به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت علی علیه السلام، حضرت آیت الله صدیقی در مسجد جامع ازگل به تبیین جایگاه این بزرگوار پرداختند که مشروح آن تقدیم حضورتان می گردد.
- مقدّمه
- اندازهی فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
- «جرج جرداق» و امیرالمؤمنین علیه السلام
- امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن کریم
- داستانی از نمایندهی آیت الله العظمی مرحوم بروجردی در آلمان راجع به نهج البلاغه
- دعاهای امیرالمؤمنین علیه السلام
- فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام در بیان «محمد بن ادریس شافعی»
- فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام در سورهی مبارکهی «والعادیات»
- امیرالمؤمنین علیه السلام در «لیله المَبیت»
- دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا الله نُصرَتهُ و صُحبَتَهُ وَ دُعائَه وَ خِیرَه اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
میلاد مسعود مولود کعبه، اعجوبهی عالم، مظهر العجائب، مظهر الغرائب، قائد الغر المحجلین، اسدالله الغالب، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصلاه و السلام را به حضرت مهدی ارواحنا فداه و به همهی عالمیان و به شما مؤمنین، دلدادگان به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تبریک عرض مینمایم.
اندازهی فضائل حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در ارتباط با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودهاند که اگر همهی دریاها مرکّب بود و درختها قلم بود و ریگهای بیابان قلم بود و بنا بود همهی ملائکه بنویسند نمیتوانستند عُشری از اعشار فضائلِ تو را بنویسند، معنیِ این جمله چیست؟ این است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مظهر کامل خدای متعال است، همانطور که هیچ کسی نمیتواند خدای متعال را بشناسد، خدای متعال لایتنهی است و غیر از خدای متعال همه محدود هستند، لذا نامحدود هیچ وقت نمیتواند در محدود بگنجد، محدود محدود است، انسان که نمیتواند دریا را با یک لیوان کیل کند، دریاست و ظرفِ ما کوچک است، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مظهرِ همهی صفات خدای متعال متعال است، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اسمِ اعظم است، از این جهت امکان شناخت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برای هیچ کسی مقدور نیست، بجز خدایی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را آفریده است، و جز رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جانِ اوست هیچ کسی نمیتواند حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را آنگونه که هست بشناسد.
اما اگر نتوان آب دریا را کشید پس به قدرِ تشنگی باید چشید، ما هم به قدرِ ظرفیتِ خودمان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دوست داریم.
«جرج جرداق» و امیرالمؤمنین علیه السلام
نویسندهی کتاب «صوت العداله الانسانیّه» یک مسیحی است، در مورد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هفت جلد کتاب نوشته است، کتاب او جزوِ کتابهای جهانی است و در همه جای عالَم شناخته شده است، او میگوید: «قلمِ ما که نمیتواند علی را معرّفی کند»… حال یک یادی هم از او کرده باشیم، «جرج جرداق» به ایران آمده بود و خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شده بود، حضرت آقا از ایشان پرسیده بودند که من شنیدهام شما به نجف رفتهاید و او عرض کرده بود: بله! به نجف رفتهام؛ حضرت آقا فرموده بودند که شنیدهام تا کنار صحن رفتهای اما داخل حرم نشدهای، عرض کرده بود: درست است! رفتم ولی داخلِ حرم نشدم، حضرت آقا فرموده بودند: چرا تا آنجا رفتی و به داخل حرم نرفتی؟ گفته بود: حقِّ من نیست! من کجا و حرم علی کجا؟! حضرت آقا فرموده بودند: شما که اینقدر معرفت دارید چرا شیعه نیستید؟ عرض کرده بود: او هم از طرفِ ما نیست! تا یار که را خواهد و میلش به که باشد… من چه کاره هستم که بگویم من شیعهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هستم!
