تفسیر مختصری از سوره ماعون و ویژگیهای سبکشمارندگان نماز را ارائه نمایید؟
آیه «الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» چه مفهوم و هدفی دارد؟ بهترین تفسیر آن چیست؟ غفلت به چه معناست؟ چگونه آثار غفلت را بفهمیم و ترتیب اثر بدهیم؟
پاسخ اجمالی
سوره ماعون، در مکه نازل شده و دارای هفت آیه می باشد.[۱]
در شأن نزول این آیه چنین آورده اند:
ابو سفیان هر هفته شتر یا گوسفندى سر می بُرید، روزى یتیمى از او چیزى خواست، ابو سفیان با عصا یتیم را زد، آیه آمد: «دیدى آن منکر دین و قیامت را، همان که یتیم را می راند…».[۲]
البته برخی معتقدند این آیات در مورد عاص بن وائل نازل شده[۳] و برخی نیز شأن نزول های دیگری را نقل کرده اند.[۴]
اکنون به بررسی مختصر آیات این سوره می پردازیم:
«أَ رَءَیْتَ الَّذِى یُکَذِّبُ بِالدِّینِ * فَذَالِکَ الَّذِى یَدُعُّ الْیَتِیمَ * وَ لَا یَحُضُّ عَلىَ طَعَامِ الْمِسْکِینِ»؛[۵]
آیا کسى که همواره روز جزا را انکار می کند، دیدى؟ همان که یتیم را به خشونت و جفا از خود می راند، و [کسى را] به طعام دادن به مستمند تشویق نمی کند.
«أَ رَءَیْتَ» خطاب به پیامبر اکرم(ص) بوده[۶] و هم می تواند ناظر به دیدن با چشم بوده و هم می تواند به فهم و شناخت، نظر داشته باشد.[۷]
در این که مقصود از «دین» در عبارت «یُکَذِّبُ بِالدِّینِ» چیست؛ اختلافاتی وجود دارد:
برخی مراد از آن را قیامت و روز جزا دانسته اند؛[۸] به این معنا که دلیل اعمالی از این دست، باور نداشتن قیامت است.
برخی نیز «دین» را به ثواب و عقاب الهی معنا می کنند[۹] زیرا آنها به دلیل باورنداشتن پاداش و جزا چنین رفتاری را مرتکب می شوند.
«فَذَالِکَ»؛ فاء در این بخش از آیه، نشانگر آن است که این باورنداشتن، دلیل رفتارهایی است که در ادامه آیه ذکر شده است.[۱۰]
«یَدُعُّ الْیَتِیمَ»؛ یعنی یتیم را با خشونت، تندی و زشتی از خود می رانند.[۱۱]
«وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکِینِ»؛ یعنی در صورت توانایی، به یتیمان غذا نمی دهد[۱۲] و همچنین اگر توانایی نیز نداشته باشد، رغبتی برای انجام این نوع اعمال ندارند.
«فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ * الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ * الَّذینَ هُمْ یُراؤُنَ»؛[۱۳]
پس واى بر نمازگزاران که از نمازشان غافل و نسبت به آن سهل انگارند. همانان که همواره ریا می کنند.
این آیات نیز با فاء آغاز می شود و نشان از این دارد که این آیات با آیات قبل مرتبط هستند و ارتباط آنها به این بیان است که اعتنا نکردن به یتیم از ضعف دین سرچشمه می گیرد و موجب توبیخ می باشد، به همین نحو سهو در نماز، ریا در بین مردم و نپرداختن زکات نیز که از اهمیت بالاتری برخوردارند؛ موجب مذمت و توبیخ هستند.[۱۴]
«عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»؛ سهو در واقع همان نسیان است،[۱۵] اما در این جا مراد از آیه چنین چیزی نیست؛ زیرا شخص سهو کننده عقلاً و شرعاً مسئول نیست ولی در این آیه این شخص مسئول بوده و به جهت عملی که انجام داده مؤاخذه می شود.[۱۶] بنابر این، باید یک معنای دیگری برای این سهو ذکر کرد که همراه با تقصیر باشد.[۱۷]
در این که مراد از این سهو در نماز چیست، اندک اختلافاتی وجود دارد که در این جا به دو مورد اشاره می شود:
الف. مراد آیه افرادی است که به نماز، کماهمیت و کم اعتناء بوده تا حدی که وقت نماز می گذرد و نمازشان قضا می شود.[۱۸]
روایتی نیز بر این معنا وجود دارد؛ امام رضا(ع) می فرماید: «الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»؛ یعنی از انجام در وقتش غفلت می کنند.[۱۹] روایتی با همین مضمون، در منابع اهل سنت نیز وجود دارد.[۲۰]
ب. منظور از آیه افراد تارک الصلاه است؛ زیرا همه افراد -هر چند اندک- در نماز خود سهو دارند و قطعاً آیه چنین وسعتی نسبت به عموم مسلمانان ندارد. بنابر این، آیه تنها خطاب به کسانی است که نماز را ترک می کنند.[۲۱]
روایتی از امام صادق(ع) نیز همین معنا را اعلام می کند.[۲۲]
«وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ»؛[۲۳]
و از [دادن] وسایل و ابزار ضرورى زندگى [و زکات، هدیه و صدقه به نیازمندان] دریغ می ورزند.
«ماعون» از ماده «معن» به معناى چیز کم است، و بسیارى از مفسران معتقدند که منظور از آن در این جا اشیای جزئى است که مردم مخصوصاً همسایه ها از یکدیگر به عنوان عاریه یا تملک می گیرند، مانند مقدارى نمک، آب، آتش (کبریت) ظروف و مانند اینها.[۲۴]
از پیامبر خدا(ص) نقل شده؛ «کسی که از دادن چنین چیزهای کوچکی به همسایه خود، خودداری می کند، خداوند نیز او را به حال خود گذارده و او را از خیر خود محروم می کند».[۲۵]
البته در برخی از روایات، مراد از ماعون زکات واجب ذکر شده است. [۲۶]
درباره معنای غفلت و عوامل غفلت و راه کارهای از بین بردن آن، نمایه زیر را مطالعه کنید:
«مهم ترین عوامل ایجاد غفلت در انسان»، سؤال ۴۵۸۴۴
«راهنمایی برای زدودن رذایل»، سؤال ۲۶۰۴
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، موسوی جزائری، سید طیب، ج ۲، ص ۴۴۴، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق؛ فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۳۲، ص ۳۰۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۲]. واحدی، علی بن احمد، اسباب نزول القرآن، تحقیق، زغلول، کمال بسیونی، ص ۴۹۳، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
[۳]. بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج ۴، ص ۸۷۱، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
[۴]. زحیلی، وهبه بن مصطفی، تفسیر الوسیط، ج ۳، ص ۲۹۴۰، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۳۰۴، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
[۵]. ماعون، ۱- ۳.
[۶]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج ۱۰، ص ۴۱۵، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
[۷]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۳۶۸، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
[۸]. شبّر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص ۵۶۷، بیروت، دار البلاغه للطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۹]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۳۰، ص ۲۰۰، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۱۰]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج ۵، ص ۳۸۰، تهران، الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
[۱۱]. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج ۴، ص ۵۴۴، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
[۱۲]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۸۳۴٫
[۱۳]. ماعون، ۴- ۶.
[۱۴]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، مرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج ۵، ص ۳۴۱، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۱۵]. ر.ک: «معنای سهو و نسیان»، سؤال ۳۲۰۷۶.
[۱۶]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۷، ص ۶۱۵، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
[۱۷]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۳۶۰، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۱۸]. شبّر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص ۵۶۷؛ تفسیر جوامع الجامع، ج ۴، ص ۵۴۵؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۳۶۸٫
[۱۹]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۸۰، ص ۲۰، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
[۲۰]. ر.ک: ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، طیب، اسعد محمد، ج ۱۰، ص ۳۴۶۸، عربستان سعودی، مکتبه نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق.
[۲۱]. تفسیر القمی، ج ۲، ص ۴۴۴٫
[۲۲]. ر.ک: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۱۱۴، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۲۳]. ماعون، ۷.
[۲۴]. تفسیر نمونه، ج۲۷، ص: ۳۶۱؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، ج ۶، ص ۳۱۶، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
[۲۵]. شیخ صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق، غفارى، على اکبر، ج ۴، ص ۱۴، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
[۲۶]. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح، فیضی، آصف، ج ۱، ص ۲۴۷، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
پاسخ دهید