد اعمال است این نیست؛ بلکه وقتی معصیت پیش می‌آید، خدا را، خدا را، خدا را، آنجا ببین!

خدا کجاست که این‌طور بی‌ پروا غیبت می ‌کنی؟ نگاه بد می‌کنی؟ ظلم و خیانت می‌کنی؟ پیش خدا، در محضر قدرت لا یزال الهی، از جبار سماوات و الارض نمی‌ترسی؟ از قهاریت خدا حساب نمی‌بری؟ فرمود: اذا هجمتَ الی طاعه او الی المعصیه؛ وقتی رو به طاعت یا معصیت می ‌آوری، خدا را یاد کن! نکند که وقت نمازت بگذرد! نماز را آن‌جور که باید ادا نکرده باشی!

یاد خدا یعنی ملاحظه خدا، یعنی حرمت خدا را نگه داشتن! یعنی قرب خدا را در هم نشکستن! یعنی مرزهای الهی را مورد تجاوز قرار ندادن! این ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ می‌شود. آدم با تقوا، حواسش با خدا است. ممکن است مستحبات را انجام ندهد و بگوید خدا این‌ها را از من نخواسته است. خدا من را آزاد گذاشته، و من تا این اندازه می‌توانم انجام دهم؛ اما وقت نماز که می‌شود خیلی حساس است، نمازش را به هیچ قیمتی فدای چیز دیگری نمی‌کند. این ذِکْرُ اللَّهِ است!

موقعی که چند تا ساختمان ساخته و فروش گران و پر سودی هم کرده است، اگر بخواهد خمس آن را بدهد خیلی زیاد می‌شود؛ اگر اینجا توانست دماغ شیطان را به خاک بمالد، بگوید این سهم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف من است، سهم ایتام حضرت زهرا سلام الله علیها من است، باید خمس مالم را بدهم و سهم آن‌ها را از مالم خارج کنم، این ذِکْرُ اللَّهِ است! یک لحظه هم نتواند مال حرام را در زندگیش نگه دارد، این ذِکْرُ اللَّهِ است!

اگر کارمندی محتاج شد و رشوه پیش آمد؛ اما خدا را در نظر آورد و این رشوه را قبول نکرد، این ذِکْرُ اللَّهِ است! این کارساز است! فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُمْ. بقره؛ ۱۵۲٫ اگر یاد خدا کردید، خدا هم شما را یاد می‌کند. فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنین. هود؛ ۱۱۵٫ خدا که ضایع نمی‌کند! تو کار خودت را برای خدا درست انجام بدهی، این ذِکْرُ اللَّهِ است! (۳۰:۰۲)

ذکر خدا هم واجب است، یعنی کسی که یاد خدا می‌کند، فریضه‌ایی انجام داده است؛ و هم ذکر خدا بازدارنده است! ذکر خدا به آدم همت می‌دهد که واجبات را درست انجام بدهد، محرمات را ترک کند، لذا ذِکْرُ اللَّهِ هم بازدانده و محرک است: محرک برای واجبات؛ و بازدارنده نسبت به امور حرام است. علاوه بر‌اینها، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوب‏! إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج‏۱، ص ۵۹، الباب الثالث عشر. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: همانطور که آهن زنگ می‌زند، دل آدم هم زنگ می‌زند؛ اما شما آهن را با سمباده صیقل می‌کنید، تا زنگ‌هایش زدوده شود، دل تان را باید با یاد خدا زنگ هایش را از بین ببرید.

الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ. حج؛ ۳۵٫ یک یا الله بگو! قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُو فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏. اسرا؛ ۱۱۰٫ خداوند اسماء حسنی دارد، رحمتش به یک در منحصر نیست؛ درهای رحمت الهی از هرجا به سوی شما باز است! این خدایی که درهای رحمتش را، اسماء حسنایش را، برای شما باز گذاشته است؛ شما نیاز به اتصال به این اسما دارید، با یاد الهی و اسماء الهی یا الله، یا رحمان، یا کریم بگویید!

خدا رحمت کند آیت الله عارف، آقای بهاءالدینی را، ایشان زیاد یا کریم می‌گفتند. البته یاد او یاد جانی و قلبی بود. وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی‏ نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَهً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ. اعراف؛ ۲۰۵٫ ببینید در حدیثی -که فرصتمان گذشت و انشا الله فردا می‌خوانیم، در آن حدیث دارد- حتی ذکر زبانی و ذکر قلبی گاهی مانع ذکر است! ذکر یعنی با خدا بودن. ما رأیت‏ شیئا الا و رأیت اللَّه قبله‏ و بعده و معه! آدمی که فانی و ذوب در خدا شد، خودش را ندید خدا را دید، خلق را ندید خدا را دید، عوض این که با خلق معامله کند با خدا معامله کرد؛ این تخلیه باطن، انسان حتی خودش را از فکر خالی کند جز خدا در وجودش چیزی نباشد. این مرتبه عالی ذکر است. فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ. نحل؛ ۴۳٫ علی علیه‌ السلام اهل ذکر است. امام حسین علیه‌ السلام اهل ذکر است. رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ. نور؛ ۳۷٫

دید جراحت امام حسین علیه‌ السلام، او را از یاد خدا باز نمی دارد! کسی که جراحت دارد، زخم دارد، درد که نمی‌گذارد به یاد نماز بیافتد؛ اما آن‌ها چنین نبودند! در جنگ هم، دلخوشی و همشان نماز بود.

در جنگ صفین ابن عباس می‌گوید کنار امام علی علیه السلام بودم همین ‌طور که شمشیر می‌زد نگاه او به افق است، گفتم یا امیرالمومنین علیه السلام حواس‌تان کجاست؟ فرمود: به فکر نماز هستم وقت آن نگذرد! گفتم: آقا الان وقت این حرف هاست؟ جنگ مغلوبه است، احتمال شکست وجود دارد، شما حواستان آن جاست؟! فرمودند: ما برای نماز جنگ می‌کنیم!!

جنگ هم حواس امام علی علیه السلام را پرت نمی‌کند. موقع نماز، به فکر نماز است، بین دو سپاه نماز می ‌خواند. تیر می‌آید نماز او قطع نمی شود! امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، جنگ را تعطیل کرد و در آن حال دو رکعت نماز خوفش را خواند! نمی دانم عدد زخم های روی پیکر سید مظلومان عالم علیه السلام چند تاست!؟ تصور مظلومیت امام حسین علیه السلام خیلی جانکاه است! امام حسین علیه السلام تنها ماند و دشمن دید، حضرت همانند شیر، هیچ چیز جلودارش نیست؛ گفتند: دورش را بگیرید، تیر باران کردند، سنگ باران کردند، ….. یک مسلمان نبود …. آنقدر زخم بر بدن نازینش وارد شد، بدن بی تابی می کرد! …. اینجا بود که ابی عبد الله علیه السلام آه نکشید! آخ نگفت! فرمود: بسم الله و بالله و فی سبیل الله؛ و علی ملۀ رسول الله …

علی لعنۀ الله علی القوم الظالمین