تفسیر و شأن نزول آیه ۱۲۱ بقره چیست؟ منظور از «تلاوت شایسته قرآن» چیست؟
تفسیر و شأن نزول آیه ۱۲۱ بقره چیست؟ منظور از «تلاوت شایسته قرآن» چیست؟
پاسخ اجمالی
برای آیه ۱۲۱ بقره، شأن نزول هایی ذکر شده است؛ تعدادی آن را در مورد تازه مسلمانانی که از حبشه به حجاز آمده اند می دانند، برخی آیه را در مورد تازه مسلمان های یهودی ذکر کرده اند و تعدادی آن را در مورد اصحاب پیامبر(ص) نقل می کنند. طبیعی است با انتخاب هر یک از این سه نظریه، تفاوت هایی در تفاسیر نیز مشاهده خواهد شد.
در بخشی از آیه آمده «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ»، بنابر روایات و تفاسیری که پیرامون این قسمت از آیه وجود دارد؛ اگر مقصود آیه را تلاوت قرآن بدانیم، باید دانست که منظور و مقصود تلاوت صِرف نیست بلکه باید با تفکر و تعقل همراه باشد که در نهایت، مراد و خواسته صاحب سخن با این تلاوت به دست آید، در همین راستا باید در أعمال خود نیز تابع قرآن باشیم، تا آنچه شایسته قرآن است، بپا داشته شود.
پاسخ تفصیلی
در مورد شأن نزول آیه شریفه «الَّذِینَ ءَاتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلَئکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَن یَکْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الخْاسِرُونَ»،[۱] دیدگاه هایی وجود دارد:
۱ – از ابن عباس نقل شده که این آیه در شأن اهل سفینه(کشتی) نازل شد و آنان چهل مرد حبشى بودند که همراه جعفر بن ابى طالب از حبشه آمدند.[۲]
۲ – این آیه در شأن یهودیانی است که به اسلام گرویدند؛ مانند عبدالله بن سلام،[۳]شعبه بن عمر، تمام بن یهودا و … .[۴]
۳ – این آیه در مورد اصحاب پیامبر(ص) نازل شده است.[۵]
اکنون بر اساس این شأن نزول ها به توضیح و تفسیر بخش های مختلف آیه می پردازیم:
منظور از «الذین» بنابر شأن نزول ها مختلف خواهد بود و طبیعتاً کسانی منظور مستقیم آیات هستند که آیه در مورد آنان نازل شده باشد. البته در این که این حکم تسرّی داشته و همگان را در بر می گیرد، شکی نیست، اما مقصود مستقیم آیه کسانی بوده اند که آیه در مورد آنها نازل شده است.
تفسیر کلمه «الْکِتَابَ» نیز مانند «الذین» است؛ اگر شأن نزول اول و دوم را بپذیریم؛ منظور، کتاب تورات خواهد بود،[۶] اما اگر قول سوم را بپذیریم، منظور قرآن بوده که به مسلمانان داده شده است.[۷]
اما «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» مهم ترین بخش آیه است که تفاسیر متعددی پیرامون آن به بحث و بررسی پرداخته اند:
«یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»؛ یعنی پیامبر را به آنچه شایسته او بوده، برای مردم بیان و توصیف می کردند.[۸] برخی نیز در تفسیر همین بخش گفته اند: این معناست که آنچه از اوصاف پیامبر گرامی اسلام در کتاب ها بوده را تحریف نکرده و هیچ تغییری در آن ندادند.[۹]
اینان از جمله کسانی بودند که این قسمت از آیه در مورد کتاب مقدس می دانستند، اما بسیاری از مفسران این تعبیر را در حق قرآن کریم دانسته و تفاسیری در ذیل آن مطرح کرده اند:
مردم در برابر آیات الهى چند گروه اند:
۱ – عده ای تمام اصرارشان بر اداى الفاظ و حروف از مخارج آن است، آنها دائماً در فکر وقف، وصل، حروف یرملون و … هستند و کمترین اهمیتى به محتوا و معنا نمی دهند.
۲ – جمعی دیگر از الفاظ فراتر رفته و در معانى دقت میکنند و در ریزهکاری ها و نکات قرآن می اندیشند و از علوم آن آگاه اند اما از عمل خبرى نیست!.
۳ – اما گروه سومى هستند که مؤمنان راستین اند؛ قرآن را به عنوان یک کتاب عمل، و یک برنامه کامل زندگى پذیرفته اند، خواندن الفاظ و اندیشه در معانى و درک مفاهیم این کتاب بزرگ را مقدمه اى براى عمل می دانند و لذا هر زمان قرآن را می خوانند روح تازه اى در کالبد آنها پیدا می شود و این است حق تلاوت.[۱۰]
امام صادق(ع) در ذیل حدیثی به تفسیر این قسمت از آیه پرداخته است: «منظور از «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ» این است که آیات آن را بخوانند و حقایق آن را درک کنند و به احکام آن عمل نمایند، به وعدههاى آن امیدوار، و از وعیدهاى آن ترسان باشند، از داستان هاى آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهى آن را بپذیرند، به خدا سوگند منظور حفظ کردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سورهها و یاد گرفتن اعشار و اخماس[۱۱] آن نیست، آنها حروف قرآن را حفظ کردند، اما حدود آن را ضایع ساختند، منظور تنها این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند، چنان که خداوند مىفرماید: «کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ[۱۲]».[۱۳]
به طور خلاصه؛ تلاوت به گونه ای که حق قرآن باشد تنها در قرائت و خواندن نیست، بلکه باید با پیروی عملی نیز همراه باشد.[۱۴]
در حدیث دیگری، امام صادق(ع) فرمود منظور از «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ» این است که وقتی اسم بهشت و جهنم می آید، انسان لحظه ای درنگ کند و در مواجهه با اسم بهشت آن را از خداوند طلب کند و با رسیدن به کلمه جهنم، به خدا پناه ببرد».[۱۵] البته مشخص است؛ در این حدیث امام تنها یک مورد از حق تلاوت قرآن را بیان می کند و این منافاتی ندارد که منظور واقعی فراتر از این بیان، باشد.
در پایان، ذکر نکته ای لازم است؛ امام صادق(ع) فرموده اند که منظور از این آیه ائمه هستند.[۱۶] این بیان به معنای این نیست که آیه در مورد اینها نازل شده یا این که تنها اینان مصداق آیه هستند، بلکه در پی بیان این است که اینان به وجه تام و کامل از مصادیق آیه می باشند و منافاتی ندارد دیگرانی که قرآن را با رعایت شرایط تلاوت می کنند نیز مصداق آیه باشند.[۱۷]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. بقره، ۱۲۱: «کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان دادهایم، آن را به طورى که شایسته آن است [با تدبّر و به قصد عمل کردن] مىخوانند آنانند که به آن ایمان مىآورند و کسانى که به آن کفر مىورزند آنانند که زیانکارند».
[۲]. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ج ۱، ص ۲۷، نشر نی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
[۳]. ر.ک: نمایه «شخصیّت عبدالله بن سلام»، سؤال ۲۰۰۸۷.
[۴]. اسباب النزول، ج ۱، ص ۲۷٫
[۵]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱ ، ص ۴۱۱، دار المعرفه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق ؛ ابیارى ابراهیم، الموسوعه القرآنیه، ج ۹، ص ۱۱۴، موسسه سجل العرب، ۱۴۰۵ق.
[۶]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج ۱، ص ۳۷۴، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
[۷]. همان؛ الموسوعه القرآنیه، ج ۹، ص ۱۱۴٫
[۸]. ثعلبى نیشابورى، ابو اسحاق، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۶۶، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
[۹]. زمخشرى محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۱، ص ۱۸۳، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ ق.
[۱۰]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۴۳۱، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۱۱]. منظور از” اعشار” و” اخماس” تقسیماتى است که در قرآن مىشود مانند تقسیم به سى جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن است.
[۱۲]. صاد، ۲۹: «کتابى مبارک است که آن را بر تو نازل کرده ایم، تا در آیاتش بیندیشند».
[۱۳]. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ۱، ص ۷۸ – ۷۹، الشریف الرضی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۱۴]. ر.ک: فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۴، ص ۳۰، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۱۵]. مجلسى، محمد باقر، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۲، ص ۴۴۱، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
[۱۶]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، ج ۱، ص ۲۱۵، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۱۷]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۶۶، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
پاسخ دهید