«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاهُ عَلَى خَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ طَبیبِنَا أنیسِنَا حَبِیبِنَا شَفیعِنَا أبِی القَاسِم مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ الْمَعْصُومِین‏ََ وَ سِیُّمَا الکَهفِ الحَصینِ بَقِیَّهِ اللهِ فِی العَالَمینَ أرواحُنَا فِداهُ وَ عَجَّلَ الله فَرَجَهُ وَ اللَّعنُ عَلَی أعْدائِهِمْ أجْمَعینَ إلَی یَومِ الدِّینِ».

شکر افضل طاعات

بحث ما در رابطه با شکر بود ولی ایّام اقتضای خاصّ حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دارد که من امیدوار هستم خدا کمک کند تا بتوانم مناسبت شکر و این مناسبت را به هم پیوند بدهیم.

همین‌طور که در محاسبات و ارزیابی‌ها همین به نظر می‌رسد شکر از افضل طاعات بود چون حرکت قهری، حرکت انتفاعی حرکتی نیست که انسان را به اوج برساند. عبادت‌های انسان‌ها که مفید هم هستند، آن کسانی که تاجرانه عبادت می‌کنند، کسانی که بردگانه عبادت می‌کنند، «طَمَعاً لِلجَنَّه» یا «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» عبادت آن‌ها عبادت احرار نیست، این افراد به بهشت وابستگی دارند و نگران جهنّم هستند که اگر بهشت و جهنّمی نبود آن‌ها دیگر اهل عبادت نبودند و این خیلی بد است که آدم با داشتن هستی مطلق، کمال مطلق، جمال مطلق، جلال مطلق، خود خدا برای او انگیزه نباشد که بهشت را او آفریده است.

عبادت شاکرانه بهترین عبادت

 یکی از جلوه‌های کوچک خدا بهشت است «نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحیمٍ»[۱]، «نُزُل» به چه معنا است؟ پیش‌پذیرایی، بله، بهشت این است. «نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحیمٍ» وصال خدا الذّ است، جمال او اتم است، آدم با وجود خدا به غیر خدا وابسته بشود. امّا عبادت از روی شکر «أَ فَلَا أَکُونُ عَبْداً شَکُوراً»[۲] «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ»[۳] عبادت شاکرانه عبادت عارفانه است، عبادت حبّی است، عبادت عشقی است آدم محبّت را یافته و عالم سراسر محبّت خدا است.

عالم همه از آن خداست و به سوی اوست

 ما در این مدّت با شما چندان با اصطلاحات فنّی صحبت نکردیم البتّه گاهی اوقات بعضی عبارات به زبان ما جاری می‌شود و بعضی از دوستان ما هم به طنز می‌گویند و ما ناراحت نمی‌شویم ولی نمی‌خواهیم زیاد وارد این وادی‌ها شویم امّا آنچه مسلّم است همه‌ی موجودات از عمق وجود خود می‌جوشند «أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ»[۴] «تَصیرُ» صیرورت به معنای شدن است. «أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ» از معبود متعال، از معشوق حقیقی عالم جذبه‌ای می‌دهد که همه به سوی او کشیده شده‌اند؛ یعنی اساساً آفرینش غلغله‌ی چشمه‌ی جوشان محبّت است. خیلی عجیب است! موجودات صیرورت و شدن همه‌ی جهت دارد که به سوی حق تعالی است. هیچ تأمینی در جوشش تکوینی که در عالم وجود دارد نیست؛ نه «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» است نه «طَمَعاً لِلجَنَّه» ولی خدا هستی است و هستی این‌ها از او است، با هستی سنخیت دارد، به سوی او. هستی محدود از او است و به سوی او است، اصل او است و به اصل خود برمی‌گردد. شکر دریافت این واقعیت است که عالم همه او است پس به سوی او است پس ما هم در این مجموعه قطره‌ای از این دریا هستیم که جوشش این دریا به سوی اصل و مبدأ خودشان است.

بیان، نعمتی از نعمت‌های خداوند متعال

نعمت دیدن همه جا دلیل بر معرفت است. خدای متعال این بیان را به ما داده است و در قرآن هم لسان، لسان امتنان است «الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسانَ * عَلَّمَهُ الْبَیانَ»[۵] این‌که همه می‌توانند حرف بزنند چقدر خوب است. اگر حیوانات حرف دارند به این صورت نیست، مرموز است، بیان نیست، بیان یعنی روشن. تبیین روشن کردن است. «عَلَّمَهُ الْبَیانَ» شما ما فی الضّمیر خود را، محبّت خود را، عواطف خود را، معلومات خود را، تجارب خود را، وجدانیات خود را، دریافت‌های خود را در قالب لفظ… می‌دانید لفظ هم پرت کردن است. خیلی زیبا است! آدم می‌تواند این لطائف را درک کند یا نه. «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ»[۶] آیا دیده‌اید تولیدات را پشت ماشین پرت می‌کنند که ببرند؟ این کالاها را دسته‌بندی کردند که ببرند آدم درون خود را قالب‌بندی می‌کند، بعد به مخاطب تحویل می‌دهد، یا در خلوت‌ها با عزیز خود صحبت می‌کند و می‌گوید قربان تو شوم. حیوان که این حرف‌ها را بلد نیست! اصلاً چنین تعاملاتی ندارد «عَلَّمَهُ الْبَیانَ» خدای متعال به ما بیان داده است می‌توانیم در مقابل خود او بایستیم بگوییم الله اکبر. آیا وقتی می‌گویید الله اکبر لذّت نمی‌برید؟ خدای متعال زبان شما را نبسته است. بعضی افراد هستند که نمی‌توانند نوا داشته باشند نا دارند ولی نوا ندارند؛ این نعمت الهی است.

نعمت چهره

اگر ابروهای شما نبود آیا این زیبایی را داشتید؟ عمده‌ی زیبایی چهره‌ی انسان ابروهای زیبایی است که آدم دارد. اگر چشمی که خدا این‌جا مثل دو چراغ قرار داده است این را داخل سر ما قرار داده بود این زیبایی را نداشتیم. شما به هر چیزی فکر کنید به چیزی توجّه می‌کنید که این نعمت بی‌بدیل است؛ یعنی هیچ چیز جای این وضع را نمی‌گیرد. اگر دهان کسی زیر بغل او قرار داشت می‌خواست چه کند!! اگر عرق هم می‌کرد که خیلی…! سلام خدا بر امام زمان، درود خدا بر امام زمان، جان ما به قربان امام زبان، چه آقایی! این‌که می‌توانیم به امام زمان بگوییم جان ما به قربان تو، اگر زبان نداشتیم نمی‌توانستیم بروز بدهیم، اظهار کنیم.

همه‌ی عالم مخلوق خداوند متعال است

بنابراین ما به هر چیزی فکر کنیم نعمت خدا است ولی این نعمت‌ها که جزء جزء جمع می‌شود به یک عالم تبدیل می‌شود «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»[۷]. دو، سه آیه در قرآن کریم وجود دارد یکی این‌که «اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ»[۸] هر موجودی، هر شیئی در عالم وجود دارد مخلوق خدا است. مطلب دوم این است که «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ»[۹] تمامی مخلوقات خدا از حسن و جمال برخوردار هستند، مظهر جمال خدا هستند «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ» خدایی است که هرچه خلق کرده زیبا خلق کرده است، اصلاً زشتی در عالم امکان وجود ندارد چون هر چیزی مخلوق خدا است و هر مخلوقی از حسن او بهره دارد «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ». این رجم شدن شیطان خیلی زیبا است واداشتن آن استعداد و آن سوابق جزء عبرت‌های بزرگ قدرتنمایی خدا است. جز حق تعالی نمی‌توان به هیچ چیز اعتماد کرد. به عمل نمی‌شود اعتماد کرد، نمی‌توانید به نبوغ خود اعتماد کنید، به عبادت‌ها و نماز شب‌ها و استعداد و درس و بحث و… افراد زیادی بودند که چنین امتیازاتی داشتند و در یک لحظه همه چیز را از دست دادند.

خطبه‌ی قاصعه‌ی حضرت علی (علیه السّلام)

خطبه‌ی قاصعه‌ی حضرت امیر (علیه السّلام) در میان دانشگاه‌های اخلاق از برترین دانشگاه‌ها است. إن‌شاءالله خطبه‌ی قاصعه را مطالعه کنیم. خطبه‌ی قاصعه‌ی حضرت امیر (علیه السّلام) خیلی سازنده است. بزرگترین خطر برای بشر خودخواهی و تکبّر است و عصبیت‌ها، عصبیت نژادی، عصبیت خانوادگی، عصبیت حزبی، تکبّر فردی به تکبّر جمعی تبدیل می‌شود، ابزاری برای بیشتر بزرگ کردن شخص است. حضرت امیر (علیه السّلام) در آن خطبه این بیماری را بمباران می‌کند.

عبرت گرفتن از شیطان

 خطبه‌ی قاصعه بسیار زیبا است و از خطبه‌های مفصّل نهج البلاغه است و بار تربیتی و اخلاقی آن هم بسیار بالا است. آن‌جا دارد که «فَاعْتَبِرُوا»[۱۰] از ابلیس عبرت بگیرید که «قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّهَ آلَافِ سَنَهٍ لَا یُدْرَى أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَهِ» البتّه برای حضرت نمی‌دانم مطرح نیست ولی فرمودند: معلوم نیست «لَا یُدْرَى» به فعل مجهول بیان کردند نه این‌که من نمی‌دانم، معلوم نیست «لَا یُدْرَى أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَهِ» یعنی واقعاً از نظر عمل محیّر العقول است کسی بتواند این همه سال در حال عبادت باشد «عَبَدَ اللَّهَ سِتَّهَ آلَافِ سَنَهٍ» کسی در بشر وجود ندارد که هزار سال عمر داشته باشد ولی او شش هزار سال سابقه‌ی عبودیت دارد. خوش‌سابقه بودن، خوشنام بودن بیمه نمی‌کند، مصونیت نمی‌آورد، مسئولیت می‌آورد ولی مصونیت نمی‌آورد. خوش‌سابقه بودن، خوشنام بودن، «عَبَدَ اللَّهَ سِتَّهَ آلَافِ سَنَهٍ». ولی خدا خواست نشان دهد غیر از خدا هر چیزی باشد زائل است. «أصدق کُلُّ شَیءٍ عند عرب» این است

«أَلَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ مَا سِوَى اللَّهِ بَاطِلٌ       وَ کُلُّ نَعِیمٍ لَا مَحَالَهَ زَائِلٌ»[۱۱]

مالکیت امری خیالی است

یک وقت خدای نخواسته فکر نکنید می‌توانید دارایی خود را نگه دارید، آن را به خدا بدهید «مَا عِندَکُم» خطر دارد «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ»[۱۲] هر چیزی برای شما باشد، مربوط به شما باشد، در حیطه‌ی تدبیر شما باشد همگی با کوچکترین قدرتی از بین می‌رود و هیچ چیز باقی نمی‌ماند. به یک بهانه، با یک باد کوچک از بین می‌رود، با کوچکترین مشکلی از بین می‌رود. این‌ها همه سراب است «ما عِنْدَکُمْ» بازی است، شما که چیزی ندارید، وجود متعلّق به خدا است، حقیقت متعلّق به خدا است. چیزی که شما به آن دل دادید واقعیت ندارد، تخیّلات شما است، به خیالات خود دل بستید، ریاست امر خیالی است، مالکیت امر خیالی است، این علومی که شما دارید علم نیستند، این‌ها امور خیالی هستند و نمی‌توانید آن را نگه دارید. آلزایمر زودرس می‌رسد و همه چیز را از شما می‌گیرد، چه چیزی برای شما می‌ماند؟ اگر خدا بخواهد بگیرد می‌گیرد، شما هیچ چیز از خود ندارید. اگر متعلّق به شما بود می‌توانستید نگه دارید ولی متعلّق به شما نیست. شمایی نیستید تا چیزی به شما تعلّق داشته باشد، خودتان به خودتان متعلّق نیستید. تصوّر می‌کنی همه چیز متعلّق به تو است؟ تو چیزی نداری و نداری. خدا این را عبرت قرار داد، شش هزار سال سرمایه جمع کرد و خیلی مغرور شده بود و می‌گفت سرمایه‌ی من زیاد است.

