نسبشناسی را میتوان شاخهای از مطالعات شمرد که از نظر تاریخی، اجتماعی و حتی فقهی، دارای اهمیت بسیار، بهویژه برای شیعیان است. منابع نسبشناسی، آگاهیهای اندکی در باره اعقاب عباسبنعلی(ع) در اختیار ما مینهد. بر اساس مندرجات کتاب زاد الأعوان (تألیفیافته در سال ۱۳۱۵ق.) که تنها سند مورد استفاده منابع بعدی است، علویان عباسیتبارِ اواخر قرن پنجم هجری به هند آمدند و طایفه اعوان هند هم که اکنون علوی خوانده میشوند، بدیشان منسوباند.
این نوشتار، برای بررسی درستی این انتساب، منابع مورد استناد زاد الأعوان، یعنی سه کتاب: میزان هاشمی، میزان قطبی و خلاصه الأنساب را با مراجعه به منابع رجالی، انساب، تاریخ و حدیث، مورد واکاوی قرار داده است و به این نتیجه رسیده که دو کتاب نخست، وجود خارجی ندارد و کتاب سوم نیز به احتمال قوی همان خلاصه الأقوال مرحوم علامه حلی (م. ۷۲۶ق.) است که مطالب آن برای اثبات این مدعا کافی نیست. همچنین، اثبات تاریخی شخصیتی به نام «عون قطب شاه» از نسل حضرت عباس(ع) و خلیفه عبدالقادر گیلانی، از مستندات ارائهشده برنمیآید.
جستاری در نقد حضور اعقاب حضرت عباس(ع) در شبهقاره هند
مقاله ای از محمدطاهر عباس و سید علمدار حسین شاه
پاسخ دهید