تفسیر عیّاشى چگونه کتابی و برای چه قرنی است؟
لطفاً اطلاعاتی درباره تفسیر عیّاشى بدهید و برای چه قرنی است؟
پاسخ اجمالی
محمد بن مسعود بن محمد بن عیاشى سمرقندى، کنیه اش ابو النضر و معروف به «عیّاشى»، فقیه بزرگوار و عالم وارسته اى است که در رشته هاى: فقه، ادب، حدیث و تفسیر تبحّر فراوان داشته است. او از اعیان علما و از اکابر فقهاى شیعه، معاصر مرحوم ثقه الاسلام کلینى بوده است.
عیّاشی تفسیری دارد که با عنوان «تفسیر العیّاشى» معروف شده و از تفسیرهاى کهن امامیه است که متعلق به عصر غیبت صغرا(۲۶۰- ۳۲۹) می باشد.
تفسیر عیّاشى بر اساس روایات و احادیث نوشته شده و متضمّن مناقب خاندان رسالت و اهل بیت عصمت(ع) می باشد و از تفاسیر مأثور شیعه امامیه است؛ با این حال، به دلیل توجّه مؤلّف به آیات الاحکام، ویژگى فقهى این تفسیر بیشتر از دیگر تفاسیر کهن امامیه، همچون تفسیر فرات کوفى و تفسیر على بن ابراهیم قمّى است.
پاسخ تفصیلی
محمد بن مسعود بن محمد بن عیاشى سمرقندى، کنیه اش ابو النضر و معروف به «عیّاشى»،[۱] فقیه بزرگوار و عالم وارسته اى است که در رشته هاى: فقه، ادب، حدیث و تفسیر تبحّر فراوان داشته است. او از اعیان علما و از اکابر فقهاى شیعه، معاصر مرحوم ثقه الاسلام کلینى بوده است.[۲]
عیاشى در آغاز با توجه به محیط نشو و نماى خود که حدود سمرقند و بخارا بوده و اکثر ساکنان آن دیار از فقه اهل سنت پیروى می کردند، پیرو مکتب فقهى اهل سنت بود، ولى در اثر مطالعه و ممارست در کتاب هاى شیعه، توفیق نصیب او گردید و مکتب پر فیض فقه جعفرى را پذیرفت[۳] و تمامى تَرکه پدر را که بالغ بر سیصد هزار دینار بود در راه علم و نشر حدیث انفاق و خرج نمود.[۴]
نجاشی درباره او می گوید: «[عیّاشی] ثقه و مورد اعتماد، بسیار راستگو، و از بزرگان طائفه امامیه است … خانه اش همانند مسجد پُر از جمعیت قارى، محدّث، عالم، دانشجو و مفسر می گردید».[۵]
ایشان دانشمندى توانا بوده که شاگردان زیادى را تربیت کرده است.[۶] از جمله شاگردان او، کشّى، صاحب رجال معروف «إختیار معرفه الرجال» است که از عیاشی روایت نقل می کند.[۷]
عیّاشى در علم طب، نجوم، قیافه و فقه کتاب های زیادی نوشته است.[۸] مهم ترین تألیف او تفسیر اوست که به آن خواهیم پرداخت.
مورّخان تاریخ وفات او را ۳۲۰ هجرى دانسته اند.[۹]
درباره این که آیا نوشته های عیّاشی اعتبار دارد یا نه، دو پاسخ داده شده است:
۱ – همان طور که گفته شد عیّاشى در سنین جوانى از تسنن به تشیّع گرایش پیدا کرده است و سالیانى دراز پس از آن تاریخ زنده بوده و کتاب هایى نوشته؛ پس حتماً نوشتههاى قبلى خود را از بین برده است. چنین شخصى که درباره او مدح هایى گفته اند (مانند ثقه، صدوق، عین من عیون هذه الطائفه)[۱۰] اگر مثلاً در ۲۵ سالگى کتابى را به شیوه و افکار اهل تسنّن نوشته و سپس از علماى بزرگ شیعه شده، حتماً آن را از بین می برد یا تذکّر می دهد که آن کتاب معتبر نیست.[۱۱]
۲ – حدیث شیعه و سنّى به هم اشتباه نمی شود؛ زیرا سبک آن دو فرق می کند. کسى که با علم حدیث آشنایى داشته باشد، با ملاحظه کتاب می فهمد که این حدیث شیعى است یا سنّى. سبک سلسله سند و منقول عنه بسیار فرق دارد؛ حتى راویان دو فرقه نیز از هم متمایزند. اهل سنت روایات را از پیامبر(ص) و اصحاب نقل می کنند؛ در حالى که شیعه روایات را از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل می نماید؛ یعنى بر فرض که تألیفات وى بخشى در زمان سنّى بودن و قسمتى در زمان شیعه بودنش باشد، ضررى ندارد و قابل تشخیص است.[۱۲]
معرّفی تفسیر عیّاشى
عیّاشی تفسیری دارد که با عنوان «تفسیر العیّاشى» معروف شده و از تفسیرهاى کهن امامیه است که متعلق به عصر غیبت صغرا(۲۶۰- ۳۲۹) می باشد.
تفسیر عیّاشى بر اساس روایات و احادیث نوشته شده و متضمّن مناقب خاندان رسالت و اهل بیت عصمت(ع) می باشد و از تفاسیر مأثور شیعه امامیه است؛[۱۳] با این حال، به دلیل توجّه مؤلّف به آیات الاحکام، ویژگى فقهى این تفسیر بیشتر از دیگر تفاسیر کهن امامیه، همچون تفسیر فرات کوفى و تفسیر على بن ابراهیم قمّى است. برای نمونه؛ عیّاشی در ذیل آیه شریفه «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»،[۱۴] و آیه بعد از آن[۱۵] هشت تا روایت فقهی ذکر می کند،[۱۶] در حالی که تفسیر قمّی هیچ روایت فقهی نقل نمی کند.[۱۷] و مواردی دیگری[۱۸] که با تحقیق و جستجو چنین مطلبی به دست می آید.
روش تفسیر عیّاشى
عیّاشی؛ نخست در مقدمه اى کوتاه، به ذکر احادیثى درباره فضیلت قرآن کریم، ترک روایت احادیث مخالف با قرآن، مطالب مذکور در قرآن و لزوم مراجعه به ائمه اطهار(ع) براى فهم و تفسیر قرآن، پرداخته است.[۱۹] سپس در تفسیر آیات قرآن کریم به نقل روایاتى از ائمه(ع) درباره اعتقادات و آموزه هاى شیعى –به ویژه در فضائل اهل بیت(ع) و منقصت دشمنان ایشان- می پردازد. بیشتر این روایات از امام باقر و امام صادق(ع) نقل شده است.
متن موجود تفسیر عیّاشى نوشته اى مرسل است که در آن اسناد احادیث ذکر نشده است و تفسیر قرآن کریم را از ابتدا تا سوره کهف در بر دارد، اما بر اساس مطالبى که از این تفسیر در آثار دوره هاى بعدى آمده، احتمالاً در اصل شامل تمامى قرآن بوده است. نوشته موجود ظاهراً اندکى پس از وفات مؤلف تدوین یافته است.[۲۰] تدوین کننده، بنابر گزارش خود وى اسناد را حذف کرده تا در فرصتى مناسب، این متن را نزد کسى که آن را به طریق سماع یا اجازه از مؤلّف یا احتمالاً از شاگردان وى به دست آورده، برخواند.[۲۱]
به هر حال، در اعتبار این تفسیر این نکته قابل دقت است که غالب روایات آن مستند می باشد؛ اگرچه نسخه برداران سندها را حذف کرده و تنها متن روایت را نقل کرده اند و نسخه موجود مختصر شده است. یکى از نسخه برداران کتاب براى سهولت مطالعه و آسانى استنساخ و نیافتن مؤلّف براى اجازه نقل، برخى از راویان سندها را حذف کرده؛ اگرچه نقل شده است که تفسیر عیاشى تا ائمه(ع) سند داشته است. این عالم به خیال خود احتیاطى کرده؛ ولى این کارش براى شیعه بسیار زیان داشته است. البتّه کتابى که مسند بوده و مرسل شده، با کتابى که از اول مرسل باشد، از نظر اعتبار بسیار تفاوت دارد.
افزون بر آن، روایات این کتاب احیاناً با روایات «تفسیر قمّى»، «اصول کافى»، «من لا یحضره الفقیه» و «تهذیب الاحکام» توافق کامل دارد که امتیازى براى آن به حساب می آید. این مطلب با مراجعه به پاورقى نسخه چاپى (که توسط محقق گرامی سید هاشم رسولی محلاتی انجام گرفته،) روشن می شود؛ زیرا در پاورقى از این منابع حدیثی و تفسیری مأخذ داده شده و این وجه اعتبارى است براى تفسیر عیّاشی.[۲۲]
تفسیر عیّاشى از تفسیرهاى روایى و مأثور بسیار مشهور و مورد اطمینان است که از طرف دانشمندان گذشته و حال مورد توجه قرار گرفته است. علامه طباطبائى(ره) در مقدمهاى که بر تفسیر یاد شده نوشته، آورده است: «یکى از بهترین چیزهایى که از گذشتگان به ما ارث رسیده، تفسیر عیّاشى است».[۲۳]
از تفسیر عیّاشى نسخه هاى خطى و چاپ هاى مختلفى در دست است، از جمله چاپ هاشم رسولى محلاتى در ۱۳۴۰ش. بنیاد بعثت قم نیز این تفسیر را در سال ۱۳۷۹ش در قم چاپ کرده است. در تصحیح این چاپ از تمام نسخه هاى موجود استفاده نشده، اما در آن ۱۱۶ مورد از نصوص مفقود – که در دیگر متون امامى و غیر امامى نقل شده اند- گردآورى شده است که تفسیر کل قرآن را شامل می شود. همچنین در این چاپ اسنادها و طریق روایت عیّاشى به افراد مختلف ذکر شده است.
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. حسینى جلالى، سید محمد حسین، فهرس التراث، ج ۱، ص ۳۶۹، انتشارات دلیل ما ، قم، ۱۴۲۲ق؛ سبحانى، جعفر، موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۴۶۲، مؤسسه امام صادق (ع)، قم، ۱۴۱۸ق.
[۲]. شیخ آقا بزرگ تهرانى، محمد محسن، الذریعه إلى تصانیف الشیعه، ج ۲، ص ۲۰ و ۴۷۸، اسماعیلیان، کتابخانه اسلامیه، قم، تهران، ۱۴۰۸ق.
[۳]. نجاشى، ابو الحسن احمد بن على، فهرست أسماء مصنفی الشیعه، محقق و مصحح: شبیرى زنجانى، سید موسى، ص ۳۵۰، دفتر انتشارات اسلامى، قم، ۱۴۰۷ق.
[۴]. موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۴۶۳.
[۵]. فهرست أسماء مصنفی الشیعه، ص ۳۵۱.
[۶]. ر.ک: امین، سید حسن، مستدرکات أعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۰۳ – ۳۰۴، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۸ق.
[۷]. همان، ص ۳۰۳.
[۸]. ر.ک: فهرست أسماء مصنفی الشیعه، ص ۳۵۱ – ۳۵۳؛ مستدرکات أعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۰۴ – ۳۰۷.
[۹]. زرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج ۵، ص ۹۹، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م؛ موسوعه طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۴۶۲.
[۱۰]. فهرست أسماء مصنفی الشیعه، ص ۳۵۱.
[۱۱]. علوى مهر، حسین، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، ص ۱۸۲، مرکزجهانى علوم اسلامى، قم، چاپ اوّل، ۱۳۸۴ش.
[۱۲]. همان؛ و ر.ک: استادى، رضا، آشنایى با تفاسیر به ضمیمه مسأله عدم تحریف قرآن و چند بحث قرآنى، ص ۱۳۹ – ۱۴۰، نشرقدس، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
[۱۳]. مستدرکات أعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۰۷.
[۱۴]. بقره، ۱۸۳: «اى کسانى که ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرّر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگارى کنید».
[۱۵]. بقره، ۱۸۴.
[۱۶]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، محقق و مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ج ۱، ص ۷۸ – ۷۹، المطبعه العلمیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
[۱۷]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوى جزائرى، طیّب، ج ۱، ص ۶۵، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
[۱۸]. براى نمونه درباره آیه مربوط به وجوب حج(آل عمران، ۹۷) ر.ک: تفسیر العیّاشی، ج ۱، ص ۱۹۱ – ۱۹۳.
[۱۹]. ر.ک: تفسیر العیّاشی، ج ۱، ص ۲ – ۱۷.
[۲۰]. ر.ک: الذریعه إلى تصانیف الشیعه، ج ۴، ص ۲۹۵؛ مستدرکات أعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۰۸.
[۲۱]. مستدرکات أعیان الشیعه، ج ۶، ص ۳۰۸.
[۲۲]. آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، ص ۱۸۲ – ۱۸۳.
[۲۳]. تفسیر العیّاشی، مقدمه ج ۱، ص ۳.
پاسخ دهید