جملۀ «أئِمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا» را توضیح دهید؛ رابطۀ آن با مسئلۀ امامت چیست؟
لطفاً دربارۀ جملۀ «أئمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا» که در آیات ۲۴ سورۀ سجده و ۷۳ سورۀ انبیاء آمده است، توضیح دهید و ارتباط آن را با مسئلۀ امامت بیان کنید.
پاسخ اجمالی
این جمله، دو بار در قرآن کریم آمده و به معنای «پیشوایانی که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند»، است. امام رضا(ع) در ذیل آیاتی از جمله آیۀ شریفۀ «أئمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا»، می فرماید: خداوند متعال، وقتی حضرت ابراهیم(ع) را، پس از مقام نبوّت به مقام امامت رفعت بخشید، این رتبۀ والا پس از وی، نسل به نسل در ذریّۀ ایشان تا زمان پیامبر اسلام(ص) ادامه یافت و پیامبر(ص) نیز طبق دستور خداوند این مقام با عظمت را به امام علی(ع) و فرزندان آن حضرت اختصاص داد.
پاسخ تفصیلی
جملۀ «أئمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا»، [۱] در قرآن کریم دوبار آمده است؛ یک بار آن در سورۀ انبیاء، [۲] و دیگر بار در سورۀ سجده. [۳] آیۀ اوّل دربارۀ فضل و عنایت خداوند به حضرت ابراهیم (ع) و فرزندانش و مقام امامت، [۴] و آیۀ دوّم دربارۀ عدّه ای از قوم بنی إسرائیل نازل شده است. [۵]
توضیح لغت «أئمّه»
«أئمّه» جمع، و مفرد آن «إمام» است، و «امام» در لغت جملۀ «أئمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا»، [۱] در قرآن کریم دوبار آمده است؛ یک بار آن در سورۀ انبیاء، [۲] و دیگر بار در سورۀ سجده. [۳] آیۀ اوّل دربارۀ فضل و عنایت خداوند به حضرت ابراهیم (ع) و فرزندانش و مقام امامت، [۴] و آیۀ دوّم دربارۀ عدّه ای از قوم بنی إسرائیل نازل شده است. [۵]
توضیح لغت «أئمّه»
«أئمّه» جمع، و مفرد آن «إمام» است، و «امام» در لغت به معنای «قائد و پیشوا» است و «امامت» به معنای پیشوایی و رهبری است، امّا در اصطلاح علم کلام، متکلمان برای امامت تعاریف مختلفی ذکر کرده اند و اکثراً آن را به معنای ریاست و رهبری عمومی جامعه در زمینۀ امور دینی و دنیوی دانسته اند. بنابراین، امام یعنی پیشوا و رهبری که گفتار و رفتار او الگوی دیگران باشد و مسئولیت رهبری جامعه را بر عهده بگیرد، خواه رهبری او به عنوان جانشینی از جانب پیامبر باشد یا اصالتاً دارای این مقام گردد. [۶]
تفسیر آیۀ شریفه و رابطۀ آن با امامت
در تفسیر این جمله و رابطۀ آن با مسئلۀ امامت، باید گفت؛ درست است که «إمام» در لغت به معنای پیشوا آمده است، ولی بعضی از مفسّران به این ترجمه اشکال وارد کرده و گفته اند این ترجمه «کامل» نیست، بدین بیان: اگر بخواهیم امامت را به معنای پیشوا بگیریم با آیۀ شریفۀ «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»، [۷] در تقابل است؛ چرا که مسئله امامت در اواخر عمر مبارک حضرت ابراهیم(ع)، مطرح شد؛ یعنی در وقتی که ایشان قطعاً پیامبر و پیشوا بود. پس باید امامت چیزی فراتر از نبوّت باشد نه خود نبوّت، چرا که مقام جدید باید حایز امتیازی باشد که در مقامات قبلی شخص وجود نداشته و نیز هر موهبت الاهی حقیقتی را در بر دارد و صرف مفاهیم لفظی نیست. [۸]
با توجّه به این نکته باید گفت؛ در قرآن کریم هر کجا معنای «امامت» آمده، به دنبال آن کلمۀ «هدایت» نیز ذکر شده است؛ از دو آیه ای که جملۀ «أئمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا» در آن آمده، بر مى آید وصفى که از امامت شده، وصف تعریف است و می خواهد آن را به مقام هدایت معرّفى نماید؛ از سوى دیگر، همه جای قرآن این هدایت مقیّد به «امر» شده است، و با ذکر این قید فهمانده که امامت به معناى مطلق هدایت نیست، بلکه به معناى هدایتى است که با امر خدا صورت مى گیرد و این امر هم همان است که در جای دیگر در بارهاش فرموده: [۹] «فرمان او چنین است که هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مىگوید: موجود باش!، آن نیز بى درنگ موجود مى شود! پس منزّه است خداوندى که مالکیّت و حاکمیّت همه چیز در دست اوست و شما را به سوى او بازمى گردانند!». [۱۰]و نیز فرموده: «و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن». [۱۱]
دربارۀ ارتباط این بحث و آیۀ شریفۀ «أئمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا» با امامتِ ائمۀ اطهار(ع)، احادیثی ذکر شده است؛ مانند: امام رضا (ع) می فرماید: «خداوند متعال ابراهیم(ع) را به مقام امامت اختصاص داد، پس از این که او را به مقام نبوّت رسانید و مقام امامت سوّمین درجۀ او محسوب می شود که درجه ای برتر از مقامات قبلی وی است و بعد از وی، این مقام رفیع را در ذریۀ او قرار داد… و این مقام از نسلی به نسلی، و از قرنی به قرنی انتقال یافت تا این که پیامبر اسلام(ص) وارث این مقام شد، و خداوند متعال فرمود: سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروى کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند همچنین) این پیامبر و کسانى که (به او) ایمان آوردهاند (از همه سزاوارترند) و خداوند، ولىّ و سرپرست مؤمنان است، [۱۲] که امامت مخصوص پیامبر اکرم(ص) شد و ایشان به امر خداوند – به همان گونه که خداوند واجب فرموده بود – این مقام را به عهدۀ امام علی(ع) قرار داد، و سپس در آن دسته از نسل حضرت على (ع) که برگزیده بودند، و خداوند علم و ایمان به ایشان داده، قرار گرفت. پس این امامت در فرزندان على(ع) تا روز قیامت خواهد بود». [۱۳]
به معنای «قائد و پیشوا» است و «امامت» به معنای پیشوایی و رهبری است، امّا در اصطلاح علم کلام، متکلمان برای امامت تعاریف مختلفی ذکر کرده اند و اکثراً آن را به معنای ریاست و رهبری عمومی جامعه در زمینۀ امور دینی و دنیوی دانسته اند. بنابراین، امام یعنی پیشوا و رهبری که گفتار و رفتار او الگوی دیگران باشد و مسئولیت رهبری جامعه را بر عهده بگیرد، خواه رهبری او به عنوان جانشینی از جانب پیامبر باشد یا اصالتاً دارای این مقام گردد. [۶]
تفسیر آیۀ شریفه و رابطۀ آن با امامت
در تفسیر این جمله و رابطۀ آن با مسئلۀ امامت، باید گفت؛ درست است که «إمام» در لغت به معنای پیشوا آمده است، ولی بعضی از مفسّران به این ترجمه اشکال وارد کرده و گفته اند این ترجمه «کامل» نیست، بدین بیان: اگر بخواهیم امامت را به معنای پیشوا بگیریم با آیۀ شریفۀ «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً»، [۷] در تقابل است؛ چرا که این آیه (انبیاء، ۷۳) در اواخر عمر مبارک حضرت ابراهیم(ع)، بر ایشان نازل شده است؛ یعنی در وقتی که ایشان قطعاً پیامبر و پیشوا بود. پس باید امامت چیزی فراتر از نبوّت باشد نه خود نبوّت، چرا که مقام جدید باید حایز امتیازی باشد که در مقامات قبلی شخص وجود نداشته و نیز هر موهبت الاهی حقیقتی را در بر دارد و صرف مفاهیم لفظی نیست. [۸]
با توجّه به این نکته باید گفت؛ در قرآن کریم هر کجا معنای «امامت» آمده، به دنبال آن کلمۀ «هدایت» نیز ذکر شده است؛ از دو آیه ای که جملۀ «أئمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا» در آن آمده، بر مى آید وصفى که از امامت شده، وصف تعریف است و می خواهد آن را به مقام هدایت معرّفى نماید؛ از سوى دیگر، همه جای قرآن این هدایت مقیّد به «امر» شده است، و با ذکر این قید فهمانده که امامت به معناى مطلق هدایت نیست، بلکه به معناى هدایتى است که با امر خدا صورت مى گیرد و این امر هم همان است که در جای دیگر در بارهاش فرموده: [۹] «فرمان او چنین است که هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مىگوید: موجود باش!، آن نیز بى درنگ موجود مى شود! پس منزّه است خداوندى که مالکیّت و حاکمیّت همه چیز در دست اوست و شما را به سوى او بازمى گردانند!». [۱۰]و نیز فرموده: «و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن». [۱۱]
دربارۀ ارتباط این بحث و آیۀ شریفۀ «أئمٌهً یَهدُونَ بِأمرِنَا» با امامتِ ائمۀ اطهار(ع)، احادیثی ذکر شده است؛ مانند: امام رضا (ع) می فرماید: «خداوند متعال ابراهیم(ع) را به مقام امامت اختصاص داد، پس از این که او را به مقام نبوّت رسانید و مقام امامت سوّمین درجۀ او محسوب می شود که درجه ای برتر از مقامات قبلی وی است و بعد از وی، این مقام رفیع را در ذریۀ او قرار داد… و این مقام از نسلی به نسلی، و از قرنی به قرنی انتقال یافت تا این که پیامبر اسلام(ص) وارث این مقام شد، و خداوند متعال فرمود: سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروى کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند همچنین) این پیامبر و کسانى که (به او) ایمان آوردهاند (از همه سزاوارترند) و خداوند، ولىّ و سرپرست مؤمنان است، [۱۲] که امامت مخصوص پیامبر اکرم(ص) شد و ایشان به امر خداوند – به همان گونه که خداوند واجب فرموده بود – این مقام را به عهدۀ امام علی(ع) قرار داد، و سپس در آن دسته از نسل حضرت على (ع) که برگزیده بودند، و خداوند علم و ایمان به ایشان داده، قرار گرفت. پس این امامت در فرزندان على(ع) تا روز قیامت خواهد بود». [۱۳]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱] . “پیشوایانی که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند”.
[۲] . انبیاء، ۷۳٫
[۳] . سجده، ۲۴٫
[۴] . حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج ۱۱، ص ۷۲، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۳۱۴، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.
[۵] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۶۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.
[۶] . برگرفته از نمایه «فرق امام و خلیفه»، سؤال ۵۰۲ (سایت: ۵۴۴).
[۷] . بقره، ۱۲۴٫
[۸] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۷۱ و ۲۷۲، (با تلخیص).
[۹] . همان، ص ۲۷۲٫
[۱۰] . یس، ۸۲ و ۸۳٫
[۱۱] . قمر، ۵۰٫
[۱۲] . آل عمران، ۶۸٫
[۱۳] . شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردى، مهدى، ج ۱، ص ۲۱۶، نشر جهان، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
[۱] . “پیشوایانی که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند”.
[۲] . انبیاء، ۷۳٫
[۳] . سجده، ۲۴٫
[۴] . حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج ۱۱، ص ۷۲، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۴، ص ۳۱۴، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.
[۵] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۶۶، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.
[۶] . برگرفته از نمایه «فرق امام و خلیفه»، سؤال ۵۰۲ (سایت: ۵۴۴).
[۷] . بقره، ۱۲۴٫
[۸] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۷۱ و ۲۷۲، (با تلخیص).
[۹] . همان، ص ۲۷۲٫
[۱۰] . یس، ۸۲ و ۸۳٫
[۱۱] . قمر، ۵۰٫
[۱۲] . آل عمران، ۶۸٫
[۱۳] . شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردى، مهدى، ج ۱، ص ۲۱۶، نشر جهان، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
پاسخ دهید