عالم جلوه‌ای از رحمت خداوند

حضرت امیر (علیه السّلام) می‌فرمایند: «عَنْ کِبْرِ سَاعَهٍ»[۱۳] حاصل این شش هزار سال را به یک ساعت بر باد داد. خود این مسئله زیبا است، توانایی این مسئله زیبا است، شما در این‌جا خدا را می‌بینید، شما زوال هر چیز را می‌بینید بقای خدا بر این زوال سایه دارد بنابراین همه چیز رحمت الهی است «وَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ»[۱۴] شیطان هم شیء است، جهنّم هم شیء است، همه‌ی مشکلات هم اشیاء هستند، همه‌ی این‌ها جلوه‌ی رحمت خدا هستند. همین است که در عوالم، «ما سوی الله»، هر چیز که وجود دارد خدا آن را برای شما خلق کرده است؛ خود او فرموده است. در مورد زمین که فرمود: «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً»[۱۵] تأکید می‌کند، «ما فِی الْأَرْضِ» می‌گوید «جَمیعاً» را هم به آن اضافه می‌کند که بدانیم سوسک، کرم، ویروس، میکروب، همه‌ی این‌ها نعمت الهی است، آیا شما خبر ندارید و لازمه‌ی زندگی در وجود این‌ها است؟ و شما می‌توانید از این‌ها استفاده کنید «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً» هرچه در زمین است در اختیار شما است و به نفع شما است و شما می‌توانید از همه‌ی این‌ها بهره بگیرید.

عالم مدرسه‌ای برای بشر

در مورد شمس و قمر هم که «سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ»[۱۶] در مورد کلّ کائنات هم خدای متعال در سوره‌ی مبارکه‌ی طلاق فرمود: «اللَّهُ الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا»[۱۷] این مجموعه‌ی عظیم بیکران محیّر العقول بی‌ساحل بی‌مرز را خدا برای شما می‌گوید و بعد هم می‌گوید همه‌ی این‌ها را آفریدیم که «لِتَعْلَمُوا» این مدرسه‌ی شما است، این مدرسه را برای شما ساختیم که شما عالم شوید. عالم کون مجموعاً مدرسه است و این مدرسه برای بشر ساخته شده است. فضای عمومی عالم فضای آموزشی شما است. آسمان‌ها، افلاک، اجرام کیهانی، ذرّات زیر خاک، اتم، هر کدام از این‌ها (هر ورقش دفتری است) که اگر آن را باز کنید از هر ذرّه‌ای یک کتابخانه نوشته می‌شود؛ یعنی علوم هسته‌ای در مورد ذرّه‌ای است که شما نمی‌بینید.

ناتوانی در احصاء نعمت‌های الهی

 ببینید در عالم چه تأثیر گذاشته است! امّا خدایی که فرموده است: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»[۱۸] هیچ کسی و قدرت هیچ ماشین حسابی، هیچ دستگاهی الکترونیکی، هیچ مغز علمی قدرت احصاء نعمت‌های الهی را ندارد؛ هیچ کس، هیچ قدرت، هیچ ابزاری نمی‌توانند احصاء کنند، بیکران است. بر فرض اگر شما بتوانید روزی این موجود را احصاء کنید که امکان ندارد چون قول خدا حق است، خدا صادق است «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلاً»[۱۹] کسی از خدا راستگوتر نیست. خدا احصاء را نفی کرده است. اگر همه‌ی عالم جمع شوند نه تنها شما نمی‌توانید اگر همه‌ی شما هم جمع شوید «وَ إِنْ تَعُدُّوا» اگر همه دست به دست هم بدهند «لا تُحْصُوها» امکان شمارش آن نیست. اگر توانستید موجود را احصاء کنید آن چیزی که در حال آفرینش است چون خدا مدام در حال تولید کردن است، تا به آن برسید کالای جدید به بازار عرضه شده و تا با آن رقابت کنید کالای جدید آمده است و گیج می‌شوید و نمی‌توانید محاسبه کنید، به هیچ وجه نمی‌توانید محاسبه کنید.

 حضرت زهرا (سلام الله علیها) ولایت مطلقه‌ی الهیه دارند

امّا بر حسب روایات «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ»[۲۰] (ظاهراً آیه قرآن است) این‌که می‌گویم می‌تواند با روز تولّد حضرت زهرا و حضرت امام ارتباط داشته باشد آن نعیمی که خدای متعال از آن سؤال می‌کند «لَا یَزُولُ قَدَمُ الْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّى یُسْئَلَ عَنْ أَرْبَع‏ … عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ»[۲۱] این نعیم ولایت است. ولایت مطلقه‌ی کلّیه‌ی الهیه هم شامل همه‌ی انبیاء نیست این شامل خاتم انبیاء است و شامل حضرت صدّیقه‌ی طاهره، حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) ولایت مطلقه دارد؛ ولایت مطلقه در کلّ عالم امکان. سیّد ملائکه جبرئیل است. حتّی همه‌ی انبیاء جبرئیل را ندیدند الهامات و وحی توسّط ملائکه‌ی زیر مجموعه به آن‌ها می‌رسید ولی جبرئیل به حضور خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشرّف می‌شود. جبرئیل زیر مجموعه‌ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، جزء خدّام حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و بی‌بی عالم ولایت مطلقه‌ی کلّیه‌ی الهیه دارد؛ یعنی مظهر همه‌ی صفات جمال و جلال حق تعالی است.

