پاسخ اجمالی

در اولین آیات سوره بقره می خوانیم «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقین»؛[۱] آن کتاب که شکّی در آن راه ندارد، مایه هدایت پرهیزکاران است.
در این که منظور از «کتاب» در این آیه و نیز آیات مشابه آن، کدام قرآن است، آیا قرآنی است که در لوح محفوظ در علم الهی است، یا این که همین قرآنی است که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شده، میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد.
۱ – برخی از مفسران برآنند؛ با توجه به این که نزول قرآن هنوز به آخر نرسیده و همه آیاتش پیش از این اشاره فرود نیامده بوده، تا به صورت کتاب درآید، و با عنایت به این که «ذلک» براى اشاره به دور بوده، و توسعه ‏اى که در معناى کتاب وجود دارد، بهتر از هر توجیهى این است که بگوییم این اشاره به صورت محقق قرآن است پیش از آن که به صورت الفاظ و عبارات درآید؛ یعنی اشاره به مجموع قرآن است که در لوح محفوظ جای گرفته است. چنان که هر حقیقت علمى که در عالم بسیط عقل است، پیش از آن که به عالم حس تنزل نماید، در عالم ذهن صورت می گیرد، معناى نزول قرآن هم همین است که پیش از تنزل کامل، در ذهن کلى عالم- یا به تعبیر روایات آسمان دنیا- نازل شده است.
[۲]
۲ – گروهی معتقدند؛ مقصود از کتاب همین قرآن عینی است؛ چرا که کلمه «ذلک» در این جا به معناى «هذا»؛ یعنی قرآن حاضر است و این چیزی است که در اشعار و ادبیات عرب سابقه دارد.
[۳]
۳ – بعضی نیز می گویند؛ مراد از «کتاب» مجموع آن آیاتی است که تا وقت نزول این آیه نازل شده بود، و نیز آن قسمتی که در علم خدا بود که نازل شود.
[۴]
۴ – البته، بعضی می گویند؛ اگر از قرآن با عنوان «ذلک الکتاب» یعنى «آن کتاب» تعبیر کرده که اشاره به دور است، بدان جهت بوده که قرآن از لحاظ عظمت و قداست آن چنان والا است که گویا دور از دسترس است و این دورى، دورى معنوى است و دورى ظاهرى و فیزیکى نیست؛ لذا مى‏توانیم بگوییم که مراد از کتاب در این جا آن حقیقت بسیطى است که به بیت المعمور، یا بیت العزه و یا قلب پیامبر یک جا نازل شده و «ذلک الکتاب» اشاره به آن حقیقت است.
[۵]
 
 
 

  منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. بقره، ۲٫

[۲]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج ۱، ص ۵۲، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش.

[۳]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ۱، ص ۱۱۸، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.

[۴]. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج ۱، ص ۴، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.

[۵]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۲، ص ۲۵۹، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق؛ جعفری یعقوب، کوثر، ج‏ ۱، ص ۴۲، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.