اینان افرادی امین، پرهیزکار و مورد اعتماد و با نام و نشان خاصی در میان شیعیان بودند و به عنوان نماینده و نایب خاص حضرت در بین مردم زندگی می‌کردند.اینان افرادی امین، پرهیزکار و مورد اعتماد و با نام و نشان خاصی در میان شیعیان بودند و به عنوان نماینده و نایب خاص حضرت در بین مردم زندگی می‌کردند.هدف از نیابت و سفارتنمایندگی و نیابت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف)، با دو هدف عمده صورت می‌گرفت:یک. آماده کردن اذهان عمومی برای غیبت کبری و عادت دادن تدریجی مردم به پنهان زیستی امام (علیه السّلام) و جلوگیری از غافلگیر شدن در موضوع غیبت؛ اگر امام معصوم (علیه السّلام)، به طول ناگهانی غیبت می‌کرد، چه بسا موجب انکار مطلق وجود مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) و انحراف افکار عمومی می‌شد. نمایندگان خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) در دوران غیبت صغری، به این هدف و غرض – که آماده سازی افکار و اذهان عمومی برای «غیبت کبری» بود- نایل آمدند و لذا لزومی به امتداد غیبت صغری نبود. دو. رهبری دوستداران و طرفداران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان. بدین وسیله امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) توانست رهبری خویش را در جامعه اعمال و خسارت‌های ناشی از عدم حضور مستقیم خود را تا حدودی جبران کند .مهم‌ترین وظایف و فعّالیّت‌های نوّاب خاص عبارت بود از:۱٫‌ پنهان نگه داشتن نام و مکان زندگی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) و رفع شک و تردید درباره‌ی آن حضرت؛۲٫‌ جلوگیری از تفرقه، اختلاف، فرقه‌گرایی و انشعابات شیعیان؛۳٫‌ پاسخ گویی به پرسش‌های فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی مردم؛۴٫‌ مبارزه با مدعیان دروغین نیابت و افشا کردن و رسوا کردن آن‌ها؛۵٫  اخذ و توزیع اموال متعلّق به امام؛۶٫‌ سازماندهی دیگر وکیلان و سفرای امام در شهرها و مناطق مختلف و… .تعداد و اسامی نائبان خاصدر عدد نوّاب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) اختلاف هست. سیّد بن طاووس در کتاب ربیع الشیعه اسامی آنان را چنین ذکر کرده است: ابوهاشم داوود بن قاسم، محمد بن علی بن بلال، عثمان بن سعید، محمّد بن عثمان، عمر الاهوازی، احمد بن اسحاق، ابو محمد الوجنان، ابراهیم بن مهزیار و محمد بن ابراهیم .

شیخ طوسی نیز وکلا را این‌گونه معرّفی کرده است: عمری و پسرش، حاجز، بلالی و عطّار از بغداد، عاصمی از کوفه، محمد بن ابراهیم بن مهزیار از اهواز، احمد بن اسحاق از قم، محمد بن صالح از همدان، شامی و اسدی از ری، قاسم بن العلاء از آذربایجان و محمد بن شاذان از نیشابور .امّا وکالت چهار نفر در بین شیعیان معروف است: عثمان بن سعید، محمّد عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری. هر یک از آن‌ها نیز در شهرهای مختلف نمایندگانی داشتند . ظاهراً نمایندگان اصلی امام، همین چهار نفر بودند و افراد دیگر، یا نماینده‌ی این چهار تن در شهرستان‌ها و بلاد بودند و یا اگر هم نماینده‌ی امام بودند، از طریق این چهار تن، امور مردم را به عرض امام می‌رساندند و یا به گفته‌ی سیّد محسن امین، سفارت این چهار تن مطلق و عام بود؛ ولی سفارت و نیابت دیگران در موارد خاص بود .