تشریفات حضور حضرت زهرا (سلام الله علیها) در محشر

 مبارک ما باشد، خدایا ما را بر سر سفره‌ی چنین نعمت و نعیم و ولایتی قرار داده است. تمامی عوالم برای حضرت زهرا خضوع دارد و تشریفات حضور بی‌بی دو عالم در محشر تشریفاتی است که برای پدر او نیست، برای امیر المؤمنین که مظهر العجائب و مظهر الغرائب و سرّ الأنبیاء است آن تشریفات ورود برای حضرت امیر نیست، برای حضرت سیّد الشّهداء نیست با این‌که کشتی علی الإطلاق نجات ما حسین است امّا این غلغله در محشر مخصوص حضرت فاطمه‌ی زهرا است. اصلاً به هم می‌ریزد «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ طَأطِئُوا رُءوُسَکُم»‏[۲۲] چه خبر است؟! «حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَه»، (خطیب روایت را به این شکل می‌خوانند در این صورت ادامه‌ی روایت در منبع نیست. در صورتی که کمی در روایت تغییر داشته باشد منبع مورد نظر: «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَهُ»[۲۳]) مگر نمی‌دانید فاطمه می‌آید؟ چه حضوری! حضور خدا است، حضور جلال خدا است. خدا که ذو الجلال است فاطمه دارد. فاطمه جلال الله است؛ «جَلَّ جَلَالُهُ» خداوند منّان یک قطره از آن جلال را در وجود امام راحل قرار داد دیدید چه ابهّتی داشت؟ شرق و غرب و قدرت‌های بزرگ را به زانو درآورد.

روایتی از آیت ‌الله حائری

حضرت آیت الله آقای حائری شیرازی که الحمدلله جزء نعمت‌هایی است که نصیب شما شده است «إِنَّ لِلَّهِ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[۲۴] مبادا غفلت کنید این نسیم‌ها همیشه نمی‌وزند. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ»[۲۵] ایشان چند شب قبل از یکی از بزرگان معاصر نقل می‌کردند و خود ایشان هم عقیده داشتند گفتند از ایشان در ارتباط با ظهور سؤال شده است ایشان فرمودند: از کجا معلوم که ظهور واقع نشده باشد؟ همان‌گونه که غیبت مرحله‌ای است ظهور هم مرحله‌ای است، این انقلاب مرحله‌ای از ظهور است، کارهایی که خدا به دست امام انجام داد کارهای عادی نبود کار امام زمان بود کار او نبود. آیا کسی می‌تواند این همه سر و صدا در عالم ایجاد کند؟ آمریکا قدرت زورگوی متکبّر متمکّن مسلّح دارای شبکه‌ی اطّلاعاتی جهانی است چگونه دست آن از ایران قطع شد؟ چگونه مزدور او به این راحتی رفت؟ چگونه شوروی و امریکا و اسرائیل و انگلیس و آلمان و فرانسه و کشورهای عربی همه دست به دست هم دادند؟ ما هشت سال و نیم با تمام دنیا جنگیدیم. آیا ما بودیم؟ «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَوَ لکِنَّ»[۲۶]