این شخص با اینکه هفت جلد کتاب نوشته است میگوید: ما عاجزیم و نمیتوانیم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را معرّفی کنیم… در ادامه میگوید: آنچه که از ما میآید این است که به ایشان دل بدهیم و عاشقِ او بشویم و بگوییم تو را دوست داریم، غیر از این اصلاً نمیشود! مگر کسی میتواند حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را معرّفی کند؟
امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن کریم
اما خدای علی در مورد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آیاتی را برای معرفتِ ما، الگوشناسیِ ما برای شناخت انسانِ کامل، برای شناختِ خلیفهی علی الطلاقِ خدای متعال آیاتی در زمینهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده است که «ابن عبّاس» میگوید سیصد آیه راجع به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده است ولی حق این است که اساساً همهی قرآن کریم در معرّفیِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، همهی آیات قرآن کریم که در مورد مؤمنین، متّقین، صابرین، مجاهدین، ایثارگران، مفلحین و صالحین و صابرین آمده است در مورد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، مصداقِ بارزِ این آیات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، اصلاً قرآن کریم کتاب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، قرآن کریم برای معرّفیِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است.
آیاتی در زمینهی جهاد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هست که یک بخش از آیات در سورهی مبارکهی «والعادیات» است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در همهی جنگها در رأس مجاهدین است که رئیس المجاهدین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، تاج البکائین هم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، در جنگ خط شکن است و در محراب دلِ ایشان آب میشود، هیچ داغ دیدهای گریهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ندارد، هیچ مادرِ جوان از دست دادهای سوزِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ندارد و در عالَم هیچ قهرمانی هم ضرب دستِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ندارد.
اینکه سیّد رضی رحمه الله علیه توفیقِ گزینش فرمایشات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را در بخشهایی که بُعدِ بلاغتیِ آن قوی بوده است جمع کرد و به نام نهج البلاغه از او به یادگار ماند، با یک زیرکیِ خاصّی هم این نهج البلاغه را جمع کرده است که سنّیها هم از آن استفاده کنند…
بندهی خدایی که از محترمین بود به یک مناسبتی زندانی شد، اهل سنّت بود، بعد از زندان آمد و خیلی شارژ بود، گفت: من فهمیدم که خدای متعال مرا به زندان برد… «وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ»[۲]، من آنجا نهج البلاغه را دیدم…
میارزد که انسان عمری در زندان باشد و با نهج البلاغه آشنا بشود، تا چه برسد به اینکه کسی دو ماه به زندان بیفتد و با نهج البلاغهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آشنایی پیدا کند، نهج البلاغه جزوِ افتخاراتِ جامعهی بشری است، نهج البلاغه بعد از قرآن کریم نظیر ندارد، به نهج البلاغه «أخ القرآن» میگویند.
داستانی از نمایندهی آیت الله العظمی مرحوم بروجردی در آلمان راجع به نهج البلاغه
مرحوم آقای محقق اولین نمایندهی آیت الله العظمی بروجردی در آلمان است، آقای بروجردی برای معرّفیِ اسلام قدمهایی جدیدی برداشتند، ایشان اولین کسی است که رسمیّتِ شیعه را در دانشگاه «الأزهر» به ثبت رساند و کرسیِ فقهِ جعفری در دانشگاه الأزهر مصر دایر شد و مدرّسِ فقهِ شیعه در آنجا کُرسی پیدا کرد، اولین کسی بود که در آلمان و در دنیای غرب مسجد ساخت و سفیر فرستاد که اسلام را معرّفی کند، این آقای محقق که اولین سفیر آقای بروجردی در آلمان بودند گفته بود وقتی ما به آلمان رفتیم دیدیم زبان آلمانی که نمیدانیم، نشستیم و تأمّل کردیم که من تبلیغ اسلام را از چه راهی شروع کنم؟! به نظرِ بنده رسید که ما کسی پیدا کنیم که متخصصِ ادیان باشد که زحمت زیادی برای ما نداشته باشد، نهج البلاغه را هم در اختیار او قرار بدهیم و او به زبان آلمانی بنویسد و ما آن را بصورتِ نشریه در آلمان منتشر کنیم، گفت سراغ گرفتیم کسی را که هم عربی بداند و هم رشته و تخصصِ او ادیان باشد و هم بتواند با ما همکاری کند، یک شخصی را پیدا کردیم که استاد دانشگاه بود و رشتهی او ادیان بود، به سراغِ او رفتیم و او گفت: من هفتهای دو ساعت به شما وقت میدهم و برای این دو ساعت هم اجرتی گفت که از عهدهی من خارج بود، من با آیت الله العظمی مرحوم آقای بروجردی تماس گرفتم و گفتم ما همچنین تصمیمی گرفتهایم ولی کسی که بنا دارد این کار را انجام بدهد پول زیادی از ما میخواهد، شما چه میفرمایید؟ آقای بروجردی با یک تأمّلی فرمودند: ارزش کلمات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بیش از این پولهایی است که او خواسته است و ما تأمین میکنیم و شما از ایشان دعوت کنید.
گفت: ما از ایشان دعوت کردیم که نامهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر در نهج البلاغه را که منشور حکومتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است ترجمه کند، این شخص شروع کرد به مطالعه کردن، مدام مطالعه میکرد و مثل انسانی که ناگهان مبهوت میشود به فکر میرفت و مجددا برمیگشت، دیدیم این شخص فراز به فراز منقلب میشود و حیرت میکند و تعجّب میکند، در نهایت گفت: این چه کتابی است که به من دادهاید؟ از کجا آمده است؟ چه کسی این فرمایشات را داشته است؟
گفتم: این مطالب برای امام اول ما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، گفت: این نامهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به آخر نرساند مگر اینکه مسلمان شد! مسلمان شد و آن هفتهای دو ساعت را به هفتهای دو روز افزایش داد و هیچ پولی هم از ما نگرفت! این نهج البلاغه است! این عظمتِ نهج البلاغه است.
دعاهای امیرالمؤمنین علیه السلام
دعاهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از نهج البلاغه کمتر نیست.
یک شخصی به نام آقای ابطحی است که از برادران عزیزِ سپاهیِ ماست و در نیروی قدس کار میکند و معمولاً سفرِ او هم سفر کشورهای عربی است و مأموریتهای نیروی قدسی دارد، او برای من نقل کرد و گفت: ما در یکی از کشورهای عربی سیزده نفر از نیروهای وابستهی به سپاه قدس اهل سنّت بودند، شب جمعه دورِ یکدیگر بودیم، من به اینها پیشنهاد کردم که دعای کمیل بخوانیم، اینها هم که با دعای کمیل آشنا نبودند، گفت: اینها اعلان آمادگی کردند و خود بنده شروع کردم دعای کمیل را با لحن خواندم، اینها آنچنان اشک میریختند، آنچنان ضجّه میزدند، وقتی دعای کمیل تمام شد گفتند: این دعا از کجا آمده است؟ مگر کسی میتواند همچنین دعایی بگوید؟
گفتم: این دعا برای یک انسانِ عادی نیست، این برای امام امیرالمؤمنین علیه السلام است، بعد من به اینها گفتم: شما که الحمدلله اینقدر دلِ پاک دارید و این دعای کمیل دلِ شما را اینطور آب کرد و خودتان متوجّه شدید که همچنین دعایی در جای دیگری پیدا نمیشود و این نسخهی واحد است، اگر بزرگانی که شما به آنها اعتقاد دارید همچنین چیزهایی دارند شما به ما ارائه کنید تا ما هم سنّی بشویم، اگر نیست و این موضوع مخصوص حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است چه عذر و حجّتی دارید که دیگران را به این شخص ترجیح دادید؟
گفت: هر سیزده نفرِ آنها مستبصر شدند و به خط آمدند.
آن نهج البلاغهی حضرت است و این هم دعای کمیل حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصلاه و السلام.
فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام در بیان «محمد بن ادریس شافعی»
فضائل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به قدری است که «محمد بن ادریس شافعی» یکی از ائمهی چهارگانهی اهل سنّت است… اهل سنّت چهار طایفه هستند، گروهی حنفی هستند و طرفدارِ «ابوحنیفه» هستند، گروهی مالکی هستند، مالک از شاگردان برجستهی امام صادق علیه السلام است، اما بالاخره حکومت بود و مقام بود و موقعیّت بود، با اینکه شاگرد امام صادق علیه السلام بود حکومت کتابِ او را بعنوانِ فقهِ رسمیِ آن روز معرّفی کرد، اما این شخص انسانِ مؤدّبی بود و به امام صادق علیه السلام هم خیلی اظهار علاقه میکند و صفات امام صادق علیه السلام را خوب بیان کرده است، عرفای از اهل سنّت هم مالکیها هستند، من در بین آنها دیدهام، آنها درویش مسلک و عارف مسلک هستند، گروهی «حنبلی» هستند، «احمد حنبل» با یک واسطه شاگرد امام صادق علیه الصلاه و السلام است، شدّتِ این حنبلیها مقداری بیشتر است، گروه چهارم «شافعی» هستند، این کردستان ما غالباً شافعی هستند، سیستان و بلوچستان غالباً طرفداران «أبوحنیفه» و حنفی هستند اما غالباً در کردستان «شافعی» هستند.
«محمد بن ادریس شافعی» در مورد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام اشعاری گفته است که در این شعرهای خود از نظر معرفت مطالبِ خیلی بالایی مطرح کرده است.
دارد بر این که «قیل امتدح لأمیر النحل قلت : لهم»[۳]… به من گفتند که برای امیر نحل… خودِ حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلاه و السلام هم دارند که «أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ»[۴]، همانطور که زنبور عسل یَعسوب دارد مؤمنین هم یَعسوب دارند، «أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ»[۵]، اینکه ما میگوییم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام «یَعسوب الدّین» هستند به اعتبار همین است که به «أمیر نَحل» تشبیه شده است، ملکه در کندوی عسل همه کاره است، این زنبورهایی که عسل تولید میکنند با فرماندهیِ آن ملکه کار میکنند، آنها طوری سازماندهی شدهاند که اصلاً گروهی مأمورِ بازرسی به دنیا میآیند، اینها در مقابل در میایستند و هر زنبور عسلی که روی جای کثیفی ایستاده باشد و بوی بد بدهد آن را راه نمیدهند و میکشند، زنبور آلوده حق ندارد وارد محیطی بشود که آنجا عسل تولید میشود؛ این «شافعی» حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به «امیر نحل» تشبیه میکند، میگوید: هر کسی به علی علاقه دارد تولیدِ شیرینی میکند، همهی مولّدینِ حلاوت در عالم طرفداران حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هستند…
«قیل امتدح لأمیر النحل»… به من گفتند که «امیر نحل» را مدح کن و در وصفِ او چیزی بگو، «قلت : لهم» من در پاسخ گفتم: «مدحی ومدح الورى من بعض معناهُ» مدحِ من و مدحِ ماسوی الله… اگر همهی عالَم جمع بشوند و بخواهند از علی تعریف کنند میتوانند یک گوشه و یک قطرهای از دریای فضائل ایشان را بگویند، کسی قدرت ندارد دریای وجود حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را کیل کند.
بعد میگوید: «إن قلت ذا بشر فالعقل یمنعنی… وأختشی اللـه من قولی هو الله»…
اگر بگویم بشر است عقل قبول نمیکند، بشر و اینقدر عجایب؟ بشر و اینقدر فضائل؟ بشر و اینقدر قدرت؟ اینقدر صبر؟ اینقدر سخاوت؟ اینقدر کَرَم؟
«إن قلت ذا بشر فالعقل یمنعنی»… عقل قبول نمیکند که یک انسان اینقدر عجایب داشته باشد، اما اگر بگویم خدا است از خدای متعال میترسم که بگویم علی خداست…
نه بشر توانمش گفت، نه خدا توانمش خواند، متحیّرم چه نامم شه مُلکِ لافتی را.
فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام در سورهی مبارکهی «والعادیات»
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام الی ما شاء الله فضائل دارند، قرآن کریم در سورهی مبارکهی والعادیات نه اینکه به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قسم خورده است، نه به مرکبِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قسم خورده است، به سُمِ اسبِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قسم خورده است، ببینید چقدر قداست دارد دیگر!
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا * فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا * فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا»[۶]، این هم بر حسب نقل شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف در «جنگ ذات السلاسل» چهار هزار نفر از این عربهای بیابانیِ خشن هم پیمان شده بودند که به حیات مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خاتمه بدهند و ساز و برگ جنگی درست کرده بودند و بنای آنها بر این بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را از بین ببرند، وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قشونی را تدارک دیدند و به فرماندهی ابوبکر و بعد عمر به آنجا فرستاد و آنها شکست خورده برگشتند، وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پرچم را به دست گرفتند و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و لشکر شبها راه میرفتند و روزها در این شیارهای کوهها و پشتِ صخرهها مخفی میشدند تا سحرگاه به قشون «ذات السلاسل» رسیدند و آنها را غافلگیر کردند، آنچنان برقآسا حمله کردند، ده نفر از سرانِ این جمعیّتِ وحشی که هم قهرمان بودند و هم خیلی قسی القلب بودند به نبرد با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آمدند و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به آنها مجال ندادند و همهی آنها را کشتند و با یک هزینهی بسیار کمی این جمعیت خطرناک را از پیشِ پا برداشتند و با غنائمِ فراوانی به مدینه برگشتند و وجود نازنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مؤمنین را که در مدینه باقی مانده بودند برای استقبال از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بسیج کردند، دو گروه در دو طرف ایستاده بودند و چشم به راه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بودند، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در وسط به پیشگاه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رفتند و وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند به پای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم افتادند و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ایشان را بلند کردند و با ردای مبارکِ خود چهرهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را از خاک پاک کردند و وسطِ پیشانیِ ایشان را بوسید و ایشان را در بغل گرفتند، این آیات نازل شد، «وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا».
بعضیها هم میگویند این آیات در جنگ «حنین» نازل شد که همه فرار کردند و ده نفر باقی ماندند و جمعیّتِ کثیری در آن طرف بودند، اما این ده نفر با شمشیر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر چندین هزار نفر غلبه پیدا کردند و این آیات نازل شد و خدای متعال به سُمِ اسبِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، به نفسهای اسبِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، به آن برقی که سُمِ اسب… وقتی اسب میدود سُمِ او به سنگها برمیخورد و گاهی جرقّه میزند، خدای متعال به آن جرقّهها قسم خورده است.
این شخص کیست که در پیشگاه پروردگار متعال اینقدر عظمت دارد!
امیرالمؤمنین علیه السلام در «لیله المَبیت»
اما مهمترین شاخصهی وجودیِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این بود که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خودشان نبودند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خود را به خدای متعال داده بود، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عاشق بودند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دلدادهی خدای متعال بودند.