در روایتی از غیاث بن اسد، تعداد و اسامی نائبان امام، چنین آمده است:«… نماینده‌ی آن حضرت، عثمان بن سعید بود. عثمان هنگام مرگ، نمایندگی را به پسرش ابوجعفر محمد بن عثمان سپرد و او این منصب را برای ابوجعفر ابوالقاسم حسین بن روح وصیّت کرد. او نیز منصب نمایندگی را به ابوالحسین علی بن محمد سمری… واگذار کرد. وقتی هنگام وفات علی بن محمد سمری رسید، از او خواستند که برای نمایندگی وصیّت کند، او گفت: خدا را امری است که خود آن را به انجام می‌رساند. غیبت تامّه (کبری)، همان غیبتی است که بعد از سمری (ره) واقع شد» .اینان یکی پس از دیگری، برنامه‌ی نیابت و نمایندگی از طرف امام (علیه السّلام) را اجرا می‌کردند و تعیین آنان به دست خود امام (علیه السّلام) بود که به وسیله‌ی توقیع مبارک، که در آخر عمر یکی از نوّاب صادر می‌شد، نایب بعدی تعیین می‌گردید. ملاک اساسی و اصلی در تعیین نایب عبارت بود از: تقوا و خداترسی، زهد و دیانت، درک صحیح و فهم عمیق درباره‌ی مسائل اجتماعی و سیاسی، حسن سابقه و خوش نامی (که موجب اطمینان و اعتماد کامل مردم شود)، شجاعت، قدرت تحمّل و استقامت و شکیبایی در برابر پیشامد‌های غیر منتظره و بالاخره دوستی و دشمنی در راه خدا و برای رضای او و فدا کردن همه چیز در راه اقامه حق و اجرای تعلیمات اسلام.در این‌جا به معرفی اجمالی نایبان چهار گانه پرداخته می‌شود:

۱ –  عثمان بن سعید عمریعثمان بن سعید

نخستین نایب خاصّ و سفیر  امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) و دارای مقامی والا در نزد شیعیان است . او از شاگردان و وکیلان مورد اعتماد امام دهم و یازدهم و مردی جلیل القدر و مورد اطمینان بوده است.کنیه وی «ابو عمرو» و لقب‌های پر افتخارش، عبارت بود از: عمری، اسدی، عسکری، سمّان و زیات. این‌ لقب‌ها به جهت انتساب او به قبیله‌ی بنی اسد، نام جدّ مادرش (عمری)، سکونت در عسکر (سامرا)، روغن فروشی به دستور امام (علیه السّلام) جهت استتار در فعّالیّت‌های سیاسی- مذهبی و… بوده است. امام عسکری (علیه السّلام) به احمد بن اسحاق فرمود: «عمری و پسرش، هر دو ثقّه و مورد اعتمادند؛ هر آنچه از سوی من برای تو آوردند، تردید مکن که از سوی ما است و هر چه می‌گویند از جانب ما است. بنابراین سخنان آن دو را بشنو و از آنان پیروی کن و بدان که هر دو امین و مورد اعتمادند» .پس از رحلت امام یازدهم، حضرت مهدی عج جناب عمری را در وکالت ابقا و به سفارت خویش برگزید. بر این اساس او نخستین سفیر و نایب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف)، رابط میان او و شیعیان و دوستانش در رسانیدن نامه‌ها و مسائل و حلّ مشکلات آنان بود .

۲ –  محمد بن عثمان بن سعید عمریبعد

از وفات عثمان بن سعید، فرزندش محمد به جای پدر نشست و وکالت ناحیه‌ی مقدّسه منصوب شد. کنیه وی ابوجعفر و القابش، عمری، عسکری و زیّات بوده است. حضرت مهدی عج، محمّد بن عثمان را به جای پدر برگزید تا همان نقش حّساس و اساسی را که پدرش در دوران پر افتخار خود بر عهده داشت ایفا کند و طی نامه‌های متعدّدی به بزرگان شیعه، به همه اطّلاع داد که محمّد را به عنوان نایب دوم برگزیده است. یعقوب بن اسحاق گفته است: به وسیله‌ی محمد بن عثمان، نامه‌ای خدمت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) فرستادم و از برخی از مشکلات دینی سؤال کردم؛ جواب نامه (ره) خطّ مبارک امام واصل شد و در ضمن آن نوشته بود: «محمّد بن عثمان عمری، موثّق و نامه‌هایش، نامه‌های من است» . محمّد بن عثمان همانند پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا، عدالت و موقعیّت اجتماعی، مورد قبول و احترام خاصّ شیعیان و از یاران مورد اعتماد امام عسکری (علیه السّلام) بود. محمّد بن عثمان، بسان پدرش سفیر و رابط میان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) با تمامی شیعیان آن حضرت بود؛ چه شیعیانی که در عراق می‌زیستند و چه دوستداران و ارادتمندانی که از قم و دیگر شهرهای اسلامی در پی امام خویش بودند و از سفیر و نایب خاصّ او، سراغش را می‌گرفتند. محلّ خدمت و سفارت او در بغداد بود .او اموال و حقوق شرعی را از شیعیان دریافت می‌داشت و به صورت نهانی، همه را به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) تقدیم می‌کرد و یا به گونه‌ای که امام، مقرّر می‌فرمود، به مصرف می‌رساند. محمّد بن شاذان درباره‌ی او گفته است:«۴۸۰ درهم مال امام، نزدم جمع شده بود. چون خوش نداشتم آن را ناتمام نزد امام بفرستم، بیست درهم از مال خودم رویش گذاشته، توسّط محمّد بن عثمان خدمت امام فرستادم؛ ولی از اضافه کردند بیست درهم چیزی ننوشتم. رسید آن مال از ناحیه‌ی امام واصل شد که نوشته بود: پانصد درهم –که بیست درهمش مال خودت بود- واصل گشت» .محمد بن عثمان، حدود پنجاه سال متصدّی نیابت بود و در سال ۳۰۴ هـ.ق درگذشت. وی بارها به شایستگان خبر داد که پس از رحلتش، حسین بن روح نوبختی، به جای او منصوب شده و انجام وظیفه خواهد کرد .در زمان وی، مدّعیان دروغین زیادی پیدا شدند و به همین جهت یکی از کارها و فعّالیّت‌های مهم او، مبارزه‌ی مستمر با این مدعیان دروغین نیابت بود. او با سعی و تلاش بی‌وقفه، توانست عموم شیعیان را از چنگال آنان برهاند… ..‌

۳ – حسین بن روح نوبختی

سومین وکیل امام زمان و داناترین فرد عصر خویش بود. کنیه‌ وی ابوالقاسم و لقبش نوبختی است. در جامعه شیعه آن روزگار، شخصیتی پر آوازه، اندیشمند و معروف داشت و پیش از افتخار تصدّی نیابت خاص، وکیل دومین سفیر حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) جناب محمد بن عثمان بود. حسین بن روح هم به املاک او نظارت داشت و هم رابط میان او و بزرگان شیعه در نقاط مختلف کشور پهناور اسلامی بود و از این راه، دستورات و تعلیمات اهل بیت و اخبار نهانی را به آنان می‌رساند. وی به خردمندی و فرزانگی و رشد فکری و دینی، شهرت بسزایی داشت و موافق و مخالف بر این واقعیّت گواهی می‌دادند تا جایی که اهل سنّت نیز او را تکریم و احترام می‌کردند .پیش از رحلت دومین نایب خاص، فرمانی از جانب ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) صادر گردید که به موجب آن، محمّد بن عثمان دستور یافت تا حسین بن روح را به جای خویش معرفی کند و چنین کرد. مجلسی نوشته است: وقتی مرض محمد عثمان شدت یافت، گروهی از بزرگان و معروفین شیعه –مانند ابوعلی بن همام، ابو عبدالله بن محمد کاتب، ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی و…– خدمتش رسیده، از جانشینش سؤال کردند؛ جواب داد: حسین بن روح جانشین من و وکیل و مورد اعتماد حضرت صاحب الامر است. در کارها به وی رجوع کنید. من از جانب امام، مأمورم که حسین بن روح را به نیابت منصوب کنم» .شیخ طوسی درباره‌ی حسین بن روح می‌گوید: «ابوالقاسم، از عاقل‌ترین مردم نزد مخالف و موافق بود و به تقیّه رفتار می‌کرد». وی در میان شیعیان بغداد، از موقعیّت اجتماعی خوبی بهره‌‌مند بود و حتّی نفوذ و احترام قابل ملاحظه‌ای نزد مقامات بالای مملکتی داشت و از سوی آنان، به وی کمک‌های مالی می‌شد . حسین بن روح، بعد از وفات محمد بن عثمان، امور وکالت را در دست گرفت. در همان آغاز کار، ذکاء (خادم محمد بن عثمان عمری)؛ به نزدش آمد و امانت‌هایی از قبیل عصا و کلید صندوقچه ابوجعفر را به وی تحویل داد و گفت: ابوجعفر به من فرمود: این اشیاء را بعد از خاکسپاری من، به ابو القاسم حسین روح، جانشین من، تحویل بده .سفارت حسین بن روح تا حدودی بین شیعیان به صورت آشکار مطرح بود و حکومت هم هیچ مشکلی برای او به وجود نمی‌آورد. وی به مدّت ۲۱ سال (از سال ۳۰۵ هـ.ق تا سال ۳۲۶ هـ.ق)، منصب سفارت از ناحیه مقدّسه را بر عهده داشت و در تاریخ هیجدهم، شعبان چشم از دنیا فرو بست. پیکر این سفیر گرامی حضرت را در بغداد به خاک سپردند. مقبره‌اش زیارتگاه شیعیان است و مردم به زیارت او، تبرّک می‌جویند.محمّد بن علی اسود نقل کرده است: علی بن حسین بن بابویه (پدر شیخ صدوق) به وسیله‌ی من، به حسین بن روح، پیغام داد که از حضرت صاحب الامر تقاضا کند برایش دعایی بفرماید؛ شاید خداوند پسری به او مرحمت کند. من خواسته‌ی او را خدمت حسین بن روح عرض کردم. بعد از سه روز اطّلاع داد که امام برایش دعا فرمود [و گفت:] به زودی خداوند پسر پربرکتی که نفعش به مردم می‌رسد، به وی عطا خواهد کرد. در همان سال، محمد برایش متولّد شد و بعد از او هم فرزندان دیگری پیدا کرد. صدوق (ره) بعد از نقل این داستان، می‌نویسد: هر وقت محمّد بن علی اسود، مرا می‌دید که در مجالس درس محمد بن حسن بن احمد، شرکت می‌کنم و شوق زیادی به خواندن و حفظ کتاب‌های علمی دارم؛ می‌گفت: چندان تعجّب ندارد که این‌قدر به تحصیل علم، علاقه داری؛ تو به برکت دعای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) به دنیا آمده‌ای . بنا به وصیت حسین بن روح و به دستور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف)، مقام نیابت خاص بعد از او، به «ابو الحسن علی بن محمد سمری» رسید. 

۴ – علی بن محمد سمری

چهارمین و آخرین نایب خاص امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف)، ابو الحسن علی بن محمد سمری است. او بعد از درگذشت حسین بن روح، به دستور آن حضرت، عهده‌دار امر نیابت شد. وی از تاریخ هیجدهم شعبان سال ۳۲۶ هـ.ق تا پانزدهم شعبان سال ۳۲۹ هـ. ق، وکالت و نیابت را رهبری کرد.او از خاندانی متدیّن و شیعه بود که در وکالت امامیه، به حسن خدمت‌گزاری شهرت داشت. همین گذشته‌ی نیکوی وی و حسن اعتماد و امانت‌داری‌اش، موجب شد تا در پذیرش امر سفارت خود از سوی شیعیان با مشکلی رو به رو نشود. وکیلان و خواصّ شیعه، او را به عنوان سفیر راستین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) به رسمیّت شناختند و وجوهات شرعی خود را به وی تحویل می‌دادند تا او آن را به ناحیه‌ی مقدّسه برساند . ابو الحسن علی بن محمد سمری، فرصت زیادی برای فعّالیّت نداشت؛ هم به جهت کوتاه بودن مدّت نیابت و هم به جهت وضعیّت خاصّ سیاسی او. بدین جهت نتوانست فعّالیّت‌های گسترده‌ای انجام دهد و یا اگر هم موفّق به فعّالیّت‌های گسترده‌ای شده بود، به جهت شدّت رعایت تقیّه و احتیاط و استتار؛ آن فعّالیّت‌ها برای آیندگان نقل نشده است. احمد بن ابراهیم بن مخلّد گفته است: روزی علی بن محمد سمری، بدون مقدّمه فرمود: خداوند، علی بن بابویه قمی را رحمت کند. حاضران، تاریخ این کلام را یادداشت کردند. بعدها خبر رسید که علی بن بابویه، در همان روز از دنیا رفته است، خود سمری هم در سال ۳۲۹ هـ.ق وفات کرد . با پایان یافتن زندگی چهارمین نایب خاصّ امام عصر، «غیبت صغری» به پایان رسید و از آن روز، غیبت طولانی امام (علیه السّلام) آغاز گردید و تاکنون نیز ادامه دارد. شیخ طوسی در کتاب الغیبه به سند خود، نقل می‌کند: سمری، چند روز قبل از وفاتش، این توقیع امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) را به بزرگان شیعه ارائه داد:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیَّ! أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِیکَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ وَ بَیْنَ سِتَّهِ أَیَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَیَقُومَ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِک‏…» ؛ «ای علی بن محمد سمری! خداوند اجر برادرانت را در سوگ تو بزرگ گرداند؛ تو تا شش روز دیگر، حیات را وداع می‌گویی. پس به کارهای خود رسیدگی کن و به احدی وصیّت مکن که مقام تو را در اختیار گیرد. به تحقیق که غیبت تامّه (کبری) شروع شد، و ظهوری نخواهد بود؛ مگر بعد از اذن خدای بلند مرتبه و آن بعد از گذشت دورانی طولانی و قساوت قلب‌ها و پر شدن زمین از جور و ظلم می‌باشد. در میان شیعیان من، کسانی پیدا می‌شوند که ادعا می‌کنند مرا مشاهده می‌نمایند. آگاه باش که هر که قبل از خروج سفیانی و صیحه‌ی آسمانی مدّعی مشاهده شود، دروغ‌گو است». 

شیخ صدوق (ره) به نقل از ابو محمد حسن بن احمد می‌نویسد:«ما در سال درگذشت ابوالحسن علی بن محمد سمری، در مدینه السّلام بغداد بودیم. چند روز قبل از درگذشت او، به حضورش رسیدیم، او این توقیع حضرت را به ما نشان داد و ما از روی آن نوشتیم و نسخه برداری کردیم و از نزدش خارج شدیم. چون روز ششم (روز موعود) فرا رسید، به نزد سمری رسیدیم و او را در حالت احتضار مشاهده کردیم. دیدیم که وی در حال جان دادن است؛ به وی گفتند: وصیّ و جانشین تو چه کسی است؟ در پاسخ گفت: خدا را مشیّتی است که خود انجام خواهد داد (یعنی دوره‌ی غیبت صغری به پایان رسیده و کسی نایب امام نیست). این مطلب را گفت و آن‌گاه جان به جان آفرین تسلیم کرد. این آخرین سخن بود که از وی شنیده شد» .از این تاریخ به بعد، ارتباط بین نوّاب خاصّ با امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف)، به پابان رسید و دوره‌ی غیبت کبری، آغاز شد .

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی مهدویت پیش از ظهور؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: رحیم کارگر