در مدرسه ى شیرازى سامرّا که بغدادى ها و اهالى کاظمین در سوّم رجب (روز وفات امام هادى ـ علیه السّلام ـ) روضه داشتند، واعظى پیرمرد ـ که سیّدى لاغر اندام، بلند بالا و مورد اهمیّت فراوان بود ـ به منبر رفت، واقعا منبرى بود، تمام منبر او روایات بود! بنده نه قبل از او، و نه بعد از او مانند او را ندیده ام. از اول تا آخر سخنرانى اش، کلمه اى غیر از روایت در منبر نگفت و خیلى تحفّظ داشت که از روایت تعدّى نکند. هرگاه روایتِ مشکل مى خواند، بلافاصله با روایتى دیگر آن را توضیح و شرح مى داد و معناى روایت را نیز با روایت بیان مى کرد. نوعا هم به تناسب، روایاتِ کوتاه و قصار مى خواند واقعا کمال است که انسان یک ساعت صحبت کند و از خود هیچ نگوید! و الان تعجّب مى کنم که او مصیبت را چگونه خواند!
بله، عکسش را هم دیده ایم که در منبرى حتّى یک روایت هم نبود، جز این که آمریکا چنین و شوروى چنین! ما هنوز خوابیم، چه طور نعمت هایى را که در اختیار داشتیم(قرآن و عترت و علماى دین.) به واسطه ى ناسپاسى و کفران از دست دادیم، مگر این که از اروپا براى ما خبر بیاید که آن چه در خانه دارید گنج است!۳۹۶
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد
پاسخ دهید