پاکی از گناه و رضایت امام زمان ارواحنا فداه

جوانی نقل می‌کند ما با جمعی از افراد خدمت آیت الله بهجت رفتیم. آیت الله بهجت به جمعی که بر ایشان وارد شده بودند نگاهی کردند. به همه نگاه می‌کردند ولی به من نگاه نکرد. هرچه چشم دوختیم و منتظر بودیم دیدیم به ما نگاه نکرد. به ذهن من خطور کرد که می‌گویند آقای بهجت باطن‌ها را می‌داند من هم به گناهی آلوده بودم و فهمیدم حجابی مانع است که من را نگاه نمی‌کند. خیلی شکسته شدم و در درون به هم ریختم. برگشتم هرچه داشتم شکستم و همه را از بین بردم و توبه کردم. بعد از یک ماه بنا شد دوباره جمع دیگری خدمت آقا بروند و نوبت من نبود. من به التماس اسم خود را نوشتم و با این جمع رفتیم. این بار که رفتم سر من پایین بود و دیگر به آقا نگاه نمی‌کردم امّا خجالت دفعه‌ی قبل را داشتم و باز احتمال می‌دادم که آقا به ما نگاه نکند و با فاصله هم نشسته بودم. به من گفتند آقا می‌گوید به شما بگوییم بیا. اشاره کرده بود او بیاید. جلو رفتم و ایشان در گوش من فرمود: یک ماه است که امام زمان از شما راضی شده است. همین یک ماه بود که توبه کرده بود. یک ماه بود!

توبه و استواری در ترک گناه

یا زهرا نگاهی هم به ما کن تا ما هم توبه‌ی واقعی کنیم که یک صاحب دلی بگوید که آقا از شما هم راضی شد. إن‌شاءالله که مأمورین حضرت هستید و خادمین و عاشق حضرت هستید. باطن‌های خود را از ظاهرهای خود بهتر قرار بدهیم. امسال گناه نکنیم، بلاها در کمین است، شیاطین، گرگ‌های ایمان در کمین هستند، شکست نخوریم. اگر مراقبت نکنیم ما را می‌برند و می‌خورند! امام یک پدیده‌ی خارق العاده بود و دقیقاً جلوه‌ی مادر، حضرت زهرا (سلام الله علیها) و اجداد طاهرین خود بود و ما نمی‌توانیم از عهده‌ی شکر این نعمت‌ها را به جا بیاوریم فقط همین قدر باید بگوییم که خدایا ما عاجز هستیم.

بنده همان به که ز تقصیر خویش                عذر به درگاه خدای آورد

به جا آوردن شکر

ولی گاهی سجده‌ی شکر به همین منظور است که شما حضرت زهرا دارید، محبّت بی‌بی در دل شما وجود دارد، این موهبت‌ها را به یاد بیاورید و سجده‌ی شکر به جای بیاورید. اگر خیلی همّت داشتید نماز شکر بخوانید، اگر همّت بالاتر داشتید به عنوان شکر روزه بگیرید «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ»[۲۷].


 

[۱]– سوره‌ی فصّلت، آیه ۳۲٫

[۲]– الأمالی (للطوسی)، ص ۴۰۴٫

[۳]– سوره‌ی سبأ، آیه ۱۳٫

[۴]– سوره‌ی شوری، آیه ۵۳٫

[۵]– سوره‌ی الرّحمن، آیات ۱ تا ۴٫

[۶]– سوره‌ی ق، آیه ۱۸٫

[۷]– سوره‌ی ابراهیم، آیه ۳۴٫

[۸]– سوره‌ی رعد، آیه ۱۶٫

[۹]– سوره‌ی سجده، آیه ۷٫

[۱۰]– نهج البلاغه، ص ۲۸۷٫

[۱۱]– بحار الأنوار، ج ۲۲، ص ۲۶۷٫

[۱۲]– سوره‌ی نحل، آیه ۲۶٫

[۱۳]– نهج البلاغه، ص ۲۸۷٫

[۱۴]– الکافی، ج ۴، ص ۷۲٫

[۱۵]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۹٫

[۱۶]– سوره‌ی رعد، آیه ۲٫

[۱۷]– سوره‌ی طلاق، آیه ۱۲٫

[۱۸]– سوره‌ی ابراهیم، آیه ۳۴٫

[۱۹]– سوره‌ی نساء، آیه ۱۲۲٫

[۲۰]– سوره‌ی تکاثر، آیه ۸٫

[۲۱]– تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، ص ۴۸۳٫

[۲۲]– شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار، ج ‏۲، ص ۴۷۷٫

[۲۳]– بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۲۴٫

[۲۴]– شرح أصول الکافی (صدرا)، ج ‏۳، ص ۳۱۱٫

[۲۵]– سوره‌ی ابراهیم، آیه ۷٫

[۲۶]– سوره‌ی انفال، آیه ۱۷٫

[۲۷]– سوره‌ی سبأ، آیه ۱۳٫