از این جهت این آیات کریمهای که در ایثار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هست، لیله المبیت، «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه»[۷]، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شب در بستر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خوابیدند، جمعیّت شب خانهی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را محاصره کرده بودند و نمیدانستند که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آنجاست و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با دستور خدای متعال از تیررس آنها خارج شده است، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بیدار بودند، اینها شب تا سحر برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سنگ میزدند ولی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بروز نمیدادند، آن حالتِ اطلاعاتی و استتاریِ خودشان را حفظ کردند، سحرگاه به خانه ریختند، خالد بن ولید که از جسورترین افراد بود به خیالِ اینکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در بستر است شمشیرِ تیزِ خود را کشید، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آن روپوش سبز رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را هم بر روی خود کشیده بودند و خدای متعال میداند که چقدر سنگ خورده بود اما تکان نخورده بودند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لو نروند، تا خالد بن ولید شمشیر را کشید و قصد زدن کرد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از جا پریدند و مُچِ خالد بن ولید را گفتند و آن را پیچ دادند و نالهی خالد بن ولید بلند شد و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شمشیر او را از او گرفتند، اینها دیدند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نیست و این شخص حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، آن هم با چه جسارتی، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با جسورترینِ آنها اینطور برخورد کردند، گفتند: یا علی! ما با تو کاری نداریم، محمد کجاست؟
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: مگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به من سپرده بودید که سراغِ ایشان را از من میگیرید؟
خدای متعال به جبرئیل و میکائیل… نفر اولِ ملائکه جبرئیل است، نفر دوم میکائیل است، خدای متعال به این دو ملک خطاب فرمود: اگر بنا باشد یکی از شما خود را فدا کند که این ملک نباشد و او باشد، یعنی ماندنِ یکی از شما به قیمتِ مرگِ دیگری باشد، کدامیک از شما حاضر هستید که فدای دیگری بشوید؟ اینها هم با صداقت به خدای متعال عَرضه داشتند که در وجودِ ما این ایثار نیست، آنجا بود که خدای متعال به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مباهات کردند، بعد فرمود: حال نازل بشوید و سلام مرا به علی برسانید و شما حفاظتِ جانِ علی را بعهده بگیرید، جبرئیل و میکائیل به پایین آمدند، جبرئیل بالای سر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و میکائیل پایین پای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میگفتند: «بَخٍ بَخٍ لَکَ یا عَلی»، بر تو مبارک باشد، بر تو گوارا باشد یا علی! یا امیرالمؤمنین!
خدای متعال به ملائکهی خود برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مباهات میکند!
اما چرا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این کار را کردند؟ انسان یک زمانی از خود دفاع میکند، جنگ است دیگر! این همه شهدای ما… یک فرصتی بود و خدای متعال درِ بهشت را به روی اینها باز کرد و خلعتِ شهادت را برای اینها دوخته بود و لایق بودند و خدای متعال این خلعت را بر تنِ آنها کرد و تاج کرامتِ شهادت را بر سرِ آنها گذاشت و رفتند و جنگیدند و شهید شدند، ولی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که مأموریتِ جنگی نداشتند، مأمور بودند که سپر بشوند، مأمور نبودند که جنگ کنند! بنا بود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را بکشند اما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند من به جای ایشان کشته میشوم تا او سالم بماند! حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رفته بودند که کشته بشوند، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نرفته بودند تا جنگ کنند!
این فضیلت که انسان بدون هیچ چون و چرایی خود را تسلیمِ مرگ کند تا دیگری سالم بماند…
قرآن کریم این را مجسّم کرده است، «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه»، از مردم کسانی هستند که خودشان را با خدای متعال معامله میکنند، اما معاملهی عشقی است، معاملهی دلی است، اینها برای این فداکاری خود نام نمیخواهند، نان نمیخواهند، ریاست نمیخواهند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یک شب در بستر مرگ آرمیدند و وجود خود را آمادهی دریافتِ ضربات شمشیرهای دشمنانِ رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کردند، چرا؟ «ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه»! این کار را نمیکردند که خدای متعال به ایشان بهشت بدهد! عاشق که غیر از معشوق را نمیبیند، بهشت چیست؟ از جهنّم فرار نکرده بودند که آنجا به ایشان اماننامه بدهند!
«ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه»! حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عاشق بودند، میخواستند از معشوق دلبری کنند، برای اینکه خدای متعال راضی باشد این کار را کردند، هیچ چیز دیگری هم نمیخواستند!
این ایثارِ جانِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود که «ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّه» است و ایثارِ مالِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم در سورهی مبارکهی «انسان» میفرماید: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ»[۸]، سه شبانه روز خودِ ایشان، دو فرزندِ کوچکِ ایشان، همسرِ نازنینِ ایشان و کنیزِ ایشان غذای خود را با زبان روزه در راه خدای متعال دادند و با آب افطار کردند، فرزندان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روز سوم از گرسنگی میلرزیدند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این صحنه را دیدند و گریه کردند.
چرا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این کار را کردند؟ آیا میخواستند روزنامهها این موضوع را بنویسند؟ اصلاً چه کسی به ما خبر داد؟ مگر آن بزرگواران به کسی گفتند که ما این کار را کردیم؟
ایشان عاشق بودند، معشوق هوای عاشق را دارند.
ان شاء الله خدای متعال مرحوم نراقی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند، ایشان کتابی به نام «طاقدیس» دارند، ایشان در آن کتاب اشعاری دارند که در آن میگوید معشوق عاشقتر است اما شدّتِ عشقِ معشوق او را پوشانده است، خدای متعال عاشقتر به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است، خدای متعال این کارها را برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پیش آورد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را تعریف کند، مدّاح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خودِ خدای متعال است، خدای متعال حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را آفریده است که به رُخِ عالَمیان بکشد، این حجّتِ علی الاطلاق خدای متعال است، این حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است.
ولی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با این همه فضائل تحمّل نکردند، چه کسی را با چه کسی عوض کردند؟!
دعا
خدایا! تو را به حقیقت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام قسم میدهیم این مملکت را در پناه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از شرّ اشرار و فتنهی فتنهگران و نفاقِ منافقین و توطئهی نفوذیها در امان بدار.
خدایا! کسانی که اقتصاد مملکتِ ما را به این صورت درآوردهاند و دستِ خیانتِ آنها باعث شد که به اینجا برسند افشاء بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم که جوانهای ما را به جوانمردی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از این سرگردانی و بیکاری نجات بده.
خدایا! فرزندانِ ما را سامان عنایت بفرما.
خدایا! حبّ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، ولای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را که به کَرَمِ خودت به ما ارزانی داشتی از ما زوال نیاور.
خدایا! دستِ ما را در دنیا و آخرت از دامان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام کوتاه مگردان.
خدایا! همنامِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که امروز پرچمِ غدیرِ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به دستِ اوست، رهبرِ بزرگوارِ ما را با اقتدار و عزّت مستدام بدار.
خدایا! فرج حضرت مهدی ارواحنا فداه را در زمان ما قرار بده.
خدایا! چشمِ ما را به جمال حضرت مهدی ارواحنا فداه روشن بفرما.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکهی بقره، آیه ۲۱۶ (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ)
[۳] قیل امتدح لأمیر النحل قلت لهم اخلتم أم جهلتم قدر علیاه
فکل وصف لعمر الله اذکره مدحی ومدح الورى من بعض معناه
الناس قد عجزوا عن وصف حیره ومن یرم ما ورا معناه اعیاه
فالجاهلون الألى راموا حقیقته و العالمون بمعنى کنهه تاهوا
ماذا أقول بمن حطت له قدم من فوق منکب للعرش رقیاه
فلیخسأ الوهم عجزا عن على قدم فی موضع وضع الرحمن یمناه
ان قلت ذا بشر فالعقل یمنعنی أو قلت ذا ملک فالعقل یأباه
قد حار فکری فی معنى حقیقته و أخشى الله من قولی هو الله
[۴] حکمت ۳۱۶ نهج البلاغه (وقال علیه السلام: أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ، وَالْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّارِ)
[۵] حکمت ۳۱۶ نهج البلاغه (وقال علیه السلام: أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ، وَالْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّارِ)
[۶] سورهی مبارکهی والعادیات، آیات ۱ تا ۳
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۰۷ (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)
[۸] سوره مبارکه انسان، آیه ۹ (إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا)
پاسخ دهید