رواج و بقاى مذهب شیعه  ى امامیّه با تقیّه انجام پذیرفته است. آیا با این حال مى توان تقیّه را از دین ندانست و آن را از دین جدا ساخت؟!

از حسین بن روح( یکى از نُوّاب اربعه ى امام زمان ـ عجّل  اللّه  تعالى  فرجه  الشّریف ـ در زمان غیبت صغرى.) ـ سلام  اللّه  علیه ـ در مجلسى عمومى که شیعه و سنّى حضور داشتند، درباره ى جانشین حضرت رسول ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ سؤال مى کنند، در جواب مى فرماید: « أَلصَّحیحُ عِنْدَنا أَنَّ الْخَلیفَهَ بَعْدَ رسُولِ اللّه ، أَبُوبَکْرٍ! » نزد ما به نظر صحیح، بعد از رسول خدا ـ صلّى  اللّه  علیه  وآله  وسلّم ـ ابوبکر خلیفه است. بعد از این سخن، عامّه درباره ى او گفتند:

« إِلى کَمْ یُکَذِّبُونَ عَلى هذَا الَّشیْخِ؟! »تا کى بر این شیخ دروغ مى بندند؟!( اصل داستان با اندکى تفاوت در بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۶؛ و کتاب الغیبه شیخ طوسى، ص ۳۸۴ آمده است.)

نایب خاصّ امام ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ کارش این بود و تقیّه مى کرد، چنان که بعد از امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز هیچ کدام از ائمّه ـ علیهم السّلام ـ خیال خروج را نمى کردند، و حتّى امام هادى و عسکرى ـ علیهماالسّلام ـ هم زندان رفتند.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد