برخی دانشجویان برای انتخاب استاد، تنها به توانمندی علمی و سابقه تحصیلات استاد در خارج از کشور توجه می کنند، آیا این روش درست است؟!
معلم از آن جا که پدر معنوی و علمی دانشجو و طالب علم به حساب می آید جایگاه ارزشمند و بی بدیلی دارد، تاجایی که گفته شده جایگاه او از پدر نسبی و عنصری بالاتر است.
ضرورت دارا بودن معلمان شایسته از آنرو است که معلم خود نماد مسئولیت پذیری و الگوی رشد و اعتماد به نفس است که می تواند این نگاه را به دانشجویان خود نیز منتقل کند.
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیثی، استاد شایسته را حائز چنین ویژگی هایی برمی شمارد: «نخست آن که دانشجویان خود را از کبر به تواضع، از حیلهگری و چاپلوسی به خلوص و خیرخواهی و از جهل به علم بکشاند».[۱]
دو نمونه تاریخی
در طول تاریخ معلمان خاص و برجسته تأثیرات منحصر به فردی بر روی شاگردان خویش به جای گذاشتند. که به دو مورد از آن ها را یادآوری می کنیم:
یکی از نمونه های معروف آن داستان عمر بن عبدالعزیز است که اولین و آخرین خلیفه اموی بود که لعن و ناسزا به امام علی(علیه السلام) را بعد از حدود شصتسال ناسزاگویی، که از زمان صلح امام حسن(علیه السلام) توسط معاویه شروع شده بود، ممنوع اعلام کرد.[۲] گفته می شود دلیلش این بوده که در کودکی معلمی داشته که او را با حقانیت امام علی(علیه السلام) آشنا نمود.
نمونه دیگر در سمت مقابل، داستانی است که وقتی در دوران قاجار از این که معلم احمد شاه از روسیه به کاخ گلستان آمده و مورد اعتراض رجال سیاسی و رسانه های آن زمان قرار گرفت و خواهان بازگشت او به روسیه شده بودند. روس ها اعلام کردند در صورت انصراف دولت ایران از تصمیمش، آماده است قشون خود را از مقدار زیادی از خاک ایران بیرون بکشد.[۳] یعنی آماده است خروج ارتش از خاک ایران را با حضور معلم آن ها در ایران مبادله کنند، که این بیان گر اهمیت و تأثیر فرهنگ و تفکرات آن ها از طریق یک معلم است؛ ازاین روست که می بینیم در دوران معاصر اکثر حاکمان دولت های اسلامی یا در کشورهای غربی یا در دانشگاه های شرقی وابسته به آن ها تحصیل کرده اند!! که این خود نمونه آشکار تأثیر معلم و معلمان بر دانشجویان و بر زندگی آینده فردی و اجتماعی و تصمیم گیری های خرد و کلان آن هاست.
شاید بتوان دلیل این تأثیرگذاری و اهمیت را در حدیث امام باقر(علیه السلام) پیدا نمود که وقتی از ایشان پرسیدند مراد از طعام در آیه «فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ»[۴] چیست؟ فرمودند:
«علمه الذی یاخذه؟ عمن یاخذه»؛[۵] «منظور علم است که انسان باید ببیند آن را از چه کسی فرا می گیرد».
در حقیقت امام دانش را همان طعام واقعی معرفی کردند که شخصیت ساز و انسان ساز است. ازاین رو بر جویندگان علم است تا جایی که ممکن است اقدام به انتخاب استاد شایسته کنند لااقل اگر در دروس رسمی دانشگاه امکان آن فراهم نیست، لااقل تلاش کنند با استاد یا استادانی متخلق مرتبط باشند. کسانی که تربیت الهی مبنای تصمیم و نگاه آن ها باشد.[۶]
هر هنر که استاد بدان معروف شد جان شاگردان بدان موصوف شد[۷]
پی نوشت ها
[۱] – ورام بن ابی فارس، مجموعه ورام، ج۲، ص۲۳۳٫
[۲] – سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۱۹۴٫
[۳] – ر.ک: احمد شاه از کودکی تا سلطنت، سیده مهشید موسوی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
[۴] – عبس، آیه ۲۴٫
[۵] – اصول کافی، ج۱، کتاب فضل العلم، ح ۸ کلینی.
[۶] – البته در صورت نیافتن چنین استادی، باید با عمل نمودن به دستوات اخلاقی دین، این کمبود را تا رسیدن به استادی با ویژگی های برجسته جبران نمود که در نهایت جوینده یابنده بود.
ر.ک: کاشفی، پرسش ها و پاسخ ها، دفتر یازدهم، عرفان و عشق، صص ۲۰۳- ۲۰۴٫
[۷] – مولوی.
پاسخ